گروه جنگ نرم مشرق- «نبرد ایدهها» سالهاست آغاز شده و بسیاری از کشورها با علم به کارکردهای
دیپلماسی عمومی در این جهان چندقطبی به دنبال ایفای نقش موثر هستند. در
واقع هر حکومت مدرن در عرصه پرتلاطم بینالمللی که هر روزه شاهد صدها
رویداد کوچک و بزرگ است، تلاش میکند در نبرد ایدهها پیروز شود و از این
رو شاهدیم روز به روز به قرابت بین قدرت نرم و دیپلماسی عمومی افزوده
میشود. اکنون دیپلماسی «سنتی» تنها ابزار مبارزه کشورها در میدان منافع
ملی و بینالمللی نیست و دیپلماسی عمومی عصای دست دیپلماتها در جدیترین و
حساسترین مذاکرات خود با دیپلماتهای دیگر کشورها شده است.
دیپلماسی عمومی را میتوان فعالیتهای دولت یک کشور از طریق وزارت خارجه
به منظور تاثیرگذاری بر افکار عمومی دیگر کشورها با هدف ارتقا و تامین
منافع کشور مذکور تبیین کرد. حتی تعریف کلاسیک دیپلماسی عمومی بهعنوان
تلاش مجدانه دولت یک کشور به منظور تاثیرگذاری بر افکار عمومی دیگر کشورها
را باید به واسطه تنوع بازیگران از جمله شهروندان جهانی، سازمانهای
مردمنهاد، تجارتها و کارکنان رسانهها که میتوانند در بهکارگیری
دیپلماسی عمومی ایفای نقش کنند، پیچیده ارزیابی کرد. مرکز «ادوارد مورو» در
مدرسه حقوق و دیپلماسی در سال 2009 تعریف قابل قبولی از دیپلماسی عمومی
ارائه کرد که با تعریف دیپلماسی سنتی تضاد بسیاری دارد: «دیپلماسی عمومی با
تاثیر نگرشهای عمومی بر اطلاعات و اجرای سیاستهای خارجی سروکار دارد».
این تعریف ابعاد روابط بینالملل ورای دیپلماسی عمومی را دربر میگیرد؛
انگارهسازی افکار عمومی دیگر کشورها، تعامل گروههای خصوصی و منافع یک
کشور با دیگر کشورها، گزارش امور خارجی و تاثیرات آن بر سیاست، ارتباط بین
دیپلماتها و خبرنگاران خارجی و روند ارتباطات فرهنگی متقابل.
پیام محوری دیپلماسی عمومی، رابطه بین ملتها، مردم و فرهنگهاست. به نظر میرسید با فروریختن دیوار برلین و پایان جنگ سرد، ایدئولوژیهای در حال رقابت نیز فروریزند. بهتدریج مفاهیم جدیدی چون جنگ نرم از سوی اندیشمندانی چون «ژوزف نای» ظهور کرد.
امروز دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها بهعنوان یک عامل تعیینکننده در نظام بینالملل تحت تأثیر و تعامل تحولات شگرف در عرصه ارتباطات قرار گرفته است چنانکه «دیپلماسی رسانهای» بهعنوان یکی از شاخههای اصلی فعالیتهای دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پدیدار شده است و بخش قابل توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای قدرتمند جهان را به خود اختصاص داده است. دیپلماسی رسانهای به معنای به کارگیری رسانهها و وسایل ارتباط جمعی مدرن به منظور تسلط بر افکار و اراده و احساسات مردم دیگر کشورهاست و اکنون به ابزاری جهت اجرای عملیات روانی کشورها علیه یکدیگر و یکی از موثرترین ابزارها برای دیپلماسی عمومی تبدیل شده است. رسانهها بویژه شبکههای خبری تلویزیونی امروز در عمل کارهایی را انجام میدهند که وزارت خارجه و دستگاههای دیپلماتیک کشورها به طور سنتی به انجام آنها مبادرت میکردند و حتی در اغلب موارد آنها به مراتب قویتر، موثرتر و نیز کارآمدتر از نهادهای مزبور عمل میکنند. اما در کنار بهرهگیری کشورها از دیپلماسی رسانهای، دولتها درگیر جنگ رسانهای (استفاده از رسانهها برای تضعیف دیگر کشورها و بهرهگیری از توان و ظرفیت رسانهها اعم از رسانههای نوشتاری، دیداری، شنیداری و بهکارگیری تبلیغات و عملیات روانی بهمنظور کسب منافع) هستند.
