به گزارش مشرق، طی ماههای گذشته شاهد حملهی وحشیانه و یکطرفهی رژیم سعودی به یمن بودهایم. سعودیها پس از بیداری اسلامی الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران در منطقه، احساس خطر میکردند و سقوط متوالی متحدان و رژیمهای نزدیک به خود را نظارهگر بودند. در سال 2011 هنگامیکه مردم یمن همانند سایر مردم آزادیخواه منطقه به خیابانها آمده بودند تا به حکومت مستبد علی عبدالله صالح پایان دهند؛ طی نقشهای برآمده از حفظ منافع غرب در منطقه، سعودیها با ارائه طرحی با همراهی شورای همکاری خلیجفارس، منصور هادی را به مردم یمن تحمیل و رئیسجمهور این کشور نمودند. منصور هادی و حامیان او به مردم اعلام کرده بودند که طی سه سال آینده در یمن انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد تا مردم بتوانند استقلال و آزادی را در کشور خود تجربه کنند؛ ولیکن دستنشاندهی دیکتاتور عربستان علاقهای به واگذاری حکومت به صاحبان واقعی آن، یعنی مردم یمن نداشت و لذا از برگزاری انتخابات سر باز زد. با این اقدام، مردم دردکشیدهی یمن بار دیگر در راستای دستیابی به آرمانهای خود همدل شدند و این بار با محوریت جنبش انصارالله توانستند منصور هادی را نیز سرنگون کنند.
تنگنای عربستان و حمله به یمن
حال سران عربستان موج استقلالطلبی و استبداد ستیزی را در نزدیکی مرزهای خود احساس میکردند؛ لذا با بهانهتراشیهایی مانند بازگرداندن رئیسجمهور یمن به قدرت، مبارزه با تروریسم و نفوذ ایران در یمن با پشتیبانی آمریکا و صهیونیستها به یمن حمله کردند. عربستان در ابتدا مدعی بود این تجاوز با همکاری پاکستان، ترکیه و برخی دیگر از کشورهای منطقه صورت گرفته است؛ اما چندی بعد همین کشورهای بهاصطلاح متحد نیز پشت سعودیها را خالی کردند. این تجاوز که از پنج ماه پیش تاکنون ادامه دارد، از طریق بمباران مناطق نظامی، دولتی، مسکونی و حتی مراکز بهداشتی و درمانی زندگی را بر مردم یمن سخت و دشوار نموده است.
چرا یمن واکنش نظامی قاطع نشان نمیدهد
باوجود چنین اوضاع وخامت باری در یمن، این سؤال پیش میآید که چرا این کشور و نیروهای نظامی و مردمی آن و در صدر آنها جنبش انصارالله پاسخی کوبنده و همه جانبه به اقدامات وحشیانه سعودیها نمیدهند؟ این امری حقیقی و طبیعی است که وقتی سرزمینی مورد تجاوز کشور دیگری قرار میگیرد، آن سرزمین میتواند از خود دفاع کند و حداکثر توان خود را برای حفظ مرزها، هویت و عزت کشور به کار گیرد. البته پاسخ های مقطعی از طرف انصارالله به جنایات عربستان داده شده است اما در اینجا منظور حمله همه جانبه علیه عربستان است. در این یادداشت به دنبال پاسخگویی به سؤال مذکور هستیم و سناریوهای ممکن در این زمینه را مطرح و بررسی میکنیم:
1. وضعیت قدرت نظامی یمن
