به گزارش مشرق، شاید برای پیدایش تب خرید «برند» و مارک خارجی برای اجناس، نتوان آغاز دقیقی پیدا کرد اما به جرات می توان گفت با پیشرفت ابزارهای ارتباطی و تکنولوژی های این چنینی و باز شدن راه فرهنگ غرب به کشور، این پدیده که گاهی به شکل بیماری بزرگی در بین جوانان خودش را نشان می دهد، ظهور و بروز پیدا کرد.
با مهم شدن مد و تمایل به مدگرایی، ناخودآگاه توجه به مارک خارجی و برندهای مطرح نیز بیشتر و بیشتر شد تا به آن جا که برخی صرفا به این خاطر که فلان لباس و یا محصول برای یک شرکت خاص خارجی است آن را تهیه می کنند و جنس، مدل و یا حتی علاقه شخصی در این تصمیم گیری دخالتی ندارد.
این پدیده که به معضلی برای جوانان جامعه تبدیل شده نگرانی هایی را به وجود آورده است تا به آن جا که مقام معظم رهبری در راستای توصیه های اقتصادی خود به جامعه و مسئولین، این مسئله را بارها مطرح می کنند.
ایشان مردم را به مصرف کالای داخلی دعوت می کنند و نسبت به اقبال به این مارک های خارجی هشدار می دهند: «دلبستگی به تولیدات بیگانه و بیاعتنایی به تلاش کارگران ایرانی بیماری و عادت بدی است که پول و ثروت کشور را به جیب کارگر خارجی سرازیر میکند».
ایشان روز اول سال 91 در جمع مردم مشهد در همین رابطه می فرمایند: شما بايد كالاي ايراني بخواهيد. اين افتخار نيست؛ اين تفاخر غلطي است كه ما ماركهاي خارجي را در پوشاكمان، در وسايل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمرهمان، در خوراكيهايمان ترجيح بدهيم به ماركهاي داخلي؛ در حالي كه توليد داخلي در خيلي از موارد بسيار بهتر است. من شنيدم پوشاك داخلي را كه در بعضي از شهرستانها توليد ميشود، ميبرند مارك خارجي ميزنند، برميگردانند! اگر همينجا بفروشند، ممكن است خريدار ايراني رغبت نكند اما چون مارك فرانسوي دارد، خريدار ايراني همان لباس را، انتخاب ميكند؛ اين غلط است.
همین امر نشان می دهد که هر چه سریعتر باید به فکر این معضل بود. یک مارک معروف خارجی که توسط آن ور آبی ها تبلیغ شده و مورد پذیرش قرار گرفته، می شود قبله ی آمال جوان و این برند هر محصولی بیرون دهد، مقبول واقع می شود.
این آسیب آن قدر پیشرفت کرده که در حال حاضر خیلی ها فقط به مارک توجه می کنند و نه کیفیت و نه مدل برای آن ها مهم نیست. اما این که چطور شد که این اتفاق در کشور افتاد، و این تب چرا این قدر تند شد، از آن دست مسائلی است که نیاز به بررسی دارد.
قرایی مقدم، کارشناس جامعه شناسی درباره این موضوع و تعریف برند و چگونگی نفوذ این تقاضا می گوید: برند آن برچسب یا لیبلی است که به اصطلاح بر کالا اعم از صنعتی و لباس و پوشاک و همه ی اجناس تولیدی زده می شود که هم شاخص کیفیت و هم شاخص معروفیت و وجهه ای است که کارخانه ای تولید کننده ای بر اثر سال ها تجربه و کار و در بازار آزاد سرمایه داری ایجاد کرده است.
بنابراین برند، معرفی کننده کالا و خدمات یک محصول است. اما در مورد این که چرا این برند و مارک مورد توجه قرار گرفته باید گفت که عمده ای اتفاق، بر اثر تبلیغاتیست که این گونه کارخانه ها و صاحبان تولیدی در رسانه های مختلف به عمل می آورند و به عبارتی جذب افکار عمومی می کنند.
