در پاره ای از موارد ممکن است روایتی بر اساس اجتهاد و مبانی فقه الحدیثی متکلم، فقیه و محدثی، ضعیف و غیر معتبر قلمداد شود اما بر اساس اجتهاد و مبانی عالمی دیگر صحیح و قابل اعتماد باشد. در مورد برخی از روایات بحار نیز چنین موضوعی مطرح است.

غبار روبی از چهره علامه مجلسی و بحار الانوارگروه فرهنگی مشرق؛ 1- بدون شک مرحوم علامه محمد باقر مجلسی (متوفی 1110 هجری قمری) از نادره های روزگار و در زمره برجسته ترین عالمان شیعی است. مجلسی بر گردن ایران شیعی حقی عظیم دارد. مجلسی هم فقیه بود و هم متکلم و هم محدث. آثار عربی و فارسی او بیشترین نقش را در گسترش و تثبیت تشیع در ایران داشته است.
2. جامع حدیثی "بحار الانوار" مهمترین اثر علامه مجلسی است. هر کس که با کار تالیف و نگارش آشنا باشد، تصدیق می کند که انجام چنین کاری در چند قرن پیش، مرهون همتی سترگ و والا و بلکه تاییدات الهی بوده است. بحارالانوار حاوی بخش عظیمی از روایات و احادیث شیعه است که به صورت موضوعی تدوین شده است. ضمن آنکه حاوی آیات قران عظیم، به صورت موضوعی در صدر روایات هر فصل و باب است.
3. بحارالانوار قربانی یک ذهنیت مشهور و غلط در بین بسیاری از خواص و عوام است و آن این که مرحوم مجلسی در این مجموعه و موسوعه حدیثی صرفا در صدد جمع آوری روایات بوده است و هر آنچه را به دستش رسیده است اعم از غثّ و سمین و صحیح و غلط در بحار گرد آورده است و عجیب این که گفته می شود خود مجلسی معترف و مذعن به این امر بوده است و عجیب تر این که دلیل این امر را انتخاب نام بحار برای این مجموعه می دانند که چون دریا حاوی گوهر و خزف هر دو است.
از جمله کسانی که چنین نسبتی را به مجلسی داده است، مرحوم استاد سید جعفر شهیدی است. وی در مقاله ای می نویسد: «غرض مجلسی از گرد آوردن بحار نگه داشتن این حدیث هاست نه بیان درستی و نادرستی آن ها، بدین رو آن ها را بحار نامیده است. دریا چنان که درّ و گوهر را در خود دارد، از خزف نیز تهی نیست و این گوهر شناس است که باید درّ را از خزف جدا سازد.» (علامه مجلسی و فهم حدیث، ص 283 به نقل از یاد نامه علامه مجلسی، ج 2، ص 79)
تعجب از مرحوم شهیدی این است که چگونه دقت نکرده اند که اسم اثر حدیثی مجلسی بحار نیست تا ایشان استدلال کنند که بحار درّ و خزف با هم دارد، بلکه اسم کامل آن چنین است: «بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار» (دریاهای نور حاوی گوهرهای حدیثی امامان معصوم)
البته مرحوم شهیدی در همان مقاله در ادامه می گویند: «ناگفته نماند که خزف های این مجموعه برابر درّها اندک بلکه ناچیز است» (همان منبع)
حقیت این است که انتساب این حرف به خود مجلسی هیچ سندی ندارد بلکه بر عکس، وی بر اتقان و صحت و دقت کار خود در تدوین بحار الانوار در مقدمه بحار تصریح کرده است. وی در مقدمه می نویسد:
«اى برادران دينى من و اى دوستان ائمه طاهرين‏عليهم السّلام! اگر شما در اظهار دوستى خود صادق هستيد، بشتابيد به جانب خوانى كه من گسترده‏ام، با دست‌هاى اعتراف و يقين آن را بگيريد، با وثوق و اطمينان به آن چنگ زنيد ...
