وی قائممقام و از اعضای مؤسس حزب اعتماد ملی است و در شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز عضویت داشته که پس از تاسیس اعتماد ملی از مجمع روحانیون استعفا داده است و درحال حاضر نیز مدیر گروه فقه و اصول دانشگاه شاهد است و بیشتر وقتش را به تدریس در دانشگاه مشغول است.
منتجبنیا همچنین سابقه نمایندگی سه دورهٔ اول مجلس شورای اسلامی و هم کمیسیونی حسن روحانی رئیس جمهور دولت یازدهم بود، ریاست کمیسیون دفاع مجلس سوم، نماینده حضرت امام (ره) و رئیس سازمان عقیدتی سیاسی شهربانی سابق کل کشور، مشاور رئیسجمهور در دولت اصلاحات، قائممقام ستاد قرارگاه خاتم و ستاد کل پدافند و عضویت در حزب جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد.
منتجبنیا از اواسط سال 77 انتقاد های تندی را نسبت به احزاب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین مطرح کرده و میتوان گفت که وی یکی از چهرههای مخالف تندروی و افراطیگری در جریان اصلاحات بوده و است.
قائم مقام حزب اعتماد ملی در سخنانش نسبت به فردگرایی و شخصیت گرایی به شدت انتقاد دارد و میگوید شخصیت ها باید فقط و فقط نقش پدری و ریش سفیدی ایفا کنند و ما که دم از دموکراسی میزنیم نباید شخصیتها را جایگزین احزاب کنیم.
وی در این گفتوگوی 3 ساعته دوران تبلیغات را دوران ارائه ایدهها، ایدهآلها، آرمانها و چیزهایی که میتواند برای مردم جاذبه داشته باشد، دانست و گفت: وعدههایی که در تبلیغات انتخابات مطرح می شود، نباید انتظار داشته باشیم که صددرصد محقق شود اگر این گونه باشد دیگر معنای تبلیغاتی پیدا نمیکند به عنوان مثال اگر از آقای روحانی بپرسند که فلان چیز چه میشود و بگوید نمیتوانم که نمیتوانست رای بیاورد.
منتجبنیا معتقد است که بعد از حل مذاکرات، دولت باید به بهرهبرداری صحیح از فضایی که به وجود آمده و به نفع مردم و کشور است، بپردازد به عنوان مثال اگر امروز رفت و آمدی میشود و مبادلات وسرمایهگذاری صورت بگیرد باید خیلی سنجیده و دقیق باشد و دچار شتابزدگی نشود.
وی در لابه لای سخنانش به تغییر مواضع برخی ها در خصوص تسخیر لانه جاسوسی آمریکا اشاره کرد و گفت: این تغییر مواضع را نه قبول داریم و نه می پذیرم، قبول دارم که بعضی از افراد عدول کردند و دیگاهشان تغییر کرده است. آمریکا چه با ما مذاکره بکند و چه نکند شیطان بزرگ است.
قائم مقام حزب اعتماد ملی معتقد است که هاشمی، منتقدانش و حامیانش تغییر و در جایگاه های خود همه تجدید نظر کردند و عوض شدهاند و مواضع آقای هاشمی در گذشته تا الان خیلی متفاوت است.
منتجبنیا در ادامه سخنانش با بیان اینکه اعتدال یک گفتمان نیست، تصریح کرد که اینکه بگوییم اصلاح طلبی، اصولگرایی و اعتدال گرایی هر کدام یک گفتمان هستند معنی آن این است که اصولگرایان و اصلاح طلبان بی اعتدال هستند و از اعتدال خارج شده اند و تنها گفتمان جدید راه اعتدال را دنبال میکند و این خودش مفهوم نامطلوبی را دارد.
آنچه در ادامه میآید مشروح بخش دوم گفتوگوی تفصیلی پس از اعمال نظر نهایی حجتالاسلام رسول منتجبنیا درخصوص برخی مسائل است:
***دولت یازدهم به مردم بها داده و قسمتی از مشکلات خارجی را حل کرده است
شما میگوئید جامعه از دولت راضی است آیا این به این معناست که شعار «روحانی مچکریم» همچنان زنده است؟
نتقادهایی را به صورت خصوصی به دولت روحانی اعلام کردیم، ضعفهایی داشته و دارد و بخش زیادی از مردم نسبت به دولت انتقاد دارند که البته بعضی از آنها هم وارد است.
وقتی میگوییم محبوبیت دولت به این معنا نیست که فلان جنس ارزان یا گران شد بلکه قضاوت مردم به صورت عمومی است. مردم هر دولت را ارزیابی میکنند. قضاوت عمومی مردم،قضاوت درستی است. حضرت امام (ره)همیشه بر رای مردم تاکید داشتند و میگفتند مردم هیچ گاه اشتباه نمیکنند.