قرایی مقدم می افزاید: « در جامعه شناسی بحث تبلیغات را داریم. در برخی از کشورها مثل آمریکا نیمی از درآمد یک کالا را باید صرف تبلیغ و معرفی آن بکنیم. امروز به منظور جلب افکار عمومی، کشورهای دیگر علاوه بر زمینه های سیاسی اقتصادی فرهنگی و غیره صرف تبلیغات در مورد گرایش خانواده ها و مردم به مارک و تولیدی خاصی می کنند.
این کارشناس جامعه شناسی ادامه می دهد: « در ایران هم این مسئله بر اثر رسانه های بیگانه چه از نظر پوشاک و چه فیلم سینمایی و سریال از شرق و غرب بر گشور ما وارد می شود و چندهزار ماهواره روی ایران به انحاء مختلف کالا یا خدماتی را تبلیغ می کنند. این برندها و مارک ها را در لباس هنرپیشه و یا شخصیت موجه یا خواننده به خورد جوانان و مردم می دهند و چون مردم و جوانان احساسی فکر می کنند، این برند را قبول می کنند.»
علی اسکندری، جامعه شناس، فرهنگ را دلیل این اقبال می داند. معتقد است که فرهنگ خودنمایی به فرهنگ اصیل ایرانی نفوذ کرده و باعث شده این اتفاق بیفتد. او با ارائه آماری از کالاهای تقلبی در ایران می گوید: طبق آمار بیشترین مارک کالاهای تقلبی در جهان در ایران است ایجاد می شود. و این به دلیل تمایل ایرانی ها به نام برند است و نه کیفیت محصول. بودریار، از این معضل به نام وانمایی واقعیت یاد می کند.
این جامعه شناس میافزاید: باید قبول کنیم که جامعه ما یک جامعه مصرف گراست. مردم با خرید کالای با کیفیت ارضا نمی شوند و تنها با خرید عنوان یک برند احساس بزرگی به ان ها دست می دهد. این حس، که اکثر جهان سومی ها را درگیر خود کرده باعث می شود تا آن ها از پرسه زنی در پاساژها بیشتر احساس رضایت کنند تا خود خرید! و خرید برند برایشان ارزش بیشتری داشته باشد تا جنسی که نیاز دارند و یا محصولی که کیفیت لازم را دارد.»
نظرات کارشناسی این جامعه شناس را کاملا در جامعه مشاهده می کنیم. بسیاری از مغازه دارها اعتراف می کنند که روی اجناس ایرانی و تولید داخلشان اسم خارجی می گذارند تا خریده شود. می گویند اگر خریدار بفهمد که این جنس مارک خاصی ندارد به آن توجهی نشان نمی دهند.
رییس اتحادیه پیراهندوزان و پیراهنفروشان در این باره می گوید: برخی از فروشگاههای معروف با گذاشتن مارک تقلبی روی پیراهنهای ایرانی، آنها را به چند برابر قیمت میفروشند؛ به گونهای که پیراهنهای 50 هزار تومانی ایرانی در فروشگاههای برنددار به قیمت 140 هزار تومان فروخته میشوند.
او با بیان اینکه مردم وقتی متوجه میشوند پوشاکی دوخت ایران است از خرید منصرف میشوند، تاکید می کند: مردم به سمت خرید پوشاک و به طور کلی اجناس مارکدار هستند و به دلیل اینکه در داخل تولید شده، تمایلی به خرید آن نشان نمیدهند.
قرایی مقدم علت این پدیده را «شیء سروری» نامگذاری می کند. وی میگوید: «حاکم شدن پدیده شیء سروری در جامعه باعث شده که مردم شخصیتشان را از کالا و اشیا بگیرند و به این وسیله شخصیتشان را به رخ دیگران بکشند. آن ها با نشان دادن یک شیء به دیگران، می خواهند بگویند که دارای شخصیت بالا، ثروت بالا و مقام بالا هستیند و از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردارند. چشم و هم چشمی و تمایل به رخ کشیدن، باعث می شود که افراد خودباخته، تازه به دوران رسیده و نوکیسه برای مطرح کردن خود یک برند خاص معروف را خریداری کنند و در معرض دید دیگران قرار دهند.
