گروه فرهنگی مشرق - زوج جوان یهودی وارد خانه می شوند و همه عناصر فلسطینیها را از سر و روی خانه پاک میکنند و مرد جوان یهودی، صفحه موسیقی را روی گرامافون میگذارد. هاری بلافونته آهنگی عبری و فولکور میخواند بنام «برویم به سرزمین مقدس» یا «بیایید شادی کنیم!»
Hava nagila بیاید شادی کنیم
Hava nagila بیاید شادی کنیم
Hava nagila venis'mecha بیاید شادی کنیم و خوشحال باشیم
Hava neranenah بیاید بخونیم
Hava neranenah بیاید بخونیم
Uru, uru achim! بیدار، بیدار، برادران!
Uru achim b'lev sameach برادران بیدار شین با قلبی مسرور
«Hava nagila» یا «بیاید شادی کنیم» ترانه فولکوری که برخی ستارگان موسیقی برای مراسم غیرمذهبی یهودیان خواندند و درست در میانهی فیلم «بازمانده» قرار گرفته است تا مخاطب فیلم، از وجهی دیگر به شادی صهیونیستها نگاه کند.
سیف الله داد کارگردان «بازمانده»، ترانهی «بیاید شادی کنیم» را در درستترین جای فیلم قرار داده است. کارگردان فقید سینمای ایران در کمال بیطرفی فضای بغض آلود اشغال فلسطین را تصویر میکند. آنچه که هست بی هیچ کم وکاست روایت یک ظلم است در بیانی کاملا هنرمندانه. فیلم به جایی می رسد که صهیونیستها شهر را خالی از فلسطینی ها کردند و خانه ها را از یهودی پر می کنند.
زوج جوان یهودی وارد خانه می شوند و همه عناصر فلسطینی ها را از سر و روی خانه پاک میکنند و مرد جوان یهودی، صفحه موسیقی را روی گرامافون میگذارد. فولکور صهیونیستها به نام Hava nagila در فیلم «بازمانده» تبدیل به رنجی بزرگ برای مخاطبی میشود که در مقابل پرده نقره ای نشسته است.
بیان سینمایی یعنی همین کاری که سیف الله داد میکند. زوج جوان یهودی میخواستند زندگی نویی را شروع کنند. اما مشکل اینجاست که می خواستند بر پشته های کشته های فلسطینیان زندگی کنند. دیوار خانه هایشان با یک ظلم شکل گرفته بود. زندگی کردن با یک ظلم بزرگ که بر روی دوششان هست. «بازمانده» در جایی که نقطه آرامش قصه است، این را فریاد نمی زند. به آرامی به موضوع نزدیک میشود و با ابزار سرور دشمن، بهترین ضربه را به مخاطب وارد میکند.
سیف الله داد نسبت به ادبیات کشورهای مختلف به خصوص، ادبیات کشورهای عرب بیگانه نیست و بخشی از قصه فیلم که مربوط به جا ماندن یک بچه در جریان اشغال است را از رمان «بازگشت به حیفا» غسان کنفانی اقتباس کرده است. اما وقتی از سیف الله داد می پرسند چرا حرفهای فیلم را در قالب ملودرام گنجاندید؟ میگوید: به ملودرام علاقه دارم. ملودرام اگرچه متن خیلی ناب و درجه اول هنری، مانند کمدی یا تراژدی نیست؛ اما از نظر نحوه ارتباط با مردم و مخاطب موقعیت بهتری را فراهم میکند. از طرف دیگر ملودرام با اینکه بعضی اوقات مسائل را پررنگتر جلوه میدهد اما در کل به جنبههای واقعی زندگی نزدیکتر است، البته استفاده از قابلیتهای آن به توان فیلمساز هم بستگی دارد.
یکی از نقاط قوت «بازمانده» همین است. انتخاب زبانی که مخاطب را با قصه درگیرکند. «بازمانده» بهخوبی میتواند مفاهیم ضدانسانی که مشخصه رژیم صهیونیستی است را همزمان با سال تأسیس این رژیم در سال 1948 به تصویر بکشاند. صحنههای طبیعی کشتار مردم حیفا در قاب دوربین به خوبی جای گرفته است و جنس مستندگونه این صحنهها، مخاطب را از آن فضای دراماتیک فیلم دور میکند ولی هیچگاه ارتباطش با مخاطب قطع نمی شود چون در تمام اثر، تعلیقهایی ملموس احساس میشود که کمک قابل توجهی به نشانههای پنهان فیلم دارد.
یادگار مرحوم سیف الله داد، در جشنواره چهاردهم فیلم فجر توانست سیمرغ ویژه هیئت داوران را به خود اختصاص دهد و حتی جوایزی از جشنوارههای بین المللی را به ارمغان بیاورد. «بازمانده» بدلیل مشکل همیشگی سینمای ایران و آن هم نبود پشتوانه اکران بین المللی، نتوانست آنچنان که شایستهاش بود، دیده شود.
قصهی فلسطین و روایت امروزی تر آن محور مقاومت و مجاهدت رزمندگان اسلام در مقابل تروریستهای داعش، نیاز به فیلمنامههای قوی دارد که فیلمساز، آن را با تکنیکهای ناب روایت کند و گرنه در حافظه سینمایی مردم، تک فیلم سینمایی «بازمانده» باقی خواهد ماند و دیگر هیچ.