شبکه فارسی بیبیسی از جمله مهمترین ابزارهایی هستند که دستاندرکاران این شبکه و در پس پرده سازمانهای اطلاعاتی این کشور سیاستهای خاص خود را در قبال جمهوری اسلامی ایران دنبال میکنند
بنگاه سخنپراکنی بریتانیا (بیبیسی) یکی از شاخصترین رسانههایی است که
با بهرهگیری از 5 نقشی که صاحبنظران برای رسانههای جمعی قائل هستند،
فعالیت میکند.
1- کنترلکننده (نظریه بازیگر کنترلکننده که در عمل تلویزیون جهانی را در شرایط بحرانی بینالمللی بهعنوان بازیگر مهم در سیاست خارجی معرفی میکند.)
2- محدودکننده (سرعت انتقال اطلاعات در عصر کنونی تحدیداتی را برای سیاستگذاری خارجی بهوجود آورده است.)
3- مداخلهگر (رسانهها، نقش میانجی و واسطه را در سیاست بینالملل ایفا میکنند.)
4- بازیگر ابزاری (دولتها برای پیشبرد و موفقیت در مذاکرات دیپلماتیک خود و تنظیم روابط با سایرین از رسانهها بهعنوان ابزار کارآمد بهره میگیرند.)
5- مختلط (ترکیبی از بازیگران ابزاری، کنترلکننده، مداخلهگر و محدودکننده بهشمار میروند، بدین معنا که در صورتی که رسانهها ابتکار عمل را در دیپلماسی برعهده داشته باشند، تحدیداتی را برای سیاستگذاری فراهم میکنند، در عین حال ایفاگر نقش میانجی در حلوفصل منازعات بینالمللی بوده، در برخی موارد نیز برای پیشبرد مذاکرات، توافقها و حلوفصل مناقشات در راستای سیاستهای کلان خارجی و دیپلماسی رسمی دولت عمل میکنند).
در فتنه 88، این رسانه از روشهای گوناگونی نظیر خبرسازی، دروغسازی، تقطیع، تلقین، تصویرسازی، فرافکنی، انگارهسازی و دیگر روشها به دنبال دستیابی به اهداف مورد نظر خود بود
شبکه جهانی بیبیسی و دیگر شبکههای اقماری آن که به زبانهای مختلف در
حال پخش برنامههای متنوع هستند، در کنار پخش تلویزیونی خود دارای سایتهای
خبری نیز به همین زبانها هستند. شبکه فارسی بیبیسی و سایت خبری
فارسیزبان آن- که مخاطبان فارسیزبان داخل ایران و برخی از کشورهای
فارسیزبان را هدف قرار داده- از جمله مهمترین ابزارهایی هستند که
دستاندرکاران این شبکه و در پس پرده سازمانهای اطلاعاتی این کشور
سیاستهای خاص خود را در قبال جمهوری اسلامی ایران دنبال میکنند که اوج
کارکرد این شبکه فارسیزبان را در انتخابات ریاستجمهوری 88 و حوادث پس از
آن شاهد بودیم. اساسا این شبکه تلویزیونی مدتی مانده تا برگزاری دهمین
دوره انتخابات ریاستجمهوری تاسیس شد. در فتنه 88، این رسانه از روشهای
گوناگونی نظیر خبرسازی، دروغسازی، تقطیع، تلقین، تصویرسازی، فرافکنی،
انگارهسازی و دیگر روشها به دنبال دستیابی به اهداف مورد نظر خود بود. با
نگاهی به کارکرد این شبکه در آن دوران، بحث تقلب و ایجاد تردید در میان
مردم برای حضور در انتخابات از جمله راهبردهای این شبکه بود.
بیبیسی که یکی از مهمترین ارکان فعالیت خود را بیطرفی(که البته صرفاً در حرف است و نه عمل) عنوان میکند، با بهرهگیری از شیوه «حسن تعبیر» یعنی به کارگیری الفاظی چون «آقا»، «خانم» و دیگر واژگان به نوعی به دنبال تداعی این امر به مخاطبان خود است که به مقامات و مسؤولان احترام میگذارد. این شبکه با بهکارگیری الفاظی چون «آیتالله»، «رهبر عالی» و عناوینی از این دست، این امر را به مخاطب فارسیزبان خود القا میکند که برای مقامات و مسؤولان بلندپایه جمهوری اسلامی ایران احترام قائل است و این در حالی است که نخستین امری که به دانشجوی روزنامهنگاری و ارتباطات در مراکز آموزشی آموخته میشود، عدم به کارگیری الفاظی چون آقا و خانم است اما کیست که نداند در پس این سیاست بیبیسی اهدافی نهفته است که اساسا با کارکردهای این رسانه در چگونگی پوشش تحولات بینالمللی در پارادوکس کامل قرار دارد.
