به گزارش مشرق، میشد حدس زد که سینمای ایران برای روزهای بعد از توافق هستهای خوابهای فراوانی دیده است. از جدیتر شدن سیاست تولید مشترک تا اندیشیدن به بازارهای جهانی برای توزیع فیلمهای ایرانی و ارتباط وثیقتر با جشنوارهها. اما کسی نمیتوانست حدس بزند که مدیران سینمای ایران به توافق هستهای، به عنوان فرصتی برای نشان دادن چراغ سبز جهت بازگشت فیلمسازان خارج نشینی چون «بهمن قبادی» نگاه میکنند!
تا قبل از گفتگوی «حجت الله ایوبی» با «والاستریت ژورنال» پازل «سینمای بعد از توافق ایران» با شیبی ملایم داشت تکمیل میشد. ماجرا هم از اظهارنظر آقای «علی جنتی» در اختتامیه بخش بین الملل جشنوارهی فجر آغاز شد و از همین اظهارنظر بود که زلف سینمای ایران جدیتر از قبل و به صورت رسمی از سوی شخص اول فرهنگ کشور به مذاکرات گره خورد: «امیدوارم با این توافق نهایی ایران و قدرتهای جهانی در زمینه برنامه صلح آمیز هستهای ایران و رفع برخی محدودیتهای بین المللی، جهشی چشمگیر در سینمای ایران رخ دهد و بهتبع آن این جشنواره نیز شاهد استقبالی شگرف باشد.»
این روند با همین شیب ملایم ادامه داشت تا اینکه بعد از انجام توافق هستهای، رئیس تازه منصوب شدهی بنیاد سینمایی فارابی –علیرضا تابش- در یادداشتی با لحن ذوقزده نسبت به فرصتهای پیش رو اظهارنظر کرده و نوشته بود: «توافق هستهای، فرصت بینظیری در مقابل فرهنگ و هنر ما و بطور اخص «سینمای ایران» گشوده است که با هوشمندی باید از آن بهره بُرد. در این برهه و در بعد بینالملل باید جهتگیری سینما به سمت پروژههای چند ملیتی و تولید مشترک باشد و با حمایتهای هوشمندانه از فعالان خلاق و با انگیزه در بخش خصوصی، بر تولید مشترک سینمایی تأکید ویژه کرد و محصول این سینمای نجیب را در بستر پیام و تصویر واقعی ایران به جهانیان نشان داد.»
البته سیاست تولید مشترک که در یادداشت تابش پیشنهاد شده است، پیش از این هم در دولتهای مختلفی در دستور کار قرار گرفته و البته در بیشتر موارد ناکام مانده و به تولید آثار توقیفشدهای چون «ازدواج موقت» (رضا سرکانیان) و «یک خانواده محترم» (مسعود بخشی) و «نیلوفر» (سابین ژمایل) ختم شده بود، اما با این حال، از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم، سیاست «تولید مشترک» با سایر کشورها به عنوان یک راهبرد مورد توجه سازمان سینمایی قرار گرفت و از همین رو، قابل پیش بینی بود که مدیران سینمایی دولت یازدهم، روی توافق هستهای به عنوان یک فرصت در جهت تقویت این راهبرد حساب باز کنند.
اما روز پنجشنبه گفتگویی از «حجتالله ایوبی» با روزنامهی آمریکایی «وال استریت ژورنال» در رسانههای وطنی منتشر شد که ظاهراً حکایت از ورود سازمان سینمایی به فاز جدیدی از «سینمای بعد از توافق» دارد. فاز جدیدی که حاوی توهم برخی مدیران سینمایی پیرامون ماهیت توافق و اشتباه گرفتن آن با یک انقلاب نرم است!
«ایوبی» در این گفتگو به خبرنگار «وال استریت ژورنال» گفته است: ««اگر قبل از این سینمای ایران میتوانست از پنجره وارد دنیا بشود با توجه شرایط فعلی میتوان از درب اصلی وارد شد. ما تمام فیلمسازان را به کار کردن تشویق می کنیم. مخصوصا کسانی که در زمان دولت قبلی کار نکردند.»
او در مورد شرایط جعفر پناهی هم گفته است: «جعفر پناهی یک مورد خاص است چون تنها فیلمساز ایرانی است که مشکل قضایی دارد و دولت و وزارت ارشاد کاری از دستش برنمیآید. از طرف خودم و دستگاه قضایی به دنبال راه حلی هستیم تا به شکل قانونی راه حلی برای مورد آقای پناهی پیدا کنیم.»
