گروه بینالملل مشرق - برای تحقق یک هدف انسان باید از ابزارها و برنامههای استراتژیک متعددی استفاده کند تا طرف مقابل را وادار نماید که اهداف طرف مقابل را به عنوان اهداف خود به اجرا گذارد، برای رسیدن به این منظور در ابتدا باید ماهیت طرح استراتژیک را متذکر شویم. طرح استراتژیک تنها یک طرح نوشته شده برای راهنمایی نیست، بلکه ابزاری شامل استفاده از تمامی روشها و امکانات لازم برای تحقق اهداف و همچنین تضعیف تمامی برگهها و اهداف رقیب است که موفقیت وی در آنها یک چالش به شمار میرود.
در بسیاری از موارد استراتژی در بالاترین سطح موفقیت خود قادر است دشمن را به اجرای اهدافی که از قبل برای آن برنامهریزی شده، با دست خود مجبور کند. نکته اصلی در موفقیت استراتژی طرف قویتر این است که طرف پیروز مبانی درگیریها را ترسیم میکند و دشمن را وادار میکند تا در داخل اهداف استراتژیک وی به عنوان یک مدافع در درگیریها وارد شود، نه کسی که مهاجم است و استراتژی دیگری را با خود به همراه دارد.
به این ترتیب ایده قرار دادن دشمن در جایگاه اجرای طرحها باعث میشود که فرد یا کشور مذکور در صورت موفقیت راهبرد تهاجمی خود، رقیب را به درگیریها براساس ارکانی که تعیین میکند، مجبور سازد و او را در حالتی دفاعی قرار دهد تا جایی که در برخی از مراحل، دشمن مجبور میشود برخی اهداف طرف مقابل خود را محقق نماید.
به این ترتیب یک طرح استراتژیک برخی اهداف خود را مخفی نگه میدارد و تنها برخی از اهداف خود را مشخص میکند تا دشمن تمامی پتانسیل و امکانات خود را برای مقابله با هدفهای عنوان شده وارد کند و بخش اساسی از قدرت و امکانات خود را در این راه بگذارد، این کار مانند چاقو زدن در آسمان برای شکار یک پرنده یا تیراندازی در آب برای شکار ماهی است، این در حالی است که طرف مقابل با ابزارهای دیگری به تحقق اهداف مخفی خود میپردازد.
از این منظر آمریکا برای تحقق هدف ایجاد اقلیم سنی در عراق و تجزیه این کشور در زمان اشغال آن در سال 2003 چندین ابزار را به کار گرفته است، حتی مخالفت برخی سیاستمداران اهل تسنن با فدرالیسم و ایجاد اقلیم های متعدد در قانون اساسی در سال 2005 نیز اقدامی عمدی و حمایت شده از سوی آمریکا بود تا طرفهای دیگر چه شیعیان و چه کردها این برگه را با قدرت بیشتری دنبال کنند، چرا که از بازگشت دیکتاتور به این کشور می ترسند. به این ترتیب بود که این روش در مرحله بعد به دامی برای شیعیان تبدیل شد. به گونه ای که آن ها بعدها اجرای این دام و قرار دادن آن در قانون اساسی را رد می کردند، اما اهل تسنن با قدرت خواستار آن بودند و شورش های نظامی را برای تحقق آن آغاز کردند. تجمع های اعتراض آمیز در الرمادی و موصل و اشغال موصل و بخشهایی از صلاحالدین و کرکوک و الانبار از سوی داعش بخشی از این اقدامات بود.
پایگاه خبری پانوراما الشرق الاوسط نوشت: عملیات نظامی به صورت ناگهانی در مناطق تکریت متوقف شد، عامل اعلام شده آن انتظار برای ورود نیروهای پشتیبانی و تجهیزات نظامی و آمادهسازی های دیگر بود، اما این عامل به هیچ وجه درست نبود، چرا که نیروهای نظامی و بسیج مردمی و داوطلبان عشایر برای انجام این حمله کافی بودند. تجهیزات نظامی و مهمات و خودروهای کافی نیز وجود داشت، فرمانده ارتش و بسیج مردمی بارها اعلام کرده بودند که بیشترین آمادگی را با تمام قدرت دارند و در انتظار دستور ورود به تکریت هستند، اما آن چیزی که باعث توقف این عملیات شد مداخله آمریکا با درخواست ترکیه و کشورهای عربی خلیج فارس بود که از دولت عراق خواسته بود عملیات نظامی را متوقف کند و بیش از این در تکریت و مناطق دیگر پیشروی نکند.
به این ترتیب درخواستها برای توقف حمله به تکریت بالا گرفت و اتهامات زیادی به جریانهای بسیج مردمی در مورد انفجار منازل برخی عشایر در صلاحالدین و اعدامهای میدانی برای از بین بردن اهل تسنن مطرح شد. در سوی دیگر مطالبات برای توقف کمکهای ایران به عراق و اخراج مستشاران نظامی این کشور دنبال شد و این موضوع آغازی برای توسعه نفوذ ایران در عراق شمرده شد. الازهر با صدور بیانیهای آزادسازی تکریت از سوی نیروهای بسیج مردمی و ارتش را به معنی هدف قرار دادن و کشتار اهل تسنن دانست.
این بدان معنا بود که اهالی تکریت از حضور داعش در این شهر که آن ها نیز سنی مذهب هستند، راضی اند. عربستان سعودی تکریت را نماد اهل تسنن معرفی کرد و مدعی شد که نیروهای شیعه بسیج مردمی اجازه ورود به این شهر یا هر شهر سنی دیگری را ندارند. از سوی دیگر نیروهای بسیج مردمی و ارتش به صورت غیر عمد (یا عمدی ) هدف برخی حملات و آتش بار نیروهای خودی قرار گرفتند و تعدادی از آنها به شهادت رسیده و برخی دیگر زخمی شدند. در همین شرایط بود که ائتلاف ضد داعش نیز "به اشتباه " کمکهای نظامی را برای نیروهای داعش هلی برن کرد.
