مشرق- واکنش عملیاتی حزبالله لبنان ده روز پس از حمله موشکی رژیم صهیونیستی به دو خودروی حزبالله در «مزرعهًْالامل» سوریه آنقدر اهمیت داشت که آمریکاییها به افشای نقش مشترک موساد و سیا در ترور 7 سال پیش چهره عملیاتی حزبالله یعنی عماد مغنیه روی آوردند. آمریکا در این ماجرا ضمن آنکه خواست ضعف اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را بپوشاند، درصدد برآمد تا موضع انفعالی آمریکا پس از عملیات 28 دی ماه ارتش اسرائیل را توجیه نماید. در خصوص مجموعه ماجرا که از بازتابهای مختلفی برخوردار گردیده، نکات زیر قابل توجه میباشد:
1- عملیات روز چهارشنبه 8 بهمن ماه حزبالله در «مزارع شبعا» از سوی محافل مختلف از جمله منابع آمریکایی، اسرائیلی، عربی و اروپایی به «هوشمندی» تعبیر گردیده است چرا که از یک سو حمله رژیم صهیونیستی را در حد لازم پاسخ داده و هم برخلاف تیر ماه سال 1385 مانع شکلگیری یک جنگ بزرگ گردیده است. عملیات در مزارع شبعا که لبنانیها آن را بخشی از خاک خود میدانند- کما اینکه دمشق آن را ادامه کفرشوبا و جبلالشیخ دانسته و بر سوری بودن آن تأکید دارد- صورت گرفته است. در واقع نیروهای رژیم صهیونیستی که به دلیل اشغال مزارع شبعا، «اشغالگر» به حساب میآیند در برابر منطق حقوقی خلع سلاح میباشند و حال آنکه حزبالله لبنان در مزرعهًْالامل واقع در استان جنوبی و کوچک قنیطره که در تعلق آن به سوریه هیچ تردیدی وجود ندارد، مورد حمله اسرائیل قرار گرفته است و حقوق بینالملل چنین حضوری را صلحآمیز و قابل قبول به حساب میآورد و به همین دلیل حزبالله حق داشته که علیه رژیم صهیونیستی واکنش متقابل نشان دهد. جنبه دیگر عملیات هوشمندانه حزبالله این است که عملیات در یک دوره زمانی نه چندان نزدیک و نه چندان دور طراحی و اجرا گردیده است. واکنش حزبالله به فاصله 10 روز، از یک طرف بعد از گسترده شدن دامنه انتظار به وقوع پیوست و از سوی دیگر تأخیر موقت، دشمن را به اشتباه انداخت و به نسبت روزهای اول پس از حمله به قنیطره، از اندازه هوشیاری یگانهای مرزی ارتش اسرائیل کم کرد. آرام آرام این جمعبندی در محافل تصمیمگیر صهیونیستی مطرح شد که حزبالله با هدف محدود نگه داشتن دامنه درگیری از کنار حمله اسرائیل به نیروهای خود در مزرعهًْالامل عبور کرده است.