نظر اکثریت مردم نسبت به دولت روحانی نظر مثبتی است نه اینکه مطلق باشد و بگویند این دولت، دولت کریمه امام زمان (عج) است. دولت یازدهم به مردم بها داده و آنها را به بازی گرفته است و تلاش میکنند که مشکلات را رفع کند. این دولت قسمتی از مشکلات خارجی را حل و به دنبال رفع همه مشکلات است به خصوص اینکه رمز موفقیت این دولت این است که بعد از دولتی واقع شده که شعارهای تند میداد و با احزاب مخالف بود.
دولت از زمان روی کار آمدنش با شعارهای مردمی و حرفهای زیبا کارهای مثبتی انجام داده و از چهرههای نام آشنا و محبوب در میان مردم استفاده کرده ،محبوبیت این دولت محبوبیت قابل توجهی است ولی در کنارش باز هم معتقدم که انتقاد زیادی به این دولت وارد است.
بارها به صورت کتبی، شفاهی، تلفنی و حضوری انتقادهایم را با مسئولان مطرح کردم هرچند که آنها به دنبال نظر من نبودند ولی به عنوان یک شهروند و به عنوان کسی که برای انقلاب استخوان خورد کردهام احساس نگرانی میکنم و خیلی صریح و شفاف، اخطار و انتقاد میکنم.
به خود آقای روحانی هم پیشنهاد دادهاید؟
فراوان به ایشان نامه دادهام.
آخرین پیشنهادتان...
اجازه بدید مطرح نکنم.
***دوران کاندیداتوری دوران ایده آلها و حرف های جذاب است
آقای روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه با توجه به درآمد محصول از هدفمندی یارانهها آیا اقدام به کاهش تعداد یارانه بگیران میکنید یا افزایش قیمت بنزین،پاسخ منفی داده بودند و عملاً سوال مجری را غلط دانسته بودند اما میبینیم که هر دو این موارد این روزها اتفاق افتاده، آیا به نظر شما بازهم سوال غلط است؟
افراد در هر تصمیمی ایدهآلهایی دارند که با واقعیتها متفاوت است. معمولاً تا زمانی که مسئولیت اجرایی برعهده نگرفتهایم خیلی مردمی، دلسوزانه و باز فکر میکنیم ولی وقتی مسئولیتی برعهده میگیریم با یکسری از واقعیتهایی مواجه میشویم که با خیلی از سخنان گذشته در عمل و تئوری متفاوت است.
بارها شاهد بودم بعضی از نمایندگان مجلس انتقادهایی را به دولت مطرح و شعارهایی را علیه آنها میدادند ولی وقتی به عنوان وزیر انتخاب شدند از مسئول قبلی تندتر عمل کردند. وقتی چرایی این تندروی را از آنها جویا میشدیم میگفتند واقعیت موجود، امکانات، ظرفیت، توان و فضا را دیدیم.
دوران تبلیغات دوران ارائه ایدهها، ایدهآلها، آرمانها و چیزهایی که میتواند برای مردم جاذبه داشته باشد، است.
وقتی فردی قصد کاندیداتوری دارد حرفی نمیزند که مردم نسبت به آن منزجر باشد حرفهایی را مطرح میکند که مردمی و خواستگاه مطالبات و نیازهای مردم باشند.
وقتی در انتخابات پیروز میشود با حجمی از مطالبات مردم مواجه میشود و ناچار است که مطالبات مردم را نسبت به دیدگاه خودش اولویتبندی کند البته ممکن است این اولویتها با برخی دیدگاهها متفاوت باشند.
*** اگر انتظار تحقق 100 درصد وعده های تبلیغاتی را داشته باشیم دیگر معنای تبلیغاتی ندارد
رئیسجمهور در دوران 4 ساله ریاست جمهوریش ممکن است حتی نتوانسته باشد 50 درصد از شعارهایش را محقق کرده باشد ولی میگوید تلاش کردم تا با واقعیت موجود و ظرفیت کشور آرام آرام مطالبات را به واقعیت برسانم.
وعدههایی که در تبلیغات انتخابات مطرح میشود، نباید انتظار داشته باشیم که صددرصد محقق شود اگر این گونه باشد دیگر معنای تبلیغاتی پیدا نمیکند به عنوان مثال اگر از آقای روحانی بپرسند که فلان چیز چه میشود و بگوید نمیتوانم که نمیتواند رای بیاورد البته نباید دروغ بگویند و بلندپروازی داشته باشند.
***کلید روحانی به برخی از مشکلات نمیخورد و برخی از آنها هم قفلش زنگ زده است
آقای روحانی فکر میکرد میتواند با آن کلید مشکلات را حل کند ولی وقتی در عمل وارد شد دید که آن کلید برخی قفلها را باز میکند و برخی قفلها زنگ زده یا کلید به آن نمیخورد.