اما جالبترین بخش این گفتگو آنجاست که خبرنگار آمریکایی در مورد «بهمن قبادی» از «ایوبی» میپرسد: «درب برای همه هنرمندان ایرانی باز است و من میدانم که بهمن قبادی مشکلی نخواهد داشت اگر به ایران بیایید و در ایران فیلم بسازد.»
به نظر میرسد در یک نگاه خوشبینانه، از آنجا که «حجتالله ایوبی» پیش از مسئولیت سینمایی خود، رابطهی چندانی با سینما نداشته و چندان اهل تماشای فیلم نبوده، باید فرض کرد که او فیلم «فصل کرگدن» به کارگردانی «بهمن قبادی» را پیش از این ندیده است که در غیر این صورت، نادیده گرفتن ساخت این فیلم از سوی «بهمن قبادی» و نشان دادن چراغ سبز برای بازگشت او، حقیقتاً تأسفآور جلوه میکند. فیلمی که حتی با فاکتور گرفتن حساسیتهای انقلابی، از جهت اخلاقی و به واسطهی استفاده از الههی روابط نامشروع در سینما –مونیکا بلوچی- و داشتن سکانسهای فراوان روابط عریان جنسی، به شدت فیلم زنندهای محسوب میشود. بگذریم از اینکه فیلم چه تصویری از انقلابی نشان میدهد که امثال «ایوبی» تربیت شدهی آن، حقوقبگیر آن و مدیر رسمیاش هستند.
در چنین شرایطی سوال اینجاست که بازهی تحریف «جذب حداکثری» مدیران پیرامون جذب هنرمندان شبهروشنفکر تا کجاست؟ تا کی سوءاستفاده از این کلام رهبری ادامه خواهد داشت؟ یعنی این «جذب حداکثری» حتی شامل حال «بهمن قبادی» که لنز دوربین فیلمهایش بیسابقهترین سکانسهای غیراخلاقی یک فیلم فارسی زبان را ثبت کرده هم میشود؟ همان کسی که هیچ یک از بازیگران سینمای ایران به علت کثرت سکانسهای غیراخلاقی در فیلمش حاضر به بازی در آن نشدند؟ یعنی آقایان که مدتهاست حساسیتهای انقلابی خود را کنار گذاشتهاند، دیگر حتی به نشان دادن روابط عریان جنسی هم حساس نیستند و یا اینکه برای نشان دادن خوی جنتملنی و «اسلام رحمانی» خود پیش خبرنگاران آمریکایی، حاضر به صدور چنین گافهایی میشوند که خدایی ناکرده متهم به ذرهای حساسیت مذهبی و انقلابی نباشند؟
علاوه بر این، در حالی که «ایوبی» و همکارانش از سوی عالیترین مقام نظام توصیه به حمایت از جناح مومن فرهنگی شدهاند، بیشترین وقت خود را به پای امثال «جعفر پناهی» و پیدا کردن راه حلی برای حل مشکل او گذاشتهاند. و البته جای تعجب است که چرا نام «مخملباف» در این گفتگو نیامده و چرا «ایوبی» اهتمام خود را صرف حل مشکل او -که اخیرا برای بهاییان فیلم میسازد- نمیکند؟ به خصوص که تجربهی دو سال اخیر نشان میدهد هر فیلمسازی که در دولت قبلی از دایره حمایت بیرون مانده، قابلیت اینکه زیر چتر حمایتی «ایوبی» قرار بگیرد را خواهد داشت. میخواهد «بهمن قبادی» باشد یا «جعفر پناهی» و یا حتی «محسن استادعلی مخملباف».
البته فرجام تلخ گره زدن زلف سینمای ایران به توافق هستهای، خیلی زودتر از آنچه که سازمان سینمایی انتظار داشته باشد، رخ عیان میکند و در این صورت مدیران سینمایی خواهند ماند و انتظاراتی که بیهوده بالا رفته است. اما اینکه مدیر سینمایی جمهوری اسلامی در گفتگو با یک روزنامه آمریکایی شرم دارد از اینکه از خط قرمزهای واضح اخلاقی مردم کشورش دفاع کند و زیر بار حمایت از «بهمن قبادی»ها نرود، نکتهای است که جای تأمل فراوان دارد. و اگرنه خواب بازگشت به وطن سینماگران دلالی که با پائین تنهشان فیلم میسازند و از فحش دادن به جمهوری اسلامی کسب روزی میکنند، قطعا خوابی تعبیرناشدنی است. چه آنکه آنهایی که فکر میکنند به جای توافق هستهای، انقلاب شده و لسآنجلسیها قرار است در تهران به زودی کنسرت برگزار کنند، نیز خیلی زود از خواب بیدار خواهند شد.