هجمه سیاسی از سوی برخی نمایندگان اهل تسنن در پارلمان عراق بر ضد نیروهای مردمی و اشغالگر خواندن این نیروها از سوی برخی از آنها و درخواست از آمریکا برای تجهیز عشایر با سلاحهای سنگین در حالی مطرح شد که دولت فدرالی ادعای حمایت از اهالی الانبار و موصل و تقویت نیروهای نظامی برای آزادسازی این مناطق از دست داعش را مطرح می کرد، اما همین گروهها مدتی بعد خواستار عقبنشینی نیروهای بسیج مردمی شدند و آنها را نیروهایی فرقه گرا خواندند که به دنبال هدف قرار دادن اهل تسنن هستند.
کار به جایی رسید که مسرور بارزانی یکی از افسران اطلاعاتی تیم کردستان عراق نیروهای بسیج مردمی را نیروهای فتنهانگیز در عراق دانست. به این ترتیب سیاستمداران اهل تسنن و کردها دولت عراق را مجبور کردند تا اهداف آنها را محقق کند. انگیزه این اقدام ضعیف نشان دادن دولت و ناتوان جلوه دادن آن در آزادسازی اراضی اشغالی بود و باعث میشد درخواست آنها برای اعزام نیروهای نظامی خارجی توجیه شود. در سوی دیگر مردم از ارتش و نیروهای بسیج مردمی رویگردان میشدند، چرا که جانفشانیهای خود را در این راه بیهوده میپنداشتند. اقداماتی که این گروهها انجام دادند، نشان میدهد که آنها سایر ساختارهای عراقی را نیز هدف قرار دادند و برای حمایت از آنها کاری نمیکنند، در نتیجه این معادله بود که آمریکا و در پشت سر آن ترکیه و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس اهداف خود را در ایجاد اقلیم سنی نشین در عراق دنبال می کنند. هر کدام از این دولتها چندین هدف دارند که با ایجاد این اقلیم به آن دست پیدا میکنند.
از اینجاست که اهمیت ایجاد یک اقلیم سنی نشین در غرب عراق مشخص میشود، هر کدام از دولتهایی که آنها را نام بردیم منافعی در ایجاد این اقلیم دارند. آمریکا از زمان اشغال عراق در سال 2003 به دنبال بزرگترین هدف خود یعنی تجزیه این کشور به سه اقلیم یا دولت کوچک واگرا بود. این راهبرد در درجه اول خواسته اسرائیل است ، چرا که عراق متحد و دموکراتیک خطری برای موجودیت رژیم غاصب اسرائیل به شمار میرود، هدف بعدی آمریکا از این اقدام قطع زنجیره ائتلاف شیعی است که از سوی ایران حمایت میشود و از افغانستان آغاز شده و تا ایران و عراق و سوریه و لبنان امتداد پیدا میکند.
براندازی محور مقاومت بر ضد نفوذ آمریکایی - صهیونیستی و حمایت از رژیم اشغالگر اسرائیل از دیگر اهداف این طرح بود چرا که ایجاد این اقلیم در غرب عراق راههای کمکرسانی زمینی از ایران به سوریه از طریق عراق را مسدود میکند و کمکهای هوایی و دریایی را نیز به سادگی میتوان شناسایی کرد. این روند باعث میشود دولت سوریه که از 3 طرف محاصره شده و ترکیه از شمال و اقلیم سنی از شرق و اردن و اسرائیل از جنوب آن را احاطه کردهاند، تضعیف شود و در نهایت برنامه براندازی و تجزیه این کشور به مناطق متعدد بر اساس مبانی فرقهای به اجرا گذاشته شود تا اهداف مورد نظر از این طرح نیز محقق گردد.
از آنجا که اشغالگری مستقیم در ابعاد جهانی اقدامی مردود به شمار میرود و هزینههای اقتصادی زیادی نیز دارد، اشغالگران به دنبال ایجاد درگیریهای قومی و فرقهای و تجزیه کشورها به دولتها و اقلیم های فرقه گرا هستند تا بتوانند بر آنها مسلط شده و از آنها در راستای تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی خود سوءاستفاده نمایند، بدون این که این موضوع هزینه مستقیمی برای آنها داشته باشد.
علاوه بر اینها تشکیل اقلیم سنی در عراق گذرگاهی عملی و ساده برای صادرات نفت و گاز خلیج فارس از طریق ترکیه به اروپا و دولتهای دیگر جهان ایجاد میکند، چرا که زمینهای بیابانی این منطقه برای لولهکشی نفت و گاز مناسب است و از طریق ترکیه نیز به منابع بازاریابی جهانی نزدیک است، به این ترتیب آمریکا میتواند به اقتصاد روسیه و ایران ضربه بزند و گاز قطر را از طریق لولههای کشیده شده در عراق به ترکیه و اروپا برساند، چرا که صادرات گاز قطر از طریق نفتکشها به اروپا و سایر نقاط جهان هزینههای اقتصادی بالایی دارد و از سوی دیگر به کندی به دست مصرف کنندگان میرسد، علاوه بر اینکه در هنگام بروز هر بحران احتمالی در منطقه خلیج فارس امکان توقف این روند وجود دارد.
به این ترتیب صادرات گاز قطر و کشورهای حاشیه خلیج فارس از طریق لولهکشی وابستگی اروپا به گاز روسیه را کم میکند و ضربه محکمی به اقتصاد روسیه وارد میکند. اقتصادی که به صورت عام مبتنی بر نفت و گاز و به ویژه صادرات آن به اروپا است. به این ترتیب امکان رسیدن نفت و گاز به آمریکا و اروپا بدون در نظرگرفتن بحرانهای موجود در خلیج فارس و بدون شروط سیاسی اعمال شده در این کشورها ناشی از وابستگی به نفت و گاز روسیه محقق میشود.
از سوی دیگر سیاست اقلیم کردستان نیز برای غرب و آمریکا تضمین شده است و این کشور (احتمالی) در رکاب کشورهای غربی خواهد بود. بنابراین وجود شرکتهای نفتی فعال در کردستان و شرکتهای دیگر و همچنین ارائه حمایتهای مستمر و اعطای سلاح به این منطقه بدون هماهنگی با بغداد از جمله سیاستهای غرب در قبال این منطقه است. تازهترین حمایتهای آمریکا از منطقه کردستان عراق زمانی بود که هنگام حمله گروه تروریستی داعش به اربیل، غرب با تمام قدرت مانع از این کار شدند.
