مجري برنامه ابتدا از نيرومند به عنوان مديرعامل جديد «انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس» درخواست کرد تا در اولين حضورشان در برنامه «سينما روايت» صحبت هايي داشته باشد که وي طي سخناني کوتاه اظهار داشت: خوشحالم که در خدمت شما هستم. اطلاعي نداشتم که قرار است حرف بزنم. امروز اولين روز از حضور بنده در اين جايگاه و انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس است. به همين جهت بايد بيشتر از هر چيزي گوش بدهم. ترجيح مي دهم در مورد مسائل مربوط به انجمن در زمان خودش وارد صحبت شوم.

مدير عامل جديد انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس، همچنين افزود: اين مستند روايت خوبي داشت. اميدوارم در ادامه شاهد کارهايي از اين دست باشيم. اميد دارم «سينما روايت» با فضا سازي بهتر در مطبوعات، به ويژه در حوزه سينماي داستاني و مستند کشور به يک جريان فرهنگي تبديل شود.

محمد رضا شرف الدين گفت: «سينما روايت» يکي از موفق ترين و تاثيرگذارترين برنامه هاي انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس است که بنده لازم مي دانم امروز تشکر کنم از افرادي که در طول اين مدت «سينما روايت» را راه اندازي و برگزار کردند. به ويژه و بيش از همه از روح الله سهرابي «قائم مقام انجمن» تشکر مي کنم، چرا که «سينما روايت» که اکنون به يکي از برنامه هاي تاثيرگذار و جريان ساز در حوزه فرهنگ و به ويژه سينماي کشور مبدل شده است، به واقع زاييده ذهن خلاق ايشان بوده است.

وي در ادامه گفت: همه تلاش کرديم تا اين مسير در «سينما روايت» ادامه داشته باشد. بايد به اين نکته اشاره کنم، زماني که بنده به انجمن آمدم در زمان مديريت بهروز اثباتي بود. او در آن سال ها به من اعتماد کرد. امروز هم خوشحالم که آقاي نيرومند، برادر و دوست هميشگي ام در اين جايگاه قرار گرفته است. دوستي که او را شايسته تر از خود مي دانم و اطمينان دارم که بهتر و موثرتر اين مسير را ادامه خواهد داد. ان شاء الله نتايج آن را خواهيم ديد. علاقه من به «سينما روايت» بر هيچ کدام از دوستان پوشيده نيست و همچنان جلسات سينما روايت را از دست نخواهم داد.

روح الله سهرابي «قائم مقام انجمن سينماي انقلاب دفاع مقدس» در اين جلسه طي سخناني کوتاه اظهار کرد: من هم از زحمات بي شمار و مداوم محمد رضا شرف الدين در اين سال ها تشکر مي کنم. اطمينان دارم برکات و زحماتي که شرف الدين کشيد، در انجمن همچنان باقي و به يادگار خواهد ماند. وظيفه خودم مي دانم که به مديرعامل جديد تبريک بگويم.

در ادامه مراسم، محمد علي رخشاني کارگردان فيلم مستند «مالکوم شباز» گفت: ابتدا بايد از تهيه کننده اين اثر تشکر و قدرداني کنم و همچنين انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس به ويژه روح الله سهرابي که خالصانه در طول مسير توليد بنده را همراهي کردند. وي گفت: به هيچ عنوان براي جشنواره فيلم نخواهم ساخت و نمي سازم. اين مستند و موضوع آن دغدغه من از نوجواني بوده است. شخصيت اين مستند يعني شباز از دوره نوجواني مورد توجه من بوده، چرا که وي از آزادي و صلح صحبت مي کرد، آن هم در کشوري چون آمريکا.

بايد به چند نکته اشاره کنم؛ اين مستند با فيلم ها و اطلاعاتي که در دست داشتيم بايد پاي ميز تدوين ساخته مي شد. به هيچ عنوان نمي توانستيم به آمريکا برويم و در مورد مسئله اي که خط قرمز آنهاست تحقيق کنيم و يا تصاويري را ضبط کنيم. همچنين مدارک کمي در دست داشتيم. يکي از اتفاقات خوب، سفر «رندي شورت» به ايران بود. او يکي از مخالفين سياست هاي آمريکاست. با وي گفتگوهاي خوبي داشتيم که در فيلم شاهد بوديد.رخشاني در ادامه افزود: يکي ديگر از کارهايي که به ما کمک کرد، دوستاني بودند که به آمريکا رفت و آمد داشتند. از آنها مي خواستم زماني که مي رفتند، فيلم هايي را که نياز بود، بگيرند يا اطلاعات لازم را برايم بپرسند و در اختيارم قرار دهند. اين کار زمان قابل توجهي را به خود اختصاص مي داد. يکي از چيزهايي که تلاش کردم آن را رعايت کنم کيفيت فيلم مخصوصاً در بعد گرافيکي آن است، چرا که مخاطبين اصلي خودم را غير ايراني ها مي ديدم.

رخشاني همچنين اظهار داشت: بسيار تلاش کردم که از پروپاگاندا فاصله بگيرم و فيلمم حالت تبليغاتي پيدا نکند. به طور مثال برخي از حرف هاي رندي شورت را در فيلم نياوردم که برخي گمان نکنند اين اثر يک طرفه قرار است حرف هايي بزند که ما مد نظر داريم. رخشاني در پاسخ به اينکه اين فيلم به لحاظ ساختاري با فيلم هاي قبلي او کاملا متفاوت بوده است، گفت: من يک فيلمساز هستم و علاقه دارم ژانرهاي مختلف را امتحان کنم. به همين دليل فضاي اين فيلمم با اثر قبلي که ساخته ام تفاوت دارد. در اين فيلم سعي کردم قضاوت نکنم و آن را بر عهده مخاطب بگذارم. قطعاً من يک فرد سياسي نيستم.

