پرویز امینی مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در میزگرد "ایران در دوران پسا توافق" طی سخنانی با بیان اینکه بحث خود را بر روی نهاد دولت و قوه مجریه متمرکز میکنم، اظهار داشت: تاثیر توافق بر دولت یازدهم را با دو کلید واژه بیان میکنم، نخست "گسترده بودن مناسبات دولت یازدهم با محیط اجتماعی و سیاسی" و دیگری "کوتاه مدت بودن این آثار" است.
وی با اشاره به گستردگی مناسبات دولت با محیط سیاسی و اجتماعی اظهار داشت: دولت یازدهم را میتوان به دو دولت پیشاتوافق و پساتوافق تقسیمبندی کرد. یعنی دولت یازدهم پیشاتوافق با دولت یازدهم پساتوافق از نظر اجتماعی متفاوت است. پس از توافق سرمایه اجتماعی دولت بازسازی میشود و در واقع این توافق برای دولت سرمایه اجتماعی ایجاد میکند. این توافق نارضایتیهایی که در گذشته از دولت وجود داشته را تا حدی تعدیل کرده و برای دولت اعتماد درست میکند و دولت میتواند برنامهها و اهدافی که مطرح کرده را پیش ببرد .
این مدرس جامعه شناسی سیاسی تصریح کرد: از نظر سیاسی، دولت با جریان اصلاحطلب یک ائتلاف داشت و در انتخابات 92 و پس از آن نسبتی را با جریان اصلاحطلبی برقرار کرده بود. دولت به دلیل ضعفهایی که در بدنه اجتماعی خود داشت، فاقد یک بدنه ایدئولوژیک مستقل بود که متکی بر آنها بتواند در شرایط اجتماعی و سیاسی عمل کند. علاوه بر این در انتخابات 24 خرداد 92 نیز، پیروزی گفتمانی نداشت تا بدنهای را به دولت متعلق کند. بنابراین دولت یازدهم به بدنه اجتماعی فراهم آمده از سوی جریان اصلاح طلبی نیاز داشت. دولت تنها پایگاه اجتماعی که میتوانست برای خود کسب کند، یک پایگاه اجتماعی بود که از طریق «کارآمدی وکارکردی» میتوانست بدست آورد.
دولت در فضای انتخاباتی نسبت به جریان اصلاح طلب دست بالا را در آرایش و تصمیمگیری دارد
امینی افزود: تا پیش از توافق، دولت در حوزههای مختلف این ظرفیت را به دست نیاورده بود و یا حداقل، انتظاری که جامعه از دولت داشت به دست نیامده بود. اما از آنجا که توافق پس از مدت طولانی در کشور اتفاق افتاد و ذهنیت اجتماعی کاملاً با آن درگیر بود به طوری که پس از انقلاب موضوعی در سیاست خارجی نداشتیم که تا این حد فضای داخلی را درگیر خود کند لذا برای جامعه توافق و عدم توافق مطرح بود و چون دولت توانست توافق را به سرانجام برساند، صرف نظر از کیفیت و ارزیابی راجع به آن، یک پالسهای مثبت اجتماعی را دریافت خواهد کرد. بنابراین دولت میتواند موضع مستقلتری نسبت به جریان اصلاحطلب پیدا کند و در فضای انتخاباتی که در پیشرو داریم دولت نسبت به جریان اصلاح طلب دست بالا را در آرایش و تصمیمگیری دارد.
توافق بما هو توافق موضوعیت ندارد بلکه توافق باید بتواند مسایل مردم را حل کند
وی با اشاره به تأثیرات کوتاه مدت این توافق برای دولت تصریح کرد: به دلیل اینکه "توافق بماهو توافق" یا «روابط خارجی به ماهو روابط خارجی»برای اکثریت مردم موضوعیت ندارد و آنها به دنبال این هستند که این توافق منجر به حل مسائل زندگی شود و تغییر روابط با قدرتهای بزرگ منجر به رفاه بیشتر و بهبود زندگی شود لذا مطالبات اجتماعی به سمتی می رود که آثار توافق بر زندگی روزمره آنها قابل مشاهده و ملموس باشد. بنابراین اگر دولت میخواهد این بازسازیهای اجتماعی که در بدنه و سرمایه اجتماعی خود انجام داده، متداوم شود یا تعمیق پیدا کند، شرطش این است که بتواند آثاری که وعده داده بود، در محیط واقعی زندگی مردم به بار بنشاند.