این در حالی بود که آمریکا از حمایت دولت بغداد شانه خالی کرد و حتی توافقنامه استراتژیک امضا شده با این کشور را نادیده گرفت. در سوی دیگر کردستان عراق تعهداتی را به ترکیه داده که در امور داخلی ترکیه دخالت نکند. دعوت رهبر حزب کارگران کردستان (عبدالله اوجالان ) برای کنار گذاشتن سلاح و مذاکره با دولت ترکیه در این راستا بود. همچنین کوهستانهای قندیل عراق مقر نظامی نیروهای حزب کارگران کردستان شد تا بهترین دلیل برای همکاری بین کردهای عراق و ترکیه باشد.
حتی اقلیم شیعی در مرکز و جنوب عراق نیز اوضاعی بهتر از دو اقلیم سنی و کُرد نخواهد داشت و همواره در معرض نفوذ دولتهای غربی خواهد بود. این منطقه با وجود ثروتی که به ویژه در ابعاد منابع نفت و گاز دارد، اما روند صادرات این محصولات محدود خواهد بود، چرا که خط انتقال نفت از آن به ترکیه احتمالاً متوقف میشود، چون باید از اراضی اقلیم سنی و کرد عراق عبور کند.
به این ترتیب مخالفتهایی با عبور نفت اقلیم شیعه عراق از میان دو اقلیم به ترکیه وجود خواهد داشت، این اختلافات در راستای خارج کردن رقیب از دور و همچنین احتمال افزایش مالیات صادرات خواهد بود چرا که این خط لوله نیازمند عبور از 3 منطقه مختلف یعنی اقلیم سنی و اقلیم کرد و ترکیه است.
در سوی دیگر تکیه کردن بر روی خلیج فارس برای صادرات نفت گزینهای نامناسب است، چرا که نابسامانیهای سیاسی در منطقه این روند را متوقف میکند، همچنین بروز درگیری احتمالی بین غرب و ایران و بسته شدن تنگه هرمز باعث توقف این روند میشود، علاوه بر اینها بعد از اصلاحات مرزی انجام شده با کویت، ساحل عراق در حاشیه خلیج فارس بسیار تنگ شده، این موضوع نیز به نظر میرسد در راستای افزایش فشار بر اقتصاد استانهای جنوبی عراق است، اقدامی که آمریکا و غرب و ترکیه و دولتهای خلیجفارس به دنبال برداشت منافع خود از آن هستند.
تازهترین مداخلههای آمریکا در تلاش برای تجزیه عراق به اقلیم های متعدد این بود که کمیسیون نیروهای مسلح در کنگره آمریکا اعلام کرد بودجه 715 میلیون دلار به عنوان کمک به نیروهای عراقی مبارزه کننده با داعش اختصاص داده میشود، این طرح شامل توقف 75 در صد از کمکهای آمریکا به بغداد و اعطای بیشتر آن به کردها و اهل تسنن است، این طرح در صورتی اعمال میشود که دولت عراق خواستههای آمریکا مبنی بر فراگیری سیاسی و تشکیل گارد ملی و توقف حمایتها از نیروهای مقاومت شیعی را انجام ندهد.
ترکیه نیز منافع متعددی در ایجاد اقلیم سنی در غرب عراق دارد، آرزوهای ترکیه برای الحاق استان موصل به این کشور متوقف نشده و نخواهد شد، بسیاری از اظهارات مسئولان ترک نشان میدهد که آنها موصل و کرکوک -که عملاً تمامی شمال عراق را شامل میشود - را جزو اراضی ترکیه به شمار میآورند. حتی سفر احمد داود اوغلو وزیر خارجه سابق ترکیه و نخست وزیر فعلی به کرکوک در سال 2014 در این راستا ارزیابی میشود، وی در این سفر به صراحت گفت که کرکوک قلب ترکیه است و ترکمنها شهروندان ترکیه هستند. البته کردها به این اهانت واکنشی نشان ندادند، این در حالی بود که آنها ادعا میکنند کرکوک برای کردها جایگاهی نظیر قدس برای مسلمانان را دارد.
این سکوت برای آن بود که آنها خودشان داود اوغلو را بدون هماهنگی دولت مرکزی به کرکوک آوردند تا حمایت منطقهای این کشور را جلب کنند. از آنجایی که اشغال مستقیم دولت دیگر اقدامی مردود از دیدگاه جهانی است و در برخی شرایط هزینهبر نیز به شمار میرود، ترکیه به عنوان شاگرد مکتب آمریکا ، درس گرفته که اشغال مستقیم فایدهای ندارد، بلکه باید به دنبال ایجاد درگیریهای فرقهای و طایفهای و تجزیه دولتها به دولتهای کوچک و اقلیم های فرقهگرا باشد تا بتواند بر آنها مسلط شود و آرمانهای خود را با کمترین خسارت ممکن محقق سازد.
ترکیه با ایجاد اقلیم سنی عراق به دنبال منطقه دفاع از اراضی ترکیه در صورت بروز هر بحران بین ترکیه و دولتهای منطقهای و بینالمللی است، چرا که آنکارا یگانهای نظامی خود را با هدف آموزش نیروهای این اقلیم، در آن مستقر خواهد کرد. هماکنون نیز نیروهای ترکیه در استان نینوا حضور دارند تا عشایر این منطقه به فرماندهی اسامه النجیفی که با شعار آزادسازی موصل تشکیل شده است، را آموزش دهند. آنکارا در ادامه به دنبال ایجاد پایگاههای نظامی دائمی در اقلیم سنی نشین خواهد بود و به این ترتیب تسلط نظامی مستقیم این کشور بر اقلیم مذکور محقق میشود.