بیبیسی بیش از آنکه سیاست خود را انعکاس درست و بدون جانبداری از پیشرفتهای هستهای صلحآمیز ایران قرار دهد، به نوعی ابزار دست قدرتها و البته وزارت خارجه انگلیس برای پیشبرد مطامع و اهداف سیاسیشان است
کافی است به عملکرد بیبیسی فارسی و سایت آن در چگونگی پوشش مسائل داخلی
جمهوری اسلامی ایران نظری افکنده شود تا روشن شود بیطرفی مورد ادعای این
رسانه، دروغی بیش نیست و اساسا دستاندرکاران این شبکه در اطلاعرسانیهای
خود- که باید مبتنی بر واقعیات باشد- اطلاعات گزینشی و هدفمندی را به خورد
مخاطبان خود میدهند تا به اهداف مورد نظر خود در چگونگی تاثیرگذاری و
مهندسی افکار عمومی داخلی دست یابند.
اگر این امر را بپذیریم که رسانهها میتوانند در ابعاد گوناگونی چون: 1-غنیسازی ادبیات و فرهنگ گفتوگو در جامعه 2- اطلاعرسانی شفاف و مستند و بیطرفانه 3- کاهش میزان تعصبات غیرمعقولانه 4- جهتدهی عقلانی به احساسات و هیجانات 5- مشارکت و معاونت در تصمیمسازی ملی(صادقی، 1379، ص 15) موثر باشند، باید پذیرفت رسانهای چون بیبیسی در قبال تحولات داخلی و بینالمللی مرتبط با جمهوری اسلامی ایران، راهبردها و سیاستهایی را دنبال میکند که با موارد مطروحه فوق در منافات کامل است. برای هریک از این موارد میتوان نمونههای بسیاری بیان کرد اما باید اجمالا به این واقعیت اشاره کرد که بیبیسی عمدتا در پوششهای خبری خود چهرهای مخدوش از واقعیات درباره آنچه در ایران روی میدهد، منعکس کرده و بهطور هدفمند، خط خبری خود را به جریانسازی و القای وجههای تاریک از جامعه ایران، مسائل اقتصادی و سیاسی ایران و البته مسائل فرهنگی آن اختصاص میدهد. در لابهلای اخبار بیبیسی کمتر خبری یافت میشود که درباره پیشرفتهای ایران در حوزههای مختلف علمی، فرهنگی و... باشد. اگر هم به پیشرفتی چون پیشرفتهای هستهای و علمی ایران اشاره شود در تنظیم اخبار و گزارشها این پیشرفتها با مرتبط ساختن آن به مسائل دیگر زیر سوال برده میشود. برنامه هستهای ایران بهعنوان اوج پیشرفتهای علمی ایران از جمله مواردی است که در پوششهای خبری بیبیسی به مسائل نظامی مرتبط دانسته شده و نوع تنظیم اخبار هستهای بویژه دیدگاههای دیگر کشورها که عموما از سوی بیبیسی، جامعه بینالمللی(!) خطاب میشوند؛ حال آنکه صرفا معدود کشورهایی هستند که اساسا با پیشرفتهای هستهای ایران مخالفندـ مبین این واقعیت است که بیبیسی بیش از آنکه سیاست خود را انعکاس درست و بدون جانبداری پیشرفتهای هستهای صلحآمیز ایران قرار دهد، به نوعی ابزار دست قدرتها و البته وزارت خارجه انگلیس برای پیشبرد مطامع و اهداف سیاسیشان است.