بنا بر اطلاعات و آمار اعلامشده، مجموع نیروهای نظامی فعال ارتش یمن 401 هزار نفر هستند. ارتش یمن یکی از قدرتمندترین نیروهای زمینی منطقه را با حدود 70 هزار نیرو داراست. در آن طرف قضیه، عربستان باوجود آنکه جزء بزرگترین خریداران تسلیحات در جهان قرار دارد، با دارا بودن ارتشی کلاسیک توان مواجههی زمینی با یگانهای کوچک چریکی و جنگ نامنظم ارتش یمن را ندارد. علاوه بر ارتش یمن نیروهای مردمی مانند انصارالله نیز دارای قدرت دفاعی و هجومی خاصی در مناطق کوهستانی یمن و کوههای مشرف بر عربستان هستند و این جنبشهای انقلابی از تعداد زیادی موشکهای برد کوتاه و متوسط مانند «النجم الثاقب» و آتش توپخانهای و توان زرهی بهره میبرند. عبدالملک الحوثی، رهبر جنبش انصارالله اعلام کرده است که اگر فراخوان عمومی توسط کمیتههای مردمی و انقلابیون یمن انجام شود، بسیجی وسیع و میلیونی از ملت یمن ایجاد خواهد شد که توان نفوذ و تصرف هر نقطه از خاک عربستان را مقدر میسازد. شیوهی جنگ و سازماندهی نیروهای انصارالله نامنظم است و یگانهای آنها در سرتاسر یمن مستقر و فعال هستند، لذا با بمباران هوایی نمیتوان این نیروها را نابود ساخت. برخی از تحلیل گران منطقه معتقدند دلیل عدم پاسخگویی قاطع یمنیها بحث ضعف نظامی آنها است اما نگاهی کوتاه بر توانایی نظامی ارتش و نیروهای مردمی یمن نشان میدهد که این استدلال اساساً اشتباه و غیرقابلقبول است، چنانچه در سال 2009 انصارالله یمن بهتنهایی توانسته بود ارتش عربستان را متحمل شکستی در خاک خودش بکند.
2. آسیبهای گسترش جنگ
نیروهای یمنی باوجوداینکه توانایی مقابلهبهمثل با عربستان را دارند اما با توجه به شرایط منطقه و مداخلات آمریکا و کشورهای قدرتمند و سابقهی حماقتهای سعودیها ترجیح میدهند که دامنهی جنگ را گسترش ندهند. در این زمان، اوضاع منطقه به گونه ایست که اگر کشوری دست به تجاوز و ناآرامی در منطقه بزند، دیگر عاقبت و نتیجه آغاز آن بحران به دست کشور مزبور نیست. در مورد کشورهایی که از سرزمین خود دفاع میکنند نیز با اندکی تفاوت به همین صورت است و کشور مدافع نمیتواند بیمحابا و متهورانه اقدام متقابل کند. از سویی دیگر تجربهی مداخلات و حقبهجانب گیریهای قدرتها و سازمانهای جهانی نشان میدهد که توسعهی جنگ باعث تسهیل این مداخلات میشود و طبیعتاً کشور مظلوم یمن در این زمینه آسیبپذیرتر از عربستان است. علاوه بر این موارد خوی وحشیانه و سابقهی حماقتهای سعودیها مخصوصاً سران جوان و کمتجربهی جدید آنها میتواند دلیلی باشد برای مبارزان یمنی که در وهلهی اول گزینههای سیاسی را بر اقدام متقابل نظامی ترجیح دهند.
3. فرصتی برای استحکام انقلاب
نیروهای انقلابی یمن در داخل کشور با دو گروه عمدهی مخالف و معارض که به دنبال سرکوب انقلاب و تجزیه کشور هستند، مواجهاند. شاخههای یمنی القاعده مانند انصارالشریعۀ بیشتر در شمال، جنوب و جنوب شرق کشور استقرار دارند و گروههای طرفدار منصور هادی نیز در شرق، مرکز و جنوب یمن حاضر هستند؛ بنابراین انصارالله علاوه بر میدان مواجهه با دشمن خارجی، همزمان در میدان نبرد با دشمنان داخلی نیز حضور دارد و به دلیل محدودیت امکانات و منابع میبایست یکی از این دو جبهه را اولویت بخشد. لذا انقلابیون یمن با بررسی و تدبیر دقیق و صحیح تصمیم به مبارزه با گروههای معارض داخلی گرفتهاند تا انقلاب خود را استحکام بخشند و آنها میدانند که اگر تمرکز خود را بر مواجههی خارجی بگذارند، شدیداً احتمال سرکوب و سقوط انقلابشان وجود دارد. تحرکات انصارالله در مبارزات داخلی بهگونهای است که پیش از حملهی عربستان 50 درصد کشور را در اختیار داشتند، اما بعد از تجاوز سعودیها این آمار به 90 درصد افزایش یافته است.
