گروه بینالملل مشرق - پس از حمله عربستان سعودی به یمن، این کشور برای توسعه و گسترش حملات خود و از بیم از دست دادن یمن، کشوری که همواره از آن تحت عنوان «حیات خلوت» عربستان سعودی یاد می شد، اقدام به تشکیل ائتلافی متشکل از ده کشور در برابر جنبش «انصار الله» یمن کرد که ایران را متهم به هوادارای و حمایت از آنها می کند.
«پاکستان» از جمله کشورهایی بود که بنابر اعلام رسانه های رسمی سعودی آمادگی خود رای پیوستن به ائتلاف عربستان سعودی جهت حمله به یمن را اعلام کرد، در حالی که پاکستان، کشوری غیر عربی نشان می دهد که دارای اقلیت شیعی بزرگی است و ارتش آن در مناطق مرزی افغانستان در حال مبارزه با گروه های افراط گرایی همچون طالبان و القاعده هستند.
بیانیه صادر شده از سوی دفتر نخست وزیری پاکستان به این نکته اشاره می کند که اسلام آباد دارای روابط نزدیک و عمیق با ریاض و همچنین دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است و اهمیت بسیاری برای امنیت آنها قائل است، به همین دلیل هر اقدامی که امنیت عربستان سعودی بطور خاص و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بطور عام را تهدید کند، با واکنش جدی پاکستان مواجه می شود.
از یک سو می توان پیوستن پاکستان به عربستان سعودی را به سیاست شخصی «نواز شریف» نخست وزیر این کشور ارجاع داد، چراکه پس از کودتای سال 2000 که منجر به سرنگونی نواز شریف از قدرت شد، این ریاض بود که به وی پناه داد.
ورود نیروهای ویژه پاکستان به عربستان 3 روز قبل از حمله به یمن
در سال گذشته نیز شاهد سفر مهم «سلمان بن عبد العزیز»، وزیر دفاع وقت عربستان سعودی و پادشاه کنونی این کشور به اسلام آباد بودیم تا پس از آن شاهد درخواست اسلام آباد جهت براندازی نظام در سوریه و برکناری «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه از قدرت باشیم.
جدای از این روابط اسلام آباد و ریاض عمیق تر از آن است که در قالب کلمات بگنجد و هریک از دو کشور به شکلی خاص خویش کشورهای بسیار ایدئولوژیکی به شمار می ایند که همین بُعد دینی و مذهبی موجب شده تا طی سال های گذشته منافع مشترک مهمی بین دو کشور به وجود آید، به گونه ای که «بندر بن سلطان»، رئیس سابق دستگاه اطلاعات عربستان سعودی از رابطه کشور متبوعش با پاکستان به عنوان یکی از بهترین و مثال زدنی ترین روابط موجود بین دو کشور در عرصه بین المللی یاد می کند.
یکی از مهمترین عوامل نزدیکی پاکستان و عربستان سعودی، تبدیل شدن اسلام آباد به پل ارسال کمک های لجستیکی عربستان سعودی به گروه های مجاهد در افغانستان در دهه هشتاد قرن گذشته بود که در پایان منتهی به شکل گیری القاعده و طالبان در افغانستان شد و هم اکنون امتداد و گستره این دو گروه تروریستی در پاکستان هم مشاهده می شود.
در این میان منتقدان پاکستانی در بسیاری از موارد به آثار منفی و زیان بار کمک های مالی عربستان سعودی به پاکستان اشاره می کنند که در مهمترین بعد آن شاهد شکوفایی تاسیس مدارس دینی و مذهبی در سراسر مناطق و استان های پاکستان هستیم، مدارسی که موجب تشدید خشونت های دینی و طایفه ای در این کشور شدند تا رهاورد آن قربانی شدن هزاران پاکستانی در عملیات های تروریستی فرقه ای در سال های اخیر باشد.
اما در مقابل نیز پاکستان تاثیر بسیار مهمی بر عربستان سعودی گذاشت. در دهه شصت قرن گذشته ارتش پاکستان اقدام به آموزش برخی از ارتش های عربی به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس کرد که از جمله آنها ارتش عربستان سعودی بود، حتی ژنرال «ضیاء الحق»، رئیس جمهور سابق پاکستان یک بار یگانی از نیروهای ارتش اردن را جهت مبارزه با رزمندگان فلسطینی فرماندهی کرد.
گزارش منتشر شده توسط مرکز مطالعات «بروکینگز» در سال 2008 میلادی نشان می دهد که رابطه نظامی بسیار نزدیکی بین عربستان و پاکستان وجود دارد و این ارتباط موجب شده تا پاکستان حتی برای حفظ منافع عربستان سعودی در یمن حضور نظامی داشته باشد.
