یکی از این سخنوران نامی و درسآموز، مرحوم آیتالله عبدالکریم حقشناس بود که سخنانش هنوز بوی تازگی و معرفت ناب میدهند:
*استفاده از یک استاد، برای تلف نکردن باقی عمر
دوباره شما را نسبت به موقعیتتان توجه میدهم که حیف است عمرتان را در موارد بیهوده صرف کنید! حضرت فرمودند: «بقیّةُ عُمرِ الـمَرءِ لاثَمَن لَها»؛ باقیمانده عمر هر شخص، با هیچ چیز قابل معاوضه نیست؛ پس قدر این لحظات را بدانید!
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «لَا خَیْرَ فِی دِینٍ لَا تَفَقُّهَ فِیهِ»؛ دینی که در آن تفقه نیست، خیری ندارد. اسلام سراسر تفقه است. «مَنْ لَمْ یَتَفَقّهْ مِنْکُمْ فِی الدّینِ فَهُوَ أَعْرَابِیّ»؛ کسی که در دینش تقفه نمیکند، اعرابی است؛ یعنی بدوی و بیابانی است. «و لَمْ یَنْظُرْ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛ پروردگار در قیامت اصلاً نظری به او نمیکند. خواب عالم، بهتر از بیداری و سَهر جاهل است. برای اینکه عالم میخوابد تا برای انجام طاعت، کسب اطلاعات علمی و هدایت مردم قوت پیدا کند؛ اما آن یکی میخوابد که چه کند؟ بدنش سالم بماند؛ بدنش سلامت بماند که چه شود؟! حالا اگر پروردگار هم به تو سلامتی داد، چه نفعی برایت دارد؟ وجود تو چه نفعی برای مسلمانان دارد؟!
«لَا خَیْرَ فِی دِینٍ لَا تَفَقُّهَ فِیهِ وَ لَا خَیْرَ فِی دُنْیَا لَا تَدَبُّرَ فِیهَا وَ لَا خَیْرَ فِی نُسُکٍ لَا وَرَعَ فِیهِ»؛ اگر چنانچه عباداتی داشته باشی، ولی از محرمات پروردگار احتراز نکنی، هیچ نتیجهای ندارد. در عرب زن احمقی به نام ریطه بود که اول روز به کنیزانش دستور میداد کیسههای محکمی ببافند و در غروب میگفت همه این کیسههایی که بافته بودند را باز کنند. مبادا شما مثل ریطه باشید که قرآن میفرماید: «وَلَا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکَاثًا» شما تدبر کنید و مراقب باشید که اعمال و بافتههای خود را با ارتکاب گناه خراب نکنید. اگر عقبگرد کنید و وقتی پای گناه پیش میآید، دست خود را آلوده کنید، تمام کارهای خیرتان را به کلی عاطل و باطل کردهاید. این تذکر و توجهی نسبت به موقعیت شما و خودم بود که در ابتدای صحبتهایم همیشه داشتهام.
*جلسه دینی حداقل هفتهای یک بار
«أُفٍّ لِکُلِّ مُسْلِمٍ لَا یَجْعَلُ فِی کُلِّ جُمْعَةٍ یَوْماً یَتَفَقَّهُ فِیهِ أَمْرَ دِینِهِ وَ یَسْأَلُ عَنْ دِینِه»؛ وای به حال مسلمانی که یک هفته بر او بگذرد و در آن هفته، یک روز را برای تفقه در دین خود قرار ندهد. برای همین مرحوم آقا شیخ مرتضی زاهد(ره) میفرمود: «اگر در مجلس دینی و تعلیم حلال و حرام شرکت کنید، اولی است از اینکه به زیارت ثامنالحجج (ع) بروید». چون منظور از زیارت امام رضا(ع) که تا یک تعطیلی میرسد، شما زود میدوید و به آنجا میروید! این است که آنچه مورد نظر حضرت است را تحصیل کنید و این، همان تفقه در دین است. اگر شما با این اوضاع به مشهد بروید، حضرت میفرماید: «اُفٍ لکم!» وای بر شما که دنبال تفقّه در دین نرفتید! یک هفته گذشته و دنبال امر دینی خود نبودید که در آن تدبُّر کنید!
