گروه بینالملل مشرق - طرح
تجزیه کشورهای منطقه خاورمیانه بر اساس رویکردهای واگرایانه فرقه ای و
نژادی و مذهبی از دیرباز یکی از اهداف راهبردی توطئههای آمریکایی
صهیونیستی برضد کشورهای منطقه بوده است. البته گرچه در گذشته قدرتهای
استعماری تحت پوشش و توجیهات مختلف به پیگیری طرح تجزیه منطقهای
میپرداختند، اما این روزها رویکردهای علنی بر ضرورت تجزیه کشورهای منطقه
ازجمله عراق را در پیش گرفته اند.
طرح تجزیه عراق از مدتها پیش
مطرح بوده و در برنامهریزیها و توطئهها و افکار مربوط به آن قدمتی مربوط
به نیم قرن پیش دارد، این موضوع در اندیشههای برنار لوئیس متفکر
صهیونیستی آمریکایی و نظریهپرداز بسیاری از توطئههای منطقهای قابل
ملاحظه است، این طرح قدیم- جدید البته از طریق جو بایدن معاون رئیس جمهور
آمریکا و کنگره این کشور از محافل تاریک پشت پرده واشنگتن به ویترین عرصه
سیاسی آمد تا به صورت علنی از تجزیه عراق به 3 دولت کوچک سخن گفته و
تلاشهای واشنگتن برای فتنهانگیزی و فدرالیسم سازی عراق پرده بردارد.
حسن سنید، رئیس کمیسیون امنیت و دفاع در پارلمان عراق در این زمینه می گوید: عراق با حمله شدید چند وجهی روبروست که در آن شماری از کشورهای جهان و منطقه مانند عربستان ،ترکیه ، قطر و اردن و برخی دیگر از کشورها دست دارند و هدف آنها نیز تقسیم عراق است. وی افزود: سران این کشورها به صراحت در رسانه ها اعلام می کنند منطقه در حال حرکت به سوی خاورمیانه جدید و سایکس پیکوی جدید و تغییرات سیاسی ریشه ای است.
سنید گفت که برخی علیه وحدت عراق و ثبات ملی و ثروتهای آن توطئه می کنند. این یک اتهام نیست بلکه نشستهای علنی در برخی از کشورهای منطقه برای تغییر وضع سیاسی در منطقه برگزار می شود.
نقش رژیم صهیونیستی در طرح تجزیه عراق
گرچه رد پای برنار لوئیس برای انتساب این طرح آمریکایی به نظریه پردازی های صهیونیستی کافی به نظر میرسد، اما ادله ملموس دیگری در دست داشتن رژیم صهیونیستی در این پروژه وجود دارد، اسرائیل به دنبال تجزیه کشورهای پیرامونی خود است تا دست برتر امنیتی و نظامی منطقه را از آن خود کرده و با ایجاد اختلافات داخلی بین کشورهای نوپای منطقه مانع از وحدت و همگرایی آنها جهت مبارزه با استعمار طلبی و اشغالگری های صهیونیستها شود.
در سال 1957 کتابی با عنوان خنجر اسرائیل از سوی یک نویسنده هندی به نام "ر. ک. کرانیجیا" نوشته شد، در آن زمان گفته میشد جمال عبدالناصر رئیس جمهور وقت مصر در پشت پرده تألیف این کتاب بود و اسناد محرمانه از ارتش رژیم صهیونیستی را در اختیار مولف قرار داده است. این کتاب برای اولین بار طرح رژیم صهیونیستی برای تجزیه عراق را فاش کرد، بر اساس طرح افشا شده صهیونیستها تجزیه عراق باید با تشکیل دولت کُرد مستقل در این کشور کلید خورده و سپس دولت کوچکی نیز در جنوب آن ایجاد شود.
