به گزارش مشرق، آلمان ها عمیقا به این مساله معتقد هستند که هر کاری را می توان با صبر و مدیریت صحیح به سرانجام رساند. کشوری که در جنگ جهانی اول به یک ویرانه تبدیل شده بود و زیر فشار شدیدترین تحریم ها بود، به حدی قدرتمند شد که شعله های جنگ جهانی دوم را خود روشن کرد.
سخت کوشی و صبر ویژگی اصلی مردم آلمان است. سخت کوشی در تمام مراحل زندگی ژرمن ها دیده می شود. می توان با نگاهی کلی به تاریخ این کشور این مساله را دریافت. حتی در فوتبال این سرزمین هم این مساله نمود پیدا می کند. آلمان ها با چهار بار قهرمانی در ادوار جام جهانی بعد از برزیل پر افتخارترین تیم این رقابت ها هستند. فاصله ی زیادی بین قهرمانی سوم آنها (در سال 90) تا 2014 است که خود نشان دهنده ی یک دوران افول برای ژرمن ها و سپس بازگشت به اولین سطح فوتبال دنیا و بار دیگر لمس جام طلایی با دستان کاپیتانشان است.
یک فینال تمام آلمانی در اروپا خود نشان دهنده پیشرفت چشم گیر تیم هایی ست که فصل را در بوندس لیگا به آخر می رسانند. بایرن مونیخ - دورتموند تنها یک فینال مهیج و جذاب با بالاترین سطح کیفی نبود؛ بلکه یک زنگ خطر برای سایر کشورهای اروپایی و البته یک نقطه ی روشن در تاریخ فوتبال آلمان بود. جایی که باواریایی ها توانستند در یکی از زیباترین و با کیفیت ترین بازی های تاریخ لیگ قهرمانان اروپا، دورتموند را مغلوب کنند. دیداری که بیش از 75 درصد تیم قهرمان جهان در سال 2014 در آن بازی به میدان رفتند و این نشان دهنده این است که فینالیست شدن آلمان بر خلاف دیگر تیمِ فینالیست؛ آرژانتین، به هیچ وجه در گرو درخشش ستاره ای خاص و یا اتفاقات فوتبالی نبوده، بلکه یک برنامه ریزی صحیح تیم را به این سطح از کیفیت رسانده است.
آلمانی که شاید تمام کارشناسان فوتبال معتقد باشند اگر بازی های جام جهانی به شکل لیگ برگزار شود آن وقت برای هر تیم دیگری غیر از مانشافت ها نمی توان حتی کمترین شانسی را در نظر گرفت. نه دیوانگی فوتبال و خوی توپ طلبی برزیلی ها و نه نبوغ ذاتی هر کدام از کشور های آمریکای جنوبی؛ آلمان ها هیچ کدام ازاین ها را نه داشته اند و نه دارند، اما برنامه ریزی دقیق آلمان ها ثابت میکند که برای موفقیت در هر رویداد مدرنی؛ استعداد و نبوغ سهم چندانی در سهولت راه برای رسیدن به هدف ندارد! موفقیت های اخیر فوتبال آلمان، اتفاقی کاملا سازماندهی شده و با برنامه بود. مسئولان ژرمن بعد از شروع قرن 21 نیاز به تغییر را حس می کردند، به موفقیت های زودگذر دلبسته نبودند و با وضع قوانین جدید و سخت گیرانه در لیگ های خود در تمام سطوح، استارت یک تغییر بزرگ را زدند. تغییری که ماحصل آن موفقیتی بزرگ و از آن مهم تر مداوم باشد.
شناخت نقاط ضعف بوندس لیگا؛ اولین گام در راه رسیدن به یک لیگ موفق و پویا بود. بعد از آن برنامه ریزی برای رفع این کمبود ها و ضعف ها و سپس برنامه برای بهبود نقاط قوت. یوفا از سپتامبر سال 2009 قانون فیرپلی مالی را وضع کرد و بر اساس این قانون هیچ تیمی حق ندارد بیشتر از درآمد سالانه خود، پول خرج کند. قانونی که یوفا به عنوان عالی ترین نهاد نظارتی بر فوتبال اروپا از سال 2009 وضع کرد، سال های سال بود که در فوتبال آلمان اجرا می شد. ژرمن ها این قانون را برای احترام به طرفداران و روح ورزش وضع کرده بودند. قانون مشابه فیر پلی مالی برای اطمینان از لذت بردن تماشاگران از لیگ داخلی آلمان وضع شد و باعث شد تا دست آبرامویچ ها و الخلیفی ها از بوندسلیگا دور بماند.