این جامعه شناس، این افراد را برده و غلام «مارک خارجی» می خواند و می گوید: «در علم روانشناسی آمده است که انسان هر چه می بیند را می خواهد و تبلیغات باعث می شود که بخواهد!؛ تکرار تبلیغات باعث نهادینه شدن آن می شود و همین تبلیغات انسان را وادار به خرید می کند. این برند از طریق ماهواره ها و اینترنت در مغز جوانان ما جاخوش کرده و هر وقت بخواهد خرید کند، ناخودآگاه به سمت برند متمایل می شود.
کارشناسان مسائل اقتصادی یکی دیگر از دلایلی تمایل به برند خارجی را فقدان برند خوب داخلی می دانند و معتقدند که اگر محصول داخلی با قیمت خوب و کیفیت مناسب در اختیار قرار بگیرد، خیلی از این مشکلات حل می شود. این مسئله در کلام مقام معظم رهبری نیز وجود دارد که ایشان بارها مسئولین را به تولید کالای خوب و مردم را به خرید کالای داخلی تشویق کرده اند.
قرایی مقدم در این رابطه این طور اظهار نظر می کند: «مسئله ی توجه به مارک خارجی، یک مسئله تک بعدی نیست. وقتی که به برند خارجی روی بیاوریم، پول از کشور خارج می شود، کارگر بیکار می شود، فقر و بسیاری از آسیب های اجتماعی در پی می آید ... پس تولید کالای داخلی خوب و بی اعتماد نکردن مردم نسبت به تولیدات داخلی، از مهمترین وظایف مسئولین است.»
وی با اشاره به کشور هند و بیان این که در این کشور حتی یک جنس خارجی مشاهده نمی شود گفت: « من در این زمینه نه تنها مردم که مسئولین را مقصر می دانم. وقتی قرآن و تسبیح را از چین وارد می کنند چه انتظاری از مردم دارند؟ در حال جاضر بیگانگی با کالای ایرانی وجود دارد و از آن طرف رسانه های بیگانه با تبلیغاتشان باعث شده اند کسی قبول نکند که کالای ایرانی خوب است. مسئولان نباید همه تقصیر ها را گردن مردم بیاندازند. وقتی 24 میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می شود، چه انتظاری از مردم دارید که سراغ کالای ایرانی بیایند؟»
خوب یا بد، درست یا غلط، تمایل به مارک پوشی و خرید برند، در بین جوانان اپیدمی شده است. لباس های مارک دار حس هویت و برجسته شدن در گروه همسالانشان را به آن ها می دهد و چنانچه یک الگو و چهره ورزشی مثل هنرپیشه، مانکن و یا ورزشکاری از یک برندخاص استفاده کند، به آن سمت تمایل پیدا می کنند.
در این بین، نقش خانواده ها پررنگ تر از سایرین به نظر می رسد. قرایی مقدم، جامعه شناس در این رابطه میگوید: «اگر خانواده ای به حال فرزندش می اندیشد و آینده ی او برایش مهم است، می بایست از کودکی به او تفهیم کند که کالای ایرانی و جنس داخلی از همه نظر بهتر است. وقتی مادری خودش اهل چشم و هم چشمی و پز دادن است، چطور می تواند از فرزندش انتظار داشته باشد که او چنین رفتاری را تقلید نکند؟ »
علاوه بر والدین، نقش رسانه ها را نمی توان نادیده گرفت. تبلیغ برندهای موفق داخلی در کنار ساخت برنامه هایی که مصرف گرایی را تقبیح کند، می تواند در فروکش کردن این تب اثرگذار باشد.
