اینکه کلودیا رویت با چه هدفی به ایران آمده است و با چه هدفی با یکی از شاخصترین چهرههای اصلاحطلب که بهعنوان نامزد این جناح در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیز مطرح بود دیدار کرده، سؤالی اساسی است.
دیدار "کلودیا رویت" بهعنوان یک مقام رسمی آلمانی با یکی از چهرههای اصلاحطلب به این موضوع تأکید دارد که غربیها هنوز روی اصلاحطلبان حساب ویژهای بازکردهاند و به نظر نمیرسد بدون برنامهریزی این دیدار نسبتاً دوستانه و غیر دیپلماتیک برگزارشده باشد، چه اینکه در این راستا دیدارهای دیگری برگزارشده که البته تا این سطح نبوده و بهطور پنهانی برگزارشده است.
اصلاحطلبان البته پیش از اینها نیز در کانون توجه غرب قرار داشتهاند. حمایت رسانههای مختلف بیگانه از اصلاحطلبان موضوعی است که در سیاست خارجی حکومتهای غربی بهعنوان راهبرد استحاله از درون نظام جمهوری اسلامی دنبال میشود.
کشورهای غربی به همراه عناصر ضدانقلاب که سالیان سال جهت تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران و عدم همراهی ملت ایران با ایدئولوژی اسلامی در حال تلاش هستند، از سال 88 تمام سرمایهگذاری خود را جهت حمایت از نامزد اصلاحطلب به کار بستهاند که این دیدار نیز در همین مسیر قابلتحلیل است.
سبقه این دخالتهای گستاخانه نیز نشان میدهد که در ادوار مختلف این رویکرد از سوی غرب پیگیری شده است. یکی از همین دیدارها مربوط به حضور کاترین اشتون، مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا است. وی در سفری که برای اولین بار به تهران داشت در برنامهریزی خود زمانی را برای دیدار با برخی از فعالان فتنه سال 88 اختصاص داد. دیداری که با برنامهریزی و بهطور رسمی با دعوت غربیها انجام شد. جالب اینجاست که در همین اثنا غربیها بر روی پروژه وارد ساختن موضوعات حقوق بشری در مذاکرات هستهای تلاش میکردند.[1]
اما حضور کلودیا رویت در ایران و دخالت آشکار وی در امور داخلی کشورمان یکی از گستاخانهترین موارد در این سطح است. دخالت نایبرئیس مجلس قانونگذار آلمان در امور داخلی ایران تا جایی در این دیدار برجسته است که کلودیا رویت بیان میدارد که آمده از تحلیلهای عارف درزمینهٔ مسائل داخلی ایران استفاده کند.
رویت حتی بهطور آشکار خطاب به عارف بیان کرده است که «من آمدهام تا یک سال مانده به انتخابات مجلس بدانم که در سفر بعدی خود، شما از من در چه جایگاهی دعوت خواهید کرد.»
وی در ادامه با اشاره به حوادث پس از انتخابات سال 88 تصریح کرده: «ما در سال 2009 (88) شاهد حرکتهایی در جامعه مدنی ایران بودیم و نمودهای آن را در جامعه شما دیدیم که دانشجویان و جوانان، آزادی میخواستند (!)»
این مقام آلمانی حتی در دخالت در امور داخلی ایران به مسئله شورای نگهبان نیز پرداخته است و بیان داشته «من شنیدهام که در ایران همه میتوانند نامزد شوند، ولی باید از فیلتر [پالایه] شورای نگهبان رد شوند و همینطور شنیدهام که برخی نتوانستهاند از این فیلتر عبور کنند.»
