به گزارش مشرق، نزديك به 20 روز از زمان اعلام متن جمع بندي مذاكرات هستهاي ميگذرد و در اين مدت واكنشها در داخل و فضاي بينالمللي نسبت به مفاد اين متن متفاوت بوده است، آن هم در شرايطي كه دقت در متن «برجام» و« قطعنامه 2231 » شوراي امنيت سازمان ملل حاوي نكات مبهم فراوان حقوقي، فني و سياسي است كه نگراني بسياري را براي جامعه ايراني به همراه داشته كه لازم است به زودي مطالبي با همين محور براي تنوير افكار عمومي به تحرير در آيد.
حال بر اساس آنچه اشاره خواهد شد رويكرد و مواضع نظام سلطه - طي 20 روز اخير- به انضمام برخي از بندهاي اين دو سند بينالمللي – برجام و قطعنامه - نكات مهمي را فراروي ما قرار ميدهد كه اشاره به آن ميتواند چشم انداز واقعي آينده برجام را ترسيم نمايد.
1- سياستمداران ايالات متحده امريكا طي 23 ماه مذاكره هرگز ذهن و فكر خود را صرفاً روي پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ايران متمركز نكردهاند و تلاش نمودهاند موازي و هماهنگ با فرايند مذاكرات به ديگر اهداف راهبردي خود در مقابله با نظام جمهوري اسلامي ايران هم فكر كرده و آنها را گام به گام اجرايي كنند.
به اين گزارهها كه دقيقا طي 20 روز اخير از سوي مقامات غربي بيان شده است توجه كنيم: « وزير امور خارجه امريكا: اگر به توافق پشت كنيم معلوم نيست دور ديگر در انتخابات رياست جمهوري ايران چه بر سر روحاني خواهد آمد»، « اوباما: چون ما ميتوانيم اگر بخواهيم و انتخاب كنيم ارتش آنها را از بين ببريم و من فكر ميكنم آنها آمادگي و ميل من براي اتخاذ اقدام نظامي در جايي كه آن را براي امنيت ملي امريكا مهم بدانم، ديدهاند»، « مقامات غربي و از جمله جان كري: رآكتور آب سنگين اراك با بتن پر ميشود»، « جان كري: به ظريف گفتم اعزام كشتي به يمن را تحمل نميكنم فوري تماس گرفت!»، « ارنست جاش سخنگوي كاخ سفيد: نكته كليدي اين است كه (پس از توافق) گزينه نظامي تقويت هم ميشود»، «اشتون كارتر: يكي از دلايلي كه اين يك توافق خوب است، اين است كه هيچ كاري در جهت پيشگيري از گزينه نظامي، گزينه نظامي ايالات متحده كه من مسئول آن هستم، انجام نميدهد»و« راو استوري: بمباران ايران نسبتاً سريع و بيدرد خواهد بود و باعث تسهيل مذاكرات خواهد شد.»
هر چند كه مشابه چنين سخناني بارها از سوي مقامات رسمي كشورامريكا اعلام شده اما وجه مشترك تمام اين عبارات در يك مسئله و آن تلاش براي « تحقير جامعه ايراني» است؛ هدفي كه طي 700 روز مذاكرات به كرات از سوي غربيها تكرار شده است و نخستين آن را بايد موضع اوباما كه براي اولين بار در طول رياستجمهوري خود اتخاذ شد - سه ماه پس از روي كار آمدن دولت روحاني و در آستانه سفر رئيسجمهور كشورمان به نيويورك – دانست كه ابراز ميكند: «ترجيح من براي حل مسئله به شكل ديپلماتيك، به اين معنا نيست كه ما به تهران «حمله نظامي» نميكنيم.» به باور غربيها تكرار مباحثي مانند « پر كردن رآكتور آب سنگين با بتن» ميتواند در يك فرايند زماني نسبتا كوتاه، جامعه ايراني را به اين باور برساند كه كشورشان توان تقابل با امريكاييها را در حوزههاي مختلف ايدئولوژيك، نظامي، سياسي و مذاكراتي ندارد و در هر شرايطي اين ايرانيان هستند كه بايد در مقابل هيبت و عظمت غرب سر تعظيم فرود بياورند و در مقابل خواستههاي آنها مطيع باشند.
به عبارت بهتر امريكاييها معتقدند عمليات رواني عليه ايرانيان طي چنين روشي ميتواند ضمن ايجاد «احساس خود كوچكبيني و حقارت در مقابل غربيهاي متمول» نهايتا به رشد و توسعه «روحيه ما نميتوانيم» شبيه آنچه در زمان قاجاريه و پهلوي در كشور موج ميزد بينجامد كه زمينه مناسب براي « تضعيف روحيه استكبار ستيزي»، « دست كشيدن از آرمانها و اهداف انقلاب»، « منفعل شدن در برابر نظام سلطه» و حتي «پشت كردن به انقلاب» است. بر اين اساس انتظار اين است كه دولت يازدهم و به خصوص وزارت امور خارجه در مقابل سخنان توهين آميز و تحقير محور غربيها چاره مناسبي بينديشد و پاسخ قاطع و درخور توجهي نشان دهد.