همچنین ارائه الگوهای مناسب و نشان دادن آن ها به جوانان برای تغییر ذائقه ی نسل جدید و توجه به مسائل عالی تر و والاتر، در شرایط فعلی جامعه ضروری به نظر می رسد.
با مهم شدن مد و تمایل به مدگرایی، ناخودآگاه توجه به مارک خارجی و برندهای مطرح نیز بیشتر و بیشتر شد تا به آن جا که برخی صرفا به این خاطر که فلان لباس و یا محصول برای یک شرکت خاص خارجی است آن را تهیه می کنند و جنس، مدل و یا حتی علاقه شخصی در این تصمیم گیری دخالتی ندارد.
این پدیده که به معضلی برای جوانان جامعه تبدیل شده نگرانی هایی را به وجود آورده است تا به آن جا که مقام معظم رهبری در راستای توصیه های اقتصادی خود به جامعه و مسئولین، این مسئله را بارها مطرح می کنند.
ایشان مردم را به مصرف کالای داخلی دعوت می کنند و نسبت به اقبال به این مارک های خارجی هشدار می دهند: «دلبستگی به تولیدات بیگانه و بیاعتنایی به تلاش کارگران ایرانی بیماری و عادت بدی است که پول و ثروت کشور را به جیب کارگر خارجی سرازیر میکند».
ایشان روز اول سال 91 در جمع مردم مشهد در همین رابطه می فرمایند: شما بايد كالاي ايراني بخواهيد. اين افتخار نيست؛ اين تفاخر غلطي است كه ما ماركهاي خارجي را در پوشاكمان، در وسايل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمرهمان، در خوراكيهايمان ترجيح بدهيم به ماركهاي داخلي؛ در حالي كه توليد داخلي در خيلي از موارد بسيار بهتر است. من شنيدم پوشاك داخلي را كه در بعضي از شهرستانها توليد ميشود، ميبرند مارك خارجي ميزنند، برميگردانند! اگر همينجا بفروشند، ممكن است خريدار ايراني رغبت نكند اما چون مارك فرانسوي دارد، خريدار ايراني همان لباس را، انتخاب ميكند؛ اين غلط است.
همین امر نشان می دهد که هر چه سریعتر باید به فکر این معضل بود. یک مارک معروف خارجی که توسط آن ور آبی ها تبلیغ شده و مورد پذیرش قرار گرفته، می شود قبله ی آمال جوان و این برند هر محصولی بیرون دهد، مقبول واقع می شود.
این آسیب آن قدر پیشرفت کرده که در حال حاضر خیلی ها فقط به مارک توجه می کنند و نه کیفیت و نه مدل برای آن ها مهم نیست. اما این که چطور شد که این اتفاق در کشور افتاد، و این تب چرا این قدر تند شد، از آن دست مسائلی است که نیاز به بررسی دارد.
قرایی مقدم، کارشناس جامعه شناسی درباره این موضوع و تعریف برند و چگونگی نفوذ این تقاضا می گوید: برند آن برچسب یا لیبلی است که به اصطلاح بر کالا اعم از صنعتی و لباس و پوشاک و همه ی اجناس تولیدی زده می شود که هم شاخص کیفیت و هم شاخص معروفیت و وجهه ای است که کارخانه ای تولید کننده ای بر اثر سال ها تجربه و کار و در بازار آزاد سرمایه داری ایجاد کرده است.
بنابراین برند، معرفی کننده کالا و خدمات یک محصول است. اما در مورد این که چرا این برند و مارک مورد توجه قرار گرفته باید گفت که عمده ای اتفاق، بر اثر تبلیغاتیست که این گونه کارخانه ها و صاحبان تولیدی در رسانه های مختلف به عمل می آورند و به عبارتی جذب افکار عمومی می کنند.
