به گزارش مشرق، یکی از آفات منابر ما این است که از مستمعین تقاضا نمیکنیم صحبت های مارا نقد کنند و فکر میکنیم که مورد پسند همه بود؛ درحالی که باید از مستمع تقاضا کنیم تا عیب ما را به ما هدیه کند و به صورت خصوصی، عیوب منبر را به ما تذکر دهند.
درگفت وگو با خطیب پیشکسوت و منبری توانمندحجت الاسلام والمسلمین محمد باقر شریعت نیا سبزواری به بررسی آداب وخصوصیات یک خطابه موثر پرداخته آنچه که درادامه می آید، حاصل این گفت وگو است.
*با تشکر از استاد ارجمند که فرصتی را در اختیار خبرگزاری حوزه قرار دادید تا از تجربیات ارزشمندتان در عرصه خطابه و تبلیغ بهره ببریم. بفرمایید خطابه مؤثر چه خصوصیاتی دارد؟
بنده هم به سهم خود از خبرگزاری حوزه که در نشر معارف اهل بیت(ع) کوشاست کمال تشکر را دارم، بنده چهار کتاب در زمینه سخنوری نوشتهام که عبارتاند از «خطبه و خطابه در اسلام»؛ «درباره سخن و سخنوری» که هر دو را دفتر تبلیغات چاپ کرده است و کتاب دیگرم تحت عنوان «اصول و مبانی تبلیغ و سخنوری» منتشر شده و دیگر اثر من در این زمینه کتاب «مناظره در اسلام» است که قسمتی از آن درباره فن خطابه می باشد.در مشخصات اسلوب خطابی میتوان به چند مسأله توجه کرد.
* در سخنرانی تلگرافی صحبت نکنیم
در سخنرانی نمیتوانیم تلگرافی صحبت کنیم و باید مطلب را باز کنیم و پرورش بدهیم و لذا ایجاز در سخنوری مطلوب نیست، چنانچه تطویل هم مناسب نیست. وقتی مطلبی را باز کردیم، دیگر ادامه دادن آن مطلوب نیست. بین ایجاز و تطویل، سدی به نام اطناب است.
* مطالب را به صورت ساده مطرح کنیم
مطلبی که خطیب در منبر مطرح میکند باید مطابق با فهم و درک مستمع باشد و درک مطلب برای مستمعین مشکل نباشد. به عنوان مثال اگر بخواهم درباره جبر و اختیار صحبتی داشته باشم و به صورت کلامی بحث را تبیین کنم درک آن برای مستمع مشکل است، ولی اگر به صورت ساده آنرا مطرح کنم، درک آن برای مخاطب آسان خواهد بود. همچنین عباراتی را که مطرح میکنم نباید از عبارات پیش پا افتاده مانند آنچه در گفتگوهای معمولی است باشد؛ همچنین نباید از نظر ادبی به حدی بالا باشد که از فهم مستمع بیرون باشد. در عین حال باید زیبا صحبت کنیم و عبارات شیوا به کار ببریم. فصاحت و بلاغت اقتضا میکند که الفاظ ما با ذهن مستمع آشنا باشد و الفتی داشته باشد که آن را درک کنند در عین حال زیبا صحبت کنیم، به عنوان مثال میگوییم: «خوبیها را بگیرید و بدیها را دور بریزید»، این مطلب در عین زیبایی ساده است، یا بگوییم: «از نظر علمی بشر به حدی ترقی کرده است که یک پا را به سفینه فضایی بسته است و از نظر اخلاق به حدی منحط شده است که پای دیگرش را به گاری بسته است، که نتیجه آن دو شقه شدن انسان می باشد»، این نوع جملات هم لطیف و فصیح بوده و هم مورد فهم مردم است.
*مطالب را زیبا بچینیم
منبر خوب باید دارای مقدمه ذی المقدمه باشد و هر کدام در جای خود بیان شوند. باید به ذی المقدمه بال و پر داده شود و از مقبولات استفاده گردد، مقبولات یعنی آنچه که مورد قبول مردم است، مانند کلام بزرگان و آیات قرآن و احادیث صحیح، همچنین اشعار حکیمانه شعرای مقبول مانند حافظ و سعدی و مولوی، مورد استفاده قرار گیرد.