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه دولت در اینجا با دو چالش مواجه است، گفت: این سبب میشود که برای توافق یک واقعیت دو چهره از نظر سیاسی واجتماعی و موقعیت ژانوسوار قائل باشیم. چهره مثبت آن این بود که برای دولت بازسازیهای اجتماعی ایجاد میکرد و اعتماد اجتماعی را نسبت به دولت بالا میبرد و چهره منفی نیز این است که توافق باید منجر به رفع تحریمها شود چراکه دولت یازدهم دائما این را میگوید که توافق منجر به برداشته شدن تحریمها میشود.
امینی افزود: پیش از توافق مسائل به تحریمها نسبت داده میشد. بنده این موضوع را به دوپینگ دولت تعبیر کرده بودم. یعنی دولت میتوانست دوپینگ کند و مشکلات را به تحریمها ارجاع دهد. اما اتفاق مهمی که رخ داده آن است که پس از توافق و رفع تحریمها این دوپینگ دولت برداشته میشود و دولت پدیدارشناسانهتر در معرض جامعه قرار میگیرد و آنچنان که واقعاً هست ظهور خواهد کرد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی اضافه کرد: چالش دوم دولت این است که سطح مطالبات و توقعات از دولت بسیار بالا است. بخشی از این افزایش سقف انتظارات جامعه هم به دست خود دولت انجام شده است. دولت میگفت آب خوردن مردم هم در گرو رفع تحریمها است، یعنی ساحت عمومی زندگی شما در گرو رفع تحریمها است. لذا دولت پس از توافق مجالی برای ناکارآمدی ندارد. یعنی این دو پینگ برداشته شده و انتظارات بالارفته و شرایطی را برای دولت بوجود میآورد که مجال ناکارآمدی ندارد و فرصتی برای از دست دادن در اختیار نخواهد داشت. اگر دولت بتواند به وعدههایی که داده عمل کند، میتواند این سرمایه اجتماعی را که پس از توافق بدست آورده، حفظ کند اما اگر این اتفاق رخ ندهد و انتظاراتی که جامعه از دولت دارد، محقق نشود این فرصتی است که سویه تهدید آن تقویت میشود و دولت در شرایط اجتماعی سختی قرار میگیرد.
امینی همچنین تاکید کرد: دولت از نظر سیاسی هم همین مسئله را دارد. اگر بتواند شرایط سیاسی و اجتماعی خود و وعدههای خود را در عمل پیش ببرد، میتواند افتراق بیشتری از جریان اصلاحطلب پیدا کند و یک بازیگر مستقلتر از وضع موجودی که هست، باشد.
این کارشناس مسائل سیاسی در بخش دوم سخنان خود با بیان اینکه بنده ناظر به امر واقع که شرایط پس از توافق چه میشود، صحبت میکنم چراکه دولت یا قوه مجریه یک بازیگر بسیار مهمی در کشور است، اظهار داشت: با بررسی تحولات جمهوری اسلامی میبینیم که پیش زمینه این تحولات در انتخاباتهای ریاست جمهوری و سپس در دولتها تجلی یافته. برای همین به لحاظ جامعه شناسی سیاسی دولت یک بازیگر مهمی است و بنده ناظر به شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه پس از توافق صحبت کردم که دولت به دو بخش پس از توافق و پیش از توافق تقسیم میشود که شرایط متفاوتی از هم دارند. وقتی به ادبیات رئیس جمهور پس از توافق دقت کنید، متوجه میشوید که تغییر کرده و دیگر به منتقدین توهین نمیکند چراکه احساس پیروزی میکند، درحالی که قبل از توافق زیر فشار بود.
امینی با اشاره به سخنان نقیبزاده و با تاکید بر اینکه "حرفهای شما گرانبار از پیشفرضهای اثبات نشده است " اظهار داشت: یکی از گزارههای شما این بود که اگر توافق به سرانجام نرسد، جنگ و براندازی حتمی است. معنای این حرف این است که دشمنان پیش از توافق نمیخواستند، جنگ و براندازی داشته باشند؟ در تمام دهههای پس از انقلاب برنامههای آنها همین بوده است. آنها(اوباما) الان خود میگویند که گزینه جنگ با ایران ما را وارد طوفانی میکند که خروج از آن به شدت دشوار است. همچنین در مورد اینکه گفتید "اسرائیل نابود نمیشود، پس نباید چنین شعاری بدهیم"، باید بگویم اگر قبل از جنگهای بیستودو روزه یا سیوسه روزه لبنان یا همین جنگ 50 روزه که مقاومت توانست برای اولین بار ضمن جنگ شرایطش را بر طرف صهیونیستی تحمیل کند، به شما میگفتیم، نتیجه چه میشود؟ آیا شما چیزی را که رخ داد، برآورد میکردید؟ میتوانم با قاطعیت بگویم خیلی افراد چنین موضوعی را پیش بینی نمیکردند اما این پیروزی اتفاق افتاد و جریان مقاومت توانست اسرائیل را شکست دهد.