در بخشی از گزارش مرکز مطالعات بروکینگز تاکید شده است که پاکستان برای دهه ها به عربستان سعودی در حوزه نظامی کمک کرده و تجارب و مهارت های خود را در اختیار آن قرار داده است.
گزارش مرکز مطالعات بروکینگز تاکید می کند که عربستان سعودی با کمک پاکستان بود که در دهه شصت قرن گذشته موفق شد، نیروی هوایی گارد سلطنتی را تاسیس کند و پس از تاسیس خلبانان سعودی را آموزش دهد.
همچنین نیروی هوایی ارتش پاکستان در سال 1969 میلادی برای جلوگیری از نفوذ نیروهای یمنی در جنوب عربستان و یمن به سود عربستان به پرواز درآمدند و مواضع ارتش یمن را بمباران کردند.
در دهه هفتاد و هشتاد قرن گذشته نیز 15 هزار نظامی پاکستانی در عربستان سعودی حضور و فعالیت داشتند و اغلب آنها در نزدیکی مرزهای عربستان سعودی با اردن و سرزمین های اشغالی متمرکز بودند.
این درحالی است که نمی توان کمک مهندسان پاکستانی در بنای استحکامات سعودی در طول مرزهای مشترک عربستان با یمن جهت مقابله با خطری که آل سعود از جانب حوثی ها احساس می کرد، را نادیده گرفت.
حتی در جنگ اول خلیح فارس هزاران نظامی پاکستانی در عربستان سعودی حضور و فعالیت داشتند تا در صورت نیاز و ضرورت به سود سعودی ها وارد عمل شوند.
از آن زمان بود که عربستان سعودی توانست به شکل قابل ملاحظه ای افزایش دهد و عربستان به یکی از بزرگترین کشورهای وارد کننده سلاح در جهان تبدیل شود.
صرف نظر از این حضور نظامی پاکستان، بسیاری از اتباع این کشور نه تنها در عربستان سعودی که در تمام کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در موسسات و دستگاه های دولتی و حکومتی این کشورها حضور و فعالیت دارند.
بحرین نمونه گویایی از عرصه حضور پاکستان در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و هم پیمان عربستان سعودی است، به گونه ای که رژیم آل خلیفه از زمان آغاز انقلاب مروارید مردم بحرین در 14 فوریه 2011 میلادی تاکنون از هزاران نظامی پاکستانی برای سرکوب این انقلاب استفاده کرده و این نظامیان به خدمت دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی آل خلیفه در آمده اند.
به خدمت درآمدن نظامیان پاکستانی در دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نگرانی های بسیاری در میان سیاستمداران و احزاب سیاسی پاکستانی ایجاد کرده است، از جمله «شیرین مزاری»، رئیس حزب «جنبش العدل» که در این باره می گوید: با توجه به درگیری های طایفه ای و مذهبی موجود در پاکستان دخالت اسلام آباد در منازعات کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که اغلب بعدی طایفه ای و مذهبی (شیعی – سنی) دارد، باز تاب های بسیار منفی بر کشور می گذارد و در این خصوص لازم به نظر می رسد که پاکستان سیاست بی طرفی را اتخاذ کند.
«پاکستان» از جمله کشورهایی بود که بنابر اعلام رسانه های رسمی سعودی آمادگی خود رای پیوستن به ائتلاف عربستان سعودی جهت حمله به یمن را اعلام کرد، در حالی که پاکستان، کشوری غیر عربی نشان می دهد که دارای اقلیت شیعی بزرگی است و ارتش آن در مناطق مرزی افغانستان در حال مبارزه با گروه های افراط گرایی همچون طالبان و القاعده هستند.
بیانیه صادر شده از سوی دفتر نخست وزیری پاکستان به این نکته اشاره می کند که اسلام آباد دارای روابط نزدیک و عمیق با ریاض و همچنین دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است و اهمیت بسیاری برای امنیت آنها قائل است، به همین دلیل هر اقدامی که امنیت عربستان سعودی بطور خاص و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بطور عام را تهدید کند، با واکنش جدی پاکستان مواجه می شود.
از یک سو می توان پیوستن پاکستان به عربستان سعودی را به سیاست شخصی «نواز شریف» نخست وزیر این کشور ارجاع داد، چراکه پس از کودتای سال 2000 که منجر به سرنگونی نواز شریف از قدرت شد، این ریاض بود که به وی پناه داد.
ورود نیروهای ویژه پاکستان به عربستان 3 روز قبل از حمله به یمن
جدای از این روابط اسلام آباد و ریاض عمیق تر از آن است که در قالب کلمات بگنجد و هریک از دو کشور به شکلی خاص خویش کشورهای بسیار ایدئولوژیکی به شمار می ایند که همین بُعد دینی و مذهبی موجب شده تا طی سال های گذشته منافع مشترک مهمی بین دو کشور به وجود آید، به گونه ای که «بندر بن سلطان»، رئیس سابق دستگاه اطلاعات عربستان سعودی از رابطه کشور متبوعش با پاکستان به عنوان یکی از بهترین و مثال زدنی ترین روابط موجود بین دو کشور در عرصه بین المللی یاد می کند.