تا قبل از گفتگوی «حجت الله ایوبی» با «والاستریت ژورنال» پازل «سینمای بعد از توافق ایران» با شیبی ملایم داشت تکمیل میشد. ماجرا هم از اظهارنظر آقای «علی جنتی» در اختتامیه بخش بین الملل جشنوارهی فجر آغاز شد و از همین اظهارنظر بود که زلف سینمای ایران جدیتر از قبل و به صورت رسمی از سوی شخص اول فرهنگ کشور به مذاکرات گره خورد: «امیدوارم با این توافق نهایی ایران و قدرتهای جهانی در زمینه برنامه صلح آمیز هستهای ایران و رفع برخی محدودیتهای بین المللی، جهشی چشمگیر در سینمای ایران رخ دهد و بهتبع آن این جشنواره نیز شاهد استقبالی شگرف باشد.»
این روند با همین شیب ملایم ادامه داشت تا اینکه بعد از انجام توافق هستهای، رئیس تازه منصوب شدهی بنیاد سینمایی فارابی –علیرضا تابش- در یادداشتی با لحن ذوقزده نسبت به فرصتهای پیش رو اظهارنظر کرده و نوشته بود: «توافق هستهای، فرصت بینظیری در مقابل فرهنگ و هنر ما و بطور اخص «سینمای ایران» گشوده است که با هوشمندی باید از آن بهره بُرد. در این برهه و در بعد بینالملل باید جهتگیری سینما به سمت پروژههای چند ملیتی و تولید مشترک باشد و با حمایتهای هوشمندانه از فعالان خلاق و با انگیزه در بخش خصوصی، بر تولید مشترک سینمایی تأکید ویژه کرد و محصول این سینمای نجیب را در بستر پیام و تصویر واقعی ایران به جهانیان نشان داد.»
البته سیاست تولید مشترک که در یادداشت تابش پیشنهاد شده است، پیش از این هم در دولتهای مختلفی در دستور کار قرار گرفته و البته در بیشتر موارد ناکام مانده و به تولید آثار توقیفشدهای چون «ازدواج موقت» (رضا سرکانیان) و «یک خانواده محترم» (مسعود بخشی) و «نیلوفر» (سابین ژمایل) ختم شده بود، اما با این حال، از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم، سیاست «تولید مشترک» با سایر کشورها به عنوان یک راهبرد مورد توجه سازمان سینمایی قرار گرفت و از همین رو، قابل پیش بینی بود که مدیران سینمایی دولت یازدهم، روی توافق هستهای به عنوان یک فرصت در جهت تقویت این راهبرد حساب باز کنند.
اما روز پنجشنبه گفتگویی از «حجتالله ایوبی» با روزنامهی آمریکایی «وال استریت ژورنال» در رسانههای وطنی منتشر شد که ظاهراً حکایت از ورود سازمان سینمایی به فاز جدیدی از «سینمای بعد از توافق» دارد. فاز جدیدی که حاوی توهم برخی مدیران سینمایی پیرامون ماهیت توافق و اشتباه گرفتن آن با یک انقلاب نرم است!
«ایوبی» در این گفتگو به خبرنگار «وال استریت ژورنال» گفته است: ««اگر قبل از این سینمای ایران میتوانست از پنجره وارد دنیا بشود با توجه شرایط فعلی میتوان از درب اصلی وارد شد. ما تمام فیلمسازان را به کار کردن تشویق می کنیم. مخصوصا کسانی که در زمان دولت قبلی کار نکردند.»
او در مورد شرایط جعفر پناهی هم گفته است: «جعفر پناهی یک مورد خاص است چون تنها فیلمساز ایرانی است که مشکل قضایی دارد و دولت و وزارت ارشاد کاری از دستش برنمیآید. از طرف خودم و دستگاه قضایی به دنبال راه حلی هستیم تا به شکل قانونی راه حلی برای مورد آقای پناهی پیدا کنیم.»
اما جالبترین بخش این گفتگو آنجاست که خبرنگار آمریکایی در مورد «بهمن قبادی» از «ایوبی» میپرسد: «درب برای همه هنرمندان ایرانی باز است و من میدانم که بهمن قبادی مشکلی نخواهد داشت اگر به ایران بیایید و در ایران فیلم بسازد.»