اگر اجازه دهید کمی به موضوع مذاکرات هم بپردازیم به نظر شما استراتژی دولت در دوران پساتحریم چیست؟ موضوعی که باعث شد آقای روحانی آب خوردن مردم را نیز به بحث تحریمها گره بزند.
معتقدم بعد از حل مذاکرات، دولت باید به بهرهبرداری صحیح از فضایی که به وجود آمده و به نفع مردم و کشور است، بپردازد به عنوان مثال اگر امروز رفت و آمدی میشود و مبادلات و سرمایهگذاری صورت بگیرد باید خیلی سنجیده و دقیق باشد و دچار شتابزدگی نشویم.
*** امروز نباید درخصوص رفت و آمدهای مسئولان اروپایی شتابزده عمل کند/رفع تحریم ها همه مشکلات را حل نمیکند
پس چرا شاهد ذوق و شوق برخیها به دلیل سفر برخی مسئولان کشورهای اروپایی هستیم؟
امروز اگر بعد از 10ها سال شاهد این هستیم که 4 نفر از مسئولان کشورهای اروپایی به ایران میآیند نباید شتابزده عمل کنیم که نتایج منفی برای نظام در بر خواهد داشت. آقای روحانی که آدم اندیشمند و معتدلی است انتظار میرود که به هیچ وجه تصمیم عجولانه و غیرکارشناسی نگیرد.
دولت باید برنامه هایش را با استفاده از کارشناسان زبده به صورت دراز مدت و کوتاه مدت برای بعد از تحریم تهیه کند و نباید بعد از 37 سال دوباره اشتباهات گذشته را تکرار کند.
قطعا رفع تحریمها در رفع مشکلات کشور موثر است اما این نیست که همه مشکلات کشور نیاز به رفع تحریمهاست.
*** طرح راهاندازی مرکز تولید فکر و اندیشه را به روحانی دادم/ امروز به نیروهایی متفکر، اندیشمند از جناحهای مختلف نیاز داریم
آیا در این خصوص پیشنهادی را به دولت ارائه کردهاید؟
بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری پیشنهادی را برای ایشان فرستادم و گفتم که شما (روحانی) گرفتار رفت و آمدها، مراجعات، مکاتبات و مشکلات اجرایی میشوید و فرصت فکر کردن از شما گرفته میشود.در همین راستا به نیروهایی متفکر، اندیشمند از جناحهای مختلف و صاحبنظران گوناگون نیاز دارید.
لذا دولت مرکزی را تاسیس و راه اندازی و از صاحبنظران و اندیشمندان را در زمینههای مختلف دعوت کند تا در این مرکز تنها تولید فکر و اندیشه کند به دور از انجام هرگونه کار اجرایی، فقط تولید فکر کنند نه فکرهای ایده آلیستی و خارج از واقعیت بلکه مناسب با شرایط موجود و روحانی هم مقید باشد که به آن عمل کند.
گفتم در آینده قطعاً فرصت این را پیدا نمیکنید و امروز شرایط خوبی پیش آمده اگر به آن بیتوجه باشیم و درست استفاده نکنیم به زیان کشور و ملت است. همانطور که نباید امروز پیروزیتان را در انتخابات ریاست جمهوری به یک جناح اختصاص داد و اگر تاوانی دادیم تاوان ملی بوده است.
امروز همه باید دست به دست هم دهیم و کنار هم بایستیم تا کشور را به خوبی اداره کنیم. از دوستان در جناحهای مختلف تقاضا میکنم که دولت را کمک کنند، دولت که عقلکل نیست کما اینکه هیچ کدام از مسئولان عقلکل نیستند و هر کدام عقل محدودی داریم. اینجا منافع و مصالح نظام در بین است و فضای خوبی به وجود آمده و کشور به سمت امنیت و وحدت ملی باید حرکت کند.
صاحبنظران باید دیدگاهشان را کارشناسی و منسجم به دولت منتقل کنند، امروز نظام درخصوص مذاکرات تصمیمش را گرفته و عمل کرده و ما باید کمک کنیم تا نظام کمترین هزینه بپردازد. فرصت را نباید از دست بدهیم و فرصتسوزی کنیم. ما در فرصتسوزیها تخصصی داریم. آقای روحانی آدم اندیشمند و با قدرتی است که میتواند با کمک از دیگران و میدان دادن به صاحبنظران حتی مخالفین و منتقدین در جهت پیشبرد اهداف ملت از آنها استفاده کند.
***امام(ره) میفرمود اگر آمریکا آدم شود با آن رابطه برقرار میکنیم/امروز آمریکا و انگلیس دنبال رابطه با ما هستند
جریان چپ قبلا خودش را پرچمدار مبارزه با آمریکا میدانست و حتی در مجلس روز ملی مبارزه با استکبار و در راس آن آمریکا را تصویب کرد و خودش را مقابل آمریکا میدانست اما الان شاهد چرخش 180 درجهای در این باره هستیم به نوعی همه این شعارها در این جریان درحال سپرده شدن به موزه است.