با وجود دور ماندن دست سرمایه گذاران بزرگ از لیگ آلمان و عدم جذابیت بوندس لیگا برای آن ها، ژرمن ها در فصل گذشته 2 میلیارد و 170 میلیون یورو از 18 تیم حاضر در بوندس لیگای یک درآمد داشته اند. فوتبال آلمان 9 سال پیاپی است که هر سال سود دهی اش از سال قبلش بیشتر می شود. مدیریت دقیق مالی آلمان ها شرایطی را به وجود آورده که باشگاه ها با اتکا به تماشاگران و اسپانسر های قوی خود همیشه روبه جلو حرکت کنند. فدراسیون فوتبال آلمان حق مالکیت باشگاه را به یک نفر واگذار نمی کند. در هر باشگاه بزرگترین سهام دار می تواند 49 درصد از سهام باشگاه را در اختیار داشته باشد و مابقی آن متعلق به سهماداران خرد و تماشاگران است. این قانون تنها در مورد باشگاه های صنعتی، که یک کارخانه مالک باشگاه است استثنا قائل می شود.
به عنوان مثال باشگاه وولسفبورگ تماما متعلق شرکت فولکس واگن است و 100 درصد سهام آن به نام کارخانه فولکس واگن است. به این صورت تصمیمات وماجرا جویی های یک فرد نمی تواند یک باشگاه، یک منطقه یا یک شهر به نا امیدی سوق دهد. اتفاقی که سال 2010 برای پورتث موث انگلیس افتاد و با ورشکستگی باشگاه، طرفداران تیم سرخورده شدند. رییس فدراسیون فوتبال آلمان، این وضع را «عقلانیت اقتصادی» می نامد. عقلانیت اقتصادی که با عملکرد فوق العاده ورزشی همراه شده است و درهای موفقیت را یکی پس از دیگری به روی تیم های بوندس لیگا باز می کند. بخش دیگری از این عقلانیت اقتصادی، در حق پخش تلوزیونی و منابع درآمد باشگاه ها است. در لیگ برتر انگلیس، چیزی حدود 50 درصد درآمد لیگ از حق پخش تلوزیونی تامین می شود. به گزارش بی بی سی، اما در لیگ آلمان این رقم تنها چیزی حدود 29 درصد است.
عدم اتکا به یک منبع درآمد خاص، مساله ای است که تاثیرآن به مرور زمان مشخص می شود. برای روشن تر شدن اهمیت عدم اتکا به یک منبع درآمد مشخص به جای چندین منبع درآمد، یک مثال نزدیک داریم. سری آ ایتالیا، اواخر قرن 20 و اوایل قرن 21 یکی از پر بیننده ترین لیگ های جهان بود. اما به مرور زمان از تعداد تماشاگران تلوزیونی این لیگ کم شد و بیننده های آن به سمت انگلیس، اسپانیا و آلمان سوق داده شدند. این موضوع باعث شد درآمد های ثابتی که هر ساله فدراسیون فوتبال ایتالیا داشت به شدت کم شود. عقلانیت اقتصادی آلمان ها را ایتالیایی ها نداشتند و با اتکا بر حق پخش تلوزیونی در سالیان متمادی، گور فوتبال خود را می کندند. با مهاجرت ستارگان بزرگ فوتبال از لیگ ایتالیا، به سمت اسپانیا و انگلیس بیننده های تلوزیونی هم کوچ کردند و این مساله بحرانی را در ایتالیا به وجود آورد که امروزه حتی قوی ترین تیم های این لیگ هم نمی توانند در اروپا حرفی برای گفتن داشته باشند و تیم ملی این کشور هم در همان مرحله گروهی از رقابت ها حذف شد.
