گروه بینالملل مشرق- نامه اخیر رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، علاوه بر تشویق به مطالعه مستقیم قرآن و آشنایی بدون واسطه با اسلام، نکات راهبردی زیادی هم داشت. این نامه برخی از تکنیکهای رسانهای غرب از جمله "تصویرسازی" را با ارائه مثال، توضیح میدهد و فریبکاریهای سیاستمداران غرب و به ویژه آمریکا را آشکار میکند. "کلارنس ریمز" رهبر بزرگ مسلمانان آمریکا که پس از اسلام آوردن نام خود را به "عبدالعلیم موسی" تغییر داد، معتقد است بهرغم آنکه پیام مقام معظم رهبر فوقالعاده مهم بود و در بهترین زمان ممکن هم صادر شد، اما متأسفانه به علت کمکاری یا حتی کارشکنی بعضی افراد، این پیام، بازتاب گستردهای را نداشت که انتظار میرفت داشته باشد.
- "تصویرسازی" شگرد قدیمی دولت آمریکا در مبارزه با اسلام است
- "دشمنتراشی" واشنگتن برای ایجاد اتحاد درون آمریکاست
- هم محتوا و هم زمان انتشار نامه رهبری کاملاً بهجا بود
- توطئههای غرب برای از بین بردن اسلام برنامه ریزی شده
- رهبر با این نامه نشان داد که به وضعیت مردم غرب کاملاً اشراف دارد
امام عبدالعلیم موسی رهبر مسلمانان آمریکا
رهبر انقلاب روز چهارشنبه (1 بهمن) نامهای خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی نوشتند و با اشاره به وقایع اخیر در فرانسه و برخی دیگر از کشورهای غربی، از قشر جوان در غرب خواستند تا با مطالعه قرآن و سیره پیامبر اکرم، بدون واسطه با اسلام واقعی آشنا شوند (از اینجا بخوانید). ایشان در نامه خود برخی از تکنیکهای رسانهای غرب از جمله "تصویرسازی" را نیز که دولت آمریکا سالهاست از آن برای فریب مردم استفاده میکند، تشریح کردهاند. تصویرسازی در اینجا به معنای ارائه تصویری تحریف شده از یک شخص، نهاد، کشور یا دین بر اساس دروغپردازی و منافع دولتی خاص است.
نامه مقام معظم رهبری همچنین به اصلی در نظام حکومتی آمریکا اشاره میکند که دانستن آن به حل بسیاری از تناقضهای ظاهری امروز در جهان میانجامد. رهبر انقلاب مینویسد: "تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد." اشاره به سیاست "دشمنتراشی" یا "دشمنسازی" که نمود امروزی آن را بیش از هر جای دیگری در سیاستهای دولت آمریکا نظیر "جنگ با تروریسم" میبینیم، نشان از تحلیل عمیقی دارد که حتی آن دسته از کارشناسان داخلی آمریکا هم که به آن رسیدهاند، اغلب جرأت بیانش را ندارند. روی آوردن واشنگتن به تحریف چهره اسلام و تروریست معرفی کردن مسلمانان پس از فروپاشی شوروی، در راستای همین سیاست دشمنتراشی است.
ترفند "نگاه به گذشته" در میان رسانهها و نهادهای تأثیرگذار در افکار عمومی غرب نیز موضوع دیگری است که در نامه رهبر انقلاب به آن اشاره شده است. این رویکرد باعث میشود تا وجدان عمومی مردم در غرب همواره به اتفاقاتی معطوف باشد که دههها پیش افتاده است و هیچکس درباره جنایاتی که مقامات غربی امروزه چه با جنگافروزی مستقیم و چه با حمایت از رژیم صهیونیستی مرتکب میشوند، قضاوت نکند. آنچه مقام معظم رهبری "آگاهی عمومی" مینامد در غرب همیشه "با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه" میشود.