ترکیه همچنین از طریق اقلیم سنی عراق میتواند ارتباط زمینی مستقیم با کشورهای حاشیه خلیج فارس داشته باشد، این به معنای ارتباط اروپا با کشورهای خلیج از طریق ترکیه است، به این ترتیب آنکارا به بازیگر اول منطقه با بیشترین نفوذ در آن تبدیل میشود و لولههای انتقال انرژی از خلیج فارس به اروپا از ترکیه عبور میکند، همچنین خط آهن رابط بین اروپا و خلیج فارس از طریق ترکیه احداث میشود. به این ترتیب ترکیه گذرگاه اصلی عبور کالاها و خدمات بین اروپا و کشورهای حاشیه خلیج فارس خواهد بود و آمریکا و اروپا نیاز به این کشور خواهند داشت، این در حالی است که کشورهای اروپایی بارها پیوستن آنکارا به اتحادیه اروپا را رد کرده اند.
پروژه قدیمی بین ترکها و کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد که البته وجود عراق و سوریه بر ضد آن منجر به شکست آن شده است. این پروژه خط لوله انتقال آب از ترکیه به دولتهای حاشیه خلیج فارس برای رساندن آب شیرین به این کشورها است که عمدتاً از طریق تصفیه و شیرین کردن آب دریا برای استفادههای متعدد خود بهره میگیرند. این پروژه شامل احداث خط لوله هایی برای انتقال آب از ترکیه برای کشورهای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل است که از خاک عراق یا سوریه و سپس اردن عبور میکند و به کشورهای خلیج فارس و اسرائیل میرسد.
این پروژه با مخالفت عراق و سوریه مواجه شده است، چرا که سهمیه آب این کشورها از دجله و فرات را کم میکند. بنابراین ایجاد اقلیم سنی در غرب عراق بهترین گزینه برای اجرای این پروژه خاص به شمار میرود. از این منظر تمامی کشورهای حامی تقسیم عراق از پروژه مذکور سود میبرند. به همین علت است که میبینیم بیشتر تروریستهای شرکت کننده در داعش از میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه هستند و بیشتر تسلیحاتی که به دست آن ها میرسد از طریق ترکیه و اردن تأمین میشود.
همچنین فراموش نکنید که نفت قاچاق شده از موصل و کرکوک از طریق ترکیه به اسرائیل و سایر نقاط دنیا منتقل میشود، این در حالی است که تصمیمات بینالمللی برای خشک کردن منابع تأمین مالی تروریستها صادر شده است. به این ترتیب ترکیه سعی دارد آرزوی گذشته خود برای تسلط بر منطقه را محقق کند و غرب عراق را تحت نفوذ مستقیم خود بگیرد، از این منظر ما معتقدیم که تخریب آثار باستانی عراق و قاچاق آنها به خارج از کشور نیز طرحی ترکیهای برای از بین بردن تمامی آثار تاریخی منطقه که آن را به عراق مرتبط میکند است و آنکارا تلاش دارد با گسستن تاریخ این منطقه از عراق، آن را تحت نفوذ خود بگیرد.
کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز بنا به دلایل متعدد از تشویق و کمک به تشکیل اقلیم سنی در عراق جدا نیستند، تلاش کشورهای حاشیه خلیج فارس برای توقف نفوذ ایران در منطقه و عراق به صورت ویژه یکی از مهم ترین انگیزه های این کشورها است. آنها در این راه از تمامی ابزارهای ممکن استفاده میکنند ، حتی اگر این ابزارها به تخریب عراق و تبدیل آن به 3 دولت کوچک منتهی شود، به صورت روزانه اظهارات متعددی از سوی مقامات کشورهای خلیج فارس در این زمینه میشنویم، بیشتر تروریستهایی که در عراق بازداشت میشوند از عناصر سعودی و قطری هستند.
از سوی دیگر شبکههایی نظیر الجزیره و العربیه و شبکههای مذهبی تحریک کننده در منطقه و به صورت خاص در عراق به دنبال فتنهانگیزی هستند، همچنین حمایتهای مالی به برخی از سیاستمداران منطقه از سوی غرب ارائه میشود و تمامی تسهیلات لازم برای آنها جهت برپایی کنفرانسهای تحریکآمیز بر ضد روند سیاسی در عراق اعطا میشود. همچنین در جریان تجمعات انجام شده در الانبار و موصل دیدیم که پولهای کشورهای حاشیه خلیج فارس مشوق اصلی ادامه تجمعات بود، چرا که به شرکت کنندگان در این تظاهرات پول پرداخت میشد و چادر اقامت و مواد خوراکی برای ادامه تظاهرات در اختیار آنها قرار میگرفت.
بر کسی پوشیده نیست که نگرانی این کشورها از موفقیت تجربه دموکراتیک در عراق و تلاش برای اجرای این تجربه در سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس است، ملتهای منطقه از تونس گرفته تا یمن دولتهای خود را به اصلاحات سیاسی و دموکراتیک دعوت میکنند ، درست مانند اتفاقاتی که در بحرین و شرق عربستان سعودی انجام میشود، دولت های حاشیه خلیج فارس برای رهایی از دست این الگوی مزاحم، به دنبال ایجاد هرج و مرج در عراق و تلاش برای تجزیه آن هستند تا به ملتهای خود وانمود کند که در صورت درخواست اصلاحات سرنوشت آنها مانند سرنوشت مردم عراق خواهد بود. از این منظر اهداف آنها با اهداف آمریکایی و ترکی در عراق تلاقی دارد.
همانطور که گفتیم اقلیم سنی عراق در صورت تشکیل، گذرگاه مهمی برای صادرات نفت و گاز خلیج فارس به اروپا از طریق ترکیه خواهد بود، کثرت مشکلات موجود در منطقه خلیج فارس، دولتهای استفاده کننده از نفت و گاز این منطقه را به دنبال جستجوی جایگزینهای صادرات انرژی از دولتهای خارجی کشانده است، آنها برای رهایی از نگرانیها در صادرات انرژی از تنگه هرمز این استراتژی را دنبال میکنند. بنابراین ارتباط اروپا با خلیج فارس از طریق ترکیه میتواند راه حلی برای این مشکل باشد، حتی صادرات نفت و گاز از طریق عربستان سعودی و دریای سرخ و کانال سوئز به اروپا نیز بعد از حوادث آغاز شده در صحرای سینا در مصر در معرض تهدید قرار گرفته است، علاوه بر اینها تهدیدات احتمالی کشتیرانی از طریق کانال سوئز را باید به این روند اضافه کرد.