البته در شبهای مصیبت، ما باید عزاداری کنیم؛ اما مرسوم ما طلبهها این است که در ایام خاص هم وقتی مجلسی برپا میشود، دنبال این هستیم که یک مطلب مهمی که منظور اهل بیت عصمت(ع) است را برای مخاطبان پیاده کنیم. لذا در این جلسه هم باید به اخلاق و تهذیب نفس بپردازیم. حضرت امام(ره) هم تهذیب اخلاق را در رأس علوم میدانست. بارها عرض کردهام: ای رفقای اهل علم! خدا شاهد است من استاد اخلاقی داشتم که هفتهای یک جلسه خدمتش میرسیدم و اگر او با مواعظش خاطرات مرا کنترل میکرد، من در هفته بعد مهذب میشدم و اخلاق پاکیزه پیدا میکردم؛ اما اگر ایشان نمیآمد، من به قبایح و زشتیها میل پیدا میکردم؛ با آنکه در عرض هفته قبل، در کمال مراقبه بودم و گوش، زبان و چشم را کنترل میکردم.
لذا موعظه اخلاقی که وسیله احیای قلب است باید همیشه وجود داشته باشد امام امیرالمؤمنین (ع) فرمود: حسن جان؛ «أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ»؛ حکمتهای ناب و تازه که همان فرمایشات آل محمد(ص) باشد، را طلب کنید. خدا شاهد است، یگانه هدف من از نوشتن احادیث و نقل آنها، نجات دادن شما و خودم است، غیر از این راهی نیست! توجه و تدبر کنید و ببینید در چه موقعیتی هستید!
*قائمههای دنیا و کارکرد آنها
حضرت فرمود: قوام این دنیا به چهار چیز است؛ عالمی که علمش را به کار میاندازد همان طور که به جاهل میگویند: چرا نرفتی یاد بگیری؟! به عالم هم میگویند: چرا علمت را به مردم تعلیم ندادی؟! من واقعاً شرم میکن که برای بعضی از همکارهای خودم این روایت را بخوانم که حضرت فرمود: «اگر کسی تحصیل علم کند، ولی علمش را نگوید و به مردم نرساند، پروردگار لجام آتشین به دهان او میزند!» اما اگر عالمی اهل عمل و تبلیغ باشد، یکی از قوامهای دنیا است.
«جَاهِلٍ لَا یَسْتَنْکِفُ أَنْ یَتَعَلَّمَ»؛ گروه دوم جاهلی است که از آموختن خودداری نمیکند. این دو گروه همیشه بوده و خواهند بود؛ چون خدا نمیگذارد شجره علمی که به خون انبیا، اولیا و اوصیا آبیاری شده است،از بین برود. اگر تو نیایی و نپرسی خدا دیگری را بر این کار میگمارد. اگر تو نپرسی و یاد نگیری، دیگری وارد این راه خواهد شد.
«وَ جَوَادٍ لَا یَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ»؛ گروه سوم که قوام این دنیا هستند، انسانهای غنی و ثروتمندی هستند که بخل نمیورزد و حقوق فقرا را به آنها میرسانند. «وَ فَقِیرٍ لَا یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ»؛ گروه آخر هم فقیرانی هستند که آخرتشان را به دنیا نمیفروشند. این افراد، قوام زندگی دنیا هستند.
*زمانی که بلا نازل میشود
«فإذا ضیَّع العالم علمهُ»؛ حال اگر عالم، علم خود را تباه کند، «و اِسْتَنْکَفَ اَلْجَاهِلُ أَنْ یَتَعَلَّمَ»؛ نادان هم به آموختن روی نیاورد و از سختی تحصیل احکام و معارف دینش که باید بیاموزد، سرپیچی کند، «وَ إِذَا بَخِلَ اَلْغَنِیُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ اَلْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ»؛ بینیاز، در بخشش بخل ورزد و تهی دست نیز آخرتش خویش را به دنیا بفروشد، «حلّ البلاء»؛ وقت آمدن بالاست.