به قول دکتر راینهارد رابال، آلمان ها کل تخم مرغ های خود را داخل یک سبد نمی گذارند. در حد فاصل سال های 2009 تا 2013 درآمدهای فوتبال آلمان 27 درصد افزایش داشته است، اما نکته جالب این جاست که دستمزد بازیکن ها تنها 13 درصد رشد کرد. در حقیقت ژرمن ها تحت تاثیر این سود دهی قرار نگرفتند و به سرعت شروع به جذب بازیکنان بزرگ و گران قیمت نکردند. برنامه های توسعه ای خود را فراموش نکردند و مطمئن هستند در سال های آینده به راحتی می توانند ستارگان بزرگ فوتبال را جذب کنند، اما در حال حاضر اقدام به این کار نمی کنند و با برنامه های خود جلو می روند. تحقیقتات بلیچر ریپورت نشان می دهد در بوندس لیگا تنها 39 درصد درآمد باشگاه ها صرف هزینه برای کادر فنی و بازیکنان می شود. این رقم به طور میانگین در بین 4 لیگ بزرگ دیگر اروپایی (انگلیس - اسپانیا - ایتالیا - فرانسه) حدود 70 درصد است. به عنوان مثال در بوندس لیگا هر تیم چیزی حدود 53 میلیون یورو در سال دستمزد پچرداخت می کند. این رقم برای تیم های لیگ برتر انگلیس چیزی بیشتر از 102 میلیون یورو است.
در حقیقت شاید انگلیسی ها در مجموع درآمد بیشتری از تیم های آلمانی داشته باشند، اما هزینه های سرسام آور بازیکنان و مربیان باعث می شود تیم های آلمانی سود بیشتری از این راه به دست بیاورند. مجموع درآمدهای بوندس لیگا در سال گذشته میلادی رقمی برابر با 2 میلیارد و 170 میلیون یورو بود و از این مقدار 89 درصد آن به 18 تیم حاضر در این لیگ تعلق دارد. 11 درصد باقی مانده آن صرف فوتبال پایه و زیرساخت های دولتی آلمان می شود. از مبلغی که به 18 تیم حاضر در لیگ می رسد؛ 30 درصد آن صرف فوتبال پایه و جوانان می شود. همان بخشی که آلمان ها همیشه با تاکید بر آن درهای پیشرفت را به روی خود گشوده اند. در سال 2001 تیم های آلمانی 816 میلیون و 720 هزار یورو خرج آکادمی های نوجوانان در کشور خود کردند. هزینه ای که میراثی دائمی برای این کشور شد و از آن چشمگیر تر، همان نونهالان و جوانان، 13 سال بعد جام جهانی را برای مردم کشور خود به ارمغان آوردند. ممکن است فوتبال آلمان در آکادمی های خود کریس رونالدو یا لئو مسی پرورش نداده باشد، اما تیمی را پرورش داده که قهرمان جهان می شود. آلمان ها علاوه بر حق پخش تلوزیونی، به تماشاگران خود بسیار وابسته هستند.
سالانه حدود 31 درصد درآمد های این لیگ از طرفداران و فوتبال دوستان این کشور تامین می شود. جام جهانی 2006 یک میراث گران بها برای ژرمن ها داشت. استادیوم های نوسازی شده و مدرن. محققان یورو اسپورت گزارش داده اند که در فصل 2007-2008 میانگین تعداد تماشاگران این لیگ 14000 نفر افزایش داشته است. این تعداد تماشاگر اضافه شده به این لیگ پول زیادی را با خود به همراه می آورند. این افزایش تماشاگران تا جایی پیش رفت که در نهایت بوندس لیگا در مجموع 5 لیگ برتر اروپایی عنوان نخست را کسب کند. در سال های 2006 تا 2010 تیم های آلمانی از طریق طرفدارن خود پول زیادی به دست نمی آوردند. به دلیل فشارهای شدید اقتصادی که بعد از ساخت استادیوم های بزرگ در جام جهانی تیم های متحمل می شدند، مبلغ ناچیزی به تیم ها می رسید و ما بقی خرج قسط های استادیوم ها و شرکت های بهره بردار می شد.اما از 2010 به این سو، سالانه 31 درصد درآمد باشگاه ها از این طریق تامین می شود. از نکات جالب آلمان ها این است که قریب به اتفاق باشگاه های فوتبال حاضر در بوندس لیگا بدهی خارجی ندارند. در لیست 20 باشگاه بزرگ بدهکار 9 باشگاه انگلیسی، 7 اسپانیایی، 2 فرانسوی و 2 ایتالیایی دیده می شوند و نامی از تیم های آلمانی نیست. در حقیقت قوانین سفت و سخت داخلی، مانع از آن می شود که باشگاه بدهی خارجی داشته باشند. همانطور که مشخص است، باشگاه های بزرگ اروپایی می توانند درآمد زیادی تامین کنند، اما به همان نسبت هم خرج های بالا دارند. باشگاه هایی مانند رئال مادرید، بارسلونا، چلسی و پاری سن ژرمن برای ماندن در کورس قهرمانی در لیگ های داخلی و اروپایی، باید بازیکن ها گران قیمت با دستمزدهای بالا جذب کنند و این موضوع تراز مالی آن ها را منفی می کند.