برنامه «نوبت شما» عمدتا هدف خود را «انعکاس اخبار منفی» یا «انعکاس منفی اخبار» قرار داده است. جالب آنکه در این برنامه، مشارکت مخاطبان ایرانی طلب میشود اما نحوه طرح پرسشها و مدیریت موضوع بهگونهای است که تامینکننده نظرات تهیهکننده این برنامه باشد
با نگاهی به موضوعات مورد پیگیری در برنامه «نوبت شما» به این موارد برخورد میکنیم:
«اعتراض و اعتصاب کارگران و معلمان در ایران» (موضوع بحث در 14 بهمن) و «آیا با لغو جهانی مجازات کفرگویی موافقید؟» (10 بهمن). این موارد، نمونههای کوچکی از برنامههای شبکه بیبیسی فارسی است که عمدتا هدف خود را «انعکاس اخبار منفی» یا «انعکاس منفی اخبار» قرار داده است. جالب آنکه در این برنامه، مشارکت مخاطبان ایرانی طلب میشود اما نحوه طرح پرسشها و مدیریت موضوع بهگونهای است که تامینکننده نظرات تهیهکننده این برنامه باشد.
البته در مطلب حاضر قصد بررسی جزئی کارکردهای بخشهای مختلف بیبیسی فارسی را نداریم و صرفأ به برخی نمونهها اشاره شده است، چرا که این بررسی از حوصله این متن خارج است و درباره کارکردها و سیاستهای بیبیسی علیه جمهوری اسلامی ایران میتوان ساعتها صحبت کرد و کتابها نوشت. افرادی نیز که از سوی بیبیسی بهعنوان کارشناس مسائل ایران مورد [سوء]استفاده قرار میگیرند، عمدتا خارجنشینان یا افرادی با سوابق معلوم هستند که نقدی غیرواقعی و چهرهای نادرست از تحولات داخلی و بینالمللی مرتبط با جمهوری اسلامی ایران ارائه میدهند و هدفی جز سیاهنمایی و دلسرد کردن مخاطب ایرانی و پارسیزبان ندارند.
بیبیسی در عین حال در نحوه انعکاس تحولات برای غیرپارسیزبانان نیز دستورکار مشخصی دارد و سرویس جهانی این شبکه با تولید محتواهای هدفمند سعی در القای سیاستهای ضدجمهوری اسلامی خود به مخاطبان دارد.
بیبیسی در عین حال در نحوه انعکاس تحولات برای غیرپارسیزبانان نیز دستورکار مشخصی دارد و سرویس جهانی این شبکه با تولید محتواهای هدفمند سعی در القای سیاستهای ضدجمهوری اسلامی خود به مخاطبان دارد
درباره کارکردهای این شبکه در چگونگی پوشش تحولات بینالمللی نیز باید به
این واقعیت اشاره کرد که هدفگذاریهای این شبکه با اهداف قدرتها همخوانی
دقیقی دارد. در پوشش اخبار مربوط به تحولات سوریه و عراق، به جای آنکه این
شبکه سیاستهای قدرتهای بزرگ را به دلیل وقوع فجایع ضدانسانی به تصویر
بکشد مثلا در ایجاد گروهک تروریستی داعش، سیاستهای دولت بشار اسد یا دولت
شیعی عراق را عامل این فجایع معرفی میکند. این شبکه برای القای اینکه
داعش، گروهی اسلامی است نیز از کلمه «داعش» استفاده نمیکند و از عبارت
«دولت اسلامی عراق و شام» برای مرتبط دانستن جنایات فجیع و کمسابقه این
گروهک ضداسلامی با اسلام برای مخاطبان، استفاده میکند. همچنین از عبارت دو
کلمهای «دولت اسلامی» نیز برای توصیف این جانیان «انگلیس و آمریکا ساخته»
شاگرد محمد بن عبدالوهاب استفاده میکند ولی به آنها داعش نمیگوید(!) در
قبال جنایات رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی علیه فلسطینیان نیز
رویکرد این شبکه روشن است.
بیبیسی که رسواییهای اخلاقی مجریان و مدیران آن (مانند پرونده «جیمی سویل» که بیش از پیش به آبرو و اعتبار این شبکه لطمه زد) مدتی است این شبکه را درگیر بحثها و تنشهای داخلی کرده است، در چگونگی پوشش مسائل مرتبط با انگلیس نیز از سیاستهای گزینشی پیروی میکند؛ چگونگی پوشش همهپرسی اسکاتلند را باید رسوایی بزرگی برای این شبکه مدعی «بیطرفی»(!) قلمداد کرد بهگونهای مردمی که در اسکاتلند، خواستار استقلال از بریتانیا بودند، به دلیل سانسور اخبار این همهپرسی از سوی بیبیسی بارها مقابل دفتر آن تظاهرات کردند.