2- در بند 74، 75، 78 برجام لغات و عباراتي به كار رفته كه نشان ميدهد طرف غربي تلاش داشته راهبرد مورد اشاره را در متن توافق هم جاسازي كند.
در يكي از اين بندها ميآيد: « اگر آژانس نگرانيهايي در خصوص فعاليتها و مواد هستهاي اعلام نشده داشته باشد، بايدپايه نگراني خود را به ايران اعلام و خواهان شفافسازي شود» و در ادامه در بند 78 اضافه ميشود« اگر آژانس نتواند مواد و فعاليتهاي هستهاي اعلام نشده مغاير با برجام را تأييد كند، موضوع به كميسيون مشترك، هيئت داوري و شوراي امنيت ارجاع داده ميشود.»
مرور اين دو بند سؤالات بيشماري را مطرح ميكند از جمله اينكه چگونه ايران ميتواند عدم چيزي را ثابت كند، حال آنكه آژانس بايد دليل و اسناد متقن و معتبر براي ادعاي خود ارائه دهد- البينه علي المدعي- و بر اساس مباني حقوقي «موضوع اثبات، وجود است نه عدم وجود.»
فارغ از ايراد حقوقي چنين بندي چطور ممكن است ايران چيزي را اثبات نمايد كه وجود خارجي نداشته و امكان تحقق آن غيرممكن است؟
3- دربخشهايي از قطعنامه 2231 هم غربيها تلاش كردهاند تا به بهانه « تحت نظارت و كنترل بودن رفتارها جمهوري اسلامي ايران » از يك سو استقلال و امنيت كشور را زير سؤال برده و از سوي ديگر با تأكيد بر نظارتهاي گسترده و ويژه پيامهاي خاصي را به افكار عمومي داخل كشور انتقال دهند، چراكه آنها به خوبي ميدانند اعمال نظارتهاي غيرمتعارف احساس خودكوچك بيني را در كشور ميتواند بهوجود آورد. به عنوان نمونه در بند6 بخش b شوراي امنيت از كشورهاي عضو ميخواهد: «بايستي تمهيدات لازم را جهت جلوگيري از تأمين، فروش يا انتقال تسليحات يا مواد مرتبط از خاك ايران، توسط اتباع يا كشتيها و هواپيماهاي تحت پرچم خود به عمل آورند.»
همانطور كه به صورت اجمالي اشاره شد نظام سلطه موازي با مذكرات هستهاي تلاش ميكند «سرخوردگي» و تئوري«ما نميتوانيم» را در جامعه ايراني پس از 35 سال زنده كند؛ هدفي كه رويارويي دقيق، همسان و انقلابي مسئولان كشور و بهويژه دستگاه ديپلماسي را ميطلبد تا نشاط و خودباوري همچنان در سير حركت ملت مشاهده شده و تحفظ و عمل به اصول و آرمانهاي انقلاب به عنوان اصل اساسي، اولويت اصلي سياست خارجي كشور باقي بماند.
منبع : روزنامه جوان
1- سياستمداران ايالات متحده امريكا طي 23 ماه مذاكره هرگز ذهن و فكر خود را صرفاً روي پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ايران متمركز نكردهاند و تلاش نمودهاند موازي و هماهنگ با فرايند مذاكرات به ديگر اهداف راهبردي خود در مقابله با نظام جمهوري اسلامي ايران هم فكر كرده و آنها را گام به گام اجرايي كنند.
به اين گزارهها كه دقيقا طي 20 روز اخير از سوي مقامات غربي بيان شده است توجه كنيم: « وزير امور خارجه امريكا: اگر به توافق پشت كنيم معلوم نيست دور ديگر در انتخابات رياست جمهوري ايران چه بر سر روحاني خواهد آمد»، « اوباما: چون ما ميتوانيم اگر بخواهيم و انتخاب كنيم ارتش آنها را از بين ببريم و من فكر ميكنم آنها آمادگي و ميل من براي اتخاذ اقدام نظامي در جايي كه آن را براي امنيت ملي امريكا مهم بدانم، ديدهاند»، « مقامات غربي و از جمله جان كري: رآكتور آب سنگين اراك با بتن پر ميشود»، « جان كري: به ظريف گفتم اعزام كشتي به يمن را تحمل نميكنم فوري تماس گرفت!»، « ارنست جاش سخنگوي كاخ سفيد: نكته كليدي اين است كه (پس از توافق) گزينه نظامي تقويت هم ميشود»، «اشتون كارتر: يكي از دلايلي كه اين يك توافق خوب است، اين است كه هيچ كاري در جهت پيشگيري از گزينه نظامي، گزينه نظامي ايالات متحده كه من مسئول آن هستم، انجام نميدهد»و« راو استوري: بمباران ايران نسبتاً سريع و بيدرد خواهد بود و باعث تسهيل مذاكرات خواهد شد.»