درآلمان سالانه حسابرسی باشگاه های فوتبال و سهامداران بزرگ آن انجام می شود. اگر شخص یا باشگاهی در معرض ورشکستگی باشد حق شرکت در دوره بعدی لیگ را ندارد. البته قوانین سخت مالی که در ابتدای یادداشت به آن اشاره شد، باعث می شود باشگاه های حاضر در بوندس لیگای یک و دو، نزدیک به ورشکستگی هم نباشند. این قوانین سختگیرانه مالی، در ابتدای قرن 21 و در دهه اول آن، کار را برای ژرمن ها بسیار دشوار کرده بود. بایرن مونیخ به عنوان بزرگترین باشگاه فوتبال آلمان تنها قادر به رسیدن به مرحله یک چهارم نهایی بود و به سمت خرید بازیکن های آسیایی رفته بود. در سال 2005 وردربرمن 7-2 برابر لیون فرانسه شکست خورد و باعث تحقیر ژرمن ها برابر خروس های فرانسوی شدند. از طرف دیگر اما ناتوانی تیم های آلمانی در خرید بازیکن های بزرگ در دهه اول قرن بیست و یک، باعث توجه هر چه بیشتر باشگاه های آلمانی به آکادمی های خود شد. این توجه به آکادمی هم باعث تقویت تیم های باشگاهی و هم قدرت گرفتن تیم ملی فوتبال آلمان شد.
برای مشخص شدن تاثیر این قوانین سخت گیرانه در پیشرفت فوتبال آلمان، یک مثال نزدیک داریم. در انگلستان قوانین سختگیرانه مالی وجود ندارد. سرمایه گذاران بزرگ مانند رومن آبرامویچ و شیخ منصور می توانند تیم های لیگ برتری را مال خود کنند و بازیکن بزرگ را به این تیم ها سرازیر کنند. لیگ کشور به بالاترین جذابیت خود برسد و درآمدهای حق پخش تلوزیونی به رقم هایی سرسام آور نزدیک شود، اما نتیجه این می شود که تیم ملی فوتبال انگلستان سال های سال است حتی در بین مدعی های جام جهانی هم حضور ندارد و حتی در سال های گذشته باشگاه های انگلیسی هم در اروپا حرف چندانی برای گفتن نداشته اند. اما این قوانین سخت گیرانه، یک نکته منفی هم در خود دارد. جدول بوندس لیگا در 2 سال گذشته شکلی خنده دار به خود گرفته است. رودی فولر؛ مدیر ورزشی تیم بایر لورکوزن ادعا کرده است رسیدن به بایرن مونیخ در حد یک رویای دست نیافتنی است. این لیگ حداقل به یک تیم بزرگ دیگر مانند دورتموند سال 2013 نیاز دارد تا بتواند تعادل را در لیگ حفظ کند. در حال حاضر 487.500.000 یورو از درآمدهای لیگ به بایرن مونیخ می رسد و این رقم در مقایسه با دومین تیم این لیست یعنی بوروسیا دورتموند چیزی کمتر از 2 برابر است. دورتموند سالانه مبلغ 261.500.000 یورو دریافت می کند و شالکه به عنوان سومین تیم بوندس لیگا، 213.900.000 یورو دریافت می کند. این شکاف بین بایرن مونیخ و تیم های دیگر، در جدول رقابت ها هم دیده می شود.
حتی زمانی که در سال 2009 و 2007 تیم های وولفسبورگ و اشتوتگارت با قهرمانی هم نتوانستند جایگاه بایرن را در پر در آمد ترین تیم لیگ بگیرند. در فوتبال رشد پایدار و ارگانیک تقریبا غیر ممکن است. نمونه اش تیم دورتموند در همین بوندسلیگا که دو فصل پس از فینالیست شدن در اروپا، هم سهمیه یورو لیگ هم ندارد. بوندس لیگا و تیم ملی آلمان اما ثابت کرده اند که می توان با یک برنامه ریزی دقیق و مدون و سخت کوشی در اجرای آن حتی در بحران های سخت، می توان به رویاهای بزرگ فوتبالی دست پیدا کرد. الگوی بوندسلیگا برای تمام کشورهای در حال توسعه ای که فوتبال پیشرفته ندارند، می تواند مدنظر باشد. ژرمن ها نشان دادند با کمی سخت کوشی و تلاش می شود به قله های بزرگ دنیا فوتبال دست پیدا کرد. این گونه به نظر می رسد لیگ های سطح پایین کشورهای آسیایی با کمی صبر و حوصله می توانند جایگاهی در خور کسب کنند.