در سال 1973 هنری کسینجر سیاست پرداز مشهور آمریکایی پروژهای برای تجزیه تمامی کشورهای منطقه عربی بر اساس رویکردهای فرقه ای طرح کرد. مجله صهیونیستی کیفونیم نیز در 14 فوریه سال 1982 طرح اسرائیل برای تجزیه عراق و سوریه را منتشر کرد. این مجله تاکید کرد که عراق به نسبت سایر کشورها بیشترین خطر را برای اسرائیل دارد و بهترین راه تعامل با آن تجزیه این کشور با ایجاد درگیریهای خونین بین ساختارهای مختلف آن است. مناحیم پگین نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی نیز در سال 1980 عراق را بزرگ ترین دشمن اسرائیل خوانده و بر لزوم تجزیه این کشور به سه دولت تأکید کرده بود.
طرح افشا شده رژیم صهیونیستی برای تجزیه عراق شامل بندهای متعددی است که مهمترین آن عبارت است از:
اول: عراق تفاوتی با دیگر همسایگان عرب خود ندارد، چرا که تعدد فرقه ای و دینی در این کشور وجود دارد و میتوان برای ایجاد تفرقه در آن کار کرد.
دوم: عراق یک دولت نفتی است و می تواند تحقق اهداف اسرائیل را تضمین نماید، تجزیه عراق مهمتر از تجزیه سوریه است. چرا که در کوتاه مدت قدرت عراق بیش از سوریه برای اسرائیل خطرناک است.
سوم: تجزیه عراق براساس رویکردهای فرقهای امری واقعی و ممکن است، این کشور میتواند به 3 دولت یا بیشتر تقسیم شود، شهرهای بصره، بغداد و موصل میتوانند از شهرهای مهم دولت های جدید باشند. ایجاد جنگ داخلی در کشور تنها راه تحقق این طرح است و انجام آن را ممکن میکند.
دیگر کارشناسان صهیونیستی نیز همین نظریه را دنبال میکنند، "اسرائیل شاهاک" مترجم این طرح صهیونیستی از زبان عبری معتقد است که پروژه تجزیه عراق پروژه ای قدیمی در نزد صهیونیست ها است. دیدگاه تجزیه دولتهای عربی به دولتهای کوچک، دیدگاهی ثابت در استراتژی اسرائیل به شمار میرود. زییف شیف تحلیلگر نظامی روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز که متخصص این راهبرد است، معتقد که تجزیه عراق به دولتهای کوچکتر بهترین ابزار ممکن برای خدمت به منافع اسرائیل در عراق است.
افشاگریهای رسانهای در مورد این توطئه صهیونیستی باعث شده صحبت از آن از محافل پشت پرده صهیونیستها خارج شده و به کنفرانس های علنی اسرائیل کشیده شود، تا جایی که سازمان صهیونیسم جهانی با همکاری آیپک کنگرهای را برای راهاندازی طرح تجزیه دولتهای عربی طی 2 فاصله زمانی منتهی به سال 2020 و 2030 برگزار کرده که از سومالی آغاز و با مصر و عربستان سعودی به پایان می رسد.
مأموریت داعش در تجزیه عراق
همانطورکه گفته شد بروز جنگ داخلی و ناامنی و هرجومرج در کشورهای عربی مهمترین راهکار رسیدن به تجزیه آنها است، طرح اسرائیل برای کلید زدن این هدف راهکارهای متعددی را در پیش گرفته که مهمترین آنها استفاده از مهره داعش و سایر گروه های تروریستی در منطقه است. خروج آمریکا از عراق انتقادات شدید از سوی تلآویو بر ضد کاخ سفید به دنبال داشت، چرا که اسرائیل میترسید عراق بتواند به جایگاه قبلی خود بازگشته و ارتش خود را بازسازی نماید و امیدهای این رژیم برای تجزیه را از بین برود، به هر روی داعش به عنوان ابزاری غربی جهت اطمینان بخشیدن به اسرائیل برای تضعیف عراق و در نهایت تجزیه این کشور، در آن مستقر شد.