4. سوءاستفاده سعودیها از مکه و مدینه
یکی از توجیهاتی که عربستان برای حمله به یمن به کار برد این بود که حرمین شریفین از سوی شیعیان و حوثیها در خطر است و لذا از دیگر کشورهای اسلامی برای این خطر ساختگی کمک میطلبید. علاوه بر ضعف نیروی زمینی عربستان دلیل دیگری که میتواند برای حملات هوایی این کشور در نظر گرفت این است که عربستان با تهاجم هوایی خود به دنبال پاسخ موشکی انصارالله است تا با صحنهسازی و موشکباران مکه و مدینه نشان دهند که حوثیها و ایرانیها از دین خارج و عامل اختلاف هستند. به نظر میرسد که سران انقلابیون یمن با آگاهی کامل از این نقشهی شوم از پاسخ قاطع به حملات عربستان خودداری کردهاند. در این بین اقناع جامعهی بینالمللی از اهمیت ویژهای برخوردار است و اثبات متجاوز بودن عربستان، از طریق سیاسی و رسانهای مسلماً باید در دستور کار مقاومت یمن قرار گیرد.
راه علاج، تثبیت و تحکیم نظام سیاسی کشور
در پایان باید خاطرنشان کرد باوجود اینکه دلایل محکمی برای لزوم پاسخگویی یمنیها وجود دارد، اما با توجه به مباحث بالا بهخصوص دو استدلال اخیر، مطمئناً سران مقاومت در یمن سناریوهای موجهی برای مقابله با سعودیها دارند و این نکته نیز قابل تأمل است که تنها راه پاسخگویی به عربستان و دستیابی به اهداف و آرمانهای انقلاب، اقدام نظامی نیست. کاملاً مشهود است که عربستان به مقاصد خود در این تهاجم دست نیافته است و تنها دستاوردی که شاید فایدهی چندانی هم برای سعودیها نداشته باشد، تخریب زیرساختهای کشور مستضعف یمن بوده است. سران انقلابی یمن میبایست راهبرد جنگ فرسایشی سعودیها را بهعنوان یک فرصت غنیمت شمرده و به تثبیت و تحکیم نظام سیاسی کشور بپردازند؛ زیرا تنها در این صورت است که میتوانند از مداخلات خارجی و تجزیه کشور جلوگیری نمایند.
امیرحسین رشیدی / کارشناس مسائل منطقهای
منبع: تبیین
تنگنای عربستان و حمله به یمن
حال سران عربستان موج استقلالطلبی و استبداد ستیزی را در نزدیکی مرزهای خود احساس میکردند؛ لذا با بهانهتراشیهایی مانند بازگرداندن رئیسجمهور یمن به قدرت، مبارزه با تروریسم و نفوذ ایران در یمن با پشتیبانی آمریکا و صهیونیستها به یمن حمله کردند. عربستان در ابتدا مدعی بود این تجاوز با همکاری پاکستان، ترکیه و برخی دیگر از کشورهای منطقه صورت گرفته است؛ اما چندی بعد همین کشورهای بهاصطلاح متحد نیز پشت سعودیها را خالی کردند. این تجاوز که از پنج ماه پیش تاکنون ادامه دارد، از طریق بمباران مناطق نظامی، دولتی، مسکونی و حتی مراکز بهداشتی و درمانی زندگی را بر مردم یمن سخت و دشوار نموده است.