 برادران من! به شما مژده مي‌دهم به كتابى كه جامع مقاصد و داراى نكات بى‏نظيرى است كه روزگار به خوبى و روشنى آنها نياورده است، و ستارگانى است كه از افق غيب درخشيده و چشم بندگان به روشنى و درخشندگى آنها نديده است؛ رفيق شفيقى است كه پيش از اين كسى در صداقت و وفا، مانند آن را ياد ندارد.... من نظر به اينكه اين كتاب مشتمل بر انواع علوم و حكمت‌ها و اسرار است و از مراجعه به تمام كتب بى‏نيازكننده مى‏باشد، آن را «بحار الانوار»، (درياهاى نور) جامع گوهرهاى اخبار ائمه اطهار علیهم السلام، ناميدم.» (بحار الانوار جلد 1 ص 5)
بر این اساس، نادرستی این پندار که خود مجلسی نیز معترف به عدم اعتبار  بحار و مخلوط بودن آن از احادیث و روایات درست و نادرست است، روشن می شود.
در مجلدات بحار مطالبی یافت می شود که حاکی از نقد و انتقاد مجلسی بر برخی از احادیث و بی اعتمادی او به برخی کتب روایی است. به عنوان مثال در همین مقدمه در باره کتاب مصباح الشریعه می نویسد:
«در کتاب مصباح الشریعه مطالبی وجود دارد که خردمند ماهر را به شک می اندازد. اسلوب آن شبیه سایر کلمات و احادیث و آثار اهل بیت علیهم السلام نیست. شیخ طوسی در کتاب مجالس خود بعضی از روایات مصباح الشریعه را چنین نقل می کند: روایت کرده اند برای ما جماعتی از ابی مفضل شیبانی با اسنادش از شقیق بلخی از فردی از اهل علم که برای او روایت کرده است. این نحوه نقل روایت بیانگر این است که مصباح الشریعه نزد شیخ و در عصر او موجود بوده و از آن روایت می کرده  اما اطمینان کاملی به آن نداشته است و نزد او انتساب روایات آن به امام صادق علیه السلام ثابت نبوده چون سند آن به صوفیه (شقیق بلخی) منتهی می شود و از این رو مشتمل بر اصطلاحات و تعابیر صوفیان و مبتنی بر روایت از مشایخ آنان و کسانی که صوفیان در روایاتشان بدانان اعتماد دارند، می باشد.» (بحار الانوار جلد 1 ص 32)
به عنوان نمونه دیگر، مجلسی در مورد دو کتاب حافظ رجب برسی با عنوان مشارق انوار الیقین و الفین در مقدمه بحار می نویسد: «من اعتمادی به آنچه که فقط در این دو کتاب نقل می شود (و در کتب دیگر روایی نیامده است) ندارم زیرا این دو کتاب برسی مشتمل بر روایاتی است که موهم خبط و خلط و غلو  است و به همین دلیل ما تنها روایاتی از این دو کتاب را در بحار نقل کرده ایم که با روایات برگرفته شده از اصول و منابع حدیثی معتبر  موافقت دارند.» (بحار الانوار جلد 1 ص 10)

غبار روبی از چهره علامه مجلسی و بحار الانوارحتی گاهی مجلسی روایتی را مثلا به خاطر این که شیخ صدوق نیز آن را روایت کرده  است، نقل می کند اما در انتهای روایت می نویسد: «در نظر من اين خبر بسیار عجیب و غريب است و من به آن اعتماد ندارم چون از اصل معتبرى نيست، گرچه به صدوق نسبت داده شده است.» (بحار الانوار جلد 54  ص 341)
       پس مجلسی نه محدثی ساده نگر و سطحی و صرفا روایتگر، بلکه عالمی نقاد و حدیث شناس و جدا کننده سره از ناسره است.
با این حال این سئوال را می توان مطرح کرد که آیا هر آنچه از احادیث و روایات در بحار آمده است معتبر و صحیح است؟  پاسخ این سئوال بدون شک منفی است و نمی توان منکر وجود برخی احادیث ضعیف (مقصود از صحیح و ضعیف در اینجا صحیح و ضعیف در اصطلاح برخی از متاخرین نیست بلکه مقصود از این دو عنوان در اصطلاح متقدمین است) در موسوعه عظیم بحار شد و این به دلایلی چند می تواند باشد:
الف. عدم دقت کافی در برخی موارد از سوی مرحوم مجلسی در جمع آوری احادیث موجب ورود برخی احادیث ضعیف و غیر معتبر به بحار شده باشد.