داعش گروهی
ساخته و پرداخته آمریکا و رژیم صهیونیستی است که با حمایت ترکیه و عربستان
سعودی و قطر با هدف اصلی تجزیه عراق تشکیل شده است، در غیر این صورت چگونه
میتوان اشتباهات! نیروهای ائتلاف آمریکایی جنگ بر ضد داعش در مورد ارسال
تجهیزات و تسلیحات آمریکایی در مناطق تحت سلطه داعش را توجیه کرد؟
چرا با وجود اینکه جنگندههای 50 دولت به سرکردگی آمریکا مراکز استقرار عناصر تروریستی داعش را موشک باران میکنند، این گروه همچنان آزادانه درگیریهای زمینی خود با گروههای مردمی عراق و ارتش این کشور را دنبال می کند؟ چرا بعد از آغاز حملات هوایی ائتلاف ضد داعش در عراق پیشروی ارتش و نیروهای مردمی عراق در آزاد سازی مناطق مختلف این کشور کندتر شده است؟ آیا هدف ائتلاف آمریکایی کاستن از فشارهای وارد شده بر داعش به عنوان عامل اصلی ایجاد پروژه هرج و مرج خلاق در منطقه نبوده است؟ آیا اسرائیل تنها رژیم منطقه ای نیست که از داعش نمی ترسد و به همکاری خود با گروه های تروریستی نظیر داعش ادامه می دهد؟
نتایج معکوس طرح تجزیه عراق
تلاش دستاندرکاران سیاستهای استعماری غربی- صهیونیستی در راستای کلید زدن پروژه هرجومرج خلاق در عراق، به جای اینکه به هدف مورد نظر غربی ها در آمادهسازی بستر تجزیه کشور منجر شود، باعث افزایش همگرایی و وحدت بین گروهها و ساختارهای ملیگرای عراقی در مبارزه با تروریسم شد.
وحدتی که با پشتوانه حمایت روحانیان مستقل شیعه و سنی و تشکیل گروههای مردمی داوطلب، پیروزیهای سریع و قاطعی را در جبهههای متعدد بر ضد گروههای مسلح تروریستی رقم زده است. عرصه میدانی عراق گرچه برای تحقق پیروزی نهایی بر تروریستها نیاز به زمان بیشتری دارد، اما کفه معادلات نظامی و امنیتی به نفع دولت ملی گرای این کشور سنگینی کرده و همه گروههای مستقل داخلی ضرورت مشارکت در روند سیاسی این کشور را متوجه شده اند، موضوعی که تا مدتی پیش براساس فضای غبارآلود سیاسی در کشور برای همگان روشن نبود.
همچنین احساس خطر محور مقاومت در مورد هجمه بینالمللی بر ضد این محور باعث تقویت اتحاد و ائتلاف آن ها برای مبارزه با دشمنان منطقه ای و بین المللی شده و همین روند بسیاری از برگه های آمریکایی صهیونیستی در عراق و لبنان و یمن و دیگر کشورهای منطقه را سوزانده است.
از همین روست که بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند طرح تجزیه عراق منقضی شده و همین موضوع باعث علنی شدن آن در محافل غربی شده است، چرا که طرح چنین سناریوهایی که محتوا و بسترهای اجرایی آن از بین رفته، تنها می تواند به عنوان یک تهدید کارتونی و اهرم فشار بر ضد دولت عراق و کشورهایی استفاده شود که در روند دموکراتیک این کشور نقش سازنده ایفا می کنند و به دنبال پاکسازی جریان های تروریستی از آن هستند.
حسن سنید، رئیس کمیسیون امنیت و دفاع در پارلمان عراق در این زمینه می گوید: عراق با حمله شدید چند وجهی روبروست که در آن شماری از کشورهای جهان و منطقه مانند عربستان ،ترکیه ، قطر و اردن و برخی دیگر از کشورها دست دارند و هدف آنها نیز تقسیم عراق است. وی افزود: سران این کشورها به صراحت در رسانه ها اعلام می کنند منطقه در حال حرکت به سوی خاورمیانه جدید و سایکس پیکوی جدید و تغییرات سیاسی ریشه ای است.
سنید گفت که برخی علیه وحدت عراق و ثبات ملی و ثروتهای آن توطئه می کنند. این یک اتهام نیست بلکه نشستهای علنی در برخی از کشورهای منطقه برای تغییر وضع سیاسی در منطقه برگزار می شود.