سخت کوشی و صبر ویژگی اصلی مردم آلمان است. سخت کوشی در تمام مراحل زندگی ژرمن ها دیده می شود. می توان با نگاهی کلی به تاریخ این کشور این مساله را دریافت. حتی در فوتبال این سرزمین هم این مساله نمود پیدا می کند. آلمان ها با چهار بار قهرمانی در ادوار جام جهانی بعد از برزیل پر افتخارترین تیم این رقابت ها هستند. فاصله ی زیادی بین قهرمانی سوم آنها (در سال 90) تا 2014 است که خود نشان دهنده ی یک دوران افول برای ژرمن ها و سپس بازگشت به اولین سطح فوتبال دنیا و بار دیگر لمس جام طلایی با دستان کاپیتانشان است.
یک فینال تمام آلمانی در اروپا خود نشان دهنده پیشرفت چشم گیر تیم هایی ست که فصل را در بوندس لیگا به آخر می رسانند. بایرن مونیخ - دورتموند تنها یک فینال مهیج و جذاب با بالاترین سطح کیفی نبود؛ بلکه یک زنگ خطر برای سایر کشورهای اروپایی و البته یک نقطه ی روشن در تاریخ فوتبال آلمان بود. جایی که باواریایی ها توانستند در یکی از زیباترین و با کیفیت ترین بازی های تاریخ لیگ قهرمانان اروپا، دورتموند را مغلوب کنند. دیداری که بیش از 75 درصد تیم قهرمان جهان در سال 2014 در آن بازی به میدان رفتند و این نشان دهنده این است که فینالیست شدن آلمان بر خلاف دیگر تیمِ فینالیست؛ آرژانتین، به هیچ وجه در گرو درخشش ستاره ای خاص و یا اتفاقات فوتبالی نبوده، بلکه یک برنامه ریزی صحیح تیم را به این سطح از کیفیت رسانده است.
آلمانی که شاید تمام کارشناسان فوتبال معتقد باشند اگر بازی های جام جهانی به شکل لیگ برگزار شود آن وقت برای هر تیم دیگری غیر از مانشافت ها نمی توان حتی کمترین شانسی را در نظر گرفت. نه دیوانگی فوتبال و خوی توپ طلبی برزیلی ها و نه نبوغ ذاتی هر کدام از کشور های آمریکای جنوبی؛ آلمان ها هیچ کدام ازاین ها را نه داشته اند و نه دارند، اما برنامه ریزی دقیق آلمان ها ثابت میکند که برای موفقیت در هر رویداد مدرنی؛ استعداد و نبوغ سهم چندانی در سهولت راه برای رسیدن به هدف ندارد! موفقیت های اخیر فوتبال آلمان، اتفاقی کاملا سازماندهی شده و با برنامه بود. مسئولان ژرمن بعد از شروع قرن 21 نیاز به تغییر را حس می کردند، به موفقیت های زودگذر دلبسته نبودند و با وضع قوانین جدید و سخت گیرانه در لیگ های خود در تمام سطوح، استارت یک تغییر بزرگ را زدند. تغییری که ماحصل آن موفقیتی بزرگ و از آن مهم تر مداوم باشد.
شناخت نقاط ضعف بوندس لیگا؛ اولین گام در راه رسیدن به یک لیگ موفق و پویا بود. بعد از آن برنامه ریزی برای رفع این کمبود ها و ضعف ها و سپس برنامه برای بهبود نقاط قوت. یوفا از سپتامبر سال 2009 قانون فیرپلی مالی را وضع کرد و بر اساس این قانون هیچ تیمی حق ندارد بیشتر از درآمد سالانه خود، پول خرج کند. قانونی که یوفا به عنوان عالی ترین نهاد نظارتی بر فوتبال اروپا از سال 2009 وضع کرد، سال های سال بود که در فوتبال آلمان اجرا می شد. ژرمن ها این قانون را برای احترام به طرفداران و روح ورزش وضع کرده بودند. قانون مشابه فیر پلی مالی برای اطمینان از لذت بردن تماشاگران از لیگ داخلی آلمان وضع شد و باعث شد تا دست آبرامویچ ها و الخلیفی ها از بوندسلیگا دور بماند.