همچنین دلایل و براهین برای اثبات مدعا در جای خود استفاده شود. در پایان منبر هم نتیجه گیری کلی انجام گیرد، بعد از اینها حسن خاتمه ای دلپذیر قرار داده شود، چه به عنوان گریز به مصیبت باشد که مناسب با موضوع بوده و انسان بدون تناسب روضه نخواند و یا اینکه به وسیله اشعاری که مضامین گذشته را تأیید میکند گاهی با آواز همراه است، منبر خاتمه پیدا کند. پس حسن مبدأ و حسن خاتمه برای منبر لازم است.
گاهی برخی میوه فروشها و یا قصابها به قدری میوه یا گوشت خود را خوب میچینند که انسان لذت میبرد. در منبر نیز باید مطالب را زیبا بچینیم، با بیان سلیس و روان باید مسأله را مطرح کنیم؛ این موارد اصلوب خطابه است.
به نظر حضرتعالی چه آفات و آسیبهایی میتواند خطابه را تهدید کند؟
* رعایت نکردن فصاحت و بلاغت
انسان باید فصاحت و بلاغت داشته باشد، فصاحت معلوم است که شامل الفاظ زیبا و کلام مسجع و مقفع است، اما بلاغت به این معناست که به مقتضای حال و مجلس و مستمع صحبت کنیم. این مسأله بسیار مهم است. چنانچه مادری فوت کرده است، انسان باید از مقام مادر صحبت کند، اگر پدری فوت کرده و این پدر به عنوان مثال معلم است، در مورد تعلیم و تربیت و مقام معلم از نظر اسلام صحبت کنیم؛ اگر فقیه است در مورد نقش فقه و فقاهت در اسلام صحبت کنیم و مناسبترین آیات را انتخاب کنیم، چنانچه پزشکی فوت کرده، در مورد نقش طب و طبابت در اسلام و جامعه صحبت کنیم، در روایات ما یکی از ارکان هر شهر و تمدنی از یک طرف وجود فقیه است و از طرف دیگر وجود طبیب و پزشک می باشد، البته شرط دیگر هر مملکتی حاکم و زمامدار فرزانه و عادل است، این سه مسأله از ارکان تمدن اسلامی می باشد.
* آسیب جدی سخنرانی
صحبت بدون تناسب، به معنای فقدان بلاغت است که از آسیبهای جدی سخنرانی است، مثل اینکه مادری فوت کرده است و من در مورد مرگ و امثال اینها صحبت کنم، در صورتی که مقام مادر، مقام معظمی است، شما ابتدا باید مادر را تکریم کنید و قلوب مردم را متوجه احترام و مقام مادر نموده، بعد راجع به مطلب مرگ صحبت کنید. مثلاً بگوییم چنانچه مادران در تربیت فرزندان کوشا باشند در پل صراط نشاط خاصی خواهند داشت، چرا که مرگ گردنههایی دارد که یکی از آنها گردنه تربیت است و از پدر و مادر راجع به تربیت فرزندانشان سؤال میکنند، شما از مرگ صحبت کردهاید، ولی مجلس متوجه فوت مادر است. یا اگر کارمند اداره چاپ از دنیا رفته، منبری باید راجع به مسأله چاپ اطلاعات خوبی داشته باشد، که مثلاً گوتنبرگ صنعت چاپ را اختراع کرده و چاپ چه میزان در رشد جوامع بشری تأثیر داشته است، یا اگر کشاورزی فوت کرده راجع به جایگاه کشاورز از نگاه روایات صحبت کنیم، که در این زمینه روایات فروانی هم داریم، ما آنقدر روایت راجع به کشاورز داریم، مانند حدیث امام صادق (علیه السلام) که میفرماید: «الزَّارِعُونَ کنُوزُ الْأَنَامِ یزْرَعُونَ طَیباً أَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ أَحْسَنُ النَّاسِ مَقَاماً وَ أَقْرَبُهُمْ مَنْزِلَةً یدْعَوْنَ الْمُبَارَکینَ.» (كشاورزان گنجهاى مردمند، بذر پاكيزه اى را مى كارند كه خداوند عزّ و جلّ آن را برآورده است . مقام آنان در روز قيامت از همگان بهتر و قرب و منزلتشان از همه بيشتر است و «مبارك» خوانده مى شوند.)(الحیاه با ترجمه، احمد آرام ج 5 ص 512) و حدیث «وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً إِلَّا کانَ زَارِعاً إِلَّا إِدْرِیسَ فَإِنَّهُ کانَ خَیاطا» بنابر این ما باید ببینیم فوت کننده کیست، اگر تاجر بود ما راجع به تجارت و تاجر خوب صحبت کنیم و در اواخر صحبت اشاره به مرگ کنیم. انسان باید در مورد مشاغل مختلف اطلاعات داشته باشد، بنده دفتری بر طبق حروف الفبا دارم و در موارد گوناگون اطلاعات خود را آنجا یادداشت میکنم، آقایان اهل منبر و خطابه نیز باید چنین تجهیزاتی داشته باشند و در اوقات فراغت در مورد تمام مشاغل و حرف تحقیق کنند؛ لذا اگر کسی برخلاف بلاغت صحبت کند و یا در مجلس فاتحه در باره مطلب خالی از موضوع و متوفی صحبت کند، مطمئن باشد که مستمع گوش نمیدهد و در دل خود شما را به بد سلیقگی متهم میکند.