2- وقتی عملیات رژیم صهیونیستی علیه حزبالله در منطقه قنیطره به وقوع پیوست، آمریکاییها به نوعی ابراز نارضایتی کردند و حتی گروه زیادی از نمایندگان کنگره از مقامات ارشد مجلس نمایندگان آمریکا خواستند که مراسم سخنرانی نتانیاهو در کنگره را لغو نمایند. عملیات واکنشی حزبالله در روز 8 بهمن ماه، آمریکاییها را در شرایط دشوار قرار داد چرا که عدم واکنش مقامات واشنگتن، اسرائیل را در وضعیت سخت قرار میداد. واکنش آمریکا در این خصوص جالب توجه بود. آنان سه روز پس از حمله حزبالله به مزارع شبعا که طی آن تعدادی از نظامیان اسرائیلی کشته شدند، به سخن درآمدند. روزنامه «واشنگتن پست» و سپس هفتهنامه «نیوزویک» به نقل از منابع اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند که ترور «عماد مغنیه» در 23 بهمن 1386 محصول تبادل اطلاعات میان سیا و موساد است. مقامات آمریکایی تلاش کردند تا پاسخی به اتهامات داخلی و بیرونی که از سوی خود صهیونیستها هدایت میشود، بدهند. دولت اوباما متهم است که هم پیمانی آمریکا و اسرائیل را به فراموشی سپرده است. خود این موضوع جدای از اینکه باید راستیآزمایی شود، نشان میدهد که اسرائیل تا چه اندازه ضعیف شده است. افکار عمومی یهودیان ساکن در فلسطین طبعاً سؤال میکنند که در حالی که «سردار اللهدادی» در کنار «جهاد مغنیه» به مبارزه با مخالفان اسد و حزبالله مشغول بوده، مقامات آمریکایی به جز حرف زدن از هم پیمانی با تلآویو چه کار عملی کرده است. حالا مقامات حزب دمکرات و سران امنیتی و نظامی آمریکا با هل دادن یک خبر کهنه به سمت نیوزویک و واشنگتنپست، خواستهاند خودی نشان بدهند اما در عین حال اکثر رسانههای رژیم صهیونیستی درباره صحت این ادعا ابراز تردید کردهاند با این وصف عملیات مزارع شبعا ضمن آنکه یک ضربه اساسی به پرستیژ و حیثیت امنیتی رژیم صهیونیستی وارد کرد، اختلافات آمریکا و این رژیم را هم تا حد زیادی علنی کرد. شاید در طول حدود 60 سال گذشته که آمریکا با تمام قدرت و بدون پردهپوشی از اسرائیل حمایت میکرده این برای اولینبار است که کنگره آمریکا به دو دسته مخالف و موافق اسرائیل تبدیل شده است.
3- تحلیلگران نظامی عملیات شبعا را از جهاتی از عملیات مزارع الامل برتر دانستهاند. این عملیات از یک سو توام با پذیرش سریع مسئولیت بود در حالیکه سران رژیم صهیونیستی تا چند روز از پذیرش مسئولیت حمله خودداری میکردند. اعلام پذیرش مسئولیت حمله توسط حزبالله کاملا شفاف و همراه با جزئیات بود. در حالی که مقامات اسرائیلی تلاش میکردند تا با توسل به واسطههایی نظیر روسیه بگویند که ارتش اسرائیل دقیقا نمیدانسته که چه کسانی در مزرعهًْالامل فعال بودهاند!
نکته دیگر این است که حزبالله پیش از آنکه حمله موشکی علیه یگان نظامی اسرائیل در شبعا انجام دهد، از قصد خود برای حمله با صراحت خبر داده بود. هم بیانیه رسمی حزبالله و هم سخنان دبیرکل آن با صراحت از قریبالوقوع بودن حمله متقابل علیه رژیم صهیونیستی خبر داده بودند. این در حالی است که ارتش اسرائیل هیچ علامتی که از قصد او به حمله خبر دهد، بروز نداده بود. در نتیجه حزبالله در شرایط عدم آمادگی مورد حمله قرار گرفت و ارتش رژیم صهیونیستی در شرایط آمادگی آماج موشکهای حزبالله واقع شد.
یک نکته مهم دیگر در این مقایسه این بود که وقتی رژیم صهیونیستی به مزرعهًْالامل حمله کرد تقریبا هیچکدام از مدافعان شناخته شده این رژیم از حمله علیه حزبالله حمایت رسمی نکردند و حتی در سطوح نیمه رسمی به انتقاد نیز روی آوردند. این در حالی است که عملیات حزبالله که 10 روز بعد به وقوع پیوست بلافاصله و بصورت صریح و رسمی از سوی همه اعضای جبهه مقاومت پشتیبانی شد. اعلام رسمی موضع مقامات ارشد ایران، اعلام موضع صریح جنبش مقاومت اسلامی حماس و اعلامیه صریح جنبش جهاد اسلامی فلسطین، بیانیه عبدالمالک الحوثی و راهپیمایی پرشور یمنیها، راهپیمایی شیعیان بحرینی، راهپیمایی شیعیان در مناطق شرقی عربستان نشان داد که این تهاجم به نمایندگی از یک جبهه صورت گرفته است. بنابراین کاملا واضح است که در این مواجهه، حزبالله به برتری استراتژیک بر رژیم صهیونیستی رسیده است. بعضی از مقامات امنیتی دولت نتانیاهو طی 4 روز گذشته بارها به این نکته اذعان کردند که حزبالله با همان منطق جنگ تابستان 2006، صحنه درگیری زمستان 2015 را مدیریت کرد اما اینبار اسرائیل قادر نبود به جنگی مشابه جنگ 33 روزه علیه حزبالله دست بزند و لذا از کنار حمله سهمگینی که به او شده بود، عبور کرد.
