آسمان جناح اصلاحطلب، چندان هم آبی و بدون ابر نیست، نشانههای شکاف در اردوگاه اصلاحطلبان طی هفتههای اخیر نمایان شده است. شرایط آنها حتی با یک ماه پیش هم قابل مقایسه نیست و تفاوتهای زیادی کرده است. هم شورای مشورتی زیر سؤال رفته و هم شورای راهبردی "موسوی لاری" که تنها با هدف انتخابات آینده شکل گرفته است.
حتی مخالفان محمدرضا عارف هم این روزها دیگر ابایی از رسانهای کردن مخالفتشان ندارند.
"اختلاف در مشروعیت شورای مشورتی" و "دوئل سیاسی کارگزاران و حامیان عارف" چالشهای پیش روی اردوگاه اصلاحطلبان است.
چالش بر سر شورای انتخاباتی
اعتراضها به شورای راهبردی روز به روز زیاد میشود و چهرههای مختلفی به ساز و کار انتخاباتی اینگونه شوراها لب به اعتراض باز میکنند.
شاید بتوان گفت اولین و جدیترین اعتراض به ساز و کار اینگونه شوراهای تصمیمگیر انتخاباتی متعلق به عارف، کاندیدای انصرافی انتخابات ریاست جمهوری گذشته است. گلایهها و اعتراضهایی که محمدرضا عارف در بحبوحه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پس از برکناریاش مطرح کرد. البته او بارها در مصاحبههای خود پس از انتخابات گفته بود که مطالب ناگفتهای دارد که در زمان مناسب در خصوص سازوکار اینگونه شوراها مطرح خواهد کرد.
اما موضوعی که در هفته اخیر خبرساز شد، اعتراض قائم مقام حزب اعتمادملی به شورای جدید و انتخاباتی بود که با محوریت "موسوی لاری" آغاز به کار کرده است.[1]
رسول منتجب نیا نفر بعدی بود که لب به اعتراض باز کرد و شورای مشورتی را سازوکاری انحرافی برای اصلاح طلبان دانست. اظهار نظری که خبر از عمق شکاف میان چهره های شاخص اصلاح طلب می دهد.
قائم مقام حزب اعتماد ملی طی مصاحبه ای پیشنهاد انحلال شورای راهبردی را می دهد و می گوید: «قرار است شورای راهبردی به جای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در استانها فعال شود، در حالی که این به معنای نادیده گرفتن احزاب است که یک تشکیلات غیرقانونی و موقت را با احزاب جایگزین کنیم.»
منتجب نیا با بیان اینکه به آقایان تذکر دادیم، ولی که کارخودشان را انجام می دهند، میگوید: «این موضوع در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز بهشدت مسألهساز شده و اکثر اعضا اعتراض دارند و میگویند که شورای راهبردی دارد کار ما را مختل میکند.«
نکتهای که مورد اعتراض منتجبنیا و برخی دیگر از چهرههای تأثیرگذار اصلاحطلبان واقع شده است مربوط به محوریت "موسوی لاری" در شورای راهبردی اصلاحطلبان میشود که مدتی است اعضای آن به استانها میروند و هستهای را برای برنامهریزی و تأثیرگذاری در انتخابات آتی مجلس تشکیل میدهند.
منتجبنيا که حالا فریاد اعتراض بلند کرده و از سر برآوردن يك «شوراي» جديد و موازی با محوریت موسوی لاری گلایه میکند، اعتقاد دارد که نه تنها این حرکت نسنجیده و نپخته است بلکه این شورا موجبات «شقهشقه شدن اصلاحات» را نیز فراهم خواهد کرد.
حمله کارگزاران به برند "خوشنامی" عارف
در میانه همه مجادلات پیدا و پنهان یک اتفاق مهم دیگر هم رقم خورده است. عارف که از او به عنوان مرد انصرافهای انتخاباتی نیز نام میبرند، بعداز انصراف به نفع کاندیدای طیف میانهرو انتخابات یعنی حسن روحانی جایگاهی همچون یک منجی و یا یک قهرمان را به خود اختصاص داده بود. تا جایی که اصلاحطلبان برای او همایش "مرد فداکار" را هم گرفتند و او امیدوار به روزهای آینده وارد فاز جدید سیاستورزیاش شد.
