به گزارش مشرق، دکتر محمد صادق کوشکی عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در یادداشتی به تحلیل بیانیه لوزان پرداخت و نوشت:
1- وزیر انرژی آمریکا رسما اعلام کرده که از این پس اقداماتی بی سابقه برای دسترسی و نظارت بر همه فعالیت های هسته ای ایران خواهیم داشت و پلوتونیوم تولید شده توسط ایران را به خارج منتقل خواهیم کرد. در همین حال سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم از تعلیق تحریم های ایران در سال اول توافق نهایی خبر داده است. از آن سو وزیر خارجه فرانسه به صراحت بیان کرده که هنوز بر سر زمان بندی و نحوه برداشته شدن تحریم های ایران توافقی صورت نگرفته و چگونگی رفع تحریمها هنوز حل نشده است! رئیس جمهور فرانسه هم افزود که ابتدا ایران باید به تمامی تعهدات خود عمل کند آنگاه تحریم ها برداشته خواهد شد!
وزیر خارجه آمریکا هم از برداشته شدن مرحله به مرحله تحریم ها سخن به میان آورده و از زمان بندی های 15 تا 25 ساله در توافق سخن گفته و این که ایران متعهد شده تا برای 15 سال دسترسی به آب سنگین نداشته باشد و تا 10 سال دو سوم سانتریفیوژ های فعلی خود را کاهش دهد آن هم در حالی که سانتریفیوژهای باقیمانده، از نسل اول (با کمترین بازدهی) خواهد بود و فقط در حد کمتر از 4 درصد غنی سازی خواهد کرد.
2- آذر ماه 92 در روز انعقاد توافق نامه ژنو، آقای روحانی ریاست محترم جمهوری از ترک خوردن دیوار تحریم ها سخن گفتند، امروز در حالی که حدود 16 ماه از آن روز می گذرد فعالان اقتصادی و کارشناسان مسائل بانکی بهتر از بقیه می توانند در مورد ترک خوردن یا محکم تر شدن دیوار تحریم ها قضاوت کنند! خوشبینی های رویایی مقامات کشورمان در خصوص حل و فصل مسئله هسته ای در مقایسه با نگرش سخت گیرانه و عبوس طرف های غربی، ما را به یاد قضیه ترک خوردن تحریم ها می اندازد! در عالم واقع مهم نیست که مقامات ما یا برخی رسانه های خوش خیال چه می اندیشند و چه بر زبان می آورند بلکه مهم این است که طرف های غربی ( که اتفاقا کلید و قفل تحریم ها نزد آن ها است) در خصوص رفع یا تعلیق تحریم ها و زمان و نحوه آنها چه خواهند کرد!
3- در توافق لوزان ( که بعضی ها دوست دارند آن را تا سر حد یک بیانیه مطبوعاتی کاهش بدهند) تعهدات ایران با دقت و جزئیات مشخص شده ولی تعهدات غربی ها مبهم، کلی و موکول به آینده شده است! و دقیقا به همین دلیل است که مقامات غربی از توافقات بعمل آمده در لوزان به عنوان یک توافق خوب یاد می کنند. توافقی که امنیت آمریکا و رژیم صهیونیستی را تامین می کند و به نوشته روزنامه صهیونیستی "هاارتص" در نظر مقامات این رژیم هم"مطلوب" تلقی می شود.
4- سال گذشته رهبر انقلاب به صراحت از ظرفیت 190 هزار سو برای غنی سازی (در حد تامین سوخت نیروگاه بوشهر) به عنوان یک مطالبه اساسی سخن گفتند. در ابتدای سال جاری هم ایشان به صراحت رفع تحریم ها را به عنوان جزئی از توافق قابل پذیرش دانستند و نه نتیجه آن! خوب است مقامات وزارت خارجه و مذاکره کنندگان محترم این ابهام را رفع کنند که این دو خط قرمز مطرح شده از سوی رهبری نظام چه جایگاهی در توافقات اخیر داشته است؟ آیا بدون تامین خطوط قرمز مورد نظر رهبری، توافقات فعلی و آینده مشروعیت خواهد داشت و خلاف شرع و قانون نخواهد بود؟
5- در این میان مجلس شورای اسلامی باید به سرعت خلاء قانونی در خصوص پروتکل الحاقی را برطرف کند چراکه دوستان مذاکره کننده، بر اساس نبود قانون در این عرصه، تعهداتی فراپروتکلی را به طرف غربی دادهاند و اقدام شایسته و به موقع مجلس ( حتی در قالب یک طرح 3 فوریتی) میتواند جلوی انعقاد و امضای یک توافق نامه « بد و نامطلوب»را مسدود کند!