4- حزبالله لبنان در این عملیات، جبهه داخلی لبنان را متقاعد کرد که صلاحیت آن را دارد که شرایط پیچیده را به نفع امنیت لبنان مدیریت کند. تا پیش از این بعضی از چهرههای لبنانی نظیر سمیر جعجع و سعدحریری حزبالله را از پاسخ دادن به حمله 28 دیماه اسرائیل برحذر داشته و آن را مقدمه یک جنگ جدید علیه لبنان ارزیابی میکردند. حزبالله در این صحنه گفت من جنگ را به گونهای مدیریت میکنم که هیچ آسیبی متوجه امنیت و محیط سرزمینی لبنان نشود. اینک حزبالله در مذاکرات میان خود و گروههای 14 مارس با تاکید بیشتری از سلاح مقاومت دفاع خواهد کرد و این در حالی است که مخالفان حزبالله لبنان قادر نیستند سلاح حزبالله را یک «تهدید درون لبنانی» معرفی نمایند. بر این اساس میتوان گفت که از سال 1384 و پس از ترور رفیق حریری که حزبالله با اتهامات واهی تحت فشار شدید قرار گرفت، اینک مقاومت لبنان در بهترین شرایط تاریخی خود قرار دارد. در سال 1385 یک دادگاه بینالمللی با صحنهسازی و کمک جریان 14 مارس وانمود کردند که عامل ترور حریری، حزبالله لبنان بوده و لذا زمزمه محاکمه رهبران حزبالله مطرح گردید ولی در نهایت به جایی نرسید. پس از آن دادگاه با تمرکز روی حکومت سوریه، بشار اسد و بعضی دیگر از شخصیتهای سوری را به پای میز مذاکره فرا خواند و شرایط سختی را بر سوریه تحمیل کرد. تا جایی که ارتش سوریه ناچار شد، خاک لبنان- که بر اساس پیمان طایف موظف به دفاع از تمامیت ارضی لبنان در برابر حمله رژیم صهیونیستی و جنگهای خانگی شده بود- ترک گوید. این شرایط چالشهایی را برای حزب الله پدید میآورد پس از آن جنگ 33 روزه در شرایط اتهامپراکنی جریان 14 مارس علیه حزبالله صورت گرفت. در این جنگ حزبالله در واقع از جلو و پشت سر مورد حمله قرار داشت. پس از پایان جنگ شرایط داخلی لبنان به نفع حزبالله تغییر کرد اما با شروع بحران سوریه، حزبالله ناگزیر بود که از مردم سوریه در برابر تروریستها دفاع کند و مانع فروپاشی این کشور شود.
این در حالی بود که در این مقطع مراکز رسمی لبنان- رئیسجمهور، نخستوزیر، اکثریت پارلمان و گروه 14 مارس- علیه دولت سوریه وارد عمل شده بودند. پیروزیهای حزبالله در سوریه از یک سو و شکست جریانهای تروریستی از سوی دیگر فضای لبنان را بار دیگر به نفع حزبالله مساعد کرد. نفوذ تروریستها به «عرسال» و تصرف این منطقه سنینشین لبنان، بر حقانیت حزبالله در نبرد در خاک سوریه دلالت داشت. حمله یکشنبه 28 دیماه به حزبالله در خاک سوریه از سوی اسرائیل و سپس واکنش حزبالله و نتایج آن این پدیده را باطل کرد که جنگ حزبالله در سوریه، پای اسرائیل را در جنوب لبنان باز میکند. اقدام رژیم صهیونیستی علیه حزبالله در خاک سوریه و عدم واکنش ارتش این رژیم به حمله حزبالله از داخل خاک لبنان علیه اسرائيل ثابت کرد که تبلیغات مخالفان لبنانی حزبالله با واقعیت همخوانی ندارد.