نمیخواهم بگویم هیچکس یا هیچ گروهی تغییر موضع نداده و تغییری نداشته است ولی این را باید بپذیریم که تصمیماتی که گرفته میشود استراتژیک و تاکتیکهای متناسب با شرایط زمان و روز است. حضرت امام (ره) بارها فرمودند که رابطه ایران و آمریکا رابطه گرگ و میش است آمریکا جنایت و شیطان بزرگ هستند. همین حضرت امام(ره) از سوی دیگر بارها فرمودند که اگر آمریکا آدم شود با آن رابطه برقرار میکنیم.
علت مقابله ما با آمریکا به خاطر جنایت گذشته است، اگر به جایی برسیم که آمریکا بگوید که نسبت به گذشته میخواهد جبران کند و دیگر به دنبال تعرض به ایران نیست ما بگوییم که قصد جنگ داریم! البته فرض است و آنها این کار را نکردند. پس تفکر امام (ره) این ظرفیت را دارد.
ایران به دنبال تعامل و همکاری سازنده با کشورهای دنیا است البته به جز اسرائیل که این رژیم را غیرقانونی و غیرانسانی ضد اسلامی و نامشروع میدانیم به عنوان مثال صدام متجاوز را بعد از قطعنامه پذیرفتیم که کشور همسایه است.
خوی استبدادی آمریکا مانع نزدیکی و رفاقت ما با آنها است اما اگر بر فرض محال آمد و آدم شد ما میتوانیم رابطه داشته باشیم. قرآن کریم هم میفرماید اگر در جنگ دشمن شما که اسلحه دارد اسلحه را زمین گذاشت و گفت میخواهیم صلح کنید شما هم بپذیر و با آن مذاکره کنید.
امروز آمریکا و انگلیس و کشورهایی که دستشان در خون عزیزان ما است و این همه جنایت کردند به این نتیجه رسیدند که با جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور مقتدر مذاکره و مسائل را حل کنند ما نمیتوانیم بگوییم میخواهیم با شما بجنگیم.
***تغییر مواضع درخصوص تسخیرلانه جاسوسی آمریکا را نه قبول داریم و نه میپذیرم/ در زمان ریاست جمهوری هاشمی با مذاکره با آمریکا مخالف بودیم
سوال ما هم اشاره به همین اصول دارد، آیا طرف مقابل واقعاً تغییر کرده است؟ مذاکره خوب است اما تاریخ و قرآن و امام (ره) به ما درباره مذاکره هم درس داده؛درجریان جنگ صفین هرچه حضرت علی (ع) فرمودند که «مذاکره» خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند کسی گوش نکرد و در نهایت ابوموسی اشعری بالای منبر رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دستم بیرون بیاورم علی(ع) را از خلافت عزل میکنم اینها هم درسهای تاریخ اسلام است؛ سوال اصلی ماهم در خصوص عدول کردن اصلاح طلبان از روحیه مبارزه با استکبار است به عنوان مثال برخیها میگویند تسخیرلانه جاسوسی اشتباه بود، اتفاقی که حضرت امام (ره) آن را انقلاب دوم خواندند.
قبول دارم که بعضی از افراد عدول کردند و دیگاهشان تغییر کرده است. این تغییر مواضع را نه قبول داریم و نه میپذیریم. اگر تصمیم موضوعی گرفتیم این به آن معنا نیست که ما از تاکتیک و دکترین نظامی دست برداشتیم. بالاخره باید بدانیم آمریکا آمریکاست. آمریکا چه با ما مذاکره بکند و چه نکند شیطان بزرگ است و درصدد سیطره قدرت خود است، میخواهد برجهان آقایی کند.
ما باید حواسمان جمع باشد. ما در عمل به این نتیجه رسیدیم که تاکتیکی را اتخاذ کنیم که رهبر انقلاب آن را با عنوان نرمش قهرمانانه معرفی کردند. این به مصلحت کشور است نه اینکه از لحاظ تئوری نظر ما نسبت به آمریکا عوض شده باشد. آمریکا همان آمریکاست و هیچ تغییری در آن حاصل نشده است چه کارتر، ریگان، بوش و اوباما باشد.
مسئولان ما فکر کردند که در شرایط فعلی مصلحت کشور در این است که با مذاکره قضایا را حل کنند. درست است که تاوان و خسارت دادیم ولی وقتی میگوییم مذاکره و نرمش طبیعتاً یک چیزی در آن است.
*** توصیه منتجبنیا به ظریف
البته آقای ظریف در همان حالی که با کری مذاکره میکند باید بداند که این همان وزیر خارجهای است که اگر دستش برسد تشنه خون همه ما است و کشور ما را یک لقمه میکند و همه را میبلعد.