6- هر کسی که اندک تعلقی به جمهوری اسلامی ایران داشته باشد از حل و فصل پرونده هستهای استقبال خواهد کرد اما مهم این است آن چه در دو سال گذشته رخ داده نه تنها این پرونده را در حالت " برد – برد" حل و فصل نکرده بلکه با خوشبینی مفرط و اقدامات رویا محور حامیان "توافق به هر قیمت" یک توافق "مطلوب" برای آمریکا و رژیم صهیونیستی را فراهم آورده است!
فراموش نکنیم که در توافق لوزان، کلید رفع تحریم ها به دست آژانس سپرده شده و دولتهای غربی با چراغ سبز آژانس اقدامات خود در خصوص تعلیق یا رفع تحریم ها را انجام خواهند داد و این "آژانس" همان آژانسی است که در طول سالهای 1379 تا به امروز همیشه و همیشه سیاسی کاری را به مسایل فنی و حقوقی ترجیح داده و حتی برای یکبار هم به عنوان قاضی بی طرف عمل نکرده است. در چنین شرایطی دلخوش داشتن به تعهدات مبهم، بی اساس و معلق غربی ها جز رویا پردازی نام دیگری نخواهد داشت.
7- به نظر تیم محترم مذاکره کننده ایرانی، چه زمانی غربی ها باید وارد فاز اعتماد سازی شوند؟ آیا همیشه باید ما برای آنها اعتمادسازی کنیم یا این که آنها هم باید برای ما اعتماد سازی کنند؟ وقتی آنها به توافق نامه نیم بند ژنو و امتیازات محدودی که برای ما در نظر گرفته شده بود نیز پایبند نمانده و تا توانستند خلف وعده کردند، چرا نباید از آنها مطالبه اعتمادسازی داشته باشیم؟
1- وزیر انرژی آمریکا رسما اعلام کرده که از این پس اقداماتی بی سابقه برای دسترسی و نظارت بر همه فعالیت های هسته ای ایران خواهیم داشت و پلوتونیوم تولید شده توسط ایران را به خارج منتقل خواهیم کرد. در همین حال سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم از تعلیق تحریم های ایران در سال اول توافق نهایی خبر داده است. از آن سو وزیر خارجه فرانسه به صراحت بیان کرده که هنوز بر سر زمان بندی و نحوه برداشته شدن تحریم های ایران توافقی صورت نگرفته و چگونگی رفع تحریمها هنوز حل نشده است! رئیس جمهور فرانسه هم افزود که ابتدا ایران باید به تمامی تعهدات خود عمل کند آنگاه تحریم ها برداشته خواهد شد!
وزیر خارجه آمریکا هم از برداشته شدن مرحله به مرحله تحریم ها سخن به میان آورده و از زمان بندی های 15 تا 25 ساله در توافق سخن گفته و این که ایران متعهد شده تا برای 15 سال دسترسی به آب سنگین نداشته باشد و تا 10 سال دو سوم سانتریفیوژ های فعلی خود را کاهش دهد آن هم در حالی که سانتریفیوژهای باقیمانده، از نسل اول (با کمترین بازدهی) خواهد بود و فقط در حد کمتر از 4 درصد غنی سازی خواهد کرد.
2- آذر ماه 92 در روز انعقاد توافق نامه ژنو، آقای روحانی ریاست محترم جمهوری از ترک خوردن دیوار تحریم ها سخن گفتند، امروز در حالی که حدود 16 ماه از آن روز می گذرد فعالان اقتصادی و کارشناسان مسائل بانکی بهتر از بقیه می توانند در مورد ترک خوردن یا محکم تر شدن دیوار تحریم ها قضاوت کنند! خوشبینی های رویایی مقامات کشورمان در خصوص حل و فصل مسئله هسته ای در مقایسه با نگرش سخت گیرانه و عبوس طرف های غربی، ما را به یاد قضیه ترک خوردن تحریم ها می اندازد! در عالم واقع مهم نیست که مقامات ما یا برخی رسانه های خوش خیال چه می اندیشند و چه بر زبان می آورند بلکه مهم این است که طرف های غربی ( که اتفاقا کلید و قفل تحریم ها نزد آن ها است) در خصوص رفع یا تعلیق تحریم ها و زمان و نحوه آنها چه خواهند کرد!