چرا یمن واکنش نظامی قاطع نشان نمیدهد
باوجود چنین اوضاع وخامت باری در یمن، این سؤال پیش میآید که چرا این کشور و نیروهای نظامی و مردمی آن و در صدر آنها جنبش انصارالله پاسخی کوبنده و همه جانبه به اقدامات وحشیانه سعودیها نمیدهند؟ این امری حقیقی و طبیعی است که وقتی سرزمینی مورد تجاوز کشور دیگری قرار میگیرد، آن سرزمین میتواند از خود دفاع کند و حداکثر توان خود را برای حفظ مرزها، هویت و عزت کشور به کار گیرد. البته پاسخ های مقطعی از طرف انصارالله به جنایات عربستان داده شده است اما در اینجا منظور حمله همه جانبه علیه عربستان است. در این یادداشت به دنبال پاسخگویی به سؤال مذکور هستیم و سناریوهای ممکن در این زمینه را مطرح و بررسی میکنیم:
1. وضعیت قدرت نظامی یمن
بنا بر اطلاعات و آمار اعلامشده، مجموع نیروهای نظامی فعال ارتش یمن 401 هزار نفر هستند. ارتش یمن یکی از قدرتمندترین نیروهای زمینی منطقه را با حدود 70 هزار نیرو داراست. در آن طرف قضیه، عربستان باوجود آنکه جزء بزرگترین خریداران تسلیحات در جهان قرار دارد، با دارا بودن ارتشی کلاسیک توان مواجههی زمینی با یگانهای کوچک چریکی و جنگ نامنظم ارتش یمن را ندارد. علاوه بر ارتش یمن نیروهای مردمی مانند انصارالله نیز دارای قدرت دفاعی و هجومی خاصی در مناطق کوهستانی یمن و کوههای مشرف بر عربستان هستند و این جنبشهای انقلابی از تعداد زیادی موشکهای برد کوتاه و متوسط مانند «النجم الثاقب» و آتش توپخانهای و توان زرهی بهره میبرند. عبدالملک الحوثی، رهبر جنبش انصارالله اعلام کرده است که اگر فراخوان عمومی توسط کمیتههای مردمی و انقلابیون یمن انجام شود، بسیجی وسیع و میلیونی از ملت یمن ایجاد خواهد شد که توان نفوذ و تصرف هر نقطه از خاک عربستان را مقدر میسازد. شیوهی جنگ و سازماندهی نیروهای انصارالله نامنظم است و یگانهای آنها در سرتاسر یمن مستقر و فعال هستند، لذا با بمباران هوایی نمیتوان این نیروها را نابود ساخت. برخی از تحلیل گران منطقه معتقدند دلیل عدم پاسخگویی قاطع یمنیها بحث ضعف نظامی آنها است اما نگاهی کوتاه بر توانایی نظامی ارتش و نیروهای مردمی یمن نشان میدهد که این استدلال اساساً اشتباه و غیرقابلقبول است، چنانچه در سال 2009 انصارالله یمن بهتنهایی توانسته بود ارتش عربستان را متحمل شکستی در خاک خودش بکند.
2. آسیبهای گسترش جنگ
نیروهای یمنی باوجوداینکه توانایی مقابلهبهمثل با عربستان را دارند اما با توجه به شرایط منطقه و مداخلات آمریکا و کشورهای قدرتمند و سابقهی حماقتهای سعودیها ترجیح میدهند که دامنهی جنگ را گسترش ندهند. در این زمان، اوضاع منطقه به گونه ایست که اگر کشوری دست به تجاوز و ناآرامی در منطقه بزند، دیگر عاقبت و نتیجه آغاز آن بحران به دست کشور مزبور نیست. در مورد کشورهایی که از سرزمین خود دفاع میکنند نیز با اندکی تفاوت به همین صورت است و کشور مدافع نمیتواند بیمحابا و متهورانه اقدام متقابل کند. از سویی دیگر تجربهی مداخلات و حقبهجانب گیریهای قدرتها و سازمانهای جهانی نشان میدهد که توسعهی جنگ باعث تسهیل این مداخلات میشود و طبیعتاً کشور مظلوم یمن در این زمینه آسیبپذیرتر از عربستان است. علاوه بر این موارد خوی وحشیانه و سابقهی حماقتهای سعودیها مخصوصاً سران جوان و کمتجربهی جدید آنها میتواند دلیلی باشد برای مبارزان یمنی که در وهلهی اول گزینههای سیاسی را بر اقدام متقابل نظامی ترجیح دهند.