ب. بسیاری از محدثان بر اساس رهنمودهایی از اهل بیت علیهم السلام در مورد عدم رد و طرد احادیث منقول از آنان به صرف استبعاد ذهنی و جور در نیامدن با اندیشه ها و آرای شخصی، روایاتی را که به راحتی نمی توان حکم به صحت مضمون آنها نمود اما قطع و اطمینان به ضعف و بطلان آنها نیز نمی توان پیدا کرد و احتمال معنایی درست در مورد محتوای آنها می دهند، در کتب خود روایت می کنند و علم در مورد آن را به خداوند و خود اهل بیت علیهم السلام واگذار می کنند. از این رو روایاتی از این قبیل در بحار یافت می شود که بسیاری مضمون آنها را نمی پسندند و صدور آن را از معصوم علیه السلام بعید می شمارند اما به دلیلی که گفتیم مجلسی آنها را در بحار آورده است.
ج. در پاره ای از موارد ممکن است روایتی بر اساس اجتهاد و مبانی فقه الحدیثی متکلم، فقیه و محدثی، ضعیف و غیر معتبر قلمداد شود اما بر اساس اجتهاد و مبانی عالمی دیگر صحیح و قابل اعتماد باشد. در مورد برخی از روایات بحار نیز چنین موضوعی مطرح است.
 اساسا شاید در باره کمتر کتاب حدیثی ای بتوان گفت همه احادیث آن معتبر و غیر قابل خدشه و بحث است اما باید توجه داشت که کتب حدیثی شیعه از سوی محدثان متقدم شیعه مانند صدوق و کلینی و شیخ طوسی و طبرسی و ... و قبل از آنها از سوی راویانی که دسترسی به اهل بیت علیهم السلام داشته اند، تا حد بسیار زیادی پیراسته از جعلیات شده است و حجم چنین احادیثی در مقیاس میراث عظیم روایی شیعه بسیار اندک است.
4. از جمله عوامل غبار گرفتگی چهره علامه مجلسی برخوردی است که مرحوم دکتر شریعتی در نقد وی داشته است.  
شریعتی، مجلسی را به دلیل همکاری و نزدیکی اش با حکومت صفوی مورد شماتت قرار می دهد و بحار الانوار را به دلیل نقل روایاتی که حاکی از سازش و کوتاه آمدن و سکوت اهل بیت علیهم السلام در مقاطعی، در برابر خلفای ظالم و غاصب است، تخطئه می کند.
این نحوه برخورد با مجلسی بدون شک ناشی از عدم احاطه شریعتی  به همه ابواب و موضوعات اسلامی همراه با تاثیر پذیری او از فضای مبارزاتی چپ روانه دهه های چهل و پنجاه و شصت است.
شریعتی اگر مراجعه تام و تمام به دین و قران و عترت داشت و تنها فی المثل به آموزه های دینی جهاد و شهادت و قیام در برابر ظلم و ظالم بسنده نمی کرد و علاوه بر سیره امام حسین علیه السلام در برابر حکومت یزید، به سیره های دیگر اهل بیت علیهم السلام نیز توجه می کرد و موارد متعددی از مداهنه و مدارا و تقیه در برابر حاکمان جور را می دید و در می یافت که رمز ماندگاری شیعه تا به امروز در برابر مکتب سقیفه و خلفای اموی و عباسی که کمر به هدم اسلام ناب محمدی و علوی بسته بودند، در کنار نهضت عاشورا همین سیاست ورزی ها و رفتارهای عقلانی مدارا و تقیه بوده است، هرگز این گونه بی پروا و احساساتی، گاندی به تعبیر خودش آتش پرست و احمد بن حنبل پدر فکری و فقهی وهابیت و داعشیان را بر علامه مجلسی و بسیاری دیگر از عالمان خردمند شیعی ترجیح نمی داد. (مجموعه آثار جلد 1 ص 12 و 3 (1
در اینجا باید از دفاع امام خمینی (ره) در برابر این نحوه برخورد با مجلسی یاد کنیم که نقشی مهم در جلوگیری از به محاق رفتن بیشتر مجلسی داشت. ایشان در باره ارتباط روحانیت در مقاطعی از تاریخ با حکومتها می گویند:  