زمانی خود ما با مذاکره کردن مخالف بودیم. در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی، عطاالله مهاجرانی در مجلس گفت ما راهی جز مذاکره با آمریکا نداریم، همه اعتراض و مخالفت خودمان را با صدای بلند اعلام کردیم. مذاکره در آن زمان خیلی قبیح بود ولی امروز مسئولین به جایی رسیدند که چند سال است کنار هم مینشینند و مذاکره میکنند.
باتوجه به اینکه ایران یک کشور قدرتمند است باید با قدرت مذاکره کنیم و مبانی فکری امام (ره) که مبانی فکری، عقیدتی، سیاسی و عقلانی است را باید دنبال کنیم.
***من خط امامی هستم/اصلاح طلبان با لیبرال دموکرات کاملا مخالفند؛ این نظر چند نفر از کارگزارانیها است
این بروز رفتار لیبرالی در اصلاح طلبان به چه گونه است چپها با این بحث هم مخالف بودند؟ مثلاً کارگزاران رسماً میگوید «لیبرال دموکرات» هستند
اولین باری که یکی از اعضای کارگزاران مطرح کرد که لیبرال دموکرات هستیم من گفتم واژههایی که مفهومش مشخص نیست، کشدار است و معانی مختلفی دارد را به کار نمیبرم و حاضرم نیستم خودم را منتسب به این واژهها کنم.
به عنوان یک فرد سیاسی، دیدگاه سیاسی خودم را از امام (ره) و تفکر ایشان گرفتم و از آن مبانی فکری که امام (ره) به ما آموخته است عقبنشینی نمیکنم؛ من یک سیاسی خط امامی هستم، وقتی میگوییم خط امامی امام،خطش و جریانش مشخص است و رهبر ما امروز ادامه دهنده همان راه است ولی میگوییم لیبرال اول باید تعریف لیبرال را بدانیم؟ با معنی دموکرات آشنا باشیم بعد بگوییم لیبرال دموکرات هستیم.این نوع را نمیپسندم و مواضع اصلاح طلبان نیست چند نفر از دوستان ما در کارگزاران از این واژهها استفاده میکنند.
چرا اینجا کارگزاران را از اصلاحطلبان جدا میکنید ولی جای دیگر میگویید کارگزاران اصلاحطلب است؟
خیر میگویم مواضع اصلاحطلبانه نیست مواضع یک الی 2 نفر از حزب کارگزاران است.
این موضوع رسماً در کارگزاران مطرح شده است آقای منتجبنیا، موضوعی که آقای محمد هاشمی از آن به عنوان یکی از دلایل استعفایشان نام بردهاند.
به هرحال اگر مواضع در شورای هماهنگی اصلاحات با وجود نماینده حزب کارگزاران و احزاب دیگر تعیین شد نظر اصلاحطلبان میشود ولی اگر حزبی موضعی را مطرح کرد نمیتوان گفت نظر اصلاحطلبان بوده است. باید حرفهایی بزنیم که برای مردم شفاف و صریح باشد و از دو پهلو حرف زدن و استفاده از واژههای بیگانه پرهیز کنیم.
*** آقای هاشمی و منتقدانش تغییر کرده است/مواضع ایشان از گذشته تا امروز خیلی متفاوت است
چندی پیش آقای هاشمی صحبتی مطرح کردند مبنی بر اینکه ایشان تغییری نکردند بلکه منتقدین قبلی ایشان عوض شدهاند،نظرتان در این خصوص چیست؟آیا منظورشان طیف چپ بوده است؟
معتقدم که همه عوض شدند یعنی هاشمی، منتقدانش و حامیانش تغییر و در جایگاههای خود همه تجدید نظر کردند و به تناسب شرایط که بوجود آمده مواضع جدیدی گرفتهاند.
نمیشود گفت فقط منتقدین عوض شدهاند بلکه مواضع آقای هاشمی در گذشته تا الان خیلی متفاوت است البته اشکال ندارد اگر این تغییر و تحول سیر تکاملی داشته باشند. تحولی اشکال دارد که سیر نزولی داشته باشد.
چرا میگویند من عوض نشدم و دیگران عوض شدند مگر تغییر بد است؟
نمیدانم، اگر سیر تکاملی داشته باشد خوب است.
شما هم معتقد به تغییر آقای هاشمی هستید ولی ایشان میگوید من تغییر نکردم،پس یعنی سیر تکاملی نداشتند؟
خب این نظر آقای هاشمی است که تغییر نکردهاند..
در خصوص رابطه با آمریکا و بحث حذف شعار مرگ بر آمریکا که از سوی ایشان به امام(ره) نسبت داده شد، آیا در راستای همین سیر تکاملی بود؟
رابطه با آمریکا الان مطرح است. حذف شعار مرگ بر آمریکا یک نظر است اگر در سران نظام تجزیه و تحلیل شد و به این جمعبندی رسید باید صورت بگیرد.