یکی از مهمترین عوامل نزدیکی پاکستان و عربستان سعودی، تبدیل شدن اسلام آباد به پل ارسال کمک های لجستیکی عربستان سعودی به گروه های مجاهد در افغانستان در دهه هشتاد قرن گذشته بود که در پایان منتهی به شکل گیری القاعده و طالبان در افغانستان شد و هم اکنون امتداد و گستره این دو گروه تروریستی در پاکستان هم مشاهده می شود.
در این میان منتقدان پاکستانی در بسیاری از موارد به آثار منفی و زیان بار کمک های مالی عربستان سعودی به پاکستان اشاره می کنند که در مهمترین بعد آن شاهد شکوفایی تاسیس مدارس دینی و مذهبی در سراسر مناطق و استان های پاکستان هستیم، مدارسی که موجب تشدید خشونت های دینی و طایفه ای در این کشور شدند تا رهاورد آن قربانی شدن هزاران پاکستانی در عملیات های تروریستی فرقه ای در سال های اخیر باشد.
اما در مقابل نیز پاکستان تاثیر بسیار مهمی بر عربستان سعودی گذاشت. در دهه شصت قرن گذشته ارتش پاکستان اقدام به آموزش برخی از ارتش های عربی به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس کرد که از جمله آنها ارتش عربستان سعودی بود، حتی ژنرال «ضیاء الحق»، رئیس جمهور سابق پاکستان یک بار یگانی از نیروهای ارتش اردن را جهت مبارزه با رزمندگان فلسطینی فرماندهی کرد.
گزارش منتشر شده توسط مرکز مطالعات «بروکینگز» در سال 2008 میلادی نشان می دهد که رابطه نظامی بسیار نزدیکی بین عربستان و پاکستان وجود دارد و این ارتباط موجب شده تا پاکستان حتی برای حفظ منافع عربستان سعودی در یمن حضور نظامی داشته باشد.
گزارش مرکز مطالعات بروکینگز تاکید می کند که عربستان سعودی با کمک پاکستان بود که در دهه شصت قرن گذشته موفق شد، نیروی هوایی گارد سلطنتی را تاسیس کند و پس از تاسیس خلبانان سعودی را آموزش دهد.
همچنین نیروی هوایی ارتش پاکستان در سال 1969 میلادی برای جلوگیری از نفوذ نیروهای یمنی در جنوب عربستان و یمن به سود عربستان به پرواز درآمدند و مواضع ارتش یمن را بمباران کردند.
در دهه هفتاد و هشتاد قرن گذشته نیز 15 هزار نظامی پاکستانی در عربستان سعودی حضور و فعالیت داشتند و اغلب آنها در نزدیکی مرزهای عربستان سعودی با اردن و سرزمین های اشغالی متمرکز بودند.
حتی در جنگ اول خلیح فارس هزاران نظامی پاکستانی در عربستان سعودی حضور و فعالیت داشتند تا در صورت نیاز و ضرورت به سود سعودی ها وارد عمل شوند.
از آن زمان بود که عربستان سعودی توانست به شکل قابل ملاحظه ای افزایش دهد و عربستان به یکی از بزرگترین کشورهای وارد کننده سلاح در جهان تبدیل شود.
صرف نظر از این حضور نظامی پاکستان، بسیاری از اتباع این کشور نه تنها در عربستان سعودی که در تمام کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در موسسات و دستگاه های دولتی و حکومتی این کشورها حضور و فعالیت دارند.
بحرین نمونه گویایی از عرصه حضور پاکستان در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و هم پیمان عربستان سعودی است، به گونه ای که رژیم آل خلیفه از زمان آغاز انقلاب مروارید مردم بحرین در 14 فوریه 2011 میلادی تاکنون از هزاران نظامی پاکستانی برای سرکوب این انقلاب استفاده کرده و این نظامیان به خدمت دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی آل خلیفه در آمده اند.
به خدمت درآمدن نظامیان پاکستانی در دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نگرانی های بسیاری در میان سیاستمداران و احزاب سیاسی پاکستانی ایجاد کرده است، از جمله «شیرین مزاری»، رئیس حزب «جنبش العدل» که در این باره می گوید: با توجه به درگیری های طایفه ای و مذهبی موجود در پاکستان دخالت اسلام آباد در منازعات کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که اغلب بعدی طایفه ای و مذهبی (شیعی – سنی) دارد، باز تاب های بسیار منفی بر کشور می گذارد و در این خصوص لازم به نظر می رسد که پاکستان سیاست بی طرفی را اتخاذ کند.