در درجه اول این دیدگاه در نزد مذاکره کنندگان فلسطینی بدون مشکل به نظر میرسید، چرا که آنها فکر میکردند یهودیت دولت اتفاق افتاده است، اما نظرات کارشناسان فلسطینی و عربی خطرات این اقدام را آشکار کرد و نشان داد که بیشترین ضرر را برای فلسطینیها و آرمان فلسطین و آینده آنها در ابعاد سیاسی و اقتصادی و بویژه دینی خواهد داشت.
به هر حال این ایده توسعه پیدا کرد تا اینکه به مطالبه اصلی کابینه رژیم صهیونیستی تبدیل شد. علاوه بر انتقادات فلسطینی و عربی- اسلامی، برخی انتقادات بینالمللی نیز از این دیدگاه وجود دارد و آن را مانعتراشی در روند سازش و ایجاد راهکاری برای حل مشکل فلسطین میداند. درست است که برخی مخالفان عرب در داخل سرزمینهای اشغالی که بیش از 20 درصد از ساکنان آن را تشکیل میدهند، با این طرح مخالف هستند؛ اما برخی جریانهای داخلی اسرائیل و یهودیان نیز با آن مخالفند و همین موضوع زمینه مناسبتری برای از بین رفتن این ایده فراهم می کند، چرا که راست گرایان افراطی در اسرائیل ابزارهای کافی برای سرکوب مخالفان در اختیار ندارند و مخالفان این طرح نیز تنها منحصر به چپ گرایان نیستند.
از آنجا که این ایده پوشش دموکراتیک را از اسرائیل برمیدارد و آن را در معرض درگیریهای جدید سیاسی و دینی و اخلاقی قرار میدهد، میتوان گفت اجرای آن آرامش را از اسرائیلیها در آینده خواهد گرفت و جریانی مخالف با این روند را ایجاد خواهد داد که به مرور زمان گستردهتر میشوند. به همین علت است که در سالهای اخیر و حتی دوره کنونی تلاشهای داخلی روزافزونی برای مهار این دیدگاه به وجود آمده و برخی از سران اسرائیل به شدت مخالف یهودیت دولت اسرائیل بوده و نسبت به عواقب آن هشدار داده اند.
یکی از این افراد شیمون پرز رئیس سابق رژیم صهیونیستی است که این ایده را به شدت رد میکند. وی میگوید که نتانیاهو با تلاش برای کسب دستاوردهای سیاسی میخواهد جنگ دینی در اسرائیل راه بیندازد. پرز سران دستگاههای امنیتی و نظامی را به کشاندن اسرائیل به سوی جهنم متهم میکند. کرمی گیلون رئیس سابق شاباک معتقد است که آنها [حامیان این طرح] دیوانگانی هستند که میخواهند جنگ یأجوج و مأجوج به راه بیندازند و باعث فروپاشی اسرائیل شوند. زیپی لیونی وزیر دادگستری اسرائیل و اسحاق هرتسوگ رهبر حزب کار نیز مخالفت خود را با این طرح اعلام کردند. برخی دیگر از وزرا و شخصیتهای صهیونیست نیز اشتباه بودن این طرح را تأیید کردهاند.
از زمان طرح تجزیه فلسطین که سازمان ملل متحد در سال 1947 آن را به تصویب رساند و متضمن تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائیل در سرزمینهای اشغالی بود، به ویژه آمریکاییها نسبت به ایجاد دولت یهودی ابراز نگرانی کردند. وزارت خارجه آمریکا در آن زمان توصیه کرد که با این مصوبه مخالفت کنند، اما لابی صهیونیستی سیاست مداران خارجی آمریکا را مجبور به امضای توافق نامه کرد و به این ترتیب آمریکا تاکنون مصیبتهای ناشی از این امضا را بر دوش میکشد.
زمان زیادی طول نکشید که پس از این طرح دولت اسرائیل تشکیل شد، علت آن هم همکاری صهیونیستها با این مصوبه بود. آنها سازماندهی خوبی داشتند و دیدگاههای آنها مانند امروز مبتنی بر یهودیت دولت اسرائیل نبود. البته برخی از آنها دیدگاههای پراکندهای در مورد طرح اسرائیل بزرگ داشتند، به همین علت بود که تشکیل دولت در 55 در صد از اراضی فلسطینی شامل 500 هزار فلسطینی و 600 هزار یهودی را پذیرفتند و کاملاً از این طرح راضی بودند. براساس این مصوبه قرار بود دولتی فلسطینی با حدود 10 هزار یهودی و 750 هزار فلسطینی در 45 در صد از اراضی فلسطین اشغالی تشکیل شود. اما اوضاع بدتر از قبل شده و کار به جایی رسید که موضوع یهودیت دولت اسرائیل مطرح شد. طرحی که علاوه بر مشکلات قبلی حق بازگشت آوارگان را رد می کند و پاکسازی نژادی فلسطین از مسلمانان و اقلیتهای دیگر را در خود دارد.