«در باب امور سیاسی... یك طایفه از علما، اینها گذشت كرده‏اند از یك مقاماتی و متصل شدند به یك سلاطین، با اینكه می‏دیدند كه مردم مخالفند، لكن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق، اینها متصل شدند به یك سلاطین و این سلاطین را وادار كردند خواهی نخواهی برای ترویج مذهب، مذهب تشیع، اینها آخوند درباری نبودند. این اشتباهی است كه بعضی نویسندگان ما می‏كنند. سلاطین، اطرافیان این آقایان بودند. اینها اغراض سیاسی داشتند، اغراض دینی داشتند، نباید تا كسی به گوشش خورد كه مثلا مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ، محقق ثانی ـ رضوان الله علیه ـ، شیخ بهائی ـ رضوان الله علیه ـ، با اینها روابط داشتند، می‏رفتند سراغ اینها، همراهی‏شان می‏كردند... خیال كند كه اینها مانده بودند برای جاه و عزت، و احتیاج داشتند به اینكه شاه سلطان حسین، یا شاه عباس به آنها عنایتی بكنند، این حرفها نبوده در كار. آنها گذشت كردند، یك مجاهده نفسانی كردند، برای اینكه مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها ترویج كنند، وقتی جلوگیری از سب حضرت امیر می‏خواستند بكنند: در یكی از بلاد ایران شنیدم اجازه خواستند كه خوب، شش ماه دیگر صبر كنید ما سب‏اش كنیم!اینها در یك هم‏چو محیطی كه سبّ امیر این طورها بوده و رایج بود و از مذهب تشیع هیچ خبری نبود و هیچ اسمی نبود، اینها رفته‏اند، مجاهده كرده‏اند. خودشان را پیش مردم، مردم آن عصر شاید اشكال به آنها داشتند از باب نفهمی، چنان‏چه حالا هم اگر كسی اشكال كند نمی‏داند قضیه را، غرض ندارد، نمی‏داند قضیه را.» (صحیفه نور ج‏1، ص‏258 و 259)
5. برخورد مغرضانه همراه با دروغپردازی برخی از مستشرقین با علامه مجلسی نیز قابل تامل است و می تواند شاهدی گویا بر نقش مهم و موثر مجلسی در خدمت به اسلام و تشیع باشد. سرجان ملکم و سرپرسی سایکس و ادوارد براون ـ که هر سه انگلیسی هستند ـ از جمله این مستشرقان هستند. (رجوع کنید به مقاله حامد الگار با عنوان علامه مجلسی از نگاه خاورشناسان)  
6. مجلسی را در زمره اخباریان دانستن نیز از خطاهای رایج است. مجلسی در آرای مختص به اخباری ها با آنها اختلاف و مرزبندی دارد، از جمله این که:  
ـ حجیت ظواهر قرآن را قبول داشته و استناد به آیات قرآن را به طور مطلق، مشروط به وجود احادیث و روایات مفسره آیات نمی‌کند.
ـ در شبهات تحریمیه، اصل را بر برائت می‌داند، بر خلاف اخباری‌ها که اصل احتیاط را جاری می دانند.
ـ مجلسی در مباحث عقیدتی با کلام عقلی سر ناسازگاری نداشته و در بحار الانوار مفصل در بحث حدوث و قدم عالم، به عنوان یک متکلم ماهر وارد بحث‌های عقلی با فلاسفه قائل به قدم عالم می‌شود.
غبار روبی از چهره علامه مجلسی و بحار الانوارـ اگر سهل گیری افراطی نسبت به روایات و ردّ هر گونه مناقشه سندی و متنی نسبت به احادیث وارده در متون حدیثی شیعه را از دیگر ویژگی‌های جریان اخباری بدانیم، مجلسی از این جهت نیز با اخباری‌ها متفاوت است. همان گونه که گفتیم مجلسی نسبت به برخی منابع حدیثی مانند مصباح الشریعه یا مشارق انوارالیقین حافظ رجب برسی به دلیل وجود روایاتی با مضامین صوفیانه و غالیانه بدبین است و از آن‌ها مواردی را نقل می‌کند که با دیگر روایات شیعه انطباق داشته باشد والا نقل نمی‌کند. مجلسی خطبة البیان را به دلیل مضامین غالیانه آن درباره امیرالمومنین علیه السلام در بحارالانوار نقل نمی‌کند اما یکی از اعیان معاصر فلسفه و عرفان در جایی می‌گوید برخی روایات اگر راوی آن شمر هم باشد، معتبرند از جمله خطبة البیان!
همچنین مجلسی ذیل دعای عرفه را که بسیار مورد پسند اهل عرفان مصطلح است و مرحوم شیخ عباس قمی هم در مفاتیح الجنان آورده است، به دلیل تعارضش با محکمات مباحث توحیدی قرآن و هل بیت مورد خدشه محتوایی و سندی قرار می‌دهد.