با وجود دور ماندن دست سرمایه گذاران بزرگ از لیگ آلمان و عدم جذابیت بوندس لیگا برای آن ها، ژرمن ها در فصل گذشته 2 میلیارد و 170 میلیون یورو از 18 تیم حاضر در بوندس لیگای یک درآمد داشته اند. فوتبال آلمان 9 سال پیاپی است که هر سال سود دهی اش از سال قبلش بیشتر می شود. مدیریت دقیق مالی آلمان ها شرایطی را به وجود آورده که باشگاه ها با اتکا به تماشاگران و اسپانسر های قوی خود همیشه روبه جلو حرکت کنند. فدراسیون فوتبال آلمان حق مالکیت باشگاه را به یک نفر واگذار نمی کند. در هر باشگاه بزرگترین سهام دار می تواند 49 درصد از سهام باشگاه را در اختیار داشته باشد و مابقی آن متعلق به سهماداران خرد و تماشاگران است. این قانون تنها در مورد باشگاه های صنعتی، که یک کارخانه مالک باشگاه است استثنا قائل می شود.
به عنوان مثال باشگاه وولسفبورگ تماما متعلق شرکت فولکس واگن است و 100 درصد سهام آن به نام کارخانه فولکس واگن است. به این صورت تصمیمات وماجرا جویی های یک فرد نمی تواند یک باشگاه، یک منطقه یا یک شهر به نا امیدی سوق دهد. اتفاقی که سال 2010 برای پورتث موث انگلیس افتاد و با ورشکستگی باشگاه، طرفداران تیم سرخورده شدند. رییس فدراسیون فوتبال آلمان، این وضع را «عقلانیت اقتصادی» می نامد. عقلانیت اقتصادی که با عملکرد فوق العاده ورزشی همراه شده است و درهای موفقیت را یکی پس از دیگری به روی تیم های بوندس لیگا باز می کند. بخش دیگری از این عقلانیت اقتصادی، در حق پخش تلوزیونی و منابع درآمد باشگاه ها است. در لیگ برتر انگلیس، چیزی حدود 50 درصد درآمد لیگ از حق پخش تلوزیونی تامین می شود. به گزارش بی بی سی، اما در لیگ آلمان این رقم تنها چیزی حدود 29 درصد است.
عدم اتکا به یک منبع درآمد خاص، مساله ای است که تاثیرآن به مرور زمان مشخص می شود. برای روشن تر شدن اهمیت عدم اتکا به یک منبع درآمد مشخص به جای چندین منبع درآمد، یک مثال نزدیک داریم. سری آ ایتالیا، اواخر قرن 20 و اوایل قرن 21 یکی از پر بیننده ترین لیگ های جهان بود. اما به مرور زمان از تعداد تماشاگران تلوزیونی این لیگ کم شد و بیننده های آن به سمت انگلیس، اسپانیا و آلمان سوق داده شدند. این موضوع باعث شد درآمد های ثابتی که هر ساله فدراسیون فوتبال ایتالیا داشت به شدت کم شود. عقلانیت اقتصادی آلمان ها را ایتالیایی ها نداشتند و با اتکا بر حق پخش تلوزیونی در سالیان متمادی، گور فوتبال خود را می کندند. با مهاجرت ستارگان بزرگ فوتبال از لیگ ایتالیا، به سمت اسپانیا و انگلیس بیننده های تلوزیونی هم کوچ کردند و این مساله بحرانی را در ایتالیا به وجود آورد که امروزه حتی قوی ترین تیم های این لیگ هم نمی توانند در اروپا حرفی برای گفتن داشته باشند و تیم ملی این کشور هم در همان مرحله گروهی از رقابت ها حذف شد.
به قول دکتر راینهارد رابال، آلمان ها کل تخم مرغ های خود را داخل یک سبد نمی گذارند. در حد فاصل سال های 2009 تا 2013 درآمدهای فوتبال آلمان 27 درصد افزایش داشته است، اما نکته جالب این جاست که دستمزد بازیکن ها تنها 13 درصد رشد کرد. در حقیقت ژرمن ها تحت تاثیر این سود دهی قرار نگرفتند و به سرعت شروع به جذب بازیکنان بزرگ و گران قیمت نکردند. برنامه های توسعه ای خود را فراموش نکردند و مطمئن هستند در سال های آینده به راحتی می توانند ستارگان بزرگ فوتبال را جذب کنند، اما در حال حاضر اقدام به این کار نمی کنند و با برنامه های خود جلو می روند. تحقیقتات بلیچر ریپورت نشان می دهد در بوندس لیگا تنها 39 درصد درآمد باشگاه ها صرف هزینه برای کادر فنی و بازیکنان می شود. این رقم به طور میانگین در بین 4 لیگ بزرگ دیگر اروپایی (انگلیس - اسپانیا - ایتالیا - فرانسه) حدود 70 درصد است. به عنوان مثال در بوندس لیگا هر تیم چیزی حدود 53 میلیون یورو در سال دستمزد پچرداخت می کند. این رقم برای تیم های لیگ برتر انگلیس چیزی بیشتر از 102 میلیون یورو است.
