گروه جنگ نرم مشرق- در مستند 97 دقیقهای «اخراج شده» (Expelled: No Intelligence Allowed) که در سال 2008 پخش شد، بن استین (Ben Stein) نویسندهای است که همواره از مدافعان سرسخت علم بوده اما به تازگي متوجه يك روند خطرناك در بين تشکیلات علمی جهان شده كه معتقد است عواقب وخيم و شومي براي هر آمريكايي در پي خواهد داشت. از نظر "بن" زمانی که درباره "آزادی" حرف میزنیم، مفاهیمی مانند آزادي تجمع، آزادي از ترس، و... را شامل میشود و آمریکا نیز آزادی را اساس و ماهیت خود میداند؛ اما آمریکا در حال از دست دادن آزادی يكي از مهمترين حوزههاي جامعه یعنی "علم" است.
"بن" میگوید: «من همواره بر اين باور بودم كه دانشمندان بدون ترس و واهمهای از اينكه بلايي بر سرشان بيايد، آزاد هستند تا هر سوالي بپرسند و از هر روشي براي به دست آوردن اطلاعات استفاده كنند، اما به تازگي متوجه شدهام كه قضيه به اين شكل نيست». موضوع "عدم آزادی در علم" از زمانی که "بن" با زيستشناس معتقد به نظريه تكامل، "ريچارد استرنبرگ" در «واشنگتن دیسی» آشنا شد، برای وی روشن گردید.
طرفداران نظریه «طرح هوشمند» در باب پدیده آفرینش، جایی در سیستم علمی، آموزشی و آکادمیک ایالات متحده آمریکا ندارند
جرم آقاي استرنبرگ چه بود؟
خط فکری "ريچارد استرنبرگ" از موقعی كه به عنوان سردبير مجله علمي مربوط به موزه معتبر تاريخ طبيعي «اسميسونين» خدمت ميكرد، از همقطارانش فاصله گرفت و همین انحراف از گروه، شرایط بدی را برای او رقم زد.
آقاي استرنبرگ جرات كرد مقالهاي از دكتر "استفن ماير" (يك مسيحي شناخته شده) را منتشر كند که يكي از اشخاص كليدي جنبش «طرح هوشمند هستی» بود. انتشار اين مقاله طوفان آتشیني از دعوا به راه انداخت، فقط به صرف اينكه «طرح هوشمند هستی» ميتواند چگونگي آغاز زندگي را توضيح دهد؛ در نتيجه دكتر استرنبرگ كارش را از دست داد و عقايد سياسي و مذهبي او مورد بازجويي و تحت فشار قرار گرفت تا استعفا دهد. از نظر رييس دپارتمانی که آقای استرنبرگ در آن کار میکرد، استرنبرگ برای اعتبار هر چند ناچیزی که براي «طرح هوشمند» قائل شده و «داروینیسم» را زیر سوال برده، شایسته است که او را يك "تروريست فکری" نامید.
ريچارد استرنبرگ فقط به دلیل اینکه از طرفداران «طرح هوشمند هستی» بود، لقب "تروریست فکری" گرفت
دیگر اخراجیهای فضای علمی ایالات متحده
"بن استین" در جستجوهایش در زمینه "آزادی آکادمیک" در آمریکا به اندیشمندانی دست پیدا کرد که هرکدام به دلیل اعتقاد به خلقتگرایی (Creationist) یا ارتباطشان با موضوع «طرح هوشمند»، مورد هجمه و فشار قرار گرفتند و حتی از کار اخراج شدهاند. بعضی از این اهالی علم به دلیل ترس از دست دادن شغلهايشان حتي جرات نميكنند صورتهاي خود را در مقابل دوربین نشان دهند تا صحبت کنند اما بعضی از آنان نیز با روی باز قبول کردند تا با "بن" گفت و گو کنند:
دكتر كارولين كراكر؛
دكتر كارولين كراكر استاد دانشگاه جورج ماسون بعد از اینکه در سر کلاس زيستشناسي سلولی به تئوری "طرح هوشمند" به همراه چند اسلاید اشاره کرد، توسط مدیر گروه توبیخ شد و در آخر ترم شغل خود را از دست داد. اسم وی نیز در لیست سیاه قرار گرفت و در زمینه کار خود دیگر نتوانست شغلی پیدا کند.
دكتر كارولين كراكر استاد دانشگاه جورج ماسون، اخراج و نام وی اسم وی نیز در لیست سیاه قرار گرفت
جراح اعصاب ميكائيل اگنور؛
آقای ميكائيل اگنور که تخصص جراح اعصاب دارد، مقالهای براي دانشآموزان یک مدرسه نوشت و در آن مقاله اشاره کرد که دكترها نيازي ندارند تا فرضيه سير تكاملی را براي انجام امور پزشكي بخوانند. همین اقدام کافی بود که داروينيستها به این تهدید جدید حمله کنند.
جراح اعصاب دکتر ميكائيل اگنور مورد حمله شدید داروينيستها قرار گرفت
پروفسور ماركز؛
دانشگاه بايلر بعد از اینکه متوجه وجود ارتباطی بين كار پروفسور ماركز و "طرح هوشمند" شدند، آزمایشگاه تحقيقاتي او را بستند و او را مجبور كردند تا هزينههاي تحقيقاتي را که صرف کرده است، برگرداند.
آزمایشگاه تحقيقاتي پروفسور ماركز را بستند و او را مجبور كردند تا هزينههاي تحقيقاتي را که صرف کرده است، برگرداند
دكتر گويلرمو گنزالز؛
دكتر گنزالز که متخصص ستارهشناسی است، کتابی منتشر کرد که در آن استدلال کرد دنيا به نحو هوشمندانهاي طرحريزي شده است. انتشار این کتاب خشم دانشگاه ايالت "آيوا" را در پی داشت و عليرغم ثبت يك تحقيق درخشان توسط دكتر گنزالز كه منجر به كشف چندين ستاره شده بود، درخواست او براي كسب کرسی دانشگاهی رد شد و شغل او در وضعيت بغرنجي قرار گرفت.
دكتر گنزالز براي دانشمنداني كه به ادامه مسير او ميانديشند، اين نصيحت را دارد که اگر آنها براي شغلشان ارزش قائلند، بايد در مورد نظراتشان نسبت به طرح هوشمند ساكت بمانند.
عليرغم ثبت يك تحقيق درخشان توسط دكتر گنزالز كه منجر به كشف چندين ستاره شده بود، درخواست او براي كسب کرسی دانشگاهی رد شد
دانشمند ناشناس؛
یکی از دانشمندان معتقد به نظریه "طرح هوشمند" که با شرط عدم نمایش چهرهاش حاضر به گفت و و با "بن" شده بود، در صحبتهایش گفت: «اگر بنويسم "طرح هوشمند"، داروینیستها ميشنوند: خلقت گرايي، میشنوند: حقوق مذهبي، میشنوند: حکومت خدا!».
در جست و جوی حقیقت!
بن استین بعد از صحبت با افرادی که مورد حمله داروینیستها قرار گرفته بودند، تصمیم گرفت برای درک بیشتر نظریه داروین و اثرات این نظریه بر روی جوامع بشری، تحقیقات بیشتری انجام دهد و سعی کرد با کسانی که اعتقاد زیادی به این نظریه دارند، گفت و گو کرده و بعد سفری نیز به آلمان داشته باشد تا نسبت نظریه داروین با نازیها را بررسی کند:
مرز بین «کفر به خدا» و «نظریه داروین» باریک است
اعتقاد همزمان به خدا و قبول نظریه داروین برای داروینیستها محل چالش است. خبرنگار "لري ويثام" در طول 25 سال سابقه کاری در موضوع دعوای تکامل، از این موضوع بیشتر آگاه است و در این رابطه به "بن" میگوید: «مفهوم ضمني در تئوري تكامل اين است كه خدا وجود ندارد يا این که خدا هيچ نقشي در آفرینش ندارد، بنابراين به طور طبیعی همانطور كه بيشتر تكاملگرايان خواهند گفت، اين مسئله قويترين عامل نفي وجود خدا و موتور محرکه ملحدها است».
دکتر داوکینز میگوید از زمان آشنایی با نظريه تكامل و داروينيزم، تمام اعتقادات مذهبي باقي ماندهام از بين رفت و ملحد شدم
این الحاد به خدا و اعتقاد شدید به نظریه تکامل کار را به جایی رسانده است كه مهمترين مدافعان این نظریه به جای دفاع كردن از داروينيسم، با حمله كردن به مذهب، تغيير جهت دادند و آنها هر پيشنهادي در جهت "طرح هوشمند" را در نطفه خفه ميكنند. دکتر "ريچارد داوكينز" بهترين نمونه در اين باره است که كتاب اخير او «توهم خدا» بيش از يك ميليون نسخه در جهان تيراژ داشت. دکتر داوکینز از طرفداران سرسخت و متعصب نظریه داروین، بسيار مطمئن میگوید كه تكامل يك "حقيقت" است و يك ذره مدرك در جهت اثبات خداي مسيحيان و یهودیان وجود ندارد. او در صحبت با " بن" میگوید: «چون مدارك براي اثبات تكامل به وفور وجود دارد، بنا بر این هيچ كس به تکامل شك نميكند و اگر آنها داراي عقل سليم بوده و احمق نباشند، این نظریه را قبول میکنند. تنها احتمالي كه باقي ميماند اين است كه آنها نادان هستند و بيشتر مردمي كه به نظريه تكامل اعتقاد ندارند، قطعا در بياطلاعي به سر ميبرند؛ من از زماني كه متوجه زيبايي و شكوه نظريه تكامل و داروينيزم شدم، تمام اعتقادات مذهبي باقي ماندهام از بين رفت».