بیبیسی بهعنوان آلت دست موثر نزد صاحبان قدرت با داعیه بیطرفی، هدفی جز تامین منافع گردانندگان خود ندارد. شرایط جدید نظام بینالملل باعث شده مولفههای جدیدی در ساختارهای رسمی بینالمللی نقش ایفا کنند. بیبیسی در تامین منافع قدرتهای بزرگ نقش مهمی را در دیپلماسی رسانهای، قدرت نرم و عملیات روانی ایفا میکند که توانایی اثرگذاری، تقویت وجهه بینالمللی، مشروعیت بخشیدن به جنایات و لشکرکشیهای آنها را داراست.
شاید حروف مخفف این شبکه، بیانگر یک واقعیت غیرقابل کتمان باشد. بیبیسی یعنی: «بیعدالت، بیاعتبار، سیاستزده».
وطن امروز
پیام محوری دیپلماسی عمومی، رابطه بین ملتها، مردم و فرهنگهاست. به نظر میرسید با فروریختن دیوار برلین و پایان جنگ سرد، ایدئولوژیهای در حال رقابت نیز فروریزند. بهتدریج مفاهیم جدیدی چون جنگ نرم از سوی اندیشمندانی چون «ژوزف نای» ظهور کرد.
امروز دیپلماسی و سیاست خارجی کشورها بهعنوان یک عامل تعیینکننده در نظام بینالملل تحت تأثیر و تعامل تحولات شگرف در عرصه ارتباطات قرار گرفته است چنانکه «دیپلماسی رسانهای» بهعنوان یکی از شاخههای اصلی فعالیتهای دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی پدیدار شده است و بخش قابل توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای قدرتمند جهان را به خود اختصاص داده است. دیپلماسی رسانهای به معنای به کارگیری رسانهها و وسایل ارتباط جمعی مدرن به منظور تسلط بر افکار و اراده و احساسات مردم دیگر کشورهاست و اکنون به ابزاری جهت اجرای عملیات روانی کشورها علیه یکدیگر و یکی از موثرترین ابزارها برای دیپلماسی عمومی تبدیل شده است. رسانهها بویژه شبکههای خبری تلویزیونی امروز در عمل کارهایی را انجام میدهند که وزارت خارجه و دستگاههای دیپلماتیک کشورها به طور سنتی به انجام آنها مبادرت میکردند و حتی در اغلب موارد آنها به مراتب قویتر، موثرتر و نیز کارآمدتر از نهادهای مزبور عمل میکنند. اما در کنار بهرهگیری کشورها از دیپلماسی رسانهای، دولتها درگیر جنگ رسانهای (استفاده از رسانهها برای تضعیف دیگر کشورها و بهرهگیری از توان و ظرفیت رسانهها اعم از رسانههای نوشتاری، دیداری، شنیداری و بهکارگیری تبلیغات و عملیات روانی بهمنظور کسب منافع) هستند.
شبکه فارسی بیبیسی از جمله مهمترین ابزارهایی هستند که دستاندرکاران این شبکه و در پس پرده سازمانهای اطلاعاتی این کشور سیاستهای خاص خود را در قبال جمهوری اسلامی ایران دنبال میکنند
1- کنترلکننده (نظریه بازیگر کنترلکننده که در عمل تلویزیون جهانی را در شرایط بحرانی بینالمللی بهعنوان بازیگر مهم در سیاست خارجی معرفی میکند.)
2- محدودکننده (سرعت انتقال اطلاعات در عصر کنونی تحدیداتی را برای سیاستگذاری خارجی بهوجود آورده است.)
3- مداخلهگر (رسانهها، نقش میانجی و واسطه را در سیاست بینالملل ایفا میکنند.)
4- بازیگر ابزاری (دولتها برای پیشبرد و موفقیت در مذاکرات دیپلماتیک خود و تنظیم روابط با سایرین از رسانهها بهعنوان ابزار کارآمد بهره میگیرند.)
5- مختلط (ترکیبی از بازیگران ابزاری، کنترلکننده، مداخلهگر و محدودکننده بهشمار میروند، بدین معنا که در صورتی که رسانهها ابتکار عمل را در دیپلماسی برعهده داشته باشند، تحدیداتی را برای سیاستگذاری فراهم میکنند، در عین حال ایفاگر نقش میانجی در حلوفصل منازعات بینالمللی بوده، در برخی موارد نیز برای پیشبرد مذاکرات، توافقها و حلوفصل مناقشات در راستای سیاستهای کلان خارجی و دیپلماسی رسمی دولت عمل میکنند).