این در حالی است که باید بدانیم نیروی نظامی که امنیت خط لوله انتقال انرژی از خلیج فارس به اقلیم سنی عراق و ترکیه و اروپا را تأمین میکند، نیروهای کافی و نزدیک به منطقه یعنی نیروهای نظامی ترکیه هستند، که برای این مأموریت کافی به نظر میرسند، علاوه بر اینکه این نیروها در اقلیم احتمالی سنی مورد استقبال قرار میگیرند، درنتیجه هزینههای آنها پایینتر میآید، برخلاف نیروهایی که باید برای حمایت از تنگه هرمز یا کانال سوئز در منطقه مستقر شوند که در این صورت نیاز به نیروهای گسترده و هزینههای سرسامآور برای تأمین امنیت این گذرگاههای دریایی وجود دارد.
همچنین پروژه انتقال آب از ترکیه به کشورهای خلیج فارس نیز پروژهای مفید و مهم برای این کشورها جهت خلاصی از تشنگی دائمی به شمار میرود، به این ترتیب اراضی بیابانی خلیج فارس به اراضی سر سبز تبدیل میشود و البته در این صورت تمامیت و استقلال عراق زیر سؤال میرود، تمامی پروژهها برای انتقال آب از ترکیه با کشتی یا خط لوله از طریق دریای مدیترانه به اسرائیل با کشورهای خلیج فارس به علت هزینههای بالای خود شکست خورده است، همچنین پروژه ایرانی برای انتقال آب از رودخانه کارون به کویت و تجهیز قطر به آب شیرین نیز با شکست مواجه شد و اجرایی نشد، چرا که هزینههای بسیار بالایی بالغ بر میلیاردها دلار نیاز داشت و از سوی دیگر بیشتر ایرانیها با این پروژه مخالفت کردند، چرا که در داخل این کشور اراضی بیابانی وجود دارد که نیازمند آب است. همچنین موانع منطقهای نیز در این روند وجود داشت.
همچنین پروژه ای نیز برای انتقال آب کردستان عراق به کشورهای عربی خلیج فارس وجود دارد، این پروژه مبتنی بر احداث لولههای انتقال آب از یکی از حوزههای آبریز نهر دجله است. حوزه های آبریز دجله حدود 49 درصد از نیازهای داخلی عراق در کردستان را تأمین میکند، حدود 10 حوزه آبریز، آب خود را به دجله میریزند که بیشتر آنها از مناطق کوهستانی کردستان عراق سرچشمه میگیرند. آب باران و برف کوهستان ها این حوزهها را تغذیه میکنند و دهها و بلکه چشمه آب طبیعی پاک و زلال و قابل شرب از کردستان عراق عبور میکنند تا این حوضههای آبریز را تشکیل دهند و در نهایت به دجله بپیوندند.
انتقال این آبها با لوله به کشورهای حاشیه خلیج فارس در صورت تجزیه عراق در حالی انجام میشود که اقلیم جنوب از سهمیه آب خود در این منطقه محروم خواهد ماند. فراموش نکنید که چگونه داعش آب مناطق مرکزی و جنوبی عراق را از طریق سد فلوجه بسته بود، اقدامی که البته بعدها با تسلط نیروهای عراقی بر این سد و بازگشایی آن به شکست منجر شد.
خلاصه این که منافع آمریکا و ترکیه و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس، در تجزیه عراق و ایجاد اقلیم سنی در این کشور با هم تلاقی دارد و اهداف گسترده آن ها به این ترتیب تأمین شود. به همین علت ما باید نسبت به این توطئه که در عراق بدون استثناء همه را هدف قرار داده، هشیار باشیم.
در بسیاری از موارد استراتژی در بالاترین سطح موفقیت خود قادر است دشمن را به اجرای اهدافی که از قبل برای آن برنامهریزی شده، با دست خود مجبور کند. نکته اصلی در موفقیت استراتژی طرف قویتر این است که طرف پیروز مبانی درگیریها را ترسیم میکند و دشمن را وادار میکند تا در داخل اهداف استراتژیک وی به عنوان یک مدافع در درگیریها وارد شود، نه کسی که مهاجم است و استراتژی دیگری را با خود به همراه دارد.
به این ترتیب ایده قرار دادن دشمن در جایگاه اجرای طرحها باعث میشود که فرد یا کشور مذکور در صورت موفقیت راهبرد تهاجمی خود، رقیب را به درگیریها براساس ارکانی که تعیین میکند، مجبور سازد و او را در حالتی دفاعی قرار دهد تا جایی که در برخی از مراحل، دشمن مجبور میشود برخی اهداف طرف مقابل خود را محقق نماید.
به این ترتیب یک طرح استراتژیک برخی اهداف خود را مخفی نگه میدارد و تنها برخی از اهداف خود را مشخص میکند تا دشمن تمامی پتانسیل و امکانات خود را برای مقابله با هدفهای عنوان شده وارد کند و بخش اساسی از قدرت و امکانات خود را در این راه بگذارد، این کار مانند چاقو زدن در آسمان برای شکار یک پرنده یا تیراندازی در آب برای شکار ماهی است، این در حالی است که طرف مقابل با ابزارهای دیگری به تحقق اهداف مخفی خود میپردازد.
پایگاه خبری پانوراما الشرق الاوسط نوشت: عملیات نظامی به صورت ناگهانی در مناطق تکریت متوقف شد، عامل اعلام شده آن انتظار برای ورود نیروهای پشتیبانی و تجهیزات نظامی و آمادهسازی های دیگر بود، اما این عامل به هیچ وجه درست نبود، چرا که نیروهای نظامی و بسیج مردمی و داوطلبان عشایر برای انجام این حمله کافی بودند. تجهیزات نظامی و مهمات و خودروهای کافی نیز وجود داشت، فرمانده ارتش و بسیج مردمی بارها اعلام کرده بودند که بیشترین آمادگی را با تمام قدرت دارند و در انتظار دستور ورود به تکریت هستند، اما آن چیزی که باعث توقف این عملیات شد مداخله آمریکا با درخواست ترکیه و کشورهای عربی خلیج فارس بود که از دولت عراق خواسته بود عملیات نظامی را متوقف کند و بیش از این در تکریت و مناطق دیگر پیشروی نکند.