هر چند كه مشابه چنين سخناني بارها از سوي مقامات رسمي كشورامريكا اعلام شده اما وجه مشترك تمام اين عبارات در يك مسئله و آن تلاش براي « تحقير جامعه ايراني» است؛ هدفي كه طي 700 روز مذاكرات به كرات از سوي غربيها تكرار شده است و نخستين آن را بايد موضع اوباما كه براي اولين بار در طول رياستجمهوري خود اتخاذ شد - سه ماه پس از روي كار آمدن دولت روحاني و در آستانه سفر رئيسجمهور كشورمان به نيويورك – دانست كه ابراز ميكند: «ترجيح من براي حل مسئله به شكل ديپلماتيك، به اين معنا نيست كه ما به تهران «حمله نظامي» نميكنيم.» به باور غربيها تكرار مباحثي مانند « پر كردن رآكتور آب سنگين با بتن» ميتواند در يك فرايند زماني نسبتا كوتاه، جامعه ايراني را به اين باور برساند كه كشورشان توان تقابل با امريكاييها را در حوزههاي مختلف ايدئولوژيك، نظامي، سياسي و مذاكراتي ندارد و در هر شرايطي اين ايرانيان هستند كه بايد در مقابل هيبت و عظمت غرب سر تعظيم فرود بياورند و در مقابل خواستههاي آنها مطيع باشند.
به عبارت بهتر امريكاييها معتقدند عمليات رواني عليه ايرانيان طي چنين روشي ميتواند ضمن ايجاد «احساس خود كوچكبيني و حقارت در مقابل غربيهاي متمول» نهايتا به رشد و توسعه «روحيه ما نميتوانيم» شبيه آنچه در زمان قاجاريه و پهلوي در كشور موج ميزد بينجامد كه زمينه مناسب براي « تضعيف روحيه استكبار ستيزي»، « دست كشيدن از آرمانها و اهداف انقلاب»، « منفعل شدن در برابر نظام سلطه» و حتي «پشت كردن به انقلاب» است. بر اين اساس انتظار اين است كه دولت يازدهم و به خصوص وزارت امور خارجه در مقابل سخنان توهين آميز و تحقير محور غربيها چاره مناسبي بينديشد و پاسخ قاطع و درخور توجهي نشان دهد.
2- در بند 74، 75، 78 برجام لغات و عباراتي به كار رفته كه نشان ميدهد طرف غربي تلاش داشته راهبرد مورد اشاره را در متن توافق هم جاسازي كند.
در يكي از اين بندها ميآيد: « اگر آژانس نگرانيهايي در خصوص فعاليتها و مواد هستهاي اعلام نشده داشته باشد، بايدپايه نگراني خود را به ايران اعلام و خواهان شفافسازي شود» و در ادامه در بند 78 اضافه ميشود« اگر آژانس نتواند مواد و فعاليتهاي هستهاي اعلام نشده مغاير با برجام را تأييد كند، موضوع به كميسيون مشترك، هيئت داوري و شوراي امنيت ارجاع داده ميشود.»
مرور اين دو بند سؤالات بيشماري را مطرح ميكند از جمله اينكه چگونه ايران ميتواند عدم چيزي را ثابت كند، حال آنكه آژانس بايد دليل و اسناد متقن و معتبر براي ادعاي خود ارائه دهد- البينه علي المدعي- و بر اساس مباني حقوقي «موضوع اثبات، وجود است نه عدم وجود.»
فارغ از ايراد حقوقي چنين بندي چطور ممكن است ايران چيزي را اثبات نمايد كه وجود خارجي نداشته و امكان تحقق آن غيرممكن است؟
3- دربخشهايي از قطعنامه 2231 هم غربيها تلاش كردهاند تا به بهانه « تحت نظارت و كنترل بودن رفتارها جمهوري اسلامي ايران » از يك سو استقلال و امنيت كشور را زير سؤال برده و از سوي ديگر با تأكيد بر نظارتهاي گسترده و ويژه پيامهاي خاصي را به افكار عمومي داخل كشور انتقال دهند، چراكه آنها به خوبي ميدانند اعمال نظارتهاي غيرمتعارف احساس خودكوچك بيني را در كشور ميتواند بهوجود آورد. به عنوان نمونه در بند6 بخش b شوراي امنيت از كشورهاي عضو ميخواهد: «بايستي تمهيدات لازم را جهت جلوگيري از تأمين، فروش يا انتقال تسليحات يا مواد مرتبط از خاك ايران، توسط اتباع يا كشتيها و هواپيماهاي تحت پرچم خود به عمل آورند.»
همانطور كه به صورت اجمالي اشاره شد نظام سلطه موازي با مذكرات هستهاي تلاش ميكند «سرخوردگي» و تئوري«ما نميتوانيم» را در جامعه ايراني پس از 35 سال زنده كند؛ هدفي كه رويارويي دقيق، همسان و انقلابي مسئولان كشور و بهويژه دستگاه ديپلماسي را ميطلبد تا نشاط و خودباوري همچنان در سير حركت ملت مشاهده شده و تحفظ و عمل به اصول و آرمانهاي انقلاب به عنوان اصل اساسي، اولويت اصلي سياست خارجي كشور باقي بماند.
منبع : روزنامه جوان