گروه تاریخ مشرق- آنچه پیش روی شماست تنها بخشی از اسناد به جای مانده از روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی است که توسط ماموران امنیتی گزارش اتفاقات در خیابان های تهران در آن بررسی شده است:
1ـ از صبح روز 11 / 11 / 57، گروههائى از مردم پايتخت در برخى از خيابانهاى تهران به تظاهرات پراكنده مبادرت كردهاند. قريب به 15 هزار نفر در مقابل ساختمان شركت ملى نفت ايران، اجتماع و شعارهائى به طرفدارى از آيت الله خمينى و عليه دولت و حكومت ايران ميدادهاند1 و يك گروه سه هزار نفرى نيز بسمت پادگان جمشيديه در حركت بودهاند و قصد داشتهاند بعنوان اعتراض به بازداشت همافران به تظاهرات بپردازند. در پيشاپيش اين جمعيت تعدادى از روحانيون نيز حركت ميكردهاند.
2ـ از صبح روز 11 / 11 / 57 كه تعدادى از واحدهاى ارتش شاهنشاهى در پارهاى از خيابانهاى پايتخت بعنوان نمايش نيروها حركت ميكردهاند، گروههائى از اخلالگران بطرف آنها سنگ پرتاب كرده و در برخى از نقاط نيز با ايجاد موانع در سطح خيابانها مانع حركت خودروهاى نظامى شدهاند.
ارزيابى خبر : خبر صحت دارد.
1ـ آن چه درباره اين خبر در رسانه ها منتشر شد چنين بود: «ساعت 9 صبح مجلس ختمى به مناسبت شهادت يكى از كاركنان شركت ملى نفت ايران در محل اين شركت بر پا شد. اين مجلس ختم همراه با سخنرانى چند تن به تظاهرات سياسى تبديل شد و در ادامه آن مجسمههايى كه در اين شركت وجود داشت به بيرون پرتاب شد. در ساعت 30 / 13 با دخالت افراد گارد جاويدان تظاهر كنندگان متفرق و دو تن از كاركنان شركت نفت نيز دستگير شدند.» (بولتن خبرگزارى پارس، ش 305، ص 4)
2ـ از صبح روز 11 / 11 / 57 كه تعدادى از واحدهاى ارتش شاهنشاهى در پارهاى از خيابانهاى پايتخت بعنوان نمايش نيروها حركت ميكردهاند، گروههائى از اخلالگران بطرف آنها سنگ پرتاب كرده و در برخى از نقاط نيز با ايجاد موانع در سطح خيابانها مانع حركت خودروهاى نظامى شدهاند.
ارزيابى خبر : خبر صحت دارد.
1ـ آن چه درباره اين خبر در رسانه ها منتشر شد چنين بود: «ساعت 9 صبح مجلس ختمى به مناسبت شهادت يكى از كاركنان شركت ملى نفت ايران در محل اين شركت بر پا شد. اين مجلس ختم همراه با سخنرانى چند تن به تظاهرات سياسى تبديل شد و در ادامه آن مجسمههايى كه در اين شركت وجود داشت به بيرون پرتاب شد. در ساعت 30 / 13 با دخالت افراد گارد جاويدان تظاهر كنندگان متفرق و دو تن از كاركنان شركت نفت نيز دستگير شدند.» (بولتن خبرگزارى پارس، ش 305، ص 4)