وداع با ماه مبارک رمضان
آیتالله تهرانی در آخرین ماه رمضان عمر بابرکتشان پس از ارائه سلسله مباحث خود درباب دعا، در روز 28 رمضان 1433 برابر با 27 مردادماه 1391 مطلبی را در باب وداع با ماه رمضان مطرح کردند که متن کامل بیانات ایشان به شرح ذیل است:
ماه مبارک رمضان ماهی است که در آن به تلاوت آیات الهی یعنی قرآن و دعای به خیر برای خود و دیگران چه نسبت به امور دنیوی و چه اخروی ترغیب شده است. بحث ما در این ماه مبارک و بقیۀ بحثهای گذشته و بعد هم در ذیلش تذکّراتی که در ماه مبارک رمضان دادیم، باز هم راجع به دعا بود. در این جلسه، بنای بحث کردن ندارم، چون میخواهم این جلسه را جلسۀ آخر قرار بدهم. به ذهنم آمد که مروری بر روایاتی که در باب ماه مبارک رمضان و آثاری که در این ماه از ناحیۀ خداوند متعال مترتب است وارد شده است، داشته باشم. روایات بسیار است و من به بعضی از روایاتی که در باب ماه مبارک رمضان وارد شده است اشاره میکنم.
همه بخشیده میشویم
در روایتی است که: «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِینَ أَلْفَ أَلْفِ عَتِیقٍ مِنَ النَّارِ»؛ خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان، هنگام افطار هفتاد هزار هزار شخص را که همه مستوجب آتش هستند از آتش نجات میدهد، «فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ»؛ شب آخر ماه رمضان که میشود، «أَعْتَقَ فِیهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی جَمِیعِهِ»؛[2] شب آخر ماه رمضان به مقدار تمام آنچه که در ماه رمضان از آتش نجات داده است، نجات میدهد.
آیا کسی هست که بخشیده نشود؟
در روایت دیگری داریم: «إِذَا کَانَ أَوَّلُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ اللَّهُ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ»؛ وقتی که شب اول ماه رمضان میشود خداوند هر کسی از مخلوقاتش، که مورد مشیّتاش قرار بگیرد تا او را بیامرزد مورد غفران قرار میدهد، «فَإِذَا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَهُم»؛ شب اول به هر مقدار بود، شب دوم دو برابر، «فَإِذَا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَ»؛ و هر شب بعد از شب دیگر دو برابرِ شب قبل بخشیده میشوند، «کُلَّ مَا أَعْتَقَ حَتَّى آخِرَ لَیْلَةٍ فِی شَهْرِ رَمَضَان»؛ تا شب آخر میشود، «تُضَاعَفُ مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی کُلِّ لَیْلَة»؛[3] که دو برابر آنچه که در هر شب بخشیده و از آتش نجات داده بود نجات میدهد که برای ما بزرگترین، بالاترین و ارزشمندترین اثر الهی درماه مبارک رمضان همین است، یعنی آمرزش و تطهیر است.
شقی چه کسی است؟
در خطبهای، پیغمبراکرم خطاب به مردم فرمودند: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ»؛ و بعد مهم اینجاست، «هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَسَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَةِ کِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِیَّ»؛ این مهم است، «فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ»؛[4] یعنی شقیتر از این نداریم که ماه مبارک رمضان بیاید و تمام بشود و شخصی مورد مغفرت واقع نشود. خدا شاهد است من این روایات را نگاه میکردم گفتم: خدایا! امشب که شب آخر است و بنای تو بر این است که بیایی و به اندازه تمام ماه ببخشی، پس ما هم یکی از آنها باشیم.
ماه مغفرت الهی رو به اتمام است
در روایتی از امام صادق(صلواتاللهعلیهماجمعین) است که: «قَالَ: مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ»؛[5] کسی که در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت خدا قرار نگیرد، دیگر در آینده امید مغفرتی برای او نیست مگر اینکه، روز عرفه در عرفات دعا کند تا خدا از او بگذرد. دقّت کنید! میخواستم بگویم: اثر برجستهای که در تمام روایات هست چیست؟ و آن «مغفرت» است.
دارد درها بسته میشود
روایتی بود که در گذشته متعرّض شدهام: «قال رسول الله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلم) إِنَ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ»؛[6] این روایت را مکرّر خواندهام. شب اوّل ماه رمضان درهای آسمانها باز میشود و تا شب آخر بسته نمیشود. اگر امشب شب آخر باشد درها بسته میشود. میخواهم بگویم: حواستان جمع باشد که الآن ما در چه وضع و چه موقعیّتی قرار داریم.
هر زمان کسی آزاد میشود
در روایتی است از علی(علیهالسلام) است: «أَلَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةٌ مِنْ أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْهُ»؛[7] علی(علیهالسلام) همین مطلب را میفرمایند. بعد دارد: «عَلَیْکُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِکَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء».[8] در روایتی است که در آخر هر روز از روزهای ماه مبارک رمضان در وقت افطار،[9] خداوند متعال هزار هزار نفر از آتش جهنّم آزاد میکند و چون شب جمعه و روز جمعه میشود در هر ساعتی، هزار هزار شخص را از جهنّم آزاد میکند.