ـ مجلسی در کتاب مرآة العقول طبق مسلک اصولی ها ـ که از این جهت موردانتقاد شدید ملا امین استرآبادی سلسله جنبان اخباری‌ها قرار دارند ـ احادیث را بر اساس تنویع چهارگانه صحیح و حسن و موثق و ضعیف و نیز مرسل و مسند دسته بندی می‌کند. (البته مجلسی هیچ حدیثی را به صرف ضعف سند رد نمی‌کند.) همه این‌ها بیانگر آن است که مجلسی را نباید در سلک اخباریون دانست.
ـ در مبحث الفاظ علم اصول در موضوع مفاهیم، بر خلاف اخباریان که هیچ مفهومی را حجت نمی‌دانند، مجلسی همچون اصولیان آن‌ها را حجت می‌داند. (بحارالانوار ج ۷۷ ص ۳۶۱)
ـ اخباریون اجماع را از مخترعات اهل تسنن می‌دانند ولی مجلسی مانند اصولیان آن را حجت می‌داند اگر چه وقوع آن را نادر و بلکه غیرممکن می‌داند. (بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۲۲۲)
7. غرض از نوشتن این سطور، بت سازی و اسطوره سازی از یک عالم دینی و شیعی نیست. مجلسی مثل همه عالمان بزرگ دیگر شیعی می تواند مورد نقد و ایراد متفکران و دیگر عالمان قرار بگیرد و هر منتقدی می تواند به میزان صحت و استحکام ادله اش در نقد مجلسی و هر عالم بزرگ دیگر محق باشد. از افتخار آمیزترین ویژگی های تشیع این است که تنها انبیاء و امامان معصوم علیهم السلام را غیر قابل نقد می داند و از مطلق کردن هر غیر معصومی هر چند بزرگ و مشهور باشد، می پرهیزد و مفتوح بودن باب اجتهاد در شیعه یعنی همین.

*مهدی نصیری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 16
  • در انتظار بررسی: 1
  • غیر قابل انتشار: 4
  • لازمی هنرمند ۰۵:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    در این زمان بی کسی و بی تدبیری دیگر کسی سراغی از مجلسی ها نمیگیرد و دیگر چنین افرادی در مملکت ما به دنیا نخواهند آمد الا قلیل
  • ۰۹:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    مجلسی صاحب بحار رحمه الله متوفای ۱٠۷٠نیست! به تصویر قبر دقت کنید
  • من یمنی ام ۱۰:۵۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    مقدمه علامه مجلسی در بحار شامل هفت قسمت است که قسمت اول درباره معرفی خود کتاب بحار است ، پنج قسمت در رابطه با مصادر و علائم و اختصارات و قسمت پایانی هم فهرست بابهای کتاب بحار ( که در اصل بیست و پنج جلد است ) .
  • طلبه قمی ۱۱:۰۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    برخی آنقدر بی علم وبدون تحقیق سخن می گویند که یکبار هم شده مقدمه علامه مجلسی را نمی خوانند ومی گویند علامه همه روایتی را همیجور فله ای جمع کرده
  • الماسی ۱۱:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    آیا انتساب رساله «جواب المسائل الثلاث» درباره تصوف به مرحوم علامه مجلسی صحیح است؟
  • جلیل ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    برخی از نویسندگان دیدگاه‏های علمی و عملکرد سیاسی علامه، نظیر صوفی ستیزی، اخباری‏گری، فلسفه گریزی، و همکاری با سلاطین معاصرش را مورد نقد و انتقاد قرار داده ‏اند. کاش به این بخش ها هم می پرداختید
  • ۱۱:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    مجلسی پدر متوفی 1070 مجلسی پسر 1110
  • رضایی از اصفهان ۱۱:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    به علامه مجلسی نسبت داده اند که وی حکومت جور صفویه را تایید کرده است در حالی که از نگاه ایشان بین سلطنت مشروع و سلطنت مقبول مردم (اکثریت) تفاوت است; چه بسا حکومتی در شرایطی مقبول مردم و یا حتی عالمان دینی بوده باشد، ولی نه از جهت مشروعیت دینی، بلکه از جهت ضرورت‏های سیاسی اجتماعی، که وجود چنان حکومت‏هایی را برای حفظ نظم و امنیت جامعه و دفاع در برابر دشمنان دین و مذهب لازم و ضروری می‏ سازد . از این رو مقبول دانستن حکومتی به معنای مشروع بودن آن نیست و به تعبیر منطقی هر حکومت مشروعی حکومت مقبول می‏تواند باشد، ولی هر حکومت مقبولی الزاما حکومت مشروع نیست، منشا و مشروعیت‏ سلطنت و حکومت در اسلام مشروط به اذن شارع است و بدون اذن شارع برای هیچ حکومتی مشروعیت دینی ثابت نیست، و حکومت ‏های سلطنتی بعد از اسلام ماذون از جانب شارع مقدس نبوده و دوران مورد مطالعه ما نیز از این قاعده مستثنی نیست .