*سعدالله زارعی/ کیهان
1- عملیات روز چهارشنبه 8 بهمن ماه حزبالله در «مزارع شبعا» از سوی محافل مختلف از جمله منابع آمریکایی، اسرائیلی، عربی و اروپایی به «هوشمندی» تعبیر گردیده است چرا که از یک سو حمله رژیم صهیونیستی را در حد لازم پاسخ داده و هم برخلاف تیر ماه سال 1385 مانع شکلگیری یک جنگ بزرگ گردیده است. عملیات در مزارع شبعا که لبنانیها آن را بخشی از خاک خود میدانند- کما اینکه دمشق آن را ادامه کفرشوبا و جبلالشیخ دانسته و بر سوری بودن آن تأکید دارد- صورت گرفته است. در واقع نیروهای رژیم صهیونیستی که به دلیل اشغال مزارع شبعا، «اشغالگر» به حساب میآیند در برابر منطق حقوقی خلع سلاح میباشند و حال آنکه حزبالله لبنان در مزرعهًْالامل واقع در استان جنوبی و کوچک قنیطره که در تعلق آن به سوریه هیچ تردیدی وجود ندارد، مورد حمله اسرائیل قرار گرفته است و حقوق بینالملل چنین حضوری را صلحآمیز و قابل قبول به حساب میآورد و به همین دلیل حزبالله حق داشته که علیه رژیم صهیونیستی واکنش متقابل نشان دهد. جنبه دیگر عملیات هوشمندانه حزبالله این است که عملیات در یک دوره زمانی نه چندان نزدیک و نه چندان دور طراحی و اجرا گردیده است. واکنش حزبالله به فاصله 10 روز، از یک طرف بعد از گسترده شدن دامنه انتظار به وقوع پیوست و از سوی دیگر تأخیر موقت، دشمن را به اشتباه انداخت و به نسبت روزهای اول پس از حمله به قنیطره، از اندازه هوشیاری یگانهای مرزی ارتش اسرائیل کم کرد. آرام آرام این جمعبندی در محافل تصمیمگیر صهیونیستی مطرح شد که حزبالله با هدف محدود نگه داشتن دامنه درگیری از کنار حمله اسرائیل به نیروهای خود در مزرعهًْالامل عبور کرده است.
2- وقتی عملیات رژیم صهیونیستی علیه حزبالله در منطقه قنیطره به وقوع پیوست، آمریکاییها به نوعی ابراز نارضایتی کردند و حتی گروه زیادی از نمایندگان کنگره از مقامات ارشد مجلس نمایندگان آمریکا خواستند که مراسم سخنرانی نتانیاهو در کنگره را لغو نمایند. عملیات واکنشی حزبالله در روز 8 بهمن ماه، آمریکاییها را در شرایط دشوار قرار داد چرا که عدم واکنش مقامات واشنگتن، اسرائیل را در وضعیت سخت قرار میداد. واکنش آمریکا در این خصوص جالب توجه بود. آنان سه روز پس از حمله حزبالله به مزارع شبعا که طی آن تعدادی از نظامیان اسرائیلی کشته شدند، به سخن درآمدند. روزنامه «واشنگتن پست» و سپس هفتهنامه «نیوزویک» به نقل از منابع اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند که ترور «عماد مغنیه» در 23 بهمن 1386 محصول تبادل اطلاعات میان سیا و موساد است. مقامات آمریکایی تلاش کردند تا پاسخی به اتهامات داخلی و بیرونی که از سوی خود صهیونیستها هدایت میشود، بدهند. دولت اوباما متهم است که هم پیمانی آمریکا و اسرائیل را به فراموشی سپرده است. خود این موضوع جدای از اینکه باید راستیآزمایی شود، نشان میدهد که اسرائیل تا چه اندازه ضعیف شده است. افکار عمومی یهودیان ساکن در فلسطین طبعاً سؤال میکنند که در حالی که «سردار اللهدادی» در کنار «جهاد مغنیه» به مبارزه با مخالفان اسد و حزبالله مشغول