غیر از اینکه مقامات مسئول باید در قبال چنین اظهارات جسارتآمیزی در مورد امور داخلی کشور باید به جد طرف مقابل را وادار به پاسخگویی کنند، باید در مورد اهداف بیان چنین اظهاراتی نیز بررسی لازم صورت گیرد. اینگونه اظهارات یادآور سخنان جرج بوش در موردحمایت از اصلاحطلبان ایران است. جرج بوش رئیسجمهور آمریکا در آستانه سفر خاورمیانهای خود طی یک نطق رادیویی ضمن تکرار اتهامات همیشگی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر و برای چندمین بار، حمایت خود از مدعیان اصلاحات در ایران را تکرار کرد و گفت «ما از اصلاحطلبان، از بیروت و بغداد گرفته تا تهران حمایت میکنیم و در کنار همه آنها خواهیم ایستاد»![2]
حال مقامات غربی در موضعی آشکار به مذاکره با یکی از چهرههای اصلاحطلب میپردازند تا در همین راستا اقداماتی را ساماندهی کنند. پروژهای که انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی را هدف قرار داده است.
اینکه چرا کشورهای غربی تا این میزان به اصلاحات امیدوارند به ویژگیها و کارنامه عملی این جناح سیاسی بازمیگردد. جریان مدعی اصلاحات در هشت سال حاکمیت خود در بخش اجرایی کشور به انواع و اقسام ساختارشکنیها دست زد. این موارد سران کشورهای غربی را امیدوار به گروهی کرد که بتوانند پروژه «فروپاشی از درون» را در ایران با کمک آنها کلید بزنند، موضوعی که در جریان فتنه سال 88 نیز موردتوجه قرار گرفت و کشورهای غربی تحت پوشش انقلاب کاذب مخملی تمام توان و ابزار خود را در اختیار گروهی قراردادند که سعی داشت با افراطیگری و اغتشاش به اهداف خود برسد.
همسویی گفتمان اصلاحطلبان با آرای غرب که دمکراسی لیبرالیزه شده را مدنظر دارند در اِلمانهایی مانند ترویج اباحهگری و گسترش سفره تعامل و تسامح، تلاش برای تغییر اصول انقلاب اسلامی، سعی در بازگرداندن غرب و بهویژه آمریکا به کشور و ترویج صریح سکولاریسم و عناد آشکار با اصول اسلام ناب محمدی (ص) در رویکرد ساختارشکنانه اصلاحطلبان تجمیع شده است.
در این راستا همواره عملکرد افراطیون اصلاحطلب موردحمایت دشمنان نظام اسلامی واقعشده و راهبرد حمایت از این طیف رادیکال بهعنوان یک خط دائمی در بین همه جناحهای سیاسی آمریکا و غرب دنبال شده است. چنانچه سناتور جوزف لیبرمن در مصاحب با فاکس نیوز اعلام کرد: «آمریکا باید هر کاری که میتواند بهمنظور مهار ایران و حمایت از اصلاحطلبان داخل ایران انجام دهد.»[3]
از سوی دیگر به نظر میرسد محمدرضا عارف بهعنوان یک شخصیت اصلاحطلب باید با وسواس بیشتری نسبت به اینگونه موارد برخورد کند چراکه ممکن است اینگونه خطاها وی را به سمت خروج از خط قرمزهای نظام جمهوری اسلامی سوق دهد یا اینکه غرب به عنوان طعمه جدید روی وی سرمایهگذاری کند. ازاینرو عارف نبایستی در زمینبازی غرب نقشی که موردنظر آنهاست را ایفا کند. تساهل و تسامحی که در دیدار کلودیا ریت و عارف از سوی طرف ایرانی وجود دارد نقطه سؤال پر ابهامی است و این سؤال را مطرح میکند که چرا به همین راحتی یک مقام خارجی در حضور یکی از فعالان سیاسی در امور داخلی ایران دخالت میکند و برخورد قاطعی در این زمینه از سوی طرف ایرانی اصلاحطلب صورت نمیگیرد؟!
اینکه اصلاحات بهعنوان مخاطب سخنان ساختارشکنانه سران غربی قرار میگیرد حاکی از امیدواری غرب به عناصر اصلاحطلب برای پیادهسازی سیاستهای غربی در ایران توسط آنهاست. اصلاحات خانه امید غرب برای پیادهسازی پروژه استحاله از درون است و ویژگیهای رفتاری و عملکردی اصلاحطلب درگذشته غرب را به این نتیجه رسانده که میتواند برای عملی سازی این سناریو روی عناصر این جناح سیاسی حساب کنند.