بهزاد با تحولی که در نگارگری مکتب هرات در دوران زندگی خود ایجاد کرد، توانست بهصورت مستقیم و غیرمستقیم باعث خلق آثار ارزشمندی شود که امروز جزو گرانترین و ارزشمندترین آثار نگارگری بهشمار میروند.
او مشهورترین نگارگر مکتب هرات بود. مکتبی که پس از ظهور، به اصلیترین شیوهی نگارگری در ایران تبدیل شد. هرات در طول 38 سال سلطنت سلطان حسین بایقرا بهدلیل علاقهی این پادشاه به شعر، هنر و موسیقی به مرکز فعالیت هنرمندان تبدیل شد و آنها توانستند در این مدت بهترین آثارشان را خلق کنند.
موزههای دنیا امروز به داشتن برگهایی از هنرمندان مکتب هرات در گنجینههایشان افتخار میکنند. برگهایی که در هر حراجی که باشند بهعنوان گرانترین اثر به فروش میرسند و مجموعهدارها برای داشتنشان سر و دست میشکنند.
بخش بزرگی از نگارگری ایران مدیون بهزاد و شاگردانی است که او تربیت کرد. شاهنامه شاهتهماسب که شاهکار گرانقیمت و معروف نگارگری ایران است، توسط شاگردان بهزاد و در مدت چند سال خلق شد.
شایستهترین هنرمندان مختلف عصر صفوی که دنبالهرو کمالالدین بهزاد بودند، 20 سال برای تکمیل این کتاب کار کردند و در نهایت، بهدلیل تکمیل شدن آن در زمان سلطنت شاهطهماسب (فرزند شاهاسماعیل) به شاهنامه طهماسبی یا شاهطهماسب معروف شد. این اثر در اواخر سده شانزدهم میلادی توسط شاهطهماسب صفوی به سلطان تازه بر تخت نشسته عثمانی هدیه داده شد و تا اوایل سده نوزدهم در آنجا باقی ماند.
ویژگیهای خاص و شگفتانگیز هنر ایرانی که در این کتاب به کار رفته، باعث شده درباره نحوه خلق آن روایات مختلفی که برخی از آنها به افسانه شبیه است، بهوجود بیاید.
مکتب هرات در دوره حکومت شاهرخ تیموری پایهگذاری شد و در دوره سلطان حسین بایقرا به اوج خود رسید. نگارگران و خوشنویسان مشهور آن دوره برای کار روی این مکتب به هرات سفر کردند و با سکونت و فعالیت هنری در آنجا، هرات را به مرکز اصلی فرهنگ و هنر تبدیل کردند. آثاری که از این دورهی خاص باقی مانده، جزو درخشانترین آثار نگارگری بهشمار میروند. شاهنامه بایسنقری که شامل 22 صفحه است از مهمترین آثار این دوره است. این اثر در موزه کاخ گلستان نگهداری میشود.
بهزاد از میراث گذشتگان و بخصوص از دستاوردهای دو استاد معاصرش - روحالله میرک خراسانی و مولانا ولیالله - به خوبی بهرهمند شد. او در حدود 20 سالگی توانست خود را بهعنوان یک نقاش با استعداد معرفی کند. بهزاد در یک دوره هشت ساله (886-893) سبک خود را تکامل بخشید و در دوره بعد (894-916) بهترین آثارش را آفرید. بهزاد آثار گوناگونی از خود باقی گذاشت که بیشتر آنها امضا ندارند. بخشی از نقاشیهای منسوب به او ممکن است با همکاری دیگران یا توسط شاگردانش اجرا شده باشد.
چهرهها یا رویدادهای واقعی و زنده، بازنمایی وقایع تاریخی براساس گزارش معاصران و آمیخته با خیالپردازی، تصاویر مربوط به کتابها و نگارههای مستقل از متن که معمولا صحنهای خیالی را به تصویر کشیدهاند، بخشهای مختلف نگارگریهای بهزاد را تشکیل میدهند.
اصلیترین ویژگی آثار و سبک کمالالدین بهزاد را واقعگرایی میدانند. او توانست با واقعیتر کردن جزییات صورت آدمها، آنها را به واقعیت نزدیکتر کند و حالت طبیعیتری به آنها ببخشد.