قرایی مقدم می افزاید: « در جامعه شناسی بحث تبلیغات را داریم. در برخی از کشورها مثل آمریکا نیمی از درآمد یک کالا را باید صرف تبلیغ و معرفی آن بکنیم. امروز به منظور جلب افکار عمومی، کشورهای دیگر علاوه بر زمینه های سیاسی اقتصادی فرهنگی و غیره صرف تبلیغات در مورد گرایش خانواده ها و مردم به مارک و تولیدی خاصی می کنند.
این کارشناس جامعه شناسی ادامه می دهد: « در ایران هم این مسئله بر اثر رسانه های بیگانه چه از نظر پوشاک و چه فیلم سینمایی و سریال از شرق و غرب بر گشور ما وارد می شود و چندهزار ماهواره روی ایران به انحاء مختلف کالا یا خدماتی را تبلیغ می کنند. این برندها و مارک ها را در لباس هنرپیشه و یا شخصیت موجه یا خواننده به خورد جوانان و مردم می دهند و چون مردم و جوانان احساسی فکر می کنند، این برند را قبول می کنند.»
علی اسکندری، جامعه شناس، فرهنگ را دلیل این اقبال می داند. معتقد است که فرهنگ خودنمایی به فرهنگ اصیل ایرانی نفوذ کرده و باعث شده این اتفاق بیفتد. او با ارائه آماری از کالاهای تقلبی در ایران می گوید: طبق آمار بیشترین مارک کالاهای تقلبی در جهان در ایران است ایجاد می شود. و این به دلیل تمایل ایرانی ها به نام برند است و نه کیفیت محصول. بودریار، از این معضل به نام وانمایی واقعیت یاد می کند.
این جامعه شناس میافزاید: باید قبول کنیم که جامعه ما یک جامعه مصرف گراست. مردم با خرید کالای با کیفیت ارضا نمی شوند و تنها با خرید عنوان یک برند احساس بزرگی به ان ها دست می دهد. این حس، که اکثر جهان سومی ها را درگیر خود کرده باعث می شود تا آن ها از پرسه زنی در پاساژها بیشتر احساس رضایت کنند تا خود خرید! و خرید برند برایشان ارزش بیشتری داشته باشد تا جنسی که نیاز دارند و یا محصولی که کیفیت لازم را دارد.»
نظرات کارشناسی این جامعه شناس را کاملا در جامعه مشاهده می کنیم. بسیاری از مغازه دارها اعتراف می کنند که روی اجناس ایرانی و تولید داخلشان اسم خارجی می گذارند تا خریده شود. می گویند اگر خریدار بفهمد که این جنس مارک خاصی ندارد به آن توجهی نشان نمی دهند.
رییس اتحادیه پیراهندوزان و پیراهنفروشان در این باره می گوید: برخی از فروشگاههای معروف با گذاشتن مارک تقلبی روی پیراهنهای ایرانی، آنها را به چند برابر قیمت میفروشند؛ به گونهای که پیراهنهای 50 هزار تومانی ایرانی در فروشگاههای برنددار به قیمت 140 هزار تومان فروخته میشوند.
او با بیان اینکه مردم وقتی متوجه میشوند پوشاکی دوخت ایران است از خرید منصرف میشوند، تاکید می کند: مردم به سمت خرید پوشاک و به طور کلی اجناس مارکدار هستند و به دلیل اینکه در داخل تولید شده، تمایلی به خرید آن نشان نمیدهند.
قرایی مقدم علت این پدیده را «شیء سروری» نامگذاری می کند. وی میگوید: «حاکم شدن پدیده شیء سروری در جامعه باعث شده که مردم شخصیتشان را از کالا و اشیا بگیرند و به این وسیله شخصیتشان را به رخ دیگران بکشند. آن ها با نشان دادن یک شیء به دیگران، می خواهند بگویند که دارای شخصیت بالا، ثروت بالا و مقام بالا هستیند و از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردارند. چشم و هم چشمی و تمایل به رخ کشیدن، باعث می شود که افراد خودباخته، تازه به دوران رسیده و نوکیسه برای مطرح کردن خود یک برند خاص معروف را خریداری کنند و در معرض دید دیگران قرار دهند.
