نائب رئیس دوم مجلس که از سالها پیش در جامعه اسلامی مهندسین به کار تشکیلاتی و سیاسی در جریان اصولگرای کشور میپردازد اعتقاد زیادی به ضرورت تشکیل احزاب قوی در کشور دارد، وی پس از رحلت مرحوم عسگراولادی، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری شد.
مشروح گفتوگو با محمدرضا باهنر را در ادامه میخوانید.
با توجه به شعار اعتدال دولت آقای روحانی و مشی اصول گرایانه شما و تشکل متبوعتان تحلیل و موضع شما در قبال دولت چیست؟
باهنر: ببینید همواره مشی بنده و به طور کلی مشی جامعه اسلامی مهندسین معمولا این بوده که تا جائیکه میتوانیم به دولتهایی که سرکار میآیند کمک و مساعدت کنیم. چرا که الان کشور دچار برخی مشکلاتی است که فراتر از جناحها و اصولگرا و اصلاح طلب و اصولگرا و معتدل و... است.
حل این مشکلات اصلی کشور همزمان تدبیر، خرد جمعی، شجاعت میخواهد و به قول معروف ارز و عرضه را باهم نیاز داریم.
برخی از این مشکلات موجود ناشی از بیتدبیریهای خودمان بوده و برخی از اینها هم نه، خمیرمایه اصلی آن تحریم و فشارها است که باید به گونهای برای آن راه حل پیدا کرد.
بنابراین سیاست راهبردی ما در جامعه اسلامی مهندسین و همچنین در مجلس تا آنجا که نقش داریم کمک به دولت است که البته این به معنی عدم نظارت و رصد نیست.
یک جاهایی دولت کارهایی انجام میدهد که مفید حل مشکلات نیست و یا مشکلات را بیشتر میکند در این شرایط ما عهدمان با خدایمان این است که دوست و رفیق و هم جناح و هم باند و هم جبههای بودن را کنار بگذاریم و حق نداریم به دلیل دوستی یا نزدیکی به برخی، مسائل را کمتر رصد کنیم.
برای مثال در همان جریان مذاکرات هستهای نیز ضمن اینکه گفتم افراد مذاکره کننده افراد متدین و متخصصی هستند اما به این مفهوم نیست که کار را رها کنیم بلکه باید مرتبا رصد کنیم، خط قرمزها را مرتبا گوشزد کنیم تا از خطوط قرمز نظام عبور نکنند. به طور کلی یعنی اینکه ما دنبال مچ گیری نیستیم بلکه به دنبال دستگیری هستیم.
یعنی کمک کنیم از خطوط قرمز عبور نشود اما اگر کسی از این خطوط عبور کند باید مثل «شیر» بایستیم و بدون رودربایستی بر منافع کشور و نظام پافشاری کنیم.
البته این موضوع در مورد بقیه امور اجرایی دولت هم هست و با همه با همین روش رفتار میکنیم.
عملکرد دولت یازدهم را در مسائل اصلی و مباحث کلان اقتصادی کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
باهنر: ببینید به نظر میرسد دولت یازدهم به طور کلی از مسائل اقتصادی فهم خوبی دارد اما شاید در جمع بندی و تصمیم گیری نهایی گاهی ملاحظاتی داشته باشد. یعنی به برخی راه حلها میرسند اما در هنگام عمل به دلایلی وارد عمل نمیشوند.
برای مثال در بحث یارانهها که من حالا وارد خوب و بد این موضوع و نوع اجرای آن نمیخواهم بشوم از اواسط دولت دهم مشخص بود این شیوه پرداخت برای کشور کسری بودجه انباشتهای را پدید میآورد و برخی مشکلات را حادتر میکند، لذا باید فرآیند پرداخت یارانهها را کمی تغییر بدهیم.
در این شرایط یا باید درآمدهای هدفمندی را افزایش داد که به معنای گرانی دوباره است و یا باید هزینهها را کاهش داد و یا اینکه همین جور کج دار و مریز کار را با قرض و... ادامه دهیم، ادامه دادن اوضاع هر روز ضرر است.
مجلس حدود یکسال و نیم قبل به این نتیجه رسیده و مسئولیت آن را هم قبول کرده که باید یارانه درآمدهای بالا را قطع شود و به دولت هم گفتهایم اگر نمیخواهد زیربار این مسئولیت برود مجلس حاضر است مسئولیت را بپذیریم.
اما دولت زیر بار نمیرود و دلایلی دارد که یکی از آنها این است که نمیتوانیم همه افراد درآمد بالا را شناسایی کنیم، آخرین استدلال آقای جهانگیری که در رسانهها مطرح کرد این بود که عدهای از درآمد بالاییها را شناسایی کردیم اما همه را نه، و اگر یارانه آن عده را قطع کنیم اعتراض میکنند که چرا یارانه افراد دیگر با درآمد بالا را قطع نکردید؟
این حرف درست است اما در این حد درست نیست که کار را متوقف کنیم. بالاخره این تصمیم شجاعت میخواهد، دوباره تاکید میکنم یک عدهای هستند که این مبلغ در زندگیشان موثر است و تاثیرش هم خیلی بالا است و لغو یارانه این خانوارها سبب ضربه سنگین به زندگیاش میشود و ما موافق آن نیستیم.
باید یارانه را هدفمند کنیم و در اختیار افرادی قرار دهیم که این یارانه در زندگی آنان موثر باشد.
اگر در این موضوع و برخی موضوعات دیگری که راه حل آن مشخص شده تصمیم گیری و اجرا صورت نگیرد مشکلات بیشتر میشود.
در شرایط فعلی برخی مباحث گوناگون در باره دو انتخابات سال 94 مطرح است، به نظرتان برای ورود به مسائل انتخابات چه الزاماتی را باید در نظر گرفت؟
باهنر: دو انتخابات جدی و مهم داریم که هردو به نوبه خود تاثیرگذار و مهم هستند. من ضمن اینکه با رسانهای شدن و مطرح شدن زودهنگام بحثهای انتخابات در کشور و افکار عمومی مخالفم و آن را ظلم به جامعه و انقلاب میدانم دلیلش هم این است که اینقدر در جامعه مشکلات اساسی وجود دارد که مردم با آن درگیرند مانند بیکاری و تورم و... که حوصله اینکه عدهای مرتب بر طبل انتخابات بکوبند را ندارند.
اما معنا و مفهوم این حرف این نیست که نخبگان و فعالان سیاسی به فکر انتخابات نباشند، چرا که نتیجه این انتخاباتها بسیار مهم و تاثیرگذار در کشور و آینده انقلاب است ولی این کارها در این مقطع که با انتخابات فاصله داریم باید در درون تشکیلاتها و جمعهای غیر رسانهای مطرح و بررسی شود.
مدتی است در خانه ملت طرح استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی به گوش میرسد، نظر شما درباره این طرح چیست؟
باهنر: این بحث بسیار مهم است و تاثیر آن در جاهای مختلف کشور متفاوت است، در زمینه استانی شدن انتخابات هنوز به جمع بندی دقیق در این زمینه نرسیدهایم، البته این طرح ابعاد گوناگونی دارد ولی استانی شدن انتخابات در نقاط مختلف کشور بازخوردهای متفاوتی دارد.
در واقع هنوز مشخص نیست که این طرح در مجلس رای بیاورد یا نه.
این مسئله براساس مطالعاتی که شده فوایدی دارد اما به شرطها و شروطها، مثلا به نظر میرسد اگر نمایندگان مجلس استانی شدند بیشتر فرصت میکنند به وظایف قانونی خود برسند و از پرداختن به مسائلی که در حوزه وظایف قانونی نمایندهها نیست کمی جلوگیری میشود؛ نگاه کلان نمایندگان به برطرف کردن مشکلات ملی معطوف میشود.
اما طرح استانی شدن انتخابات مجلس مشکلاتی هم دارد چون ما احزاب مشخص و استخوان داری در کشور نداریم ممکن است در این روش افرادی که مشهورتر هستند در استانها رای بیاورند.
در انتخابات دور دهم مجلس آیا تعداد نمایندگان مجلس افزایش پیدا میکند؟
باهنر: درباره افزایش تعداد نمایندهها در استانها باید بگویم بر اساس قانون هر 10 سال 20 نماینده بر مبنای افزایش جمعیت میتواند به مجلس اضافه شود. البته این به معنای الزام نیست چرا که قانون میگوید میتواند میتواند و نگفته الزام.
مشکلی که هست این است که هنگام مطرح کردن این موضوع در مجلس چون همه استانها خواهان افزایش تعداد نمایندگان خود هستند مشکلاتی پیش میآید که سبب میشود احتمال دهیم این طرح رأی نیاورد.
به همین دلیل ممکن است این طرح به انتخابات سال 94 نرسد و این انتخابات به احتمال زیاد بر اساس همین روش فعلی با همین تعداد برگزار میشود.
بیکاری و معضل اشتغال یکی از مشکلاتی است که اکثر خانوادهها با آن درگیر هستند و به نظر میرسد اقدام فوری و عاجلی برای آن انجام نمیشود نظرتان در این باره چیست؟
باهنر: در زمینه بیکاری قبول دارم باید کار بشود ولی معتقدیم باید بخش خصوصی برای رفع این معضل وارد شود.
ببینید در برخی حوزهها کارهای خوبی انجام شده و مردم نیز به دلیل این تحولات دفعی متوجه میشوند مانند کاهایی که در زمینه بهداشت و درمان صورت گرفت و اقدامات خوبی در کشور انجام شد.
اما در برخی مشکلات ما کارها باید تدریجی صورت بگیرد چرا که دفعی بودنش آسیب زا است و بهره وری را کاهش میدهد.
برای مثال در ابتدای انقلاب یکی از آرزوهای ما این بود که به جای پزشکان افغانی، فیلیپینی، هندی و پاکستانی پزشکان ایرانی جایگزین شوند. این اتفاق الان افتاده و حتی در برخی مناطق پزشکان عمومی بیش از حد نیاز هستند اما این اتفاق مثبت چون
تدریجی رخ داده کسی متوجه آن نشده و بحث تعداد دانشجوها و پذیرش دانشگاه که اصلا قابل قیاس نیستند و الان شش میلیون دانشجو اریم.
بنابراین کارهای تدریجی که بهره وری هم بالاتر است اما تبلیغاتش کمتر است.
در حوزه اشتغال هم متاسفانه در کشور عادت کردهایم کل بیکاری را باید سیستم بوروکراسی دولت حل کند در صورتیکه دولت با مازاد نیرو رو به رو است و ما شش میلیون بیکار فارغ التحصیل داریم که منتظرند وارد دولت شوند!
اول باید باور کنیم حل همه این مشکل بهعهده دولت نیست.
ببینید قدیم اگر کسی میخواست شاغل شود چندسالی حاضر بود شاگردی کند تا کار را یاد بگیرد و بعد خودش استادکار شود اما الان افراد میخواهند از همان ابتدا وارد کاری شوند که تصورشان است جایگاهشان آنجا است. البته شاید بزرگترین مشکل ما در کشور همین مسئله بیکاری است.