اما اتفاقی که در آخرین روزهای هفته گذشته رخ داد، اظهار نظری بود که محمدرضا عطریانفر عضو حزب کارگزاران در گفتوگو با روزنامه آرمان مطرح کرد و گفت: انصراف عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ از خودگذشتگی نبود و او چاره دیگری نداشت.[2]
اظهارنظر رسانهای عطریانفر در گفتوگو با روزنامه منتسب به حزب کارگزاران برای تحلیل گران و اهل سیاست، نشانهای جز جنجال و شکاف در اردوگاه اصلاحطلبان ندارد. شاید کمترین تأثیر اینگونه اظهارنظرها از بین بردن برند "خوشنامی" عارف در میان اصلاحطلبان باشد. حامیانی که روزهاست از او به عنوان یک قهرمان نام میبرند. قهرمانی که به قول خود "بارها به احترام بزرگان اصلاحطلب "کوتاه آمده" و میدان را برای آنها خالی کرده است."
چماق کهنه «اصلاحطلب بدلی»
"اصلاحطلب بدلی" چماق کهنه برخی اصلاحطلبان تندروی است که مدتهاست از آن برای تخریب "محمدرضا عارف" استفاده میکنند و هر از گاهی این چماق را با رسانههای خود بر سر او فرود میآورند.[3].
واژه "اصلاحطلب بدلی" از زمانی بر زبان اصلاحطلبان تندرو نقش بست که محمدرضا عارف در برزخ تردید خیلی از شخصیت های اصلاحطلب درخصوص ورود به انتخابات گام مؤثری برداشت و با حضور در بسیاری از دانشگاههای کشور و سفرهای استانی، شور و نشاط و امید را به جوانان اصلاحطلب تزریق کرد.ولی حالا این چماق کهنه "بدلی" ابزاری است در دست مخالفان عارف تا شاید بتوانند با تکرار آن در رسانه های خود برند "خوش نامی" و "فداکاری" او را بیاثر کنند و راه رسیدن او به کرسی های مجلس دهم را روز به روز ناهموارتر کنند.
جبهه گیری علیه شورای "موسوی لاری"
چندی پیش برخی رسانه های اصلاح طلب با امید فراوان از سازوکار جدید یک شورا برای انتخابات آینده خبر دادند و اعلام کردند دودسفید از اردوگاه اصلاح طلبان بلند شده است و کمیته ای انتخاباتی با محوریت "موسوی لاری" قرار است تا فعالیت های انتخاباتی اردوگاه اصلاح طلبان را سر و سامان دهد.
زمان اما شرایط را تغییر داد و اوضاع امروز اردوگاه اصلاح طلبان چندان با شرایط یک ماه پیش قابل مقایسه نیست و در یک جمع بندی کلی باید گفت "مشروعیت شورای مشورتی زیر سوال رفته است".
اکنون پیش رو تر از همه اعضا حزب اعتماد ملی است که معترض شورای مشورتی شده است و اعضای این حزب معتقدند وحدت برون از میان برداشتن این «شورا» حاصل نمی شود.
قائم
مقام حزب اعتماد ملی حتی از مخالفت محمدرضا عارف با این شورا نیز پرده بر می دارد
و می گوید: «متاسفانه دوستان با تشکیل شورای راهبردی احزاب را دور زده اند. می گویند
این احزاب قانونی، حداقل تا انتخابات خودشان را کنار بکشند تا ما تصمیم بگیریم. بعد
در ایام انتخابات، بیایند تصمیمات ما را اجرا کنند. می گویند تا انتخابات کرکره حزب
تان را پایین بکشید، ایام تبلیغات انتخابات بروید با برند حزب خود دستورات ما را اجرا
کنید. بعد از انتخابات هم ما می رویم و شما می مانید ولی هر چه فکرمی کنیم این به معنی
تخریب احزاب، نادیده گرفتن خرد جمعی و شکستن وحدت است که هم مجموعه شورای هماهنگی با
آن مخالف است و هم بزرگانی همچون آقای عارف با آن مخالف است.»
دو چالش دردسرساز به کجا ختم میشود؟
امارهها و نشانههای شکاف در اردوگاه اصلاحطلبان که ظهور و بروز فراوانی در روزهای اخیر در رسانه هایشان داشته است، از دو چالش جدی خبر می دهد.
"اختلاف در مشروعیت شورای مشورتی" و "دوئل سیاسی کارگزاران
و حامیان عارف" دو چالشی عمده اصلاح طلبانی است که عزم خود را برای رسیدن به
کرسی های سبز بهارستان جزم کرده اند.
باید صبر کرد و
دید که پیشنهاد انحلال شورای راهبردی را که برخی چهرههای شاخص اصلاحطلبان مطرح
کردهاند به کجا ختم میشود. آیا تغییراتی برای جلب نظر مخالفان شورای راهبردی
توسط اصلاح طلبان اتخاذ میشود و یا قرار است شکاف در اردوگاه اصلاح طلبان یک سال
مانده به انتخابات مجلس دهم آغاز شود و شاهد تغییر و تحولات جدی در میان احزابی اعم از کارگزاران، مشارکتیها، حزب منفعل اعتماد ملی و حامیان عارف باشیم.