بوده، مقامات آمریکایی به جز حرف زدن از هم پیمانی با تلآویو چه کار عملی کرده است. حالا مقامات حزب دمکرات و سران امنیتی و نظامی آمریکا با هل دادن یک خبر کهنه به سمت نیوزویک و واشنگتنپست، خواستهاند خودی نشان بدهند اما در عین حال اکثر رسانههای رژیم صهیونیستی درباره صحت این ادعا ابراز تردید کردهاند با این وصف عملیات مزارع شبعا ضمن آنکه یک ضربه اساسی به پرستیژ و حیثیت امنیتی رژیم صهیونیستی وارد کرد، اختلافات آمریکا و این رژیم را هم تا حد زیادی علنی کرد. شاید در طول حدود 60 سال گذشته که آمریکا با تمام قدرت و بدون پردهپوشی از اسرائیل حمایت میکرده این برای اولینبار است که کنگره آمریکا به دو دسته مخالف و موافق اسرائیل تبدیل شده است.
3- تحلیلگران نظامی عملیات شبعا را از جهاتی از عملیات مزارع الامل برتر دانستهاند. این عملیات از یک سو توام با پذیرش سریع مسئولیت بود در حالیکه سران رژیم صهیونیستی تا چند روز از پذیرش مسئولیت حمله خودداری میکردند. اعلام پذیرش مسئولیت حمله توسط حزبالله کاملا شفاف و همراه با جزئیات بود. در حالی که مقامات اسرائیلی تلاش میکردند تا با توسل به واسطههایی نظیر روسیه بگویند که ارتش اسرائیل دقیقا نمیدانسته که چه کسانی در مزرعهًْالامل فعال بودهاند!
نکته دیگر این است که حزبالله پیش از آنکه حمله موشکی علیه یگان نظامی اسرائیل در شبعا انجام دهد، از قصد خود برای حمله با صراحت خبر داده بود. هم بیانیه رسمی حزبالله و هم سخنان دبیرکل آن با صراحت از قریبالوقوع بودن حمله متقابل علیه رژیم صهیونیستی خبر داده بودند. این در حالی است که ارتش اسرائیل هیچ علامتی که از قصد او به حمله خبر دهد، بروز نداده بود. در نتیجه حزبالله در شرایط عدم آمادگی مورد حمله قرار گرفت و ارتش رژیم صهیونیستی در شرایط آمادگی آماج موشکهای حزبالله واقع شد.
یک نکته مهم دیگر در این مقایسه این بود که وقتی رژیم صهیونیستی به مزرعهًْالامل حمله کرد تقریبا هیچکدام از مدافعان شناخته شده این رژیم از حمله علیه حزبالله حمایت رسمی نکردند و حتی در سطوح نیمه رسمی به انتقاد نیز روی آوردند. این در حالی است که عملیات حزبالله که 10 روز بعد به وقوع پیوست بلافاصله و بصورت صریح و رسمی از سوی همه اعضای جبهه مقاومت پشتیبانی شد. اعلام رسمی موضع مقامات ارشد ایران، اعلام موضع صریح جنبش مقاومت اسلامی حماس و اعلامیه صریح جنبش جهاد اسلامی فلسطین، بیانیه عبدالمالک الحوثی و راهپیمایی پرشور یمنیها، راهپیمایی شیعیان بحرینی، راهپیمایی شیعیان در مناطق شرقی عربستان نشان داد که این تهاجم به نمایندگی از یک جبهه صورت گرفته است. بنابراین کاملا واضح است که در این مواجهه، حزبالله به برتری استراتژیک بر رژیم صهیونیستی رسیده است. بعضی از مقامات امنیتی دولت نتانیاهو طی 4 روز گذشته بارها به این نکته اذعان کردند که حزبالله با همان منطق جنگ تابستان 2006، صحنه درگیری زمستان 2015 را مدیریت کرد اما اینبار اسرائیل قادر نبود به جنگی مشابه جنگ 33 روزه علیه حزبالله دست بزند و لذا از کنار حمله سهمگینی که به او شده بود، عبور کرد.