*اطاله کلام و طولانی کردن منبر
از دیگر آفات منبر اطاله کلام و طولانی کردن منبر است، در ابتدای کلام این مطلب را ذکر کردم، گاهی افراد از پای منبر یکی یکی بلند میشوند و میروند ، اما منبری توجه نمیکند که مردم را خسته کرده، مرحوم آیت الله فلسفی به مردم نگاه میکرد، تا میدید مردم خسته شدهاند فوراً ایجاد تنوع میکردو منبر را تمام میکرد، اینگونه گمان نکنند که حتماً باید نیم ساعت صحبت کنند، گاهی کمتر هم کفایت میکند، بسیاری از افراد در مجالس ختم به صرف اجبار و احترام آمدهاند، اما در ماه رمضان که مردم فقط برای شنیدن منبر میآیند، کاری هم ندارند و افطار کردهاند، یا بعد از ظهر است و استراحت کرده اند، شما مثلا می توانید یک ساعت صحبت کنید، ولی در مجالس مختلف باید مقتضای حال رعایت شود، بنابر این صرف به مناسبت صحبت کردن هم مطلوب نبوده و مطلب باید نو و تازه باشد، اگر مطلب برای شما تازه بود برای دیگران هم تازه خواهد بود، برخی احادیث کمتر مطرح شدهاند و مردم فراموش کردهاند اشکالی ندارند که آنها ایراد شود و اشعار هم باید اشعاری معقول و مطابق با نصوص و روایات باشد، مگر زبان حال باشد، در ذکر مصیبت هم برخی افراد طوری دروغ میگویند که افراد تا میخواهند گریه کنند به خاطر دروغ روضه خوان، دیگر نمیتوانند گریه کنند.
*نقد پذیر بودن و پذیرفتن عیوب منبر
یکی از آفات منابر ما این است که از مستمعین تقاضا نمیکنیم تا از ما انتقاد کنند، در این شرایط فکر میکنیم که همه خوششان آمد؛ از مستمع تقاضا میکنم که عیب من را به من هدیه کند و به صورت خصوصی عیوب منبر شما را به شما تذکر دهد چون بسیاری از مسائل را انسان متوجه نمیشود.
*در منبر از قرآن و روایات چقدر استفاده کنیم؟
قرآن در موضوعات مختلف آیات متعددی دارد، یکی از آقایان منبری دائماً حدیث میخواند، به ایشان عرض کردم هر مطلبی که مورد نظر شماست، بفرمایید تا آیه آن را به شما بدهم، چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند: هر چه به شما میگویم آیه آن را از من طلب کنید ، فیه تبیان کل شیء، در قرآن کریم همه چیز به صورت مستقیم یا با اشاره یا تفسیر وجود دارد. بنده معتقدم که نباید آیه قرآن را به عنوان تبرک بخوانیم بلکه باید موضوع ما متخذ از آیه باشد و آیه را در میانه منبر برگردانیم و در مورد نکات آن تفاسیر ارائه دهیم، در هر آیه ای چند موضوع اتخاذ شده که باید مطالعه شود و نباید آیه رها شود، بنابراین در میانه منبر مردم متوجه شوند که موضوع شما قرآنی است. با روایاتی که ارائه میدهید نیز مردم متوجه شوند که روایات برای تبیین قرآن آمده است. البته باید توجه داشت؛ روایتی که در منبر ذکر میشود صحیح بوده و با روایات دیگر یا قرآن کریم مخالف نباشد. متاسفانه برخی آقایان روایاتی را در منابر ذکر میکنند که حتی مخالف قرآن است.