گرچه رد پای برنار لوئیس برای انتساب این طرح آمریکایی به نظریه پردازی های صهیونیستی کافی به نظر میرسد، اما ادله ملموس دیگری در دست داشتن رژیم صهیونیستی در این پروژه وجود دارد، اسرائیل به دنبال تجزیه کشورهای پیرامونی خود است تا دست برتر امنیتی و نظامی منطقه را از آن خود کرده و با ایجاد اختلافات داخلی بین کشورهای نوپای منطقه مانع از وحدت و همگرایی آنها جهت مبارزه با استعمار طلبی و اشغالگری های صهیونیستها شود.
در سال 1957 کتابی با عنوان خنجر اسرائیل از سوی یک نویسنده هندی به نام "ر. ک. کرانیجیا" نوشته شد، در آن زمان گفته میشد جمال عبدالناصر رئیس جمهور وقت مصر در پشت پرده تألیف این کتاب بود و اسناد محرمانه از ارتش رژیم صهیونیستی را در اختیار مولف قرار داده است. این کتاب برای اولین بار طرح رژیم صهیونیستی برای تجزیه عراق را فاش کرد، بر اساس طرح افشا شده صهیونیستها تجزیه عراق باید با تشکیل دولت کُرد مستقل در این کشور کلید خورده و سپس دولت کوچکی نیز در جنوب آن ایجاد شود.
در سال 1973 هنری کسینجر سیاست پرداز مشهور آمریکایی پروژهای برای تجزیه تمامی کشورهای منطقه عربی بر اساس رویکردهای فرقه ای طرح کرد. مجله صهیونیستی کیفونیم نیز در 14 فوریه سال 1982 طرح اسرائیل برای تجزیه عراق و سوریه را منتشر کرد. این مجله تاکید کرد که عراق به نسبت سایر کشورها بیشترین خطر را برای اسرائیل دارد و بهترین راه تعامل با آن تجزیه این کشور با ایجاد درگیریهای خونین بین ساختارهای مختلف آن است. مناحیم پگین نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی نیز در سال 1980 عراق را بزرگ ترین دشمن اسرائیل خوانده و بر لزوم تجزیه این کشور به سه دولت تأکید کرده بود.
اول: عراق تفاوتی با دیگر همسایگان عرب خود ندارد، چرا که تعدد فرقه ای و دینی در این کشور وجود دارد و میتوان برای ایجاد تفرقه در آن کار کرد.
دوم: عراق یک دولت نفتی است و می تواند تحقق اهداف اسرائیل را تضمین نماید، تجزیه عراق مهمتر از تجزیه سوریه است. چرا که در کوتاه مدت قدرت عراق بیش از سوریه برای اسرائیل خطرناک است.
سوم: تجزیه عراق براساس رویکردهای فرقهای امری واقعی و ممکن است، این کشور میتواند به 3 دولت یا بیشتر تقسیم شود، شهرهای بصره، بغداد و موصل میتوانند از شهرهای مهم دولت های جدید باشند. ایجاد جنگ داخلی در کشور تنها راه تحقق این طرح است و انجام آن را ممکن میکند.
دیگر کارشناسان صهیونیستی نیز همین نظریه را دنبال میکنند، "اسرائیل شاهاک" مترجم این طرح صهیونیستی از زبان عبری معتقد است که پروژه تجزیه عراق پروژه ای قدیمی در نزد صهیونیست ها است. دیدگاه تجزیه دولتهای عربی به دولتهای کوچک، دیدگاهی ثابت در استراتژی اسرائیل به شمار میرود. زییف شیف تحلیلگر نظامی روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز که متخصص این راهبرد است، معتقد که تجزیه عراق به دولتهای کوچکتر بهترین ابزار ممکن برای خدمت به منافع اسرائیل در عراق است.
افشاگریهای رسانهای در مورد این توطئه صهیونیستی باعث شده صحبت از آن از محافل پشت پرده صهیونیستها خارج شده و به کنفرانس های علنی اسرائیل کشیده شود، تا جایی که سازمان صهیونیسم جهانی با همکاری آیپک کنگرهای را برای راهاندازی طرح تجزیه دولتهای عربی طی 2 فاصله زمانی منتهی به سال 2020 و 2030 برگزار کرده که از سومالی آغاز و با مصر و عربستان سعودی به پایان می رسد.