Hava nagila بیاید شادی کنیم
Hava nagila بیاید شادی کنیم
Hava nagila venis'mecha بیاید شادی کنیم و خوشحال باشیم
Hava neranenah بیاید بخونیم
Hava neranenah بیاید بخونیم
Uru, uru achim! بیدار، بیدار، برادران!
Uru achim b'lev sameach برادران بیدار شین با قلبی مسرور
«Hava nagila» یا «بیاید شادی کنیم» ترانه فولکوری که برخی ستارگان موسیقی برای مراسم غیرمذهبی یهودیان خواندند و درست در میانهی فیلم «بازمانده» قرار گرفته است تا مخاطب فیلم، از وجهی دیگر به شادی صهیونیستها نگاه کند.
سیف الله داد کارگردان «بازمانده»، ترانهی «بیاید شادی کنیم» را در درستترین جای فیلم قرار داده است. کارگردان فقید سینمای ایران در کمال بیطرفی فضای بغض آلود اشغال فلسطین را تصویر میکند. آنچه که هست بی هیچ کم وکاست روایت یک ظلم است در بیانی کاملا هنرمندانه. فیلم به جایی می رسد که صهیونیستها شهر را خالی از فلسطینی ها کردند و خانه ها را از یهودی پر می کنند.
زوج جوان یهودی وارد خانه می شوند و همه عناصر فلسطینی ها را از سر و روی خانه پاک میکنند و مرد جوان یهودی، صفحه موسیقی را روی گرامافون میگذارد. فولکور صهیونیستها به نام Hava nagila در فیلم «بازمانده» تبدیل به رنجی بزرگ برای مخاطبی میشود که در مقابل پرده نقره ای نشسته است.
بیان سینمایی یعنی همین کاری که سیف الله داد میکند. زوج جوان یهودی میخواستند زندگی نویی را شروع کنند. اما مشکل اینجاست که می خواستند بر پشته های کشته های فلسطینیان زندگی کنند. دیوار خانه هایشان با یک ظلم شکل گرفته بود. زندگی کردن با یک ظلم بزرگ که بر روی دوششان هست. «بازمانده» در جایی که نقطه آرامش قصه است، این را فریاد نمی زند. به آرامی به موضوع نزدیک میشود و با ابزار سرور دشمن، بهترین ضربه را به مخاطب وارد میکند.
سیف الله داد نسبت به ادبیات کشورهای مختلف به خصوص، ادبیات کشورهای عرب بیگانه نیست و بخشی از قصه فیلم که مربوط به جا ماندن یک بچه در جریان اشغال است را از رمان «بازگشت به حیفا» غسان کنفانی اقتباس کرده است. اما وقتی از سیف الله داد می پرسند چرا حرفهای فیلم را در قالب ملودرام گنجاندید؟ میگوید: به ملودرام علاقه دارم. ملودرام اگرچه متن خیلی ناب و درجه اول هنری، مانند کمدی یا تراژدی نیست؛ اما از نظر نحوه ارتباط با مردم و مخاطب موقعیت بهتری را فراهم میکند. از طرف دیگر ملودرام با اینکه بعضی اوقات مسائل را پررنگتر جلوه میدهد اما در کل به جنبههای واقعی زندگی نزدیکتر است، البته استفاده از قابلیتهای آن به توان فیلمساز هم بستگی دارد.
یکی از نقاط قوت «بازمانده» همین است. انتخاب زبانی که مخاطب را با قصه درگیرکند. «بازمانده» بهخوبی میتواند مفاهیم ضدانسانی که مشخصه رژیم صهیونیستی است را همزمان با سال تأسیس این رژیم در سال 1948 به تصویر بکشاند. صحنههای طبیعی کشتار مردم حیفا در قاب دوربین به خوبی جای گرفته است و جنس مستندگونه این صحنهها، مخاطب را از آن فضای دراماتیک فیلم دور میکند ولی هیچگاه ارتباطش با مخاطب قطع نمی شود چون در تمام اثر، تعلیقهایی ملموس احساس میشود که کمک قابل توجهی به نشانههای پنهان فیلم دارد.
یادگار مرحوم سیف الله داد، در جشنواره چهاردهم فیلم فجر توانست سیمرغ ویژه هیئت داوران را به خود اختصاص دهد و حتی جوایزی از جشنوارههای بین المللی را به ارمغان بیاورد. «بازمانده» بدلیل مشکل همیشگی سینمای ایران و آن هم نبود پشتوانه اکران بین المللی، نتوانست آنچنان که شایستهاش بود، دیده شود.
قصهی فلسطین و روایت امروزی تر آن محور مقاومت و مجاهدت رزمندگان اسلام در مقابل تروریستهای داعش، نیاز به فیلمنامههای قوی دارد که فیلمساز، آن را با تکنیکهای ناب روایت کند و گرنه در حافظه سینمایی مردم، تک فیلم سینمایی «بازمانده» باقی خواهد ماند و دیگر هیچ.