*در ارائه محتوای یک منبر چه نکاتی را مد نظر داشته باشیم؟
گاهی انسان با تناسب صحبت میکند، اما محتوای صحبت او تکرار مکررات است و مطالب دستمالی شده ای را که همه بارها شنیدهاند، ارائه میدهد. ما در هر زمینه ای باید مطلب تازه داشته باشیم و الا اگر تکرار مکررات باشد، لا اقل متفکرین از پای منابر قهر میکنند و میگویند ما چیزی یاد نمیگیریم. مطلب تازه همیشه است لااقل تازههایی که مردم فراموش کردهاند را از درون کتابها باید بیرون بکشیم، بنده یک هفته به سوریه دعوت شدم و منبر میرفتم، بعد از اینکه صحبت کردم، فردی نزد بنده آمد که رئیس یکی از دانشگاه های کشور میگفت: بنده ده سال است که پای منابر نمینشینم و قهر کردهام، چون آقایان دائم یا خوابهای آنچنانی نقل میکنند که هیچ اعتباری ندارد و یا مسائلی در منابر مطرح میکنند که مفید فایده نیست،لذا بعد از سخنرانی شما تعجب کردم که در کنار مرقد حضرت رقیه(س) کسی راجع به عبرت در قرآن صحبت میکند، برای زیارت آمده بودم، اما وقتی صحبت شما را شنیدم، پای منبر شما نشسته و از صحبت های تان لذت بردم، چرا شما دیگران را ارشاد نمیکنید که این مسائل را مطرح کنند.
*اهل منبر و تبلیغ در مناسبت های تبلیغی همچون ماه مبارک رمضان به چه موضوعاتی بیشتر بپردازند؟
در ماه مبارک رمضان به تناسب، لااقل چند روز درباره عظمت ماه مبارک رمضان و تاریخچه پدید آمدن روزه در اسلام و اینکه این عبادت بزرگ مخصوص همه امتها و همه پیامبران است و فقط مخصوص ما نیست، بلکه یک عبادت قهرمانانه گسترده در همه امتهای پیشین است پرداخته شود همچنین از آنجایی که در قرآن نتیجه روزه تقوا دانسته است مناسب است که راجع به تقوا نیز مطالبی بیان شود، مثلاً تقوا چیست و چگونه تقوا به دست میآید، چگونه باید تقوا را ایجاد و حفظ کنیم، راجع به تقوای فردی، اجتماعی، تقوای سیاسی و اقتصادی نیز میتوان صحبت کرد، در تقوای اقتصادی میتوان به مباحث خمس و زکات اشاره نمود و اینکه انسان باید قناعت کند، از اسراف و تبذیر خود را حفظ کند، و...
*سخن پایانی
یکی از سبکهای اسلوب خطابه تفنید است. تفنید به معنای مناقشه در آراء است، بعنوان مثال هندوها میگویند تمام سعادت در ریاضات است، ما میگوییم خیر، ریاضات باید مشروع باشند، ما نباید به بدن خودمان لطمه بزنیم، ما نباید چهل روز به یک بادامی بسازیم، بنابر همه اینها قابل تحلیل است، تفنید یعنی اگر آرائی را که صحبت میکنید آرائ خلافی باشد مناقشه کنید وگر نه بحث خود را ادامه میدهید، بنابر این انسان باید این سبک اسلوب را در خطابه رعایت کند.
آیت الله فلسفی معیار منبری خوب بودند، یادم هست که درباره حضرات آیات دامادو بروجردی صحبت کردند و به قدری مناسب صحبت کرد که اگر یک ساعت سخن می گفت کسی سرش را برنمیگرداند و همه به سخنان وی توجه داشتند، درخصوص مجلس یک چاپخانه چی که از دنیا رفته بود، در مورد صنعت چاپ صحبت کرد و غوغا کرد، در مورد حکومتهایی هم که بستگان او از دنیا میرفتند ایشان به قدری با تناسب صحبت میکرد که تمام افراد مجذوب میشدند، ما باید از بزرگانمان یاد بگیریم، شنیدهام مرحوم آقای اشراقی مناسب صحبت میکردهاند، حضرت آیت الله وحید در کویت که منبر میرفتند، بسیار متناسب صحبت میکردند، مرحوم تربتی هم بودند که ما پای منبر ایشان بودیم، متناسب صحبت میکردند و بسیاری از بزرگان ما در شهرستانها و جاهای دیگر بودند، ولی الان متأسفانه برخی از آقایان منبری بدون توجه صحبت میکنند و مطالبی را میگویند که هیچ مناسبتی با مجلس ندارد.