3. فرصتی برای استحکام انقلاب
نیروهای انقلابی یمن در داخل کشور با دو گروه عمدهی مخالف و معارض که به دنبال سرکوب انقلاب و تجزیه کشور هستند، مواجهاند. شاخههای یمنی القاعده مانند انصارالشریعۀ بیشتر در شمال، جنوب و جنوب شرق کشور استقرار دارند و گروههای طرفدار منصور هادی نیز در شرق، مرکز و جنوب یمن حاضر هستند؛ بنابراین انصارالله علاوه بر میدان مواجهه با دشمن خارجی، همزمان در میدان نبرد با دشمنان داخلی نیز حضور دارد و به دلیل محدودیت امکانات و منابع میبایست یکی از این دو جبهه را اولویت بخشد. لذا انقلابیون یمن با بررسی و تدبیر دقیق و صحیح تصمیم به مبارزه با گروههای معارض داخلی گرفتهاند تا انقلاب خود را استحکام بخشند و آنها میدانند که اگر تمرکز خود را بر مواجههی خارجی بگذارند، شدیداً احتمال سرکوب و سقوط انقلابشان وجود دارد. تحرکات انصارالله در مبارزات داخلی بهگونهای است که پیش از حملهی عربستان 50 درصد کشور را در اختیار داشتند، اما بعد از تجاوز سعودیها این آمار به 90 درصد افزایش یافته است.
4. سوءاستفاده سعودیها از مکه و مدینه
یکی از توجیهاتی که عربستان برای حمله به یمن به کار برد این بود که حرمین شریفین از سوی شیعیان و حوثیها در خطر است و لذا از دیگر کشورهای اسلامی برای این خطر ساختگی کمک میطلبید. علاوه بر ضعف نیروی زمینی عربستان دلیل دیگری که میتواند برای حملات هوایی این کشور در نظر گرفت این است که عربستان با تهاجم هوایی خود به دنبال پاسخ موشکی انصارالله است تا با صحنهسازی و موشکباران مکه و مدینه نشان دهند که حوثیها و ایرانیها از دین خارج و عامل اختلاف هستند. به نظر میرسد که سران انقلابیون یمن با آگاهی کامل از این نقشهی شوم از پاسخ قاطع به حملات عربستان خودداری کردهاند. در این بین اقناع جامعهی بینالمللی از اهمیت ویژهای برخوردار است و اثبات متجاوز بودن عربستان، از طریق سیاسی و رسانهای مسلماً باید در دستور کار مقاومت یمن قرار گیرد.
راه علاج، تثبیت و تحکیم نظام سیاسی کشور
در پایان باید خاطرنشان کرد باوجود اینکه دلایل محکمی برای لزوم پاسخگویی یمنیها وجود دارد، اما با توجه به مباحث بالا بهخصوص دو استدلال اخیر، مطمئناً سران مقاومت در یمن سناریوهای موجهی برای مقابله با سعودیها دارند و این نکته نیز قابل تأمل است که تنها راه پاسخگویی به عربستان و دستیابی به اهداف و آرمانهای انقلاب، اقدام نظامی نیست. کاملاً مشهود است که عربستان به مقاصد خود در این تهاجم دست نیافته است و تنها دستاوردی که شاید فایدهی چندانی هم برای سعودیها نداشته باشد، تخریب زیرساختهای کشور مستضعف یمن بوده است. سران انقلابی یمن میبایست راهبرد جنگ فرسایشی سعودیها را بهعنوان یک فرصت غنیمت شمرده و به تثبیت و تحکیم نظام سیاسی کشور بپردازند؛ زیرا تنها در این صورت است که میتوانند از مداخلات خارجی و تجزیه کشور جلوگیری نمایند.
امیرحسین رشیدی / کارشناس مسائل منطقهای
منبع: تبیین