در فتنه 88، این رسانه از روشهای گوناگونی نظیر خبرسازی، دروغسازی، تقطیع، تلقین، تصویرسازی، فرافکنی، انگارهسازی و دیگر روشها به دنبال دستیابی به اهداف مورد نظر خود بود
بیبیسی که یکی از مهمترین ارکان فعالیت خود را بیطرفی(که البته صرفاً در حرف است و نه عمل) عنوان میکند، با بهرهگیری از شیوه «حسن تعبیر» یعنی به کارگیری الفاظی چون «آقا»، «خانم» و دیگر واژگان به نوعی به دنبال تداعی این امر به مخاطبان خود است که به مقامات و مسؤولان احترام میگذارد. این شبکه با بهکارگیری الفاظی چون «آیتالله»، «رهبر عالی» و عناوینی از این دست، این امر را به مخاطب فارسیزبان خود القا میکند که برای مقامات و مسؤولان بلندپایه جمهوری اسلامی ایران احترام قائل است و این در حالی است که نخستین امری که به دانشجوی روزنامهنگاری و ارتباطات در مراکز آموزشی آموخته میشود، عدم به کارگیری الفاظی چون آقا و خانم است اما کیست که نداند در پس این سیاست بیبیسی اهدافی نهفته است که اساسا با کارکردهای این رسانه در چگونگی پوشش تحولات بینالمللی در پارادوکس کامل قرار دارد.
بیبیسی بیش از آنکه سیاست خود را انعکاس درست و بدون جانبداری از پیشرفتهای هستهای صلحآمیز ایران قرار دهد، به نوعی ابزار دست قدرتها و البته وزارت خارجه انگلیس برای پیشبرد مطامع و اهداف سیاسیشان است
اگر این امر را بپذیریم که رسانهها میتوانند در ابعاد گوناگونی چون: 1-غنیسازی ادبیات و فرهنگ گفتوگو در جامعه 2- اطلاعرسانی شفاف و مستند و بیطرفانه 3- کاهش میزان تعصبات غیرمعقولانه 4- جهتدهی عقلانی به احساسات و هیجانات 5- مشارکت و معاونت در تصمیمسازی ملی(صادقی، 1379، ص 15) موثر باشند، باید پذیرفت رسانهای چون بیبیسی در قبال تحولات داخلی و بینالمللی مرتبط با جمهوری اسلامی ایران، راهبردها و سیاستهایی را دنبال میکند که با موارد مطروحه فوق در منافات کامل است. برای هریک از این موارد میتوان نمونههای بسیاری بیان کرد اما باید اجمالا به این واقعیت اشاره کرد که بیبیسی عمدتا در پوششهای خبری خود چهرهای مخدوش از واقعیات درباره آنچه در ایران روی میدهد، منعکس کرده و بهطور هدفمند، خط خبری خود را به جریانسازی و القای وجههای تاریک از جامعه ایران، مسائل اقتصادی و سیاسی ایران و البته مسائل فرهنگی آن اختصاص میدهد. در لابهلای اخبار بیبیسی کمتر خبری یافت میشود که درباره پیشرفتهای ایران در حوزههای مختلف علمی، فرهنگی و... باشد. اگر هم به پیشرفتی چون پیشرفتهای هستهای و علمی ایران اشاره شود در تنظیم اخبار و گزارشها این پیشرفتها با مرتبط ساختن آن به مسائل دیگر زیر سوال برده میشود. برنامه هستهای ایران بهعنوان اوج پیشرفتهای علمی ایران از جمله مواردی است که در پوششهای خبری بیبیسی به مسائل نظامی مرتبط دانسته شده و نوع تنظیم اخبار هستهای بویژه دیدگاههای دیگر کشورها که عموما از سوی بیبیسی، جامعه بینالمللی(!) خطاب میشوند؛ حال آنکه صرفا معدود کشورهایی هستند که اساسا با پیشرفتهای هستهای ایران مخالفندـ مبین این واقعیت است که بیبیسی بیش از آنکه سیاست خود را انعکاس درست و بدون جانبداری پیشرفتهای هستهای صلحآمیز ایران قرار دهد، به نوعی ابزار دست قدرتها و البته وزارت خارجه انگلیس برای پیشبرد مطامع و اهداف سیاسیشان است.