سردار دکتر بهروز اثباتي «رئيس قرارگاه سايبري ستاد کل نيروهاي مسلح» که در اين جلسه حضور داشت ضمن تبريک به محمد حسين نيرومند گفت: محمد رضا شرف الدين در زمان مديريت من به انجمن آمد، زماني که ما در بن بست بوديم و واقعاً او ما را از بن بست بيرون آورد و دلسوزانه کار کرد.

دکتر اثباتي در اتباط با مستند «مالکوم شباز» اظهار کرد:  نگاه من به دليل حوزه مطالعاتي و فعاليتم يک نگاه استراتژيک است. زماني که آمريکا مي خواهد جايي را تسخير کند با مدلي تحت عنوان لکه اي اين کار را انجام مي دهد يعني به صورت پراکنده در همه جاي آن کشور نقطه گذاري هايي مي کند و کم کم آن را گسترش مي دهد. اين اتفاق در اين مستند افتاده بود. نقطه گذاري هايي براي رسيدن به هدف انجام شده است که نمي دانم با آگاهي بوده يا بر اساس غريزه هنري، کارگردان فيلم به اين روش رسيده است.

او همچنين گفت: اين روش همان قدر که قدرتمند است به همان اندازه با يک اشتباه مي تواند لطمه هاي زيادي را به اثر بزند. بايد درست انتخاب کرد و دست هم آن بحث را گسترش داد تا تمام بحث ها به مثابه يک نقطه گسترش يابند و يکديگر را در بر بگيرند. منابع اطلاعاتي براي ساخت چنين مستندي سخت است و سخت تر اينکه سوژه نيز در آمريکا قرار دارد و فيلمساز مي خواهد خطوط قرمز آمريکا را کنار بزند. اينها شرايط سختي است.

دکتر اثباتي اظهار کرد: به نکته اي در جهان امروز اعتقاد دارم که اثبات هم شده است و آن، اين است که مخاطب امروزي به دنبال درک ساده مطالب است. اگر پيچيده صحبت کنيم تماشاگر خود را از دست داده ايم. با نگاهي به فضاي مجازي و نوع ساخت آنها به اين مهم کاملاً پي مي بريم. در دنياي امروز انديشمندان هم ساده فکر مي کنند. نبايد در آثارمان به دنبال زدن حرف هاي پيچپيده باشيم که مخاطب اثر ما را کنار بگذارد.

اثباتي اظهار داشت: اين فيلم به تروريست پرداخته است و در مورد آن صحبت مي کند. هر کجا که اسلام حضور داشته، اين ترور از ميان برداشته شده است. اسلام حتي خودکشي را نفي مي کند و مجازات سنگين براي آن در نظر دارد. اسلام در تقابل با تروريسم است. براي رساندن مفاهيم خود بايد به سراغ ادبيات تصويري برويم، کاري که امروز هاليوود انجام مي دهد. هاليوود تلاش دارد با ساخت ابزارها و فيلم ها قدرت درک را براي مردم راحت تر کند. آنچه که دفاع مقدس را ثبت کرده، دوربين هاي عکاسي و فيلمبرداري بوده است. پس بايد به اهميت ثبت تصوير و تاثيرگذاري آن پي ببريم. حال اين سئوال پيش مي آيد که امروز دوربين هاي ما  در يمن کجا هستند؟!

مالکوم شباز نوه دختري مالکوم ايکس است. انقلابي مسلمان و سياه پوست آمريکايي که در 21 فوريه 1965 به دليل فعاليت‌هاي ضد آپارتايدي عليه سرمايه‌ داري، هدف 15 گلوله قرار گرفت و کشته شد. شباز هم مانند پدر بزرگش به يک رهبر سياسي مذهبي تبديل شده بود. دولت آمريکا از کودکي با به زندان انداختنش او را تحت فشار قرار داده بود. او سه بار به زندان محکوم شد و مدت زيادي را در زندان گذراند. پليس آمريکا به هر بهانه ‌اي که مي ‌شد براي او دردسر ايجاد مي‌ کرد. حتي يک بار او را به خاطر رد شدن از چراغ قرمز عابر پياده دستگير کردند.

شباز در سومين باري که به زندان رفت با يک مسلمان آشنا شد و در آنجا مذهب تشيع را برگزيد. پس از آن در سال 2010 به حج رفت. در عربستان به او پيشنهاد شد که در آنجا بماند و با درآمدي کلان به ترويج وهابيت بپردازد! اما مالکوم شباز با وجود فقري که ناشي از فشارهاي نظام آمريکا در زندگي او بود، اين پيشنهاد را نپذيرفت. چند سال بعد او تصميم گرفت براي آشنايي بيشتر با تشيع به ايران بيايد و در حوزه علميه درس بخواند. درست همين زمان بود که اف بي آي شروع به تشديد آزار و اذيت او کرد. پليس، شباز و خانواده‌اش را به هر بهانه ‌اي مورد بازجويي قرار ‌داد.

 با اين حال شباز از تصميمش منصرف نشد و همه مراحل اداري سفر به ايران را طي کرد. اما بعد از اين شباز به مکزيک رفت تا براي تعدادي از کارگران اين کشور سخنراني کند. وقتي پايش را از آمريکا بيرون گذاشت به طرز عجيبي کشته شد. کشته شدني که دوستانش هيچ‌ گاه هيچ يک از روايت ‌هاي مطرح شده در باره آن را باور نکردند. او به خاطر بيان حقيقت کشته شد.

منبع: رسالت