اعلام نظر شخصی ایشان که نیست. انتساب است باید بررسی شود که آیا امام (ره) با شعار مرگ بر آمریکا موافق بوده است یا مخالف.
***من نشنیدم که امام مخالف شعار مرگ بر آمریکا باشد/هاشمی کذاب نیست شاید برداشتش اشتباه بود
باتوجه به اینکه در زمان حضرت امام (ره) شما هم جزو دست اندرکاران نظام بودید آیا خاطرتان است امام (ره) اصلاً چنین موضع و یا گفتهای مبنی بر مخالف با شعار مرگ بر آمریکا داشته باشند؟
من نشنیدم. آقای هاشمی الان مطرح کرده البته ایشان فرد کذابی نیست. ممکن است آدم اشتباهی بکند و شاید برداشت درستی نبود.
***میرولد به دلیل اینکه در معاون سیاسی وزارت کشور کارهای نبود استعفا داد
شما اردیبهشت امسال با گلایه از دولت گفته بودید «با وجود گذشت حدود 2 سال از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید،آنطور که باید به احزاب توجه نشده است» برخی این نقدها را ناظر به فعالیت و رویکرد سیاسی وزارت کشور میدانند؟ باتوجه به رضایت حداکثری اصلاحطلبان از رویکرد حزبی دولت روحانی این گلایه شما ناظر به چه فضایی بوده است؟
بارها عرض کردم نقد بود، ولی بخشی از آن جبران شد. انتظاری که از شعار آقای روحانی میرفت تقویت احزاب و گروههای سیاسی بود. و متولی این امر آقای رحمانی فضلی بود که خیلیها روی ایشان بحث داشتند که گرایششان به لاریجانی بیشتر از روحانی است. آقای میرولد را آقای رحمانی فضلی به عنوان معاون سیاسی منصوب کرد ولی میرولد بعداز مدتی استعفا کرد و رفت.
آقای میرولد به من گفت به دلیل اینکه در آنجا نفوذی نداشته و کاره ای نبوده استعفا کرده است.به جای اینکه بلافاصله فرد دیگری را بگذارند 7-8 ماه وزارت کشور معاون سیاسی نداشت وقتی وزیر کشور معاون سیاسی ندارد مثل کسی است که دست راست ندارد ما بارها خواستار انتخاب معاون سیاسی شدیم. دیدیم که بین رئیسجمهور و وزیر کشور اختلاف نظر است وزیر کشور کسانی را میخواهد انتخاب کند که با سخنان رئیسجمهور با مردم منطبق نبود.
***در آینده نزدیک شاهد تغییر و تحولی در بین استانداران و فرمانداران خواهیم بود
میگویند اختلاف نظری هم بین آقای جهانگیری و روحانی بوده است؟
حالا هر چه بوده درونی بوده است. 7-8 ماه کشمکش داشت و خوشبختانه به این توافق رسیدند که آقای مقیمی انتخاب شود.
انتصابات زمانی مورد انتقاد بود و دولتمردان هم پذیرفتند و شاهدید که چند نفر از استانداردها را برداشتند و چند نفر هم در حال تغییر هستند به عنوان مثال استاندار البرز و فارس را گذاشتند بعد از مدتی بر داشتند. البته چند استاندار و فرماندار دیگر هم در حال تغییر هستند.
فرمودید که شرایط بهتر شده آیا این مطلب ناظر به انتصاب یکی از اعضای حزب اعتماد ملی به سمت استانداردی فارس است؟
خیر، ایشان که تازه انتخاب شده است. از وقتی که مقیمی آمد معاونت سیاسی متولی دار شد البته برخی انتقادات هنوز وارد است. آقای موسوی لاری گفته که 70 درصد فرمانداران، فرمانداران احمدینژاد هستند. انتخابات روحانی را میخواهند کسانی برگزار کنند که منصوب دولت گذشته بودند. این حق روحانی است که فردی را انتخاب کند که سیاستش را قبول داشته باشد.
شاید 70 درصد فرمانداران را آقای روحانی قبول دارند و طبق گفته ایشان در طیف اعتدال جای دارند.
اگر بحث بین اصلاح طلبان و آقای روحانی بود اشکالی نداشت اما الان بحث بین آقای روحانی و آقای احمدی نژاد است. آقای احمدینژاد بدون تردید تمام مسئولین دولتی تا پایینترین رده را از کسانی انتخاب میکرد که کاملاً با وی هماهنگ بودند.
حق دولت روحانی است که این زنجیره قسم خورده دولت قبلی را از پستهای کلیدی حذف کند انتخابات درپیش است.