هجمه سیاسی از سوی برخی نمایندگان اهل تسنن در پارلمان عراق بر ضد نیروهای مردمی و اشغالگر خواندن این نیروها از سوی برخی از آنها و درخواست از آمریکا برای تجهیز عشایر با سلاحهای سنگین در حالی مطرح شد که دولت فدرالی ادعای حمایت از اهالی الانبار و موصل و تقویت نیروهای نظامی برای آزادسازی این مناطق از دست داعش را مطرح می کرد، اما همین گروهها مدتی بعد خواستار عقبنشینی نیروهای بسیج مردمی شدند و آنها را نیروهایی فرقه گرا خواندند که به دنبال هدف قرار دادن اهل تسنن هستند.
کار به جایی رسید که مسرور بارزانی یکی از افسران اطلاعاتی تیم کردستان عراق نیروهای بسیج مردمی را نیروهای فتنهانگیز در عراق دانست. به این ترتیب سیاستمداران اهل تسنن و کردها دولت عراق را مجبور کردند تا اهداف آنها را محقق کند. انگیزه این اقدام ضعیف نشان دادن دولت و ناتوان جلوه دادن آن در آزادسازی اراضی اشغالی بود و باعث میشد درخواست آنها برای اعزام نیروهای نظامی خارجی توجیه شود. در سوی دیگر مردم از ارتش و نیروهای بسیج مردمی رویگردان میشدند، چرا که جانفشانیهای خود را در این راه بیهوده میپنداشتند. اقداماتی که این گروهها انجام دادند، نشان میدهد که آنها سایر ساختارهای عراقی را نیز هدف قرار دادند و برای حمایت از آنها کاری نمیکنند، در نتیجه این معادله بود که آمریکا و در پشت سر آن ترکیه و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس اهداف خود را در ایجاد اقلیم سنی نشین در عراق دنبال می کنند. هر کدام از این دولتها چندین هدف دارند که با ایجاد این اقلیم به آن دست پیدا میکنند.
براندازی محور مقاومت بر ضد نفوذ آمریکایی - صهیونیستی و حمایت از رژیم اشغالگر اسرائیل از دیگر اهداف این طرح بود چرا که ایجاد این اقلیم در غرب عراق راههای کمکرسانی زمینی از ایران به سوریه از طریق عراق را مسدود میکند و کمکهای هوایی و دریایی را نیز به سادگی میتوان شناسایی کرد. این روند باعث میشود دولت سوریه که از 3 طرف محاصره شده و ترکیه از شمال و اقلیم سنی از شرق و اردن و اسرائیل از جنوب آن را احاطه کردهاند، تضعیف شود و در نهایت برنامه براندازی و تجزیه این کشور به مناطق متعدد بر اساس مبانی فرقهای به اجرا گذاشته شود تا اهداف مورد نظر از این طرح نیز محقق گردد.
علاوه بر اینها تشکیل اقلیم سنی در عراق گذرگاهی عملی و ساده برای صادرات نفت و گاز خلیج فارس از طریق ترکیه به اروپا و دولتهای دیگر جهان ایجاد میکند، چرا که زمینهای بیابانی این منطقه برای لولهکشی نفت و گاز مناسب است و از طریق ترکیه نیز به منابع بازاریابی جهانی نزدیک است، به این ترتیب آمریکا میتواند به اقتصاد روسیه و ایران ضربه بزند و گاز قطر را از طریق لولههای کشیده شده در عراق به ترکیه و اروپا برساند، چرا که صادرات گاز قطر از طریق نفتکشها به اروپا و سایر نقاط جهان هزینههای اقتصادی بالایی دارد و از سوی دیگر به کندی به دست مصرف کنندگان میرسد، علاوه بر اینکه در هنگام بروز هر بحران احتمالی در منطقه خلیج فارس امکان توقف این روند وجود دارد.
به این ترتیب صادرات گاز قطر و کشورهای حاشیه خلیج فارس از طریق لولهکشی وابستگی اروپا به گاز روسیه را کم میکند و ضربه محکمی به اقتصاد روسیه وارد میکند. اقتصادی که به صورت عام مبتنی بر نفت و گاز و به ویژه صادرات آن به اروپا است. به این ترتیب امکان رسیدن نفت و گاز به آمریکا و اروپا بدون در نظرگرفتن بحرانهای موجود در خلیج فارس و بدون شروط سیاسی اعمال شده در این کشورها ناشی از وابستگی به نفت و گاز روسیه محقق میشود.
این در حالی بود که آمریکا از حمایت دولت بغداد شانه خالی کرد و حتی توافقنامه استراتژیک امضا شده با این کشور را نادیده گرفت. در سوی دیگر کردستان عراق تعهداتی را به ترکیه داده که در امور داخلی ترکیه دخالت نکند. دعوت رهبر حزب کارگران کردستان (عبدالله اوجالان ) برای کنار گذاشتن سلاح و مذاکره با دولت ترکیه در این راستا بود. همچنین کوهستانهای قندیل عراق مقر نظامی نیروهای حزب کارگران کردستان شد تا بهترین دلیل برای همکاری بین کردهای عراق و ترکیه باشد.
حتی اقلیم شیعی در مرکز و جنوب عراق نیز اوضاعی بهتر از دو اقلیم سنی و کُرد نخواهد داشت و همواره در معرض نفوذ دولتهای غربی خواهد بود. این منطقه با وجود ثروتی که به ویژه در ابعاد منابع نفت و گاز دارد، اما روند صادرات این محصولات محدود خواهد بود، چرا که خط انتقال نفت از آن به ترکیه احتمالاً متوقف میشود، چون باید از اراضی اقلیم سنی و کرد عراق عبور کند.