منبع: حوزه
درگفت وگو با خطیب پیشکسوت و منبری توانمندحجت الاسلام والمسلمین محمد باقر شریعت نیا سبزواری به بررسی آداب وخصوصیات یک خطابه موثر پرداخته آنچه که درادامه می آید، حاصل این گفت وگو است.
*با تشکر از استاد ارجمند که فرصتی را در اختیار خبرگزاری حوزه قرار دادید تا از تجربیات ارزشمندتان در عرصه خطابه و تبلیغ بهره ببریم. بفرمایید خطابه مؤثر چه خصوصیاتی دارد؟
بنده هم به سهم خود از خبرگزاری حوزه که در نشر معارف اهل بیت(ع) کوشاست کمال تشکر را دارم، بنده چهار کتاب در زمینه سخنوری نوشتهام که عبارتاند از «خطبه و خطابه در اسلام»؛ «درباره سخن و سخنوری» که هر دو را دفتر تبلیغات چاپ کرده است و کتاب دیگرم تحت عنوان «اصول و مبانی تبلیغ و سخنوری» منتشر شده و دیگر اثر من در این زمینه کتاب «مناظره در اسلام» است که قسمتی از آن درباره فن خطابه می باشد.در مشخصات اسلوب خطابی میتوان به چند مسأله توجه کرد.
* در سخنرانی تلگرافی صحبت نکنیم
در سخنرانی نمیتوانیم تلگرافی صحبت کنیم و باید مطلب را باز کنیم و پرورش بدهیم و لذا ایجاز در سخنوری مطلوب نیست، چنانچه تطویل هم مناسب نیست. وقتی مطلبی را باز کردیم، دیگر ادامه دادن آن مطلوب نیست. بین ایجاز و تطویل، سدی به نام اطناب است.
* مطالب را به صورت ساده مطرح کنیم
مطلبی که خطیب در منبر مطرح میکند باید مطابق با فهم و درک مستمع باشد و درک مطلب برای مستمعین مشکل نباشد. به عنوان مثال اگر بخواهم درباره جبر و اختیار صحبتی داشته باشم و به صورت کلامی بحث را تبیین کنم درک آن برای مستمع مشکل است، ولی اگر به صورت ساده آنرا مطرح کنم، درک آن برای مخاطب آسان خواهد بود. همچنین عباراتی را که مطرح میکنم نباید از عبارات پیش پا افتاده مانند آنچه در گفتگوهای معمولی است باشد؛ همچنین نباید از نظر ادبی به حدی بالا باشد که از فهم مستمع بیرون باشد. در عین حال باید زیبا صحبت کنیم و عبارات شیوا به کار ببریم. فصاحت و بلاغت اقتضا میکند که الفاظ ما با ذهن مستمع آشنا باشد و الفتی داشته باشد که آن را درک کنند در عین حال زیبا صحبت کنیم، به عنوان مثال میگوییم: «خوبیها را بگیرید و بدیها را دور بریزید»، این مطلب در عین زیبایی ساده است، یا بگوییم: «از نظر علمی بشر به حدی ترقی کرده است که یک پا را به سفینه فضایی بسته است و از نظر اخلاق به حدی منحط شده است که پای دیگرش را به گاری بسته است، که نتیجه آن دو شقه شدن انسان می باشد»، این نوع جملات هم لطیف و فصیح بوده و هم مورد فهم مردم است.
*مطالب را زیبا بچینیم
منبر خوب باید دارای مقدمه ذی المقدمه باشد و هر کدام در جای خود بیان شوند. باید به ذی المقدمه بال و پر داده شود و از مقبولات استفاده گردد، مقبولات یعنی آنچه که مورد قبول مردم است، مانند کلام بزرگان و آیات قرآن و احادیث صحیح، همچنین اشعار حکیمانه شعرای مقبول مانند حافظ و سعدی و مولوی، مورد استفاده قرار گیرد.
همچنین دلایل و براهین برای اثبات مدعا در جای خود استفاده شود. در پایان منبر هم نتیجه گیری کلی انجام گیرد، بعد از اینها حسن خاتمه ای دلپذیر قرار داده شود، چه به عنوان گریز به مصیبت باشد که مناسب با موضوع بوده و انسان بدون تناسب روضه نخواند و یا اینکه به وسیله اشعاری که مضامین گذشته را تأیید میکند گاهی با آواز همراه است، منبر خاتمه پیدا کند. پس حسن مبدأ و حسن خاتمه برای منبر لازم است.