آیا توبهمان قبول شده است؟
صحبت یکی یا دو روایت نیست. میخواستم فقط این را بگویم که: ماه رمضان را درک کردیم، امّا چه چیز گیرمان آمده؟ میتوانید بگویید؟ در این ماه مبارکی که همۀ برکات درونش بوده است تا جایی که خواب در آن عبادت و نفسها تسبیح است و این همه لطف از ناحیه خداوند آمده است؛ آیا بهرهای بردهایم یا نبردیم؟ گفتم این روایات را بخوانم و بگویم: بیایید امشب را غنیمت بشماریم. امشب برویم در خانه خدا و بگوییم: خدایا! غلط کردیم؛ خدایا! ما را ببخش؛ این همه را بخشیدی، ما را هم ببخش. ما بدتر از مشرکینی نبودیم که توبه کردند و توبهشان را قبول کردی؛ ما به ظاهر مؤمن هستیم، مسلمان هستیم و قبولت داریم. امشب ما را دست خالی رد نکن؛ تو اکرم الاکرمین هستی.
امشب را قدر بدانیم
از خدا بخواهیم حاجات ما و دیگران را بدهد. این را تذکّر بدهم: امشب، چون درها باز است و تا سحر بسته نشده و فرصت داریم؛ هم از خدا برای خودتان درخواست کنید و هم برای دیگران، که البته بهتر است؛ چون در روایات داریم که چند هزار برابر اجر میدهند و دعایی که دیگران در حق ما میکنند مستجاب میشود، امّا معلوم نیست که دعای خودمان مستجاب بشود یا نه.
خدا را با زبانی بخوانیم که هرگز معصیت نکرده
در روایت دارد که به حضرت موسی خطاب شد: تو مرا به زبانی بخوان که هرگز معصیت نکردهای. گفت: خدایا! من چگونه میتوانم این کار را بکنم؟ بالاخره از این زبان خطا صادر شده است. خطاب شد: بگو تا دیگران برای تو دعا کنند، چون تو به زبان دیگران معصیت نکردهای. چنین سفارشی برای این است که در مورد دیگران خیلی دعا کنید؛ خدا چند هزار برابر به شما میدهد.
برای من هم دعا کنید
این فقط مروری بود و میخواستم تذکّری بدهم. ضمناً من هم از آنهایی باشم که دعایم میکنید. از همهتان تقاضا میکنم من را هم دعا کنید. تعارف نمیکنم و جدی میگویم. من محتاج دعای شما هستم. آمدم این را به شما بگویم: امشب شب آخر ماه رمضان است؛ برای من دعا کنید تا من هم از این فرصت در حق خودم استفاده کرده باشم.
وصیّت زهرا(سلاماللهعلیها)
میخواهم بروم سراغ توسّلم و میدانید توسّل من چیست. یا زهرا!یا زهرا!... در این ماه همۀ توسل ما به شما و خاندان شما بوده است. امشب عنایت خاصی به ما بکنید. راوی میگوید: بر طبق وصیّت زهرا(سلاماللهعلیها) به علی(علیهالسلام) فرموده بود: من را شب تجهیز کن، شب غسلم بده و مرا شب کفن و دفن کن. علی(علیهالسلام) هم بر طبق وصیت زهرا(سلاماللهعلیها) میخواهد همان کار را بکند. از آن طرف هم به اسمابنتعمیس گفت: تو علی را کمک کن. اسما میگوید: من آب میریختم و علی از زیر پیراهن زهرا را غسل میداد. در بین غسل بود که دیدم دست از غسل دادن برداشت و هایهای دارد گریه میکند. گفتم: آقا! چرا ایستادید؟ گفت: دستم به بازوان رسید... .
غسل تمام شد. زینب(سلاماللهعلیها) را صدا کرد و گفت: برو و آن حنوط بهشتی را که سهم مادرت هست بیاور. زهرا(سلاماللهعلیها) را هنوط و کفن کرد. بعد میگوید: «فَلَمَّا هَمَمْتُأَنْأَعْقِدَالرِّدَاءَ»؛ میدانی یعنی چی؟ یعنی وقتی خواستم بند کفن زهرا را ببندم و گره بزنم، «نَادَیْتُ یَا أُمَّ کُلْثُومٍ یَا زَیْنَبُ یَا سُکَینَةُ یَا فِضَّةُ یَا حَسَنُ یَا حُسَیْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکُمْ»؛ بچّههای زهرا را صدا کردم: بیایید و از مادر توشه برگیرید، «فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ»؛ دیگر شما مادر را نخواهید دید مگر در بهشت؛ بچّهها آمدند. امام حسن خودش را بر روی سینه زهرا(سلاماللهعلیها) انداخت و امام حسین خودش را بر روی پاهای مادر. میگوید: دیدم امام حسن میگفت: مادر! من حسن هستم؛ با من صحبت کن تا قبل از اینکه روح از بدنم مفارقت کند و امام حسین، صورت بر کف پای مادر گذاشته و میگوید: مادر! من حسین تو هستم، با من صحبت کن قبل از آنکه دلم شکافته شود. علی(علیهالسّلام) قسم میخورد و میگوید: به خدا قسم! دیدم، دستهای زهرا از کفن بیرون آمد، یک دست گردن امام حسن انداخت و یک دست بر گردن امام حسین و آنها را به سینه چسبانید. منادی چنان نالهای زد که: یا علی! اینها را از سینۀ زهرا بردار که نزدیک است ملائکۀ آسمان... .
*** *** *** ***
[1]. بحارألانوار، ج91، ص96
[2]. بحارالأنوار، ج95، ص187
[3]. إقبال الأعمال، ج1، ص3
[4]. بحارالأنوار، ج93، ص356
[5]. وسائل الشیعة، ج10، ص305
[6].بحارالأنوار، ج93، ص344
[7]. بحارالأنوار، ج94، ص130
[8].وسائل الشیعة، ج10، ص309
[9]. روایتی خواندم که در آنجا هفتاد هزار هزار امّا اینجا میفرماید