***فرمانداران احمدی نژاد باید برکنار شوند/ فرمانداران در انتخابات همه کاره هستند
مگر در انتخابات چه اتفاقی میافتد که باید فرمانداران احمدینژاد برکنار شوند؟
فرماندار همه کاره انتخابات است. فرماندار اگر امین و معتدل باشد و رای مردم را حق ناس بداند با آن کسی که دنبال کار دیگر است، خیلی متفاوت است.
با وجود سیستم نظارتی شورای نگهبان و استانداری، مگر امکان دخالت فرمانداران است؟
فرمانداران در شهرستانها باید در نهایت لیست انتخابات را امضا کند.
میگویند ساز و کار انتخاب استاندار و فرمانداران در اتاق فکری معاون اول بوده است؟
اگر جهانگیری هم انتخاب کرده باشد مورد انتقاد است البته برخی از استانداران آدمهای معتدلی هستند ولی بازهم فرصت تجدید نظر از سوی دولت وجود دارد.
فرمایش شما این شبهه را ایجاد میکند که این دولت میخواهد با چیدمان مهره چینی جدید در جریان برگزاری انتخابات کارهایی کند.
اگر دولت بخواهد دخالت کند این توهم است اما وقتی دولت میگوید میخواهد امانتداری کند نباید همچین فکری کرد، بنده به عنوان حامی دولت میگویم دولت حق دخالت در انتخابات را ندارد.
خب اینکه می فرمایید چون دولت میخواهد انتخابات برگزار کند باید فرمانداران قبلی حتماً عوض شوند این شبهه را ایجاد میکند که فرمانداران جدید که قرار است لیست را امضا کنند در آرا دست ببرند؟
یک احتمالش این است که گفتید، احتمال دیگرش این است که چون دولت میخواهد امانتداری کند به عدهای اعتماد ندارد چون ممکن است اینها امانتداری نکند و حقالناس را رعایت نکنند پس ما کسانی را بگذاریم که امانتدار و امین ما باشند.
این فرمایش شما توهین به فرمانداران فعلی نیست؟
خیر؛ اگر آقای روحانی به دنبال مدیریت و جهت دادن به انتخابات باشد، خلاف قانون است.
ارزیابیتان از بازگشت آقایان محتشمی پور، موسوی خوئینیها و عبدالله نوری ...
هیچ ارزیابی نداریم. هر کدامشان یک شخصیت سیاسی هستند که شعاع تاثیرگذاری در جامعه دارد. آقای محتشمیپور نجف رفتند و برای مراسمات احیا در تابستان به تهران آمدند و اصلاً ورود به مباحث انتخاباتی نمیکند و میگوید که خدمت جدم امیرالمومنین (ع)رفتم، از سوی دیگر فعالیت خاصی هم از آقایان نوری و موسوی خوئینیها ندیدیم. هیچ کدام قصد نمایندگی مجلس ندارد و در شورای مشورتی هم حاضر نیستند.
***نو اصلاح طلبی دیدگاه شخصی است/تازمانی که جریان اصلاحات را تعریف نکنیم هرکسی به خودش اجازه تعریف میدهد
بحث نواصلاح طلبی و مانیفست اصلاحطلبان چیست؟
هرکسی دیدگاه، تحلیل و نظریهای دارد و آن را ابراز میکند، اصلاحطلبان و اصولگرایان در انتخاباتها به سلامت با هم رقبات میکنند ولی هیچ کدام از جریانها خودش تعریفی نداشته است، وقتی تعریف نداشته باشیم هرکسی به خودش اجازه میدهد که اصلاح طلبی یا اصولگرایی را به نحوی که میپسندد تعریف کند. این مشکلات و آسیبهایی است که وجود دارد، در دوران اصلاحات هم بارها به این مسائل اشاره کردم. تعریف یک جریان سیاسی کشور کار یک یا دو نفر نیست در اصل مجموعهای که در یک جناح مقبولیت داشته و صاحب تفکر و اندیشه باشد باید با دقت منشوری را تهیه کند. گاهی هرکسی برای خودش تئوری مطرح میکند در صورتی که در یک جریان و جناح اید یک مجموعه تشکیل و اتاق فکری تشکیل شود، ماهها کار و تلاش شود تا برای تعریف یک جناح خروجی داشته باشد.
تعریف جریانها کار ضروری است که نیازمند دقت، همت و وقت میخواهد که متاسفانه هیچ کدام از دوجناح موفق نشدند این کار را انجام دهند.
***هنوز برای کاندیداتوری تصمیم نگرفتهام/باید منتظر شرایط آینده بود
آیا برای انتخابات مجلس قصد ورود و کاندیداتوری را دارید؟
هنوز تصمیم نگرفتهام. اگر به خودم باشم که بهترین شرایط شرایطی است که امروز در آن قرار دارم. امروز به عنوان یک استاد دانشگاه کار علمی میکنم، مقاله و کتاب مینویسیم و تشکیلات و حزبی را مدیریت میکنیم، در اصل شرایطی است که از بعد انقلاب تاکنون برای من پیش نیامده بود.