به نظر میرسد در یک نگاه خوشبینانه، از آنجا که «حجتالله ایوبی» پیش از مسئولیت سینمایی خود، رابطهی چندانی با سینما نداشته و چندان اهل تماشای فیلم نبوده، باید فرض کرد که او فیلم «فصل کرگدن» به کارگردانی «بهمن قبادی» را پیش از این ندیده است که در غیر این صورت، نادیده گرفتن ساخت این فیلم از سوی «بهمن قبادی» و نشان دادن چراغ سبز برای بازگشت او، حقیقتاً تأسفآور جلوه میکند. فیلمی که حتی با فاکتور گرفتن حساسیتهای انقلابی، از جهت اخلاقی و به واسطهی استفاده از الههی روابط نامشروع در سینما –مونیکا بلوچی- و داشتن سکانسهای فراوان روابط عریان جنسی، به شدت فیلم زنندهای محسوب میشود. بگذریم از اینکه فیلم چه تصویری از انقلابی نشان میدهد که امثال «ایوبی» تربیت شدهی آن، حقوقبگیر آن و مدیر رسمیاش هستند.
در چنین شرایطی سوال اینجاست که بازهی تحریف «جذب حداکثری» مدیران پیرامون جذب هنرمندان شبهروشنفکر تا کجاست؟ تا کی سوءاستفاده از این کلام رهبری ادامه خواهد داشت؟ یعنی این «جذب حداکثری» حتی شامل حال «بهمن قبادی» که لنز دوربین فیلمهایش بیسابقهترین سکانسهای غیراخلاقی یک فیلم فارسی زبان را ثبت کرده هم میشود؟ همان کسی که هیچ یک از بازیگران سینمای ایران به علت کثرت سکانسهای غیراخلاقی در فیلمش حاضر به بازی در آن نشدند؟ یعنی آقایان که مدتهاست حساسیتهای انقلابی خود را کنار گذاشتهاند، دیگر حتی به نشان دادن روابط عریان جنسی هم حساس نیستند و یا اینکه برای نشان دادن خوی جنتملنی و «اسلام رحمانی» خود پیش خبرنگاران آمریکایی، حاضر به صدور چنین گافهایی میشوند که خدایی ناکرده متهم به ذرهای حساسیت مذهبی و انقلابی نباشند؟
علاوه بر این، در حالی که «ایوبی» و همکارانش از سوی عالیترین مقام نظام توصیه به حمایت از جناح مومن فرهنگی شدهاند، بیشترین وقت خود را به پای امثال «جعفر پناهی» و پیدا کردن راه حلی برای حل مشکل او گذاشتهاند. و البته جای تعجب است که چرا نام «مخملباف» در این گفتگو نیامده و چرا «ایوبی» اهتمام خود را صرف حل مشکل او -که اخیرا برای بهاییان فیلم میسازد- نمیکند؟ به خصوص که تجربهی دو سال اخیر نشان میدهد هر فیلمسازی که در دولت قبلی از دایره حمایت بیرون مانده، قابلیت اینکه زیر چتر حمایتی «ایوبی» قرار بگیرد را خواهد داشت. میخواهد «بهمن قبادی» باشد یا «جعفر پناهی» و یا حتی «محسن استادعلی مخملباف».
البته فرجام تلخ گره زدن زلف سینمای ایران به توافق هستهای، خیلی زودتر از آنچه که سازمان سینمایی انتظار داشته باشد، رخ عیان میکند و در این صورت مدیران سینمایی خواهند ماند و انتظاراتی که بیهوده بالا رفته است. اما اینکه مدیر سینمایی جمهوری اسلامی در گفتگو با یک روزنامه آمریکایی شرم دارد از اینکه از خط قرمزهای واضح اخلاقی مردم کشورش دفاع کند و زیر بار حمایت از «بهمن قبادی»ها نرود، نکتهای است که جای تأمل فراوان دارد. و اگرنه خواب بازگشت به وطن سینماگران دلالی که با پائین تنهشان فیلم میسازند و از فحش دادن به جمهوری اسلامی کسب روزی میکنند، قطعا خوابی تعبیرناشدنی است. چه آنکه آنهایی که فکر میکنند به جای توافق هستهای، انقلاب شده و لسآنجلسیها قرار است در تهران به زودی کنسرت برگزار کنند، نیز خیلی زود از خواب بیدار خواهند شد.