گاهی برخی میوه فروشها و یا قصابها به قدری میوه یا گوشت خود را خوب میچینند که انسان لذت میبرد. در منبر نیز باید مطالب را زیبا بچینیم، با بیان سلیس و روان باید مسأله را مطرح کنیم؛ این موارد اصلوب خطابه است.
به نظر حضرتعالی چه آفات و آسیبهایی میتواند خطابه را تهدید کند؟
* رعایت نکردن فصاحت و بلاغت
انسان باید فصاحت و بلاغت داشته باشد، فصاحت معلوم است که شامل الفاظ زیبا و کلام مسجع و مقفع است، اما بلاغت به این معناست که به مقتضای حال و مجلس و مستمع صحبت کنیم. این مسأله بسیار مهم است. چنانچه مادری فوت کرده است، انسان باید از مقام مادر صحبت کند، اگر پدری فوت کرده و این پدر به عنوان مثال معلم است، در مورد تعلیم و تربیت و مقام معلم از نظر اسلام صحبت کنیم؛ اگر فقیه است در مورد نقش فقه و فقاهت در اسلام صحبت کنیم و مناسبترین آیات را انتخاب کنیم، چنانچه پزشکی فوت کرده، در مورد نقش طب و طبابت در اسلام و جامعه صحبت کنیم، در روایات ما یکی از ارکان هر شهر و تمدنی از یک طرف وجود فقیه است و از طرف دیگر وجود طبیب و پزشک می باشد، البته شرط دیگر هر مملکتی حاکم و زمامدار فرزانه و عادل است، این سه مسأله از ارکان تمدن اسلامی می باشد.
* آسیب جدی سخنرانی
صحبت بدون تناسب، به معنای فقدان بلاغت است که از آسیبهای جدی سخنرانی است، مثل اینکه مادری فوت کرده است و من در مورد مرگ و امثال اینها صحبت کنم، در صورتی که مقام مادر، مقام معظمی است، شما ابتدا باید مادر را تکریم کنید و قلوب مردم را متوجه احترام و مقام مادر نموده، بعد راجع به مطلب مرگ صحبت کنید. مثلاً بگوییم چنانچه مادران در تربیت فرزندان کوشا باشند در پل صراط نشاط خاصی خواهند داشت، چرا که مرگ گردنههایی دارد که یکی از آنها گردنه تربیت است و از پدر و مادر راجع به تربیت فرزندانشان سؤال میکنند، شما از مرگ صحبت کردهاید، ولی مجلس متوجه فوت مادر است. یا اگر کارمند اداره چاپ از دنیا رفته، منبری باید راجع به مسأله چاپ اطلاعات خوبی داشته باشد، که مثلاً گوتنبرگ صنعت چاپ را اختراع کرده و چاپ چه میزان در رشد جوامع بشری تأثیر داشته است، یا اگر کشاورزی فوت کرده راجع به جایگاه کشاورز از نگاه روایات صحبت کنیم، که در این زمینه روایات فروانی هم داریم، ما آنقدر روایت راجع به کشاورز داریم، مانند حدیث امام صادق (علیه السلام) که میفرماید: «الزَّارِعُونَ کنُوزُ الْأَنَامِ یزْرَعُونَ طَیباً أَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ أَحْسَنُ النَّاسِ مَقَاماً وَ أَقْرَبُهُمْ مَنْزِلَةً یدْعَوْنَ الْمُبَارَکینَ.» (كشاورزان گنجهاى مردمند، بذر پاكيزه اى را مى كارند كه خداوند عزّ و جلّ آن را برآورده است . مقام آنان در روز قيامت از همگان بهتر و قرب و منزلتشان از همه بيشتر است و «مبارك» خوانده مى شوند.)(الحیاه با ترجمه، احمد آرام ج 5 ص 512) و حدیث «وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیاً إِلَّا کانَ زَارِعاً إِلَّا إِدْرِیسَ فَإِنَّهُ کانَ خَیاطا» بنابر این ما باید ببینیم فوت کننده کیست، اگر تاجر بود ما راجع به تجارت و تاجر خوب صحبت کنیم و در اواخر صحبت اشاره به مرگ کنیم. انسان باید در مورد مشاغل مختلف اطلاعات داشته باشد، بنده دفتری بر طبق حروف الفبا دارم و در موارد گوناگون اطلاعات خود را آنجا یادداشت میکنم، آقایان اهل منبر و خطابه نیز باید چنین تجهیزاتی داشته باشند و در اوقات فراغت در مورد تمام مشاغل و حرف تحقیق کنند؛ لذا اگر کسی برخلاف بلاغت صحبت کند و یا در مجلس فاتحه در باره مطلب خالی از موضوع و متوفی صحبت کند، مطمئن باشد که مستمع گوش نمیدهد و در دل خود شما را به بد سلیقگی متهم میکند.