شما گفتید که قدرت غرب را جدی نگرفتیم و براساس آن حرفهایی میزنیم. در
حالیکه در طی این 35 سال اتفاقاتی افتاده و جمهوریاسلامی در مسائل مختلف
مانند عراق، یمن، فلسطین و لبنان، سوریه این قدرت را به چالش کشیده است. در
مسئله سوریه آنها با همه قوا میخواستند مقاصد خود را پیش ببرند، اما اراده
جمهوری اسلامی بر آنها فائق آمده است.
از شما میپرسم: خود اصل انقلاب اسلامی سختتر است یا حرفهایی که جمهوری
اسلامی میزند؟شاه مورد حمایت یکپارچه غرب و دولت آمریکا بود ولی انقلاب
اسلامی آن را ساقط کرد. بنابراین در این که بتوان چنین پیش فرض هایی را پیش
برد، تردید اساسی دارم.
شرایط بدون توافق برای دولت یک کابوس وحشتناک بود که دلش نمیخواست تعبیر شود
وی با بیان اینکه دولت یازدهم به لحاظ اجتماعی و سیاسی مسیری را طی کرده بود که ناگزیر به توافق بود، تاکید کرد: شرایط بدون توافق برای دولت یک کابوس وحشتناک بود که دلش نمیخواست تعبیر شود برای اینکه ایدهای که دولت قصد داشت، با آن کار کند برمبنای توسعه بود و این توسعه از مسیر همگرایی با کشورهای توسعه یافته که دانش، فناوری و سرمایه دارند، به دست میآمد و راه دیگری برای آن ممکن نبود. آن کشورهای توسعه یافته کشورهای غربی هستند و کشورهای غربی همان کشورهای قدرتمند هستند و این مسئله هستهای در رابطه ما با کشورهای توسعه یافته، غربی یا قدرتمند اختلال ایجاد کرده بود.
دولت اصرار بر فناوری هستهای را تهدیدی برای ایدهای که برای اداره کشور دارد، میداند
این مدرس دانشگاه ادامه داد: برای دولت فناوری هستهای بماهو فناوری هستهای، در دل این طرحی که برای اداره جامعه داشت، معنا و موضوعیتی ندارد. اگر بخواهم این خواست دولت را بسیار رادیکال کنم باید بگویم که دولت اصرار بر فناوری هستهای را تهدیدی برای ایدهای که برای اداره کشور دارد، میداند. بنابراین اگر دولت نمیتوانست توافق کند، ایدهای برای اداره کشور نداشت و فلسفه وجودی اش بلاموضوع میشد.
امینی تصریح کرد: در غرب دولتهایی که سرکار میآیند، ایدههایی برای اداره کشور دارند و وقتی شکست میخورند، انتخابات زودرس برگزار میشود. دولت یازدهم هم درست یا غلط توافق و رسیدن به توافق را به همه موجودیت دولت گره زده بود و همه چیز را به مسئله هستهای منوط کرده بود. مردم نیز بر اثر القائات دولت و برخی رسانهها تقریباً چنین فضایی را از نظر اجتماعی و سیاسی پیدا کرده بودند لذا اگر دولت نمیتوانست به توافق برسد از نظر اجتماعی و سیاسی دچار ناکامی و نارضایتی بالا میشد. دولت از نظر اجتماعی و سیاسی و ایده اداره کشور ناگزیر به توافق بود و توافق برای دولت حیاتی بود. یعنی شرایط بدون توافق برای دولت یک شرایط بخصوصی بود که فکر نمیکنم، دولت میتوانست آن را تحمل کند و موضع فعالی در آن شرایط بگیرد.