در حقیقت شاید انگلیسی ها در مجموع درآمد بیشتری از تیم های آلمانی داشته باشند، اما هزینه های سرسام آور بازیکنان و مربیان باعث می شود تیم های آلمانی سود بیشتری از این راه به دست بیاورند. مجموع درآمدهای بوندس لیگا در سال گذشته میلادی رقمی برابر با 2 میلیارد و 170 میلیون یورو بود و از این مقدار 89 درصد آن به 18 تیم حاضر در این لیگ تعلق دارد. 11 درصد باقی مانده آن صرف فوتبال پایه و زیرساخت های دولتی آلمان می شود. از مبلغی که به 18 تیم حاضر در لیگ می رسد؛ 30 درصد آن صرف فوتبال پایه و جوانان می شود. همان بخشی که آلمان ها همیشه با تاکید بر آن درهای پیشرفت را به روی خود گشوده اند. در سال 2001 تیم های آلمانی 816 میلیون و 720 هزار یورو خرج آکادمی های نوجوانان در کشور خود کردند. هزینه ای که میراثی دائمی برای این کشور شد و از آن چشمگیر تر، همان نونهالان و جوانان، 13 سال بعد جام جهانی را برای مردم کشور خود به ارمغان آوردند. ممکن است فوتبال آلمان در آکادمی های خود کریس رونالدو یا لئو مسی پرورش نداده باشد، اما تیمی را پرورش داده که قهرمان جهان می شود. آلمان ها علاوه بر حق پخش تلوزیونی، به تماشاگران خود بسیار وابسته هستند.
سالانه حدود 31 درصد درآمد های این لیگ از طرفداران و فوتبال دوستان این کشور تامین می شود. جام جهانی 2006 یک میراث گران بها برای ژرمن ها داشت. استادیوم های نوسازی شده و مدرن. محققان یورو اسپورت گزارش داده اند که در فصل 2007-2008 میانگین تعداد تماشاگران این لیگ 14000 نفر افزایش داشته است. این تعداد تماشاگر اضافه شده به این لیگ پول زیادی را با خود به همراه می آورند. این افزایش تماشاگران تا جایی پیش رفت که در نهایت بوندس لیگا در مجموع 5 لیگ برتر اروپایی عنوان نخست را کسب کند. در سال های 2006 تا 2010 تیم های آلمانی از طریق طرفدارن خود پول زیادی به دست نمی آوردند. به دلیل فشارهای شدید اقتصادی که بعد از ساخت استادیوم های بزرگ در جام جهانی تیم های متحمل می شدند، مبلغ ناچیزی به تیم ها می رسید و ما بقی خرج قسط های استادیوم ها و شرکت های بهره بردار می شد.اما از 2010 به این سو، سالانه 31 درصد درآمد باشگاه ها از این طریق تامین می شود. از نکات جالب آلمان ها این است که قریب به اتفاق باشگاه های فوتبال حاضر در بوندس لیگا بدهی خارجی ندارند. در لیست 20 باشگاه بزرگ بدهکار 9 باشگاه انگلیسی، 7 اسپانیایی، 2 فرانسوی و 2 ایتالیایی دیده می شوند و نامی از تیم های آلمانی نیست. در حقیقت قوانین سفت و سخت داخلی، مانع از آن می شود که باشگاه بدهی خارجی داشته باشند. همانطور که مشخص است، باشگاه های بزرگ اروپایی می توانند درآمد زیادی تامین کنند، اما به همان نسبت هم خرج های بالا دارند. باشگاه هایی مانند رئال مادرید، بارسلونا، چلسی و پاری سن ژرمن برای ماندن در کورس قهرمانی در لیگ های داخلی و اروپایی، باید بازیکن ها گران قیمت با دستمزدهای بالا جذب کنند و این موضوع تراز مالی آن ها را منفی می کند.