*اطاله کلام و طولانی کردن منبر
از دیگر آفات منبر اطاله کلام و طولانی کردن منبر است، در ابتدای کلام این مطلب را ذکر کردم، گاهی افراد از پای منبر یکی یکی بلند میشوند و میروند ، اما منبری توجه نمیکند که مردم را خسته کرده، مرحوم آیت الله فلسفی به مردم نگاه میکرد، تا میدید مردم خسته شدهاند فوراً ایجاد تنوع میکردو منبر را تمام میکرد، اینگونه گمان نکنند که حتماً باید نیم ساعت صحبت کنند، گاهی کمتر هم کفایت میکند، بسیاری از افراد در مجالس ختم به صرف اجبار و احترام آمدهاند، اما در ماه رمضان که مردم فقط برای شنیدن منبر میآیند، کاری هم ندارند و افطار کردهاند، یا بعد از ظهر است و استراحت کرده اند، شما مثلا می توانید یک ساعت صحبت کنید، ولی در مجالس مختلف باید مقتضای حال رعایت شود، بنابر این صرف به مناسبت صحبت کردن هم مطلوب نبوده و مطلب باید نو و تازه باشد، اگر مطلب برای شما تازه بود برای دیگران هم تازه خواهد بود، برخی احادیث کمتر مطرح شدهاند و مردم فراموش کردهاند اشکالی ندارند که آنها ایراد شود و اشعار هم باید اشعاری معقول و مطابق با نصوص و روایات باشد، مگر زبان حال باشد، در ذکر مصیبت هم برخی افراد طوری دروغ میگویند که افراد تا میخواهند گریه کنند به خاطر دروغ روضه خوان، دیگر نمیتوانند گریه کنند.
*نقد پذیر بودن و پذیرفتن عیوب منبر
یکی از آفات منابر ما این است که از مستمعین تقاضا نمیکنیم تا از ما انتقاد کنند، در این شرایط فکر میکنیم که همه خوششان آمد؛ از مستمع تقاضا میکنم که عیب من را به من هدیه کند و به صورت خصوصی عیوب منبر شما را به شما تذکر دهد چون بسیاری از مسائل را انسان متوجه نمیشود.
*در منبر از قرآن و روایات چقدر استفاده کنیم؟
قرآن در موضوعات مختلف آیات متعددی دارد، یکی از آقایان منبری دائماً حدیث میخواند، به ایشان عرض کردم هر مطلبی که مورد نظر شماست، بفرمایید تا آیه آن را به شما بدهم، چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند: هر چه به شما میگویم آیه آن را از من طلب کنید ، فیه تبیان کل شیء، در قرآن کریم همه چیز به صورت مستقیم یا با اشاره یا تفسیر وجود دارد. بنده معتقدم که نباید آیه قرآن را به عنوان تبرک بخوانیم بلکه باید موضوع ما متخذ از آیه باشد و آیه را در میانه منبر برگردانیم و در مورد نکات آن تفاسیر ارائه دهیم، در هر آیه ای چند موضوع اتخاذ شده که باید مطالعه شود و نباید آیه رها شود، بنابراین در میانه منبر مردم متوجه شوند که موضوع شما قرآنی است. با روایاتی که ارائه میدهید نیز مردم متوجه شوند که روایات برای تبیین قرآن آمده است. البته باید توجه داشت؛ روایتی که در منبر ذکر میشود صحیح بوده و با روایات دیگر یا قرآن کریم مخالف نباشد. متاسفانه برخی آقایان روایاتی را در منابر ذکر میکنند که حتی مخالف قرآن است.