وی افزود: حالا که توافق صورت گرفته دولت برای آن ایدهای که با آن قصد
اداره کشور را دارد، مشروعیت و برای توانایی خود برای حل مسائل اعتماد
ایجاد کرده است . لذا توافق یکی از نشانههای کارآیی دولت است که میتواند
پایگاه اجتماعی برای خود ایجاد کند اما این موضوع کوتاه مدت است چراکه برای
مردم توافق بما هو توافق، روابط خارجی بما هو روابط خارجی و اصلاح روابط
خارجی و تعامل با غرب مسئله نیست بلکه آنها به دنبال رفع مسئله خود و معیشت
و رفاه کشور هستند. پس دولت باید بتواند سرمایههایی که بدست آورده را صرف
تحقق شعارها و برنامههای خود کند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به چالشهای دولت پس از توافق نیز گفت: دوپینگ وصل کردن مشکلات به تحریمها پس از توافق برداشته میشود و دولت دیگر نمیتواند مسائل و مشکلات را به تحریمها نسبت دهد. چالش دیگر این است که انتظارات مردم بالا است. دولت در این شرایط که قدرت دوپینگ ندارد و با انتظارات بالا نیز مواجه است، مجالی برای ناکارآمدی ندارد. بنابراین توافق دولت را از اینکه جوانمرگ شود، نجات داد و از اینکه به لحاظ اجتماعی و سیاسی پایان کار دولت اعلام شود، عبور داد، اما آن را در شرایط چالش های جدید پسا توافق قرار داده است.
امینی در ادامه این میزگرد و در بخش سوم سخنان خود در پاسخ به اظهارات عباس عبدی که میگفت تبعات شکست دولت در توافق به سمت حاکمیت نیز سرازیر میشود، گفت: دولت بدون جلب نظر حاکمیت نمیتوانست چنین توافقی را به سرانجام برساند. اما چرا حاکمیت این توافق را قبول کرد؟ ممکن است حاکمیت تحلیل ما را داشته باشد که دولتی سرکار آمده و ایدهای برای اداره کشور دارد و موجودیت سیاسی و اجتماعی آن هم به همین ایده گره خورده، به هرحال درست یا غلط جامعه همه انتظارات خود را متوجه این کرده که حل مسائل من منوط به این توافق است؛ توافقی که باید صورت گیرد تا بعد مسائل حل شود.
"اگر این توافق صورت نمیگرفت، دولتی که سرکار بود، دچار مشکل میشد و دوم اینکه از نظر اجتماعی ممکن است یک بنبست اجتماعی رخ دهد لذا حاکمیت ممکن است براساس مصلحتهایی بگوید، هزینههای توافق در قیاس با هزینههای اجتماعی و سیاسی کمتر یا قابل مدیریت کردن است. لذا حاکمیت با انعطاف های فراوان که خود آگاه به هزینه ها و ریسک های آن است، توافق را قبول کرده تا مانع فروپاشی دولت و القاء بن بست اجتماعی شود.
وی در پاسخ به این سوال که اگر توافق شکست بخورد به حاکمیت هم آسیبی وارد میشود یا خیر؟ گفت: این طبیعی است، مثلاً دولت احمدینژاد شکست خورد یا ضعیف شد، به حاکمیت ضربهای وارد نشد؟ یا مثلاً دولت آقای هاشمی یا دولت آقای خاتمی. این طبیعی است اما اینکه رابطه یک به یک داشته باشند، محل سوال است. یعنی اگر دولت خاتمی یا هاشمی یا احمدینژاد شکست خوردند، یعنی نظام هم به همان اندازه شکست خورده؟ نه! من این رابطه را قبول ندارم. چون در آن صورت اساسا نباید تا کنون نظامی باقی میماند. ولی به هر حال بخشی از هزینههایی که به دلیل ناکارآمدی دولت ایجاد میشود، به حاکمیت و نظام تسری پیدا میکند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: بنابراین ممکن است نظام از این موضع که نباید این دولت آسیب ببیند ولو هزینههایی داشته باشد، شرایطی را فراهم کنند که دولت بتواند ایده خود برای اداره کشور را پیاده کند. برخی از امکانهایی که برای دولت آقای روحانی فراهم شد، شاید برای دولتهای قبلی فراهم نشد تا دولت یازدهم بتواند کار خود را پیش ببرد لذا برای همین است که میگویم دولت باید از فرصت بدست آمده استفاده کند.
پس از توافق و رفع دوپینگ تحریم ها، دولت پدیدارشناسانه تر در معرض مردم است
امینی خطاب به احمد نقیبزاده و عباس عبدی تصریح کرد: بنده با این حرف مشکل دارم که اگر تحریمها برداشته شود، مشکل کشور حل میشود چراکه شرایط ماقبل تحریم را هم دیدهایم. در آن شرایط هم مشکلات اقتصادی ما حل نشده بود. یعنی اگر طرف مقابل همه تحریمها را بردارد و به همه تعهدات خود عمل کند، باز به دوره ماقبل تحریم برمیگردیم. آنجا هم ما دچار مشکل بودیم. مگر در دوران آقای هاشمی یا خاتمی یا بخش هایی از دوره احمدینژاد مسایل اقتصادی حل شد؟ بنابراین اینها حل مسئله نیست.
وی در ادامه سخنان خود گفت: در حال حاضر انتظارات بالا است و دوپینگ تحریمها هم برای دولت وجود ندارد لذا این صحبت را که "دولت شکست بخورد و آسیب ببیند، هزینههایی به حاکمیت میرسد" را قبول دارم اما به اینکه "اگر دولت شکست بخورد، حاکمیت هم شکست میخورد" و بخواهیم یک رابطه یک به یک به آن بدهیم، معتقد نیستم. چون بخش هنجاری آن را میتوان به دولتهای دیگر هم تسری داد. مثلاً بگوییم در زمان احمدینژاد هم میتوانستیم، کاری کنیم احمدینژاد موفق شود تا حاکمیت موفق شود. اما شما این کار را نکردید.
امینی در بخش دیگری از این میزگرد در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه توافق چه تغییری در نسبت اصلاح طلبان و دولت ایجاد خواهد کرد، با تاکید بر اینکه دولت با اصلاحطلبان شکاف گفتمانی دارد، گفت: دولت یک دولت توسعهگرا است و توسعه را به معنای خاصی میفهمد. مسئله اصلی آن توسعه اقتصادی است و شاخص توسعه یافتگی را افزایش ثروت میداند و به صراحت میگویند اول توسعه بعد دموکراسی. این موضوع در متون آقایان وجود دارد .آنها نمونههای شرقی و غربی توسعه را قرین با اقتدارگرایی میدانند.
"آقای روحانی در اسفند 79 یک سخنرانی داشت که این سخنرانی در فروردین 80 در مجله راهبرد متعلق به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد. سکه رایج سال 80 آزادی است چراکه پس از دوم خرداد 76 است و به غیر از آزادی صدایی شنیده نمیشود. ایشان در این سخنرانی به صراحت میگوید "در غرب هم که شعار آزادی دارند، اگر یک روزنامه و نشریه از خط قرمزها عبور کند، تعطیلی نشریه و محاکمه حداقل است. بلکه آنها مادام العمر از سیاست کنار گذاشته میشوند". در ادامه این سخنرانی یک گزارهای دارد و میگوید "ببیند الآن وقت دعوت به تضارب آرا و گفتوگو نیست؛ مثل این میماند که یک بچه 10 یا 12 ساله را در کلاس دکتری بگذارید. بله، کلاس دکتری خوب است اما آن بچه 10 یا 12 ساله شرایط آن دکتری را ندارد". لذا آقای روحانی به لحاظ شخصیتی و فکری تعلق آنچنانی به گفتمان آزادی ندارد و پیرو گفتمان توسعهگرا است که با اقتدارگرایی هم کار میکند. در دوره آقای هاشمی هم همین گفتمان بود".
* اگر فکر کنیم مسئله هاشمی آزادی، دموکراسی و مردمسالاری است باید به خودمان تردید کنیم
وی برهمین اساس گفت: شعار جریان اصلاحطلب بماهو اصلاحطلب آزادی است. به هر حال یک جایی دولت یازدهم با این جریان مشکل پیدا میکند. آقای روحانی و آقای هاشمی به لحاظ تاریخی یک سوابقی از لطمه دیدن در همبستگی با جریان اصلاحطلب دارند. روحانی اگر فرصت و ظرفیت اجتماعی مستقلی برای خود جور کند، پایبند اصلاحطلبان باقی نمیماند و مسئله و دیدگاه خود را پیش میبرد. الآن پس از توافق نسبت به قبل از توافق برخورد آقای روحانی با جریان اصلاحطلب مستقلانهتر است. برای اینکه آن احساس نیاز کمتر شده است. اگر این توافق را به سرانجام رساند و وعدههایی که داده، را عملی کند، روز به روز از اصلاح طلبان مستقلتر میشود همچنین دولت روحانی اگر بتواند پایگاه اجتماعی مستقلی برای خود جور کند، از اصلاحطلبان مستقل میشود.
این کارشناس مسائل سیاسی در پایان تاکید کرد: در مورد آقای هاشمی هم همینگونه است. اگر باور کنیم که مسئله آقای هاشمی آزادی، دموکراسی و مردم سالاری است باید نسبت به باور خود تردید داشته باشیم.