3- در توافق لوزان ( که بعضی ها دوست دارند آن را تا سر حد یک بیانیه مطبوعاتی کاهش بدهند) تعهدات ایران با دقت و جزئیات مشخص شده ولی تعهدات غربی ها مبهم، کلی و موکول به آینده شده است! و دقیقا به همین دلیل است که مقامات غربی از توافقات بعمل آمده در لوزان به عنوان یک توافق خوب یاد می کنند. توافقی که امنیت آمریکا و رژیم صهیونیستی را تامین می کند و به نوشته روزنامه صهیونیستی "هاارتص" در نظر مقامات این رژیم هم"مطلوب" تلقی می شود.
4- سال گذشته رهبر انقلاب به صراحت از ظرفیت 190 هزار سو برای غنی سازی (در حد تامین سوخت نیروگاه بوشهر) به عنوان یک مطالبه اساسی سخن گفتند. در ابتدای سال جاری هم ایشان به صراحت رفع تحریم ها را به عنوان جزئی از توافق قابل پذیرش دانستند و نه نتیجه آن! خوب است مقامات وزارت خارجه و مذاکره کنندگان محترم این ابهام را رفع کنند که این دو خط قرمز مطرح شده از سوی رهبری نظام چه جایگاهی در توافقات اخیر داشته است؟ آیا بدون تامین خطوط قرمز مورد نظر رهبری، توافقات فعلی و آینده مشروعیت خواهد داشت و خلاف شرع و قانون نخواهد بود؟
5- در این میان مجلس شورای اسلامی باید به سرعت خلاء قانونی در خصوص پروتکل الحاقی را برطرف کند چراکه دوستان مذاکره کننده، بر اساس نبود قانون در این عرصه، تعهداتی فراپروتکلی را به طرف غربی دادهاند و اقدام شایسته و به موقع مجلس ( حتی در قالب یک طرح 3 فوریتی) میتواند جلوی انعقاد و امضای یک توافق نامه « بد و نامطلوب»را مسدود کند!
6- هر کسی که اندک تعلقی به جمهوری اسلامی ایران داشته باشد از حل و فصل پرونده هستهای استقبال خواهد کرد اما مهم این است آن چه در دو سال گذشته رخ داده نه تنها این پرونده را در حالت " برد – برد" حل و فصل نکرده بلکه با خوشبینی مفرط و اقدامات رویا محور حامیان "توافق به هر قیمت" یک توافق "مطلوب" برای آمریکا و رژیم صهیونیستی را فراهم آورده است!
فراموش نکنیم که در توافق لوزان، کلید رفع تحریم ها به دست آژانس سپرده شده و دولتهای غربی با چراغ سبز آژانس اقدامات خود در خصوص تعلیق یا رفع تحریم ها را انجام خواهند داد و این "آژانس" همان آژانسی است که در طول سالهای 1379 تا به امروز همیشه و همیشه سیاسی کاری را به مسایل فنی و حقوقی ترجیح داده و حتی برای یکبار هم به عنوان قاضی بی طرف عمل نکرده است. در چنین شرایطی دلخوش داشتن به تعهدات مبهم، بی اساس و معلق غربی ها جز رویا پردازی نام دیگری نخواهد داشت.
7- به نظر تیم محترم مذاکره کننده ایرانی، چه زمانی غربی ها باید وارد فاز اعتماد سازی شوند؟ آیا همیشه باید ما برای آنها اعتمادسازی کنیم یا این که آنها هم باید برای ما اعتماد سازی کنند؟ وقتی آنها به توافق نامه نیم بند ژنو و امتیازات محدودی که برای ما در نظر گرفته شده بود نیز پایبند نمانده و تا توانستند خلف وعده کردند، چرا نباید از آنها مطالبه اعتمادسازی داشته باشیم؟