این جامعه شناس، این افراد را برده و غلام «مارک خارجی» می خواند و می گوید: «در علم روانشناسی آمده است که انسان هر چه می بیند را می خواهد و تبلیغات باعث می شود که بخواهد!؛ تکرار تبلیغات باعث نهادینه شدن آن می شود و همین تبلیغات انسان را وادار به خرید می کند. این برند از طریق ماهواره ها و اینترنت در مغز جوانان ما جاخوش کرده و هر وقت بخواهد خرید کند، ناخودآگاه به سمت برند متمایل می شود.
کارشناسان مسائل اقتصادی یکی دیگر از دلایلی تمایل به برند خارجی را فقدان برند خوب داخلی می دانند و معتقدند که اگر محصول داخلی با قیمت خوب و کیفیت مناسب در اختیار قرار بگیرد، خیلی از این مشکلات حل می شود. این مسئله در کلام مقام معظم رهبری نیز وجود دارد که ایشان بارها مسئولین را به تولید کالای خوب و مردم را به خرید کالای داخلی تشویق کرده اند.
قرایی مقدم در این رابطه این طور اظهار نظر می کند: «مسئله ی توجه به مارک خارجی، یک مسئله تک بعدی نیست. وقتی که به برند خارجی روی بیاوریم، پول از کشور خارج می شود، کارگر بیکار می شود، فقر و بسیاری از آسیب های اجتماعی در پی می آید ... پس تولید کالای داخلی خوب و بی اعتماد نکردن مردم نسبت به تولیدات داخلی، از مهمترین وظایف مسئولین است.»
وی با اشاره به کشور هند و بیان این که در این کشور حتی یک جنس خارجی مشاهده نمی شود گفت: « من در این زمینه نه تنها مردم که مسئولین را مقصر می دانم. وقتی قرآن و تسبیح را از چین وارد می کنند چه انتظاری از مردم دارند؟ در حال جاضر بیگانگی با کالای ایرانی وجود دارد و از آن طرف رسانه های بیگانه با تبلیغاتشان باعث شده اند کسی قبول نکند که کالای ایرانی خوب است. مسئولان نباید همه تقصیر ها را گردن مردم بیاندازند. وقتی 24 میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می شود، چه انتظاری از مردم دارید که سراغ کالای ایرانی بیایند؟»
خوب یا بد، درست یا غلط، تمایل به مارک پوشی و خرید برند، در بین جوانان اپیدمی شده است. لباس های مارک دار حس هویت و برجسته شدن در گروه همسالانشان را به آن ها می دهد و چنانچه یک الگو و چهره ورزشی مثل هنرپیشه، مانکن و یا ورزشکاری از یک برندخاص استفاده کند، به آن سمت تمایل پیدا می کنند.
در این بین، نقش خانواده ها پررنگ تر از سایرین به نظر می رسد. قرایی مقدم، جامعه شناس در این رابطه میگوید: «اگر خانواده ای به حال فرزندش می اندیشد و آینده ی او برایش مهم است، می بایست از کودکی به او تفهیم کند که کالای ایرانی و جنس داخلی از همه نظر بهتر است. وقتی مادری خودش اهل چشم و هم چشمی و پز دادن است، چطور می تواند از فرزندش انتظار داشته باشد که او چنین رفتاری را تقلید نکند؟ »
علاوه بر والدین، نقش رسانه ها را نمی توان نادیده گرفت. تبلیغ برندهای موفق داخلی در کنار ساخت برنامه هایی که مصرف گرایی را تقبیح کند، می تواند در فروکش کردن این تب اثرگذار باشد.
همچنین ارائه الگوهای مناسب و نشان دادن آن ها به جوانان برای تغییر ذائقه ی نسل جدید و توجه به مسائل عالی تر و والاتر، در شرایط فعلی جامعه ضروری به نظر می رسد.