  • محدث ۱۱:۲۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    علامه مجلسی(ره) چهره دیگری دارد که آن چهره نقد و بررسی است.کتاب شریف «مرآة العقول» - که شرح و نقد علمی و دقیق کتاب گران‏قدر کافی است - این جایگاه علامه را به روشنی آشکار می‏سازد. متأسفانه برخی که از وادی تحقیق دورند، تنها یک چهره کار را دیده‏اند؛ گرچه آن نیز در جای خود کاری لازم و ضروری بوده است(گردآوری) و اگر بنا باشد محدث روایاتی را که فقط به نظر او صحیح می‏رسد گردآوری کند، این کار عوارض بسیار نامطلوبی را در پی خواهد داشت: اولاً، بسیاری از احادیث به دلیل عدم نقل (به ویژه در گذشته‏ها) متروک و محجور می‌ماند و کم‏کم از بین می‌رفت. ثانیا، نظر محدث، نظری است اجتهادی که بر طبق مبانی خود آن را برمی‌گزیند، چه بسیار مواردی که محدثی حدیثی را صحیح می‌داند ولی محدث دیگر بر طبق ادله آن را رد می‌کند و برعکس. بنابراین حذف روایات، بستن راه تحقیق به روی دیگران است، چه بسا امروزحدیثی فهمیده نشود؛ ولی فردا همان حدیث راه‏گشای آیندگان باشد و یا با نقطه نظرهای اجتهادی تازه، راه برای اثبات صحت سند آن فراهم گردد.
  • شیخ الاسلام ۱۱:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    این را خوب است بدانید که علامه مجلسی ابتدا بدون آنکه در پی تألیف بحار باشد، فهرستی برای ده کتاب حدیثی غیرفقهی جهت دسترسی راحت به موضوعات آنها به نام فهرس مصنفات الأصحاب فراهم آورد: امالی (با رمز لی)، خصال (با رمز ل)، عیون اخبار الرضا (با رمز ن)، علل الشرائع (با رمز ع)، معانی الاخبار (با رمز مع) و توحید صدوق (با رمز ید) که این کتابها همگی از آثار شیخ صدوق است. عناوین سایر کتابها نیز بدین شرح است: قرب الاسناد حمیری (با رمز ب)، امالی یا مجالس شیخ طوسی (با رمز ما)، تفسیر علی بن ابراهیم قمی (با رمز فس)، احتجاج طبرسی (با رمز ج)
  • ۱۱:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    ترجمه بحارالانوار اين اثر بزرگ و تبديل آن به دايرة‌المعارف نوين تشيع گام بسيار بزرگ در راه احياي مجلسي و احياي تشيع مي‌تواند به حساب آيد.
  • ۱۲:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    1070 تاریخ وفات پدر مجلسی است تاریخ وفات وی 1110 هجری قمری است
  • ۱۲:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    در باره اخباریگری و همکاری با سلاطین که بحث شده است گویا جناب جلیل مفاله را نخوانده اند و کامنت گذاشته اند!
  • ۱۵:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    آفرین جناب نصیری عزیز.... الحق نوشته های شما همگی ژرف و عالمانه اند.
  • سعید ۱۶:۰۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
    0 0
    علامه مجلسی یکی از علمای بزرگ شیعه هستند که برای گسترش دین حقه تشیع تلاش‌های بسیاری کرده‌اند و آثار نفیسی از خود به یادگار گذاشته‌اند... من چندین کتاب ایشون را خوانده‌ام و پیشنهاد میکنم که دوستان حتما کتاب های ایشون را مطالعه کنند
  • ۰۹:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۵/۳۱
    0 1
    آقای نصیری در انتهای مقاله، به ستیزه با عرفان و فلسفه پرداخته اند. ای کاش این مقاله، صرفاً به غبار روبی از چهره علامه مجلسی و بحار الانوار می پرداخت نه حمله به فلسفه و عرفان در پوشش دفاع از علامه مجلسی

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس