واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معناى «خضوع» است و طبرى در تفسیر «جامع البیان» مىگوید: اصل عبودیت که به نظر او شامل عبادت نیز مىشود، نزد همه عرب به معناى ذلت و خاکسارى است.
آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است لذا یکی از مواردی که میتواند ما را در انجام عبادت، راغب کند پیبردن به حکمت عبادات است.
آیتالله جوادی آملی از جمله کسانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است. آنچه در ادامه میخوانید برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است.
بزرگان ما گفتهاند: گر چه روزه گرفتن سخت و دشوار است، ولی لذت شنیدن این ندای خداوند که میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ» خستگی روزه را از انسان میگیرد: «لذة ما فی النداء أزال تعب العباده و العناء» با شنیدن این ندا عبادت برای ما سهل و روان میشود.
رسول خدا (ص) در آخرین جمعه ماه شعبان خطبهای ایراد فرمودند که: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ»؛ مردم شما آزاد نیستید؛ در قفس هستید و نمیدانید که در قفس هستید. گناهانتان شما را در قفس زندانی کرده است.
در ماه مبارک رمضان با استغفار، خود را آزاده کنید. انسان گناهکار بدهکار است و بدهکار باید گرو بسپرد. اینجا خانه و زمین را به عنوان گرو قبول نمیکنند؛ بلکه جان را به گرو میگیرند. آنکه میگوید من هر چه بخواهم میکنم، هر جا بخواهم میروم و هر چه بخواهم میگویم، او اسیر است؛ آزاد نیست. گرفتار هوس و آز، برده است نه آزاد.
هیچ ارزشی در اسلام به اندازه ارزش آزادی نیست. علی (ع) میفرماید: «من ترک الشهوات کان حراً»؛ آزاد کسی است که شهوتها را ترک کند. معصومین (ع) در بسیاری از کلمات به ما آموختند که آزاد بشوید. آزاد شدن از دشمن بیرونی چندان مهم نیست. آزاد شدن از دشمن درونی مهم است.
راه تشخیص بنده بودن یا آزاد بودن این است که اگر به دلخواه خود عمل میکنیم معلوم میشود در قفس آز و طمع زندانی هستیم؛ و اگر به خواسته خدای سبحان عمل کنیم، آزاد هستیم. انسان آزاد به غیر خدا نمیاندیشد.
از برجستهترین وظایف در ماه مبارک رمضان آزاد شدن و رهیدن است. انسان باید این قفسها و میلههای پولادین را که با دست خود ساخته بشکند.
راه آزادی، استغفار و طلب آمرزش است. از این رو گفتهاند: در شبانهروز چندین بار بگویید «اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ». در نماز و غیرنماز برای خود و دیگران طلب آمرزش کنید، نه برای رهایی از آتش و نه برای رفتن به بهشت و متنعّم شدن در آن بلکه باید هدف بالاتر از این مسائل باشد.
انقلاب اسلامی هم برای آزادی بود؛ اما نه آزادی از بندگی خدا. انقلاب برای این بود که ما بنده خدا شویم و لاغیر. دین را از حکومت دیگران نجات دهیم تا فقط در اختیار خداوند باشد.
امیرمؤمنان(ع) در نامهای به مالک اشتر میفرماید: «فانّ هذا الدین قد کان اسیرا فی ایدی الاشرار یُعْمَلُ فیه بالهوی و یُطْلَبُ به الدنیا»؛ این دین اسیر دشمنان بود، به میل خود عمل کرده و دنیاطلبی مینمودند.
کسانی که در دنیا شکست میخورند گرفتار اسارت نفس هستند. هم میل به ماندن در دنیا دارند و هم از رها شدن میترسند. اسلام این دو اصل را محکوم، و دو اصل دیگری جایگزین آن کرده است: یکی اینکه به طبیعت دل نبندید، دیگر آنکه از ماورای طبیعت نترسید.
علی (ع) فرمود: «أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا» آیا انسان آزادهای پیدا میشود که این مانده لای دندان نسل گذشته را ترک کند؟ آنچه فعلاً به نام دنیا است مانند مقام، مسکن، زمین یا ثروت و ... از آنها نسل قبل، استفاده کرده و لای دندانش مانده و امروز به شما رسیده است. آنچه فعلاً در روی زمین است، همه این مقامها، ثروتها، اوهام و خیالها، ته مانده و لُماظهای است که انسان آزاده باید آن را رها کند.
در قرآن کریم میفرماید: «کُلُّ امْرِئٍ بِما کَسَبَ رَهِینٌ» یا: «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» همه در گرو عمل خویش هستند. فقط یک عده آزادند: «إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ». اصحاب یمین افرادی هستند که مصاحب با میمنت و همنشین با یُمن و برکتند. چیزی جز برکت از آنها انتظار نمیرود و آنها هم کاری جز یُمن و برکت ندارند. این بهترین نعمت است که خداوند سبحان ما را به تحصیل آن فرا میخواند.
ماه رمضان، ماه آزاد شدن است؛ هر روز که میگذرد، یک بند از بندهایی که با دست خود تنیدهایم، باید بگسلد تا آزاد شویم. بهترین راه برای آزاد شدن پی بردن به حکمتهای عبادات است.