خدا شاهد است، من در محضر ثامنالحجج و خدمت ایشان بودم و داشتم مقابل حضرت زیارت را میخواندم که باید خودم را در محضر و حضور ایشان ببینم و بدانم. گفتم در این موقعیت برای یک مسأله استخاره کنم. لذا عرض کردم: من میخواهم یکی از جلساتم را کم بکنم؛ آیه را که باز کردم، دیدم نوشته است: «بلاء میآید!»
بلا همین است که ما به آن مبتلا هستیم. خدا میفرماید: «الظالم جندی أنتقم به»؛ ظالم یکی از سربازان من است که من به دست او انتقام میکشم! وقتی شما اطاعت نکردید، ظالم را بر شما مسلط میکنم که از شما انتقام بکشد.
همان وقت که این خبیث، راکت میانداخت و بناها را خراب میکرد، دو شب قبلش خواب دیدم که در عالم رؤیا گفتند: بلا نازل میشود و این، به خاطر آن است که غنیها به فقرا رسیدگی نکردند و جاهلها هم استنکاف کردند.
اگر دوست دارید که بلا بر سر شما فرود نیاید، باید در مجالسی که معارف دین گفته میشود، حضور بهم رسانید؛ نه فقط در مسجد امینالدوله، بلکه در هر جا که یک چراغی روشن است و شما میتوانید استفاده کنید، باید حاضر شوید تا بلا نازل نشود داداش جان!
حضرت فرمودند: اگر چنانچه زمانی را درک کردید که جاهل از آموختن استنکاف کرد، عالم به وظیفه خودش عمل نکرد، غنی مالش را بذل نکرد و فقرا هم آخرتشان را فروختند، یعنی زمانی رسید که بلا آمدنی شد، «خالطوهم بالبرانیة»؛ میدانید معنی این جمله یعنی چه؟ یعنی در میان مردم باشید، ولی قلباً و اخلاقاً با آنها مماشات نکنید؛ منتظر بلا باشید و آنها را نصیحت کنید که به مجالس علم بروند و به فقرا رسیدگی کنند.
*تعبیر یک رؤیای صادقه
نبی اکرم (ص) وقتی که به مسجد تشریف میآوردند، میفرمودند:«هَلْ مِنْ مُبَشِّرَاتٍ؟!» یعنی آیا کسی خواب خوبی دیده است که نشانه و بشارتی باشد؟! اشخاص هم بلند میشدند و مشاهدات خود را به محضرت ایشان عرضه میکردند. قرآن هم در این باره میفرماید: «لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیَا»؛ یکی از مصادیق بشارت در دنیا، رؤیای صادقه است.
یکی از همین جوانها دیشب خواب دیده بود که هر چه میخواهد سوره الرحمن بخواند، نمیتواند! میگفت: من هر چه میخواستم سوره الرحمن بخواند، یک عده از جوانها به صورت من خاک و آب میپاشیدند که موفق به قرائت این سوره نشوم! هر سوره تعبیر خاصی دارد و تعبیر سوره الرحمن این است که اگر خواند، در دین موفقیت پیدا میکند. خوب تعبیر این است که بچههای شیطان و همنشینهای بد، در قلب تو جای گرفتهاند و نمیگذارند تو در راه خدا موفقیت پیدا کنی. باید فکری بکنی! البته تو آدم خوبی هستی که این خواب را دیدی! این یعنی علاج کن باباجان! تا اول جوانیات هست، به فکر باش! اگر تو چشم حقیقت بین داشته باشی، میبینی که همین بچه شیطانها مانع و سد طریقند. همینها مانع آن هستند که تو طریق سعادت را طی کنی.