نمونه دیگر از این داروینیستها دكتر "ويل پرواين" استاد تاريخ زيستشناسي دانشگاه «كرنل» که او نیز به نبود خدا، وجود نداشتن زندگي پس از مرگ، بيپايگي اصول اخلاقي، معنا نداشتن زندگي و عدم آزادي انسان اعتقاد داشت.
"بن" در این مستند میگوید که داستان الحاد دكتر "پرواين" بين داروينيستهايي كه با آنها مصاحبه كرديم، معمول است و بيشتر زيستشناسان تكاملي با ديدگاه پروفسور "داوكينز" همعقيدهاند و به نظر میرسد که داروينيزم منجر به كفر میشود.
رابطه بين هيتلر و داروين، خیلی دور خیلی نزدیک
"بن" برای ارتباط هیتلر با نظریه داروین سفری به آلمان داشت و با دکتر "برلینسکی" دیدار کرد و نظر او را در این رابطه جویا شد؛ دکتر برلینسکی در این باره میگوید: «رابطه بين هيتلر و داروين به طور قطع به دلیل فاصله زمانی بسیار زیاد و تفاوت ملیت این دو نفر از نظر تاريخي بیارتباط هستند، اما با اين وجود اگر زندگينامه هيتلر را به خصوص به زبان آلمانی بخوانيد، تطابق نظرهای "دارويني" و "نازي" از متن كتاب استخراج ميشود؛ البته بايد توجهات تاريخي را نيز اضافه کرد، به طور قطع هر كسي كه داروين بخواند، نازي نميشود و من هم چنین ادعایی نمیکنم زیرا که داروينيسم شرط كافي براي پديدهاي مثل نازيسم نيست اما شرط لازم است».
دکتر برلینسکی معتقد است که داروينيسم شرط كافي براي پديدهاي مثل نازيسم نيست، اما شرط لازم است
"بن" در ادامه برای بررسی ایدئولوژی برآمده از نگرش داروین و "اصل بقاء اصلح" به دیدار موزه «کشتارگاههای بیماران روانی» در آلمان رفت و با یکی از مسئولین آنجا به نام خانم "یوتا جرج" گفت و گو کرد؛ "یوتا" در این دیدار گفت که «در طول جنگ جهاني دوم 15,000نفر دراينجا به دلیل "معلولیت" كشته شدند؛ زیرا از نظر نازیها افرادي كه قادر به كاركردن نيستند و به تنهايي نميتوانند زندگي كنند، غذاخورهاي بيمصرفی محسوب میشوند». هیتلر فكر ميكرد با جلو بردن نظريه تكامل و ايجاد يك بشر بهتر، به مردم دنیا سود ميرساند. این عمل مرگبار بر روی افراد "کندذهن و معلول"، همان عقيده دارويني بود.
کشتار افراد "کندذهن و معلول" توسط هیتلر که فكر ميكرد با جلو بردن نظريه تكامل و ايجاد يك بشر بهتر، به مردم دنیا سود ميرساند، همان عقيده دارويني بود
تحقیقات "بن" نشان داد که نه تنها آمريكاييها از این نوع حرفهای نازیها ميزدند، بلكه آنها از بنيانگذاران اين علم نو پا كه به علم "اصلاح نژاد انسان" معروف است، بودند؛ آنها فكر ميكردند با "نازا كردن" و جلوگیری از ازدواج به اصطلاح "كندذهن"ها ميتوانند به تسریع تكامل كمك كنند.
چارلز داروين در کتاب «توارث انسان» (1871) میگوید: «با وحشی شدنی که به زودی ضعیفِ بدنی یا ذهنی حذف ميشوند، ما انسانها را متمدن كرديم؛ از طرف ديگر حداكثر تلاش خود را براي چک کردن پروسه حذف انجام دادیم؛ ما تيمارستانهايي براي انسانهاي "كندذهن"، "معلول" و بيمار ساختيم، بنابراين اعضاي ضعيف جامعه متمدن، نوع خودشان را تكثير میکنند. هيچ يك از كساني كه به توليد مثل حيوانات خانگي توجه کردهاند، به مضر بودن آن براي نژاد انساني شك نميكنند. به سختی کسی هست که آنقدر ابله باشد كه به بدترين حيواناتش اجازه توليد مثل بدهد».
در این مستند "بن" به مخاطبان نشان میدهد زمانی که تمام این اتفاقات و سخنان کنار یکدیگر چیده شوند و با تبلیغات زیاد رسانههای آمریکایی مبنی بر صحت نظریه داروین مواجه شویم، این مفهوم برای ما تداعی میگردد که «شرارت گاهی اوقات میتواند به عنوان علم، "عقلانی" جلوه داده شود».