گروه ورزشی مشرق، هفته گذشته دیداری میان شماری از پیشکسوتان پرسپولیس و حجت الاسلام حسن خمینی برگزار شد. محور این ملاقات نیز بر واگذاری این تیم بود که این جمع خواستار این شده بودند در اولویت واگذاری قرار گیرند. موضوعی که با حمایت دو عضو دولتی حاضر در جلسه همراه شد و قرار بر این گذاشته شد تا پیگیری لازم را در دولت انجام دهند.
این درخواست اساسا فاقد مبنای قانونی است و قانون مخالف چنین رویه ای است. اگر قرار بر واگذاری این تیم باشد که هست، روند براساس قانون مشخص بوده و چنین امکان هایی نیز وجود ندارد. البته، ادعای دو عضو دولتی این جلسه برای مساعدت نیز سخنی نادرست است که با موازین قانونی همخوانی ندارد. اگرچه برخی مدام از امکان اینگونه واگذاری می گوبند؛ اما باید در نظر داشت که این روند بر مبنای قوانین خصوصی سازی صورت می گیرد و تفاوتی میان خریدارها وجود ندارد.
* مردانی که فقط نامشان مانده
به سوای این مباحث، باید نگاهی هم به این فضاسازی داشت که عنوان می شود تیمی مانند پرسپولیس باید به پیشکسوتان سپرده شود. به راستی، چرا باید چنین اتفاقی روی دهد؟ بر اساس چه استاندارد و مدلی باید تیمی با این قدمت و سرمایه به اشخاصی واگذار شود که فقط چند سال در این تیم توپ زده اند و شاید در آن هم مربیگری کرده اند؟ الگوهای موفق خصوصی سازی در جهان چرا به این سمت و سو نبوده است؟ و ... اینها پرسش هایی است که می توان پرسید تا به نتایجی رسید که می تواند در این وضعیت راهگشا باشد.
وقتی از پیشکسوتان باشگاهی مانند پرسپولیس می گوییم، از چه سخن می گوییم؟ این پرسش مهمی است که یافتن جوابی برای آن می تواند بسیاری از مسائل را حل کند. این پیشکسوتان چه کسانی هستند که این روزها در دیدار با مقامی مانند حجت الاسلام خمینی که اساسا نقشی اجرایی نیز برعهده ندارد، چنین درخواستی را مطرح می کنند؟ خواستگاه و پیشینه این گروه چیست که از چنین جایگاهی خواستار خرید پرسپولیس هستند؟ آنها در کدام مجموعه ورزشی توانسته اند به موفقیت رسند تا اکنون بر این کارنامه استناد شود؟ این پرسش ها نشان از آن دارد که این گروه اساسا هیچ تجربه ای در این زمینه ندارد. بگذریم که همین گروه هم خیلی منسجم نیست و معمولا در بینشان اتحاد و همگرایی وجود ندارد.
* مدعیانی بدون کارنامه
مروری بر نام های اعلام شده برای این ملاقات می تواند حائز اهمیت باشد؛ علی پروین، همایون بهزادی، ضیا عربشاهی و امیر عابدینی. این اشخاص را که مرور می کنیم، به هیچ کارنامه مشخص و قابل قبولی نمی رسیم. به غیر از امیر عابدینی، کدامیک سابقه مدیریتی قابل توجه دارند؟ علی پروین که هیچ وقت نتوانست خود را در قامت یک اسطوره نگه دارد یا همایون بهزادی که هنوز به دنبال خاطرات دهه پنجاه است؟ از دیگران بگذریم که فقط نام و یادی در اذهان دارند.
البته، امیر عابدینی نیز در فهرست مدعوین قرار داشت که می توان وی را صرفا خاطره ای خوب توصیف کرد. او در دهه هفتاد توانست توفیقاتی با پرسپولیس به دست آورد؛ اما بعد از آن مدیریت ناموفقی را تجربه کرد. او در دهه هشتاد اگرچه در سطح اول فوتبال کشور فعالیت داشت؛ اما مدیری درجه دو به شمار می رفت. اکنون نیز تلاش دارد تا بار دیگر به این تیم بازگردد که می تواند همان خاطره خوش را نیز برهم بزند.
در چنین فضایی، واگذاری به اشخاص خاص، به نظر می رسد فاقد مبنا باشد. البته، این حرف ها و حرکات می تواند سیاسی و تبلیغاتی توصیف شود؛ اما بدون چشم انداز مشخصی است. آنهایی که در قالب پیشکسوت خواستار خرید پرسپولیس شده اند، چه آورده ای دارند و برنامه شان چیست؟ صرف داشتن سابقه بازی در این تیم موجب نمی شود تا حقی برای خرید در آن نیز ایجاد شود. به نظر می رسد چنین اخباری صرفا حرکاتی تبلیغی و احساسی است که در چهارچوبی قانونی نیز جایی ندارد.
این درخواست اساسا فاقد مبنای قانونی است و قانون مخالف چنین رویه ای است. اگر قرار بر واگذاری این تیم باشد که هست، روند براساس قانون مشخص بوده و چنین امکان هایی نیز وجود ندارد. البته، ادعای دو عضو دولتی این جلسه برای مساعدت نیز سخنی نادرست است که با موازین قانونی همخوانی ندارد. اگرچه برخی مدام از امکان اینگونه واگذاری می گوبند؛ اما باید در نظر داشت که این روند بر مبنای قوانین خصوصی سازی صورت می گیرد و تفاوتی میان خریدارها وجود ندارد.
* مردانی که فقط نامشان مانده
به سوای این مباحث، باید نگاهی هم به این فضاسازی داشت که عنوان می شود تیمی مانند پرسپولیس باید به پیشکسوتان سپرده شود. به راستی، چرا باید چنین اتفاقی روی دهد؟ بر اساس چه استاندارد و مدلی باید تیمی با این قدمت و سرمایه به اشخاصی واگذار شود که فقط چند سال در این تیم توپ زده اند و شاید در آن هم مربیگری کرده اند؟ الگوهای موفق خصوصی سازی در جهان چرا به این سمت و سو نبوده است؟ و ... اینها پرسش هایی است که می توان پرسید تا به نتایجی رسید که می تواند در این وضعیت راهگشا باشد.
وقتی از پیشکسوتان باشگاهی مانند پرسپولیس می گوییم، از چه سخن می گوییم؟ این پرسش مهمی است که یافتن جوابی برای آن می تواند بسیاری از مسائل را حل کند. این پیشکسوتان چه کسانی هستند که این روزها در دیدار با مقامی مانند حجت الاسلام خمینی که اساسا نقشی اجرایی نیز برعهده ندارد، چنین درخواستی را مطرح می کنند؟ خواستگاه و پیشینه این گروه چیست که از چنین جایگاهی خواستار خرید پرسپولیس هستند؟ آنها در کدام مجموعه ورزشی توانسته اند به موفقیت رسند تا اکنون بر این کارنامه استناد شود؟ این پرسش ها نشان از آن دارد که این گروه اساسا هیچ تجربه ای در این زمینه ندارد. بگذریم که همین گروه هم خیلی منسجم نیست و معمولا در بینشان اتحاد و همگرایی وجود ندارد.
* مدعیانی بدون کارنامه
مروری بر نام های اعلام شده برای این ملاقات می تواند حائز اهمیت باشد؛ علی پروین، همایون بهزادی، ضیا عربشاهی و امیر عابدینی. این اشخاص را که مرور می کنیم، به هیچ کارنامه مشخص و قابل قبولی نمی رسیم. به غیر از امیر عابدینی، کدامیک سابقه مدیریتی قابل توجه دارند؟ علی پروین که هیچ وقت نتوانست خود را در قامت یک اسطوره نگه دارد یا همایون بهزادی که هنوز به دنبال خاطرات دهه پنجاه است؟ از دیگران بگذریم که فقط نام و یادی در اذهان دارند.
البته، امیر عابدینی نیز در فهرست مدعوین قرار داشت که می توان وی را صرفا خاطره ای خوب توصیف کرد. او در دهه هفتاد توانست توفیقاتی با پرسپولیس به دست آورد؛ اما بعد از آن مدیریت ناموفقی را تجربه کرد. او در دهه هشتاد اگرچه در سطح اول فوتبال کشور فعالیت داشت؛ اما مدیری درجه دو به شمار می رفت. اکنون نیز تلاش دارد تا بار دیگر به این تیم بازگردد که می تواند همان خاطره خوش را نیز برهم بزند.
در چنین فضایی، واگذاری به اشخاص خاص، به نظر می رسد فاقد مبنا باشد. البته، این حرف ها و حرکات می تواند سیاسی و تبلیغاتی توصیف شود؛ اما بدون چشم انداز مشخصی است. آنهایی که در قالب پیشکسوت خواستار خرید پرسپولیس شده اند، چه آورده ای دارند و برنامه شان چیست؟ صرف داشتن سابقه بازی در این تیم موجب نمی شود تا حقی برای خرید در آن نیز ایجاد شود. به نظر می رسد چنین اخباری صرفا حرکاتی تبلیغی و احساسی است که در چهارچوبی قانونی نیز جایی ندارد.