نامه رهبر انقلاب علاوه بر محتوا، از نظر زمان انتشار نیز اهمیت زیادی داشت. بعد از سناریوی حمله به نشریه "شارلی ابدو" در فرانسه که رسانههای غربی سعی کردند آن را به نام اسلام و مسلمانها تمام کنند، یک صدای مخالف از جانب شخصیتی با ابعاد جهانی میتوانست عملاً دروغهای رسانهای غرب را رسوا و نتیجه جریانسازی این رسانهها را دقیقاً معکوس کند. اگر قشر جوان در غرب متوجه شوند که عملیاتی که به این اندازه رسانه شد، صرفاً یک "دروغ بزرگ" (از اینجا بخوانید) و یک "عملیات پرچم دروغین" (از اینجا بخوانید) بوده است، آنگاه بسیاری دیگر از این عملیاتهای فریبکارانه هم زیر سؤال میرود. اگر افکار عمومی غرب باور کنند که شارلی ابدو یک دروغ رسانهای است، دروغ بودن 11 سپتامبر را هم راحتتر باور میکنند.
کمپین "نامهای برای تو" یکی از تلاشهای تبلیغاتی برای بازتاب نامه رهبر انقلاب بود
برای حداکثر شدن تأثیر نامه رهبر انقلاب فقط یک کمپین قدرتمند رسانهای لازم بود. نه کمپینی به اندازه فضاسازیهای گسترده غرب و رسانهها، بلکه کمپینی هدفمند که نامه رهبر انقلاب را به دست کسانی برساند که باید آن را دریافت میکردند.
خبرنگار بینالملل مشرق در خصوص محتوا، زمانبندی و بازتاب رسانهای نامه مقام معظم رهبری در میان جوانان غربی یعنی مخاطبین اصلی نامه، با "کلارنس ریمز" رهبر بزرگ مسلمانان آمریکا گفتگو کرده است. "ریمز" که پس از اسلام آوردن نام خود را به "عبدالعلیم موسی" (از اینجا بخوانید) تغییر داد و اکنون مسلمانان آمریکا به او "امام موسی" میگویند، معتقد است بهرغم آنکه پیام مقام معظم رهبر فوقالعاده مهم بود و در بهترین زمان ممکن هم صادر شد. مشروح مصاحبه مشرق با این رهبر مسلمانان آمریکا که مقام معظم رهبری را با واژه فارسی "رهبر" خطاب میکند، به شرح زیر است.
سؤال: شما به عنوان کسی که نامه رهبر ایران را مطالعه کردهاید نظرتان درباره این نامه و پیامی که به جوانان در غرب میدهد چیست؟
به نظر من این نامه دقیقاً زمانی منتشر شد که باید منتشر میشد و محتوای آن هم کاملاً همان چیزی بود که جوانان به خصوص در آمریکا باید بشنوند و بدانند. جوانان در غرب امروزه نسبت به آنچه که در دنیای آنها اتفاق میافتد بسیار آگاه هستند. با این حال، یکی از نکات مهمی که در نامه رهبر آمده بود، بحث "مدیریت تصویرسازی" است. مدیریت تصویرسازی چیزی است که دولت آمریکا سالهای سال روی آن کار کرده است. رسانهها همیشه مسلمانان را افرادی نشان میدهند که به سایر مردم حمله میکنند و آنها را میکشند. همیشه مسلمان را شخصیتهایی منفی معرفی میکنند و تصویری را از آنها نشان میدهند که مطابق با واقعیت و کارهایی نیست که مسلمانان انجام میدهند.
"مدیریت برداشت" هم که با همان مدیریت تصویرسازی در ارتباط است، به این معناست که مردم را متقاعد میکنند تا بر اساس برداشتی که از یک موضوع دارند واکنش نشان بدهند، نه بر اساس واقعیتهای موجود. بنابراین به مردم اینگونه القا میکنند که مسلمانان غیرمتمدن هستند، اسلام دین خشونت است، مسلمانها توان کنترل احساسات و رفتارهای خود را ندارند.