درآلمان سالانه حسابرسی باشگاه های فوتبال و سهامداران بزرگ آن انجام می شود. اگر شخص یا باشگاهی در معرض ورشکستگی باشد حق شرکت در دوره بعدی لیگ را ندارد. البته قوانین سخت مالی که در ابتدای یادداشت به آن اشاره شد، باعث می شود باشگاه های حاضر در بوندس لیگای یک و دو، نزدیک به ورشکستگی هم نباشند. این قوانین سختگیرانه مالی، در ابتدای قرن 21 و در دهه اول آن، کار را برای ژرمن ها بسیار دشوار کرده بود. بایرن مونیخ به عنوان بزرگترین باشگاه فوتبال آلمان تنها قادر به رسیدن به مرحله یک چهارم نهایی بود و به سمت خرید بازیکن های آسیایی رفته بود. در سال 2005 وردربرمن 7-2 برابر لیون فرانسه شکست خورد و باعث تحقیر ژرمن ها برابر خروس های فرانسوی شدند. از طرف دیگر اما ناتوانی تیم های آلمانی در خرید بازیکن های بزرگ در دهه اول قرن بیست و یک، باعث توجه هر چه بیشتر باشگاه های آلمانی به آکادمی های خود شد. این توجه به آکادمی هم باعث تقویت تیم های باشگاهی و هم قدرت گرفتن تیم ملی فوتبال آلمان شد.
برای مشخص شدن تاثیر این قوانین سخت گیرانه در پیشرفت فوتبال آلمان، یک مثال نزدیک داریم. در انگلستان قوانین سختگیرانه مالی وجود ندارد. سرمایه گذاران بزرگ مانند رومن آبرامویچ و شیخ منصور می توانند تیم های لیگ برتری را مال خود کنند و بازیکن بزرگ را به این تیم ها سرازیر کنند. لیگ کشور به بالاترین جذابیت خود برسد و درآمدهای حق پخش تلوزیونی به رقم هایی سرسام آور نزدیک شود، اما نتیجه این می شود که تیم ملی فوتبال انگلستان سال های سال است حتی در بین مدعی های جام جهانی هم حضور ندارد و حتی در سال های گذشته باشگاه های انگلیسی هم در اروپا حرف چندانی برای گفتن نداشته اند. اما این قوانین سخت گیرانه، یک نکته منفی هم در خود دارد. جدول بوندس لیگا در 2 سال گذشته شکلی خنده دار به خود گرفته است. رودی فولر؛ مدیر ورزشی تیم بایر لورکوزن ادعا کرده است رسیدن به بایرن مونیخ در حد یک رویای دست نیافتنی است. این لیگ حداقل به یک تیم بزرگ دیگر مانند دورتموند سال 2013 نیاز دارد تا بتواند تعادل را در لیگ حفظ کند. در حال حاضر 487.500.000 یورو از درآمدهای لیگ به بایرن مونیخ می رسد و این رقم در مقایسه با دومین تیم این لیست یعنی بوروسیا دورتموند چیزی کمتر از 2 برابر است. دورتموند سالانه مبلغ 261.500.000 یورو دریافت می کند و شالکه به عنوان سومین تیم بوندس لیگا، 213.900.000 یورو دریافت می کند. این شکاف بین بایرن مونیخ و تیم های دیگر، در جدول رقابت ها هم دیده می شود.
حتی زمانی که در سال 2009 و 2007 تیم های وولفسبورگ و اشتوتگارت با قهرمانی هم نتوانستند جایگاه بایرن را در پر در آمد ترین تیم لیگ بگیرند. در فوتبال رشد پایدار و ارگانیک تقریبا غیر ممکن است. نمونه اش تیم دورتموند در همین بوندسلیگا که دو فصل پس از فینالیست شدن در اروپا، هم سهمیه یورو لیگ هم ندارد. بوندس لیگا و تیم ملی آلمان اما ثابت کرده اند که می توان با یک برنامه ریزی دقیق و مدون و سخت کوشی در اجرای آن حتی در بحران های سخت، می توان به رویاهای بزرگ فوتبالی دست پیدا کرد. الگوی بوندسلیگا برای تمام کشورهای در حال توسعه ای که فوتبال پیشرفته ندارند، می تواند مدنظر باشد. ژرمن ها نشان دادند با کمی سخت کوشی و تلاش می شود به قله های بزرگ دنیا فوتبال دست پیدا کرد. این گونه به نظر می رسد لیگ های سطح پایین کشورهای آسیایی با کمی صبر و حوصله می توانند جایگاهی در خور کسب کنند.