به این ترتیب مخالفتهایی با عبور نفت اقلیم شیعه عراق از میان دو اقلیم به ترکیه وجود خواهد داشت، این اختلافات در راستای خارج کردن رقیب از دور و همچنین احتمال افزایش مالیات صادرات خواهد بود چرا که این خط لوله نیازمند عبور از 3 منطقه مختلف یعنی اقلیم سنی و اقلیم کرد و ترکیه است.
تازهترین مداخلههای آمریکا در تلاش برای تجزیه عراق به اقلیم های متعدد این بود که کمیسیون نیروهای مسلح در کنگره آمریکا اعلام کرد بودجه 715 میلیون دلار به عنوان کمک به نیروهای عراقی مبارزه کننده با داعش اختصاص داده میشود، این طرح شامل توقف 75 در صد از کمکهای آمریکا به بغداد و اعطای بیشتر آن به کردها و اهل تسنن است، این طرح در صورتی اعمال میشود که دولت عراق خواستههای آمریکا مبنی بر فراگیری سیاسی و تشکیل گارد ملی و توقف حمایتها از نیروهای مقاومت شیعی را انجام ندهد.
ترکیه نیز منافع متعددی در ایجاد اقلیم سنی در غرب عراق دارد، آرزوهای ترکیه برای الحاق استان موصل به این کشور متوقف نشده و نخواهد شد، بسیاری از اظهارات مسئولان ترک نشان میدهد که آنها موصل و کرکوک -که عملاً تمامی شمال عراق را شامل میشود - را جزو اراضی ترکیه به شمار میآورند. حتی سفر احمد داود اوغلو وزیر خارجه سابق ترکیه و نخست وزیر فعلی به کرکوک در سال 2014 در این راستا ارزیابی میشود، وی در این سفر به صراحت گفت که کرکوک قلب ترکیه است و ترکمنها شهروندان ترکیه هستند. البته کردها به این اهانت واکنشی نشان ندادند، این در حالی بود که آنها ادعا میکنند کرکوک برای کردها جایگاهی نظیر قدس برای مسلمانان را دارد.
این سکوت برای آن بود که آنها خودشان داود اوغلو را بدون هماهنگی دولت مرکزی به کرکوک آوردند تا حمایت منطقهای این کشور را جلب کنند. از آنجایی که اشغال مستقیم دولت دیگر اقدامی مردود از دیدگاه جهانی است و در برخی شرایط هزینهبر نیز به شمار میرود، ترکیه به عنوان شاگرد مکتب آمریکا ، درس گرفته که اشغال مستقیم فایدهای ندارد، بلکه باید به دنبال ایجاد درگیریهای فرقهای و طایفهای و تجزیه دولتها به دولتهای کوچک و اقلیم های فرقهگرا باشد تا بتواند بر آنها مسلط شود و آرمانهای خود را با کمترین خسارت ممکن محقق سازد.
ترکیه با ایجاد اقلیم سنی عراق به دنبال منطقه دفاع از اراضی ترکیه در صورت بروز هر بحران بین ترکیه و دولتهای منطقهای و بینالمللی است، چرا که آنکارا یگانهای نظامی خود را با هدف آموزش نیروهای این اقلیم، در آن مستقر خواهد کرد. هماکنون نیز نیروهای ترکیه در استان نینوا حضور دارند تا عشایر این منطقه به فرماندهی اسامه النجیفی که با شعار آزادسازی موصل تشکیل شده است، را آموزش دهند. آنکارا در ادامه به دنبال ایجاد پایگاههای نظامی دائمی در اقلیم سنی نشین خواهد بود و به این ترتیب تسلط نظامی مستقیم این کشور بر اقلیم مذکور محقق میشود.
ترکیه همچنین از طریق اقلیم سنی عراق میتواند ارتباط زمینی مستقیم با کشورهای حاشیه خلیج فارس داشته باشد، این به معنای ارتباط اروپا با کشورهای خلیج از طریق ترکیه است، به این ترتیب آنکارا به بازیگر اول منطقه با بیشترین نفوذ در آن تبدیل میشود و لولههای انتقال انرژی از خلیج فارس به اروپا از ترکیه عبور میکند، همچنین خط آهن رابط بین اروپا و خلیج فارس از طریق ترکیه احداث میشود. به این ترتیب ترکیه گذرگاه اصلی عبور کالاها و خدمات بین اروپا و کشورهای حاشیه خلیج فارس خواهد بود و آمریکا و اروپا نیاز به این کشور خواهند داشت، این در حالی است که کشورهای اروپایی بارها پیوستن آنکارا به اتحادیه اروپا را رد کرده اند.
پروژه قدیمی بین ترکها و کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد که البته وجود عراق و سوریه بر ضد آن منجر به شکست آن شده است. این پروژه خط لوله انتقال آب از ترکیه به دولتهای حاشیه خلیج فارس برای رساندن آب شیرین به این کشورها است که عمدتاً از طریق تصفیه و شیرین کردن آب دریا برای استفادههای متعدد خود بهره میگیرند. این پروژه شامل احداث خط لوله هایی برای انتقال آب از ترکیه برای کشورهای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل است که از خاک عراق یا سوریه و سپس اردن عبور میکند و به کشورهای خلیج فارس و اسرائیل میرسد.
همچنین فراموش نکنید که نفت قاچاق شده از موصل و کرکوک از طریق ترکیه به اسرائیل و سایر نقاط دنیا منتقل میشود، این در حالی است که تصمیمات بینالمللی برای خشک کردن منابع تأمین مالی تروریستها صادر شده است. به این ترتیب ترکیه سعی دارد آرزوی گذشته خود برای تسلط بر منطقه را محقق کند و غرب عراق را تحت نفوذ مستقیم خود بگیرد، از این منظر ما معتقدیم که تخریب آثار باستانی عراق و قاچاق آنها به خارج از کشور نیز طرحی ترکیهای برای از بین بردن تمامی آثار تاریخی منطقه که آن را به عراق مرتبط میکند است و آنکارا تلاش دارد با گسستن تاریخ این منطقه از عراق، آن را تحت نفوذ خود بگیرد.
کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز بنا به دلایل متعدد از تشویق و کمک به تشکیل اقلیم سنی در عراق جدا نیستند، تلاش کشورهای حاشیه خلیج فارس برای توقف نفوذ ایران در منطقه و عراق به صورت ویژه یکی از مهم ترین انگیزه های این کشورها است. آنها در این راه از تمامی ابزارهای ممکن استفاده میکنند ، حتی اگر این ابزارها به تخریب عراق و تبدیل آن به 3 دولت کوچک منتهی شود، به صورت روزانه اظهارات متعددی از سوی مقامات کشورهای خلیج فارس در این زمینه میشنویم، بیشتر تروریستهایی که در عراق بازداشت میشوند از عناصر سعودی و قطری هستند.
از سوی دیگر شبکههایی نظیر الجزیره و العربیه و شبکههای مذهبی تحریک کننده در منطقه و به صورت خاص در عراق به دنبال فتنهانگیزی هستند، همچنین حمایتهای مالی به برخی از سیاستمداران منطقه از سوی غرب ارائه میشود و تمامی تسهیلات لازم برای آنها جهت برپایی کنفرانسهای تحریکآمیز بر ضد روند سیاسی در عراق اعطا میشود. همچنین در جریان تجمعات انجام شده در الانبار و موصل دیدیم که پولهای کشورهای حاشیه خلیج فارس مشوق اصلی ادامه تجمعات بود، چرا که به شرکت کنندگان در این تظاهرات پول پرداخت میشد و چادر اقامت و مواد خوراکی برای ادامه تظاهرات در اختیار آنها قرار میگرفت.
بر کسی پوشیده نیست که نگرانی این کشورها از موفقیت تجربه دموکراتیک در عراق و تلاش برای اجرای این تجربه در سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس است، ملتهای منطقه از تونس گرفته تا یمن دولتهای خود را به اصلاحات سیاسی و دموکراتیک دعوت میکنند ، درست مانند اتفاقاتی که در بحرین و شرق عربستان سعودی انجام میشود، دولت های حاشیه خلیج فارس برای رهایی از دست این الگوی مزاحم، به دنبال ایجاد هرج و مرج در عراق و تلاش برای تجزیه آن هستند تا به ملتهای خود وانمود کند که در صورت درخواست اصلاحات سرنوشت آنها مانند سرنوشت مردم عراق خواهد بود. از این منظر اهداف آنها با اهداف آمریکایی و ترکی در عراق تلاقی دارد.
همانطور که گفتیم اقلیم سنی عراق در صورت تشکیل، گذرگاه مهمی برای صادرات نفت و گاز خلیج فارس به اروپا از طریق ترکیه خواهد بود، کثرت مشکلات موجود در منطقه خلیج فارس، دولتهای استفاده کننده از نفت و گاز این منطقه را به دنبال جستجوی جایگزینهای صادرات انرژی از دولتهای خارجی کشانده است، آنها برای رهایی از نگرانیها در صادرات انرژی از تنگه هرمز این استراتژی را دنبال میکنند. بنابراین ارتباط اروپا با خلیج فارس از طریق ترکیه میتواند راه حلی برای این مشکل باشد، حتی صادرات نفت و گاز از طریق عربستان سعودی و دریای سرخ و کانال سوئز به اروپا نیز بعد از حوادث آغاز شده در صحرای سینا در مصر در معرض تهدید قرار گرفته است، علاوه بر اینها تهدیدات احتمالی کشتیرانی از طریق کانال سوئز را باید به این روند اضافه کرد.
این در حالی است که باید بدانیم نیروی نظامی که امنیت خط لوله انتقال انرژی از خلیج فارس به اقلیم سنی عراق و ترکیه و اروپا را تأمین میکند، نیروهای کافی و نزدیک به منطقه یعنی نیروهای نظامی ترکیه هستند، که برای این مأموریت کافی به نظر میرسند، علاوه بر اینکه این نیروها در اقلیم احتمالی سنی مورد استقبال قرار میگیرند، درنتیجه هزینههای آنها پایینتر میآید، برخلاف نیروهایی که باید برای حمایت از تنگه هرمز یا کانال سوئز در منطقه مستقر شوند که در این صورت نیاز به نیروهای گسترده و هزینههای سرسامآور برای تأمین امنیت این گذرگاههای دریایی وجود دارد.
همچنین پروژه انتقال آب از ترکیه به کشورهای خلیج فارس نیز پروژهای مفید و مهم برای این کشورها جهت خلاصی از تشنگی دائمی به شمار میرود، به این ترتیب اراضی بیابانی خلیج فارس به اراضی سر سبز تبدیل میشود و البته در این صورت تمامیت و استقلال عراق زیر سؤال میرود، تمامی پروژهها برای انتقال آب از ترکیه با کشتی یا خط لوله از طریق دریای مدیترانه به اسرائیل با کشورهای خلیج فارس به علت هزینههای بالای خود شکست خورده است، همچنین پروژه ایرانی برای انتقال آب از رودخانه کارون به کویت و تجهیز قطر به آب شیرین نیز با شکست مواجه شد و اجرایی نشد، چرا که هزینههای بسیار بالایی بالغ بر میلیاردها دلار نیاز داشت و از سوی دیگر بیشتر ایرانیها با این پروژه مخالفت کردند، چرا که در داخل این کشور اراضی بیابانی وجود دارد که نیازمند آب است. همچنین موانع منطقهای نیز در این روند وجود داشت.
انتقال این آبها با لوله به کشورهای حاشیه خلیج فارس در صورت تجزیه عراق در حالی انجام میشود که اقلیم جنوب از سهمیه آب خود در این منطقه محروم خواهد ماند. فراموش نکنید که چگونه داعش آب مناطق مرکزی و جنوبی عراق را از طریق سد فلوجه بسته بود، اقدامی که البته بعدها با تسلط نیروهای عراقی بر این سد و بازگشایی آن به شکست منجر شد.
خلاصه این که منافع آمریکا و ترکیه و دولتهای عربی حاشیه خلیج فارس، در تجزیه عراق و ایجاد اقلیم سنی در این کشور با هم تلاقی دارد و اهداف گسترده آن ها به این ترتیب تأمین شود. به همین علت ما باید نسبت به این توطئه که در عراق بدون استثناء همه را هدف قرار داده، هشیار باشیم.