برنامه «نوبت شما» عمدتا هدف خود را «انعکاس اخبار منفی» یا «انعکاس منفی اخبار» قرار داده است. جالب آنکه در این برنامه، مشارکت مخاطبان ایرانی طلب میشود اما نحوه طرح پرسشها و مدیریت موضوع بهگونهای است که تامینکننده نظرات تهیهکننده این برنامه باشد
«اعتراض و اعتصاب کارگران و معلمان در ایران» (موضوع بحث در 14 بهمن) و «آیا با لغو جهانی مجازات کفرگویی موافقید؟» (10 بهمن). این موارد، نمونههای کوچکی از برنامههای شبکه بیبیسی فارسی است که عمدتا هدف خود را «انعکاس اخبار منفی» یا «انعکاس منفی اخبار» قرار داده است. جالب آنکه در این برنامه، مشارکت مخاطبان ایرانی طلب میشود اما نحوه طرح پرسشها و مدیریت موضوع بهگونهای است که تامینکننده نظرات تهیهکننده این برنامه باشد.
البته در مطلب حاضر قصد بررسی جزئی کارکردهای بخشهای مختلف بیبیسی فارسی را نداریم و صرفأ به برخی نمونهها اشاره شده است، چرا که این بررسی از حوصله این متن خارج است و درباره کارکردها و سیاستهای بیبیسی علیه جمهوری اسلامی ایران میتوان ساعتها صحبت کرد و کتابها نوشت. افرادی نیز که از سوی بیبیسی بهعنوان کارشناس مسائل ایران مورد [سوء]استفاده قرار میگیرند، عمدتا خارجنشینان یا افرادی با سوابق معلوم هستند که نقدی غیرواقعی و چهرهای نادرست از تحولات داخلی و بینالمللی مرتبط با جمهوری اسلامی ایران ارائه میدهند و هدفی جز سیاهنمایی و دلسرد کردن مخاطب ایرانی و پارسیزبان ندارند.
بیبیسی در عین حال در نحوه انعکاس تحولات برای غیرپارسیزبانان نیز دستورکار مشخصی دارد و سرویس جهانی این شبکه با تولید محتواهای هدفمند سعی در القای سیاستهای ضدجمهوری اسلامی خود به مخاطبان دارد.
بیبیسی در عین حال در نحوه انعکاس تحولات برای غیرپارسیزبانان نیز دستورکار مشخصی دارد و سرویس جهانی این شبکه با تولید محتواهای هدفمند سعی در القای سیاستهای ضدجمهوری اسلامی خود به مخاطبان دارد
بیبیسی که رسواییهای اخلاقی مجریان و مدیران آن (مانند پرونده «جیمی سویل» که بیش از پیش به آبرو و اعتبار این شبکه لطمه زد) مدتی است این شبکه را درگیر بحثها و تنشهای داخلی کرده است، در چگونگی پوشش مسائل مرتبط با انگلیس نیز از سیاستهای گزینشی پیروی میکند؛ چگونگی پوشش همهپرسی اسکاتلند را باید رسوایی بزرگی برای این شبکه مدعی «بیطرفی»(!) قلمداد کرد بهگونهای مردمی که در اسکاتلند، خواستار استقلال از بریتانیا بودند، به دلیل سانسور اخبار این همهپرسی از سوی بیبیسی بارها مقابل دفتر آن تظاهرات کردند.
بیبیسی بهعنوان آلت دست موثر نزد صاحبان قدرت با داعیه بیطرفی، هدفی جز تامین منافع گردانندگان خود ندارد. شرایط جدید نظام بینالملل باعث شده مولفههای جدیدی در ساختارهای رسمی بینالمللی نقش ایفا کنند. بیبیسی در تامین منافع قدرتهای بزرگ نقش مهمی را در دیپلماسی رسانهای، قدرت نرم و عملیات روانی ایفا میکند که توانایی اثرگذاری، تقویت وجهه بینالمللی، مشروعیت بخشیدن به جنایات و لشکرکشیهای آنها را داراست.
شاید حروف مخفف این شبکه، بیانگر یک واقعیت غیرقابل کتمان باشد. بیبیسی یعنی: «بیعدالت، بیاعتبار، سیاستزده».
وطن امروز