با توجه به فضای پیش آمده امروز باید کشور را به دست جوانان سپرد ولی اینکه شرایط آینده چه اتخاذ میکند باید منتظر ماند و دید.
***اعتدال یک روش و شیوهاست نه یک تفکر/مگر اصلاح طلبان و اصولگرایان بی اعتدال هستند که گفتمان اعتدال داشته باشیم/در مجلس اول سال 61 خودم بحث اعتدال را مطرح کردم
برخیها معتقداند درجریان انتخابات آتی گفتمان سومی نیز متولد میشود؟
اعتداگرایی یک گفتمان، اندیشه و تفکر نیست بلکه یک روش و شیوه است. اما اینکه بگوییم اصلاح طلبی، اصولگرایی و اعتدالگرایی هر کدام یک گفتمان هستند معنی آن این است که اصولگرایان و اصلاح طلبان بیاعتدال هستند و از اعتدال خارج شدهاند و تنها گفتمان جدید راه اعتدال را دنبال میکند. این خودش مفهوم نامطلوبی را دارد. امروز تنها دو تفکر و گفتمان اصولگرایی و اصلاح طلبی را در کشور داریم که در درون هرکدام از دو جناح یک افراد افراطی و و اندیشههای افراطگری وجود دارد که باید هر دو جناح این تفکر افراطی را مهار و راه اعتدال را دنبال کنند. البته این حرفهایی است که از اوایل انقلاب مطرح کردیم و در نطقهای ابتدایی من در مجلس موجود است که حرف از اعتدال و اعتدالگرایی میزدم و در دوره اول مجلس سال 61 اعتدال را مطرح کردم. از سوی دیگر بیشتر شخصیتها و بزرگان اصولگرا طرفدار اعتدال هستند.
***اصلاح طلبان و اصولگرایان باید به مسیر اصلی خود برگردند و راه اعتدال در پیش بگیرند
در جریان اصلاحات فرمودید که رفتار مستبدانه وجود دارد این را ناشی از چه فضایی میدانستید؟
نمیدانم برای چه زمانی بوده اما تندروی در دوجریان وجود دارد. معتقدم که امروز اصولگرایان و اصلاح طلبان باید به مسیر اصلی خودشان برگردند و با حفظ موضع و اندیشه سیاسی که دارند راه اعتدال را دنبال کنند.
دولت امروز فراجناحی و معتدل عمل میکند لذا در هیچ کدام از دوجناح نیست. اما گفتمان سومی وجود ندارد. اعتدال روشی است که هر دوجناح باید راه اعتدال را طی کند. معتقدیم که با این روش میتوان رقابت سالم و در عین رقابت رفاقت و صمیمیت داشته باشند اما اگر تندروی و حذف کردن در هرکدام از دو جناح باشد کارشان را به جنگ و جدال خواهد کشید.
*کسی نمیتواند ادعای تبارسالاری کند/احترام گذاشتن به شخصیتها با محور گذاشتن آنها متفاوت است/ریش سفیدان به جای رفتار مستبدانه پدری کنند
برخیها به دنبال آن هستند که بحث تبار سالاری و یکسری روابط سلطنتی و آقازاده سالاری و دی ان ای سالاری را شکل دهند؟
تبارسالاری گفتمان نیست بلکه پدیدههایی است که می تواند در هر جناح کشور رخ دهد.
یعنی موافق بحث تبارسالاری هستید؟
اینکه چون من در انقلاب بودم بچههای من هم در سیاست شرکت و سهم داشته باشند امر معقولی نیست. ما باید معیارگرا و حقیقتگرا باشیم تا عقل، عقلا، دین و شریعت ما دنبال آن باشد. کسی نمیتواند و نباید ادعای آقازادهسالاری و تبار سالاری کند.
حرمت گذاشتن به افراد و شخصیتها بحثی است که با محور گذاشتن شخصیتها متفاوت است. معیارها از دیدگاه عقل و شرع مشخص است. ولی در عین حال به ما گفتن باید به ریش سفیدان قوم احترام بگذاریم.
*** ریش سفیدی غیر از تحکم، استبداد و دخالت در انتخابات است
از کجا باید تشخیص دهیم اینکه نظر برخیها عوض میشود به معنای احترام گذاشتن به بزرگتر است نه موضوع دیگر ؟
ریش سفید یک جناح باید پدری کند و نباید به دنبال رفتار مستبدانه باشد بلکه باید فقط مشورت دهد. ریش سفیدان باید توجه داشته باشند که ریش سفیدی غیر از تحکم و استبداد است. ریش سفیدی یعنی پدری کردن و نظارت کردن و حفظ حقوق دیگران است. بین ریش سفیدی و تحکم کردن و دخالت کردن در انتخابات فرق است.