*در ارائه محتوای یک منبر چه نکاتی را مد نظر داشته باشیم؟
گاهی انسان با تناسب صحبت میکند، اما محتوای صحبت او تکرار مکررات است و مطالب دستمالی شده ای را که همه بارها شنیدهاند، ارائه میدهد. ما در هر زمینه ای باید مطلب تازه داشته باشیم و الا اگر تکرار مکررات باشد، لا اقل متفکرین از پای منابر قهر میکنند و میگویند ما چیزی یاد نمیگیریم. مطلب تازه همیشه است لااقل تازههایی که مردم فراموش کردهاند را از درون کتابها باید بیرون بکشیم، بنده یک هفته به سوریه دعوت شدم و منبر میرفتم، بعد از اینکه صحبت کردم، فردی نزد بنده آمد که رئیس یکی از دانشگاه های کشور میگفت: بنده ده سال است که پای منابر نمینشینم و قهر کردهام، چون آقایان دائم یا خوابهای آنچنانی نقل میکنند که هیچ اعتباری ندارد و یا مسائلی در منابر مطرح میکنند که مفید فایده نیست،لذا بعد از سخنرانی شما تعجب کردم که در کنار مرقد حضرت رقیه(س) کسی راجع به عبرت در قرآن صحبت میکند، برای زیارت آمده بودم، اما وقتی صحبت شما را شنیدم، پای منبر شما نشسته و از صحبت های تان لذت بردم، چرا شما دیگران را ارشاد نمیکنید که این مسائل را مطرح کنند.
*اهل منبر و تبلیغ در مناسبت های تبلیغی همچون ماه مبارک رمضان به چه موضوعاتی بیشتر بپردازند؟
در ماه مبارک رمضان به تناسب، لااقل چند روز درباره عظمت ماه مبارک رمضان و تاریخچه پدید آمدن روزه در اسلام و اینکه این عبادت بزرگ مخصوص همه امتها و همه پیامبران است و فقط مخصوص ما نیست، بلکه یک عبادت قهرمانانه گسترده در همه امتهای پیشین است پرداخته شود همچنین از آنجایی که در قرآن نتیجه روزه تقوا دانسته است مناسب است که راجع به تقوا نیز مطالبی بیان شود، مثلاً تقوا چیست و چگونه تقوا به دست میآید، چگونه باید تقوا را ایجاد و حفظ کنیم، راجع به تقوای فردی، اجتماعی، تقوای سیاسی و اقتصادی نیز میتوان صحبت کرد، در تقوای اقتصادی میتوان به مباحث خمس و زکات اشاره نمود و اینکه انسان باید قناعت کند، از اسراف و تبذیر خود را حفظ کند، و...
*سخن پایانی
یکی از سبکهای اسلوب خطابه تفنید است. تفنید به معنای مناقشه در آراء است، بعنوان مثال هندوها میگویند تمام سعادت در ریاضات است، ما میگوییم خیر، ریاضات باید مشروع باشند، ما نباید به بدن خودمان لطمه بزنیم، ما نباید چهل روز به یک بادامی بسازیم، بنابر همه اینها قابل تحلیل است، تفنید یعنی اگر آرائی را که صحبت میکنید آرائ خلافی باشد مناقشه کنید وگر نه بحث خود را ادامه میدهید، بنابر این انسان باید این سبک اسلوب را در خطابه رعایت کند.
آیت الله فلسفی معیار منبری خوب بودند، یادم هست که درباره حضرات آیات دامادو بروجردی صحبت کردند و به قدری مناسب صحبت کرد که اگر یک ساعت سخن می گفت کسی سرش را برنمیگرداند و همه به سخنان وی توجه داشتند، درخصوص مجلس یک چاپخانه چی که از دنیا رفته بود، در مورد صنعت چاپ صحبت کرد و غوغا کرد، در مورد حکومتهایی هم که بستگان او از دنیا میرفتند ایشان به قدری با تناسب صحبت میکرد که تمام افراد مجذوب میشدند، ما باید از بزرگانمان یاد بگیریم، شنیدهام مرحوم آقای اشراقی مناسب صحبت میکردهاند، حضرت آیت الله وحید در کویت که منبر میرفتند، بسیار متناسب صحبت میکردند، مرحوم تربتی هم بودند که ما پای منبر ایشان بودیم، متناسب صحبت میکردند و بسیاری از بزرگان ما در شهرستانها و جاهای دیگر بودند، ولی الان متأسفانه برخی از آقایان منبری بدون توجه صحبت میکنند و مطالبی را میگویند که هیچ مناسبتی با مجلس ندارد.
منبع: حوزه