کمالالدین بهزاد برخلاف نگارگران پیشین به جهان واقعی توجه کرد. او توانست حالت خاص و ظریف آنچه را که میدید با وضوح کامل تشخیص دهد. بنابراین در همهی نقاشیهایش انسانها، حیوانات، نباتات، صخرهها و کوهها از خصلتهای خاص خودشان آکندهاند. او به مدد طراحی توانست پیکرههای یکنواخت و بیحالت در نقاشیهای پیشین را به حرکت درآورد. حالتها، قیافهها و رنگ چهرهها را تنوع بخشید. طبیعت و معماری را به مکان فعل و عمل آدمها بدل کرد، و در این محیط برای هر پیکر، جایی مناسب در نظر گرفت. درختان سپیدار با برگهای پاییزی، گلوبوته و علفهای مختلف و نامنظم تپهها و نهرهای مشابه طبیعت از عناصر اصلی مناظر بهزاد بودند. گاه زمین را بدون گل و گیاه نمایش میداد تا بتواند حرکات و روابط پیکرها را بهشکل بارزتر به نمایش بگذارد.
او در آغاز فعالیتش در کتابخانه سلطان حسین بایقرا، تمرکزش را روی تصویرگری کتابهای داستانی و تاریخی گذاشت. تلاش او در این زمینه باعث شد تصویرگری کتاب در آن دوره، تحول بزرگی یابد. پیش از بهزاد، در نگارگریها جایی هم برای خوشنویسی بخشی از شعر یا داستان میگذاشتند؛ اما او با هویت بخشیدن به نقاشی و جدا کردن آن از متن، تصویرهایی مستقل بهوجود آورد.
اوج نوآوری بهزاد را در نگارههای نسخه بوستان سعدی و نسخه خمسه نظامی میتوان دید. این آثار در سالهایی پدید آمدند که بهزاد در دربار سلطان حسین بایقرا و در یک محیط خردمندانه کار میکرد.
زیبایی آثار بهزاد و نوآوریهای او در نگارگری باعث شد بسیاری از هنرمندان پس از او، سبک این هنرمند را دنبال کنند. همچنین این موضوع باعث شده تا امروز نگارگریهای بدون امضایی که توسط دیگران خلق شدهاند به بهزاد نسبت داده شوند. با این حال، تعادل و تناسب تصاویر و رنگها از مشخصههای مهم کارهای کمالالدین بهزاد است. دقت او در پیاده کردن جزییات، شگفتانگیز بود و سعی داشت تصاویر به واقعیت نزدیکتر باشند. این واقعگرایی یکی از مهمترین راههای تشخیص نقاشیهای این هنرمند از آثار دیگران است. بهزاد بهشدت به جزییات اهمیت میداد. شاخههای پرشکوفه و نقش کاشیها و فرشهای پر از زیور در آثار این هنرمند نشاندهندهی ذوق تزیینی و ظرافت بیحساب بهزاد است.
یکی از مهمترین دلایل شهرت کمالالدین بهزاد، شیفتگی هنرمندان غیرایرانی به سبک کاری این استاد بود. آوازهی هنر بهزاد از مرزهای ایران فراتر رفت و هنرمندان عثمانی و هندی اصول او را در کارهایشان در پیش گرفتند. اورهان پاموک، نویسنده ترک برنده جایزه نوبل، در کتاب «نام من سرخ» که در سال 1998 در ترکیه منتشر شد، از شاهنامه شاهطهماسب، زیبایی نقاشیهای آن و نبوغ هنرمندان ایرانی عصر صفوی نام برده است. او در این کتاب گفته که بسیاری از هنرمندان و نقاشان تراز اول عثمانی در حسرت دیدن نگارههای این اثر ارزشمند بودند و آخرین آرزوی عمر هنری خود را دیدن هنر هنرمندان ایرانی میدانستند.
کمالالدین بهزاد پس از تصرف هرات توسط شاهاسماعیل صفوی، به تبریز رفت و در دوره شاهاسماعیل و شاهطهماسب به فعالیت هنریاش ادامه داد. او در همین شهر از دنیا رفت.
در بخشی از این نوشتار، از کتاب «نقاشی ایران، از دیرباز تا امروز» نوشته رویین پاکباز استفاده شده است.