مأموریت داعش در تجزیه عراق
همانطورکه گفته شد بروز جنگ داخلی و ناامنی و هرجومرج در کشورهای عربی مهمترین راهکار رسیدن به تجزیه آنها است، طرح اسرائیل برای کلید زدن این هدف راهکارهای متعددی را در پیش گرفته که مهمترین آنها استفاده از مهره داعش و سایر گروه های تروریستی در منطقه است. خروج آمریکا از عراق انتقادات شدید از سوی تلآویو بر ضد کاخ سفید به دنبال داشت، چرا که اسرائیل میترسید عراق بتواند به جایگاه قبلی خود بازگشته و ارتش خود را بازسازی نماید و امیدهای این رژیم برای تجزیه را از بین برود، به هر روی داعش به عنوان ابزاری غربی جهت اطمینان بخشیدن به اسرائیل برای تضعیف عراق و در نهایت تجزیه این کشور، در آن مستقر شد.
چرا با وجود اینکه جنگندههای 50 دولت به سرکردگی آمریکا مراکز استقرار عناصر تروریستی داعش را موشک باران میکنند، این گروه همچنان آزادانه درگیریهای زمینی خود با گروههای مردمی عراق و ارتش این کشور را دنبال می کند؟ چرا بعد از آغاز حملات هوایی ائتلاف ضد داعش در عراق پیشروی ارتش و نیروهای مردمی عراق در آزاد سازی مناطق مختلف این کشور کندتر شده است؟ آیا هدف ائتلاف آمریکایی کاستن از فشارهای وارد شده بر داعش به عنوان عامل اصلی ایجاد پروژه هرج و مرج خلاق در منطقه نبوده است؟ آیا اسرائیل تنها رژیم منطقه ای نیست که از داعش نمی ترسد و به همکاری خود با گروه های تروریستی نظیر داعش ادامه می دهد؟
نتایج معکوس طرح تجزیه عراق
تلاش دستاندرکاران سیاستهای استعماری غربی- صهیونیستی در راستای کلید زدن پروژه هرجومرج خلاق در عراق، به جای اینکه به هدف مورد نظر غربی ها در آمادهسازی بستر تجزیه کشور منجر شود، باعث افزایش همگرایی و وحدت بین گروهها و ساختارهای ملیگرای عراقی در مبارزه با تروریسم شد.
وحدتی که با پشتوانه حمایت روحانیان مستقل شیعه و سنی و تشکیل گروههای مردمی داوطلب، پیروزیهای سریع و قاطعی را در جبهههای متعدد بر ضد گروههای مسلح تروریستی رقم زده است. عرصه میدانی عراق گرچه برای تحقق پیروزی نهایی بر تروریستها نیاز به زمان بیشتری دارد، اما کفه معادلات نظامی و امنیتی به نفع دولت ملی گرای این کشور سنگینی کرده و همه گروههای مستقل داخلی ضرورت مشارکت در روند سیاسی این کشور را متوجه شده اند، موضوعی که تا مدتی پیش براساس فضای غبارآلود سیاسی در کشور برای همگان روشن نبود.
همچنین احساس خطر محور مقاومت در مورد هجمه بینالمللی بر ضد این محور باعث تقویت اتحاد و ائتلاف آن ها برای مبارزه با دشمنان منطقه ای و بین المللی شده و همین روند بسیاری از برگه های آمریکایی صهیونیستی در عراق و لبنان و یمن و دیگر کشورهای منطقه را سوزانده است.
از همین روست که بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند طرح تجزیه عراق منقضی شده و همین موضوع باعث علنی شدن آن در محافل غربی شده است، چرا که طرح چنین سناریوهایی که محتوا و بسترهای اجرایی آن از بین رفته، تنها می تواند به عنوان یک تهدید کارتونی و اهرم فشار بر ضد دولت عراق و کشورهایی استفاده شود که در روند دموکراتیک این کشور نقش سازنده ایفا می کنند و به دنبال پاکسازی جریان های تروریستی از آن هستند.