4- حزبالله لبنان در این عملیات، جبهه داخلی لبنان را متقاعد کرد که صلاحیت آن را دارد که شرایط پیچیده را به نفع امنیت لبنان مدیریت کند. تا پیش از این بعضی از چهرههای لبنانی نظیر سمیر جعجع و سعدحریری حزبالله را از پاسخ دادن به حمله 28 دیماه اسرائیل برحذر داشته و آن را مقدمه یک جنگ جدید علیه لبنان ارزیابی میکردند. حزبالله در این صحنه گفت من جنگ را به گونهای مدیریت میکنم که هیچ آسیبی متوجه امنیت و محیط سرزمینی لبنان نشود. اینک حزبالله در مذاکرات میان خود و گروههای 14 مارس با تاکید بیشتری از سلاح مقاومت دفاع خواهد کرد و این در حالی است که مخالفان حزبالله لبنان قادر نیستند سلاح حزبالله را یک «تهدید درون لبنانی» معرفی نمایند. بر این اساس میتوان گفت که از سال 1384 و پس از ترور رفیق حریری که حزبالله با اتهامات واهی تحت فشار شدید قرار گرفت، اینک مقاومت لبنان در بهترین شرایط تاریخی خود قرار دارد. در سال 1385 یک دادگاه بینالمللی با صحنهسازی و کمک جریان 14 مارس وانمود کردند که عامل ترور حریری، حزبالله لبنان بوده و لذا زمزمه محاکمه رهبران حزبالله مطرح گردید ولی در نهایت به جایی نرسید. پس از آن دادگاه با تمرکز روی حکومت سوریه، بشار اسد و بعضی دیگر از شخصیتهای سوری را به پای میز مذاکره فرا خواند و شرایط سختی را بر سوریه تحمیل کرد. تا جایی که ارتش سوریه ناچار شد، خاک لبنان- که بر اساس پیمان طایف موظف به دفاع از تمامیت ارضی لبنان در برابر حمله رژیم صهیونیستی و جنگهای خانگی شده بود- ترک گوید. این شرایط چالشهایی را برای حزب الله پدید میآورد پس از آن جنگ 33 روزه در شرایط اتهامپراکنی جریان 14 مارس علیه حزبالله صورت گرفت. در این جنگ حزبالله در واقع از جلو و پشت سر مورد حمله قرار داشت. پس از پایان جنگ شرایط داخلی لبنان به نفع حزبالله تغییر کرد اما با شروع بحران سوریه، حزبالله ناگزیر بود که از مردم سوریه در برابر تروریستها دفاع کند و مانع فروپاشی این کشور شود.
این در حالی بود که در این مقطع مراکز رسمی لبنان- رئیسجمهور، نخستوزیر، اکثریت پارلمان و گروه 14 مارس- علیه دولت سوریه وارد عمل شده بودند. پیروزیهای حزبالله در سوریه از یک سو و شکست جریانهای تروریستی از سوی دیگر فضای لبنان را بار دیگر به نفع حزبالله مساعد کرد. نفوذ تروریستها به «عرسال» و تصرف این منطقه سنینشین لبنان، بر حقانیت حزبالله در نبرد در خاک سوریه دلالت داشت. حمله یکشنبه 28 دیماه به حزبالله در خاک سوریه از سوی اسرائیل و سپس واکنش حزبالله و نتایج آن این پدیده را باطل کرد که جنگ حزبالله در سوریه، پای اسرائیل را در جنوب لبنان باز میکند. اقدام رژیم صهیونیستی علیه حزبالله در خاک سوریه و عدم واکنش ارتش این رژیم به حمله حزبالله از داخل خاک لبنان علیه اسرائيل ثابت کرد که تبلیغات مخالفان لبنانی حزبالله با واقعیت همخوانی ندارد.
*سعدالله زارعی/ کیهان