"امام موسی" در نشست "دانشجویان مسلمان حامی صلح" در "دالاس" آمریکا
چند شب پیش در یکی از شبکههای تلویزیونی چین دو کارشناس را آورده بودند. یکی از آنها خانمی از یک دانشگاه آمریکایی بود که 20 سال سابقه در مباحث خاورمیانه داشت. باید اعتراف کنم، اولین باری بود که میدیدم یک کارشناس آمریکایی تحلیلی عمیق و جزئی از خاورمیانه ارائه دهد که در عین حال، تا حدودی واقعگرایانه هم بود. این خانم میگفت: "خطری که جمهوری اسلامی برای غرب دارد این است که مستقل است و سیاستهای مستقل دارد. خطرش این است که نمیخواهد به خاطر همکاری با غرب، دست از سیاستهای مستقل خود بکشد. ایران به همین خاطر یک بازیگر بد محسوب میشود، چون میتواند الگوی بدی برای حکومتهای دستنشانده آمریکا در منطقه خاورمیانه باشد." آنقدر علیه اسلام و ایران فضاسازی کردهاند که شنیدن این حرفها از یک کارشناس غربی برای من واقعاً شگفتانگیز بود.
نکته دیگری که در نامه رهبر هست این است که غرب پس از فروپاشی شوروی، تلاشهای خود در هدف گرفتن اسلام را به شدت افزایش داده است. در اینجا باید به واقعیتی اشاره کنیم که همه میدانند، اما شاید توجهی به آن نکنند: آمریکا برای آنکه از داخل، خود را متحد کند، همیشه نیاز به یک دشمن خارجی دارد. به علاوه، برای آنکه بهانهای داشته باشد تا ارتش خود را بزرگتر کند، باید یک دشمن خارجی داشته باشد. این یک تکنیک قدیمی است: یک دشمن خارجی برای خودتان بسازید تا مردم در داخل کشور متحد شوند. بنابراین آمریکا بعد از سقوط شوروی، توانست اسلام را به دشمنی برای خود تبدیل کند و از این رهگذر ارتش خود را بزرگ و بزرگتر کند و به مسلمانان در عراق، افغانستان و کشورهای دیگر حمله کند.
در بخش دیگری از این نامه، رهبر به تاریخنگاران غربی به خاطر خجالت کشیدن از جنگهای غرب علیه کشورهای دیگر و مسائلی از این دست تبریک گفته است، اما اشاره میکند که این رویکرد را سالها و دههها بعد از یک اتفاق اتخاذ میکنند و درباره مسائل روز، این شرمندگی وجود ندارد. این هم یکی از حربههای قدیمی آمریکایی است. میگویند ما به ویتنام حمله کردیم، خیلی کار بدی بود، اما آن جنگ مربوط به چند ده سال پیش است. تبعیض نژادی و دینی در فلان دهه خیلی بد بود، اما خب این موضوع مربوط به گذشته است. استعمارگری سیاست بسیار بدی بود، اما سالها پیش آن را انجام دادیم. هیچگاه درباره کارهایی که امروز انجام میدهند حرفی زده نمیشود. حمایت از حملات صهیونیستها در حمله به نوار غزه هم کار بدی است. دفاع از حکومتی که مردم فلسطین را در یک زندان عمومی به اسم غزه محاصره کرده و شکنجه میکند هم کار بدی است.
به نظرم رهبر در قالب نامه خود اشاره به آیهای در قرآن هم داشته است: "و قد مكروا مكرهم و عند الله مكرهم و إن كان مكرهم لتزول منه الجبال" یعنی "آنها توطئه کردند، اما توطئهشان نزد خدا آشکار است، حتی اگر به گونهای باشد که کوهها را بلرزاند." معنای این حرف آن است که توطئههای آمریکاییها و صهیونیستها و اروپاییها آنقدر پیچیده و دقیق و قوی است که اگر موفق به اجرای آن میشدند، ممکن بود اسلام را به کل از بین ببرد، اما اینگونه نخواهد شد.
رهبر با این نامه نشان داد که به وضعیت مردم غرب کاملاً اشراف دارد. وقتی با این مردم صحبت میکند، میگوید خودشان درباره این کمپینهای انتشار مطالب غلط، تحقیق کنند و از منابع مستقیم در اسلام از جمله قرآن و سیره زندگی پیامبر اسلام، این دین بزرگ را بشناسند، نه از طریق رسانههایی که دروغ به آنها تحویل میدهند. همچنین از جوانان میخواهد تا تاریخ درست تحولات منطقه را مطالعه کنند. این پیامها واقعاً در زمان مناسبی به جوانان غربی داده شد.
رهبری در نامه خود، دو محور را برای معرفی اسلام معرفی کردهاند: قرآن و پیامبر