به گزارش مشرق، اریک ادلمان، سفیر پیشین آمریکا در ترکیه و معاون وزیر دفاع این کشور در امور سیاستگذاری بین سالهای 2005 تا 2009 در مقاله خود در نیویورک تایمز مینویسد: « ارزش این توافق میان آمریکا و ترکیه ممکن است در بلند مدت بسیار زیاد باشد چرا که هم باعث موفقیت کمپین مقابله با داعش آمریکا شده و هم به ثبات در ترکیه کمک میکند.
علت تغییر ناگهانی ترکیه که باعث شد تا آمریکاییها اجازه دسترسی به پایگاه اینجرلیک را داشته باشند بیشتر از ملاحظات سیاسی داخلی نشات میگیرد تا تجدیدنظر اساسی این کشور در قبال استراتژی سوریه.
کمی پس از کسب اجازه برای استفاده از این پایگاه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه موجی از حملات هوایی را علیه اهداف کردها آغاز کرد و درگیری را که در مسیر سازش میان دولت آنکارا و کردها بود، مجددا برانگیخت. ترکیه حتی با انجام حملات سخت علیه کردهای سوریه که به عنوان متحد معتبر آمریکاییها در مقابله با داعش در شمال سوریه محسوب میشوند، اوضاع را بدتر کرده است.
سیاستهای ترکیه و آمریکا در قبال سوریه همواره از دیدگاه متفاوتی نشأت گرفته است که بر اساس آن ترکیه همواره به دنبال سقوط دولت بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور بوده اما واشنگتن نگران پس از آن بوده است.
سیاست واشنگتن در قبال سوریه دو پهلو و متناقض است و همواره نگران سوریه پس از اسد بوده که کثرت گرا باشد و حقوق اقلیتها در آن حفظ شود. اما ترکیه از همان ابتدا مشخص کرد که سیاستهای دولت اسد منجر به رادیکالی شدن میشود با این حال سیاست ترکیه برای ایجاد سوریهای تحت تسلط نیروهای سنی وابسته به اخوان المسلمین، به این مساله توجهی نمیکند.
دیدگاه اردوغان درباره تسلط سنیها، توجیهگر سیاستهای متناقض مرزی ترکیه در چهار سال گذشته، همچنین حمایت ضمنی از گروه سنی افراط گرای جبهه النصره و ناکامیاش در جدی گرفتن داعش بوده است؛ داعشی که باعث سقوط موصل و سر بریدن گروگانهای غربی شد. حتی پس از آن نیز اردوغان به تغییرات صورت گرفته و هدف آمریکا برای خنثی سازی و شکست گروه تروریستی داعش چندان توجهی نکرد.
اردوغان به جای آن به دنبال دستیابی به اکثریت پارلمانی بوده که باعث میشود قدرت اجرایی ریاست جمهوری را به دست بگیرد و کشور به سمت یک حکومت تک حزبی پیش برود اما از آنجا که حزبش در انتخابات ژوئن ناکام ماند و این تمایلات از بین رفتند، وی بر برگزاری یک انتخابات زودهنگام که نوامبر سال جاری میلادی برگزار میشود برای به دست گرفتن کنترل پارلمان، تمرکز کرده است.
اردوغان برای انجام این کار امیدوار است تا بتواند وجهه حزب حامی کردهای دموکراتیک خلق را خراب کرده و این حزب را به عنوان جبهه تروریستی نمایان کند و آراء حزب جنبش ملی را نیز به نفع خود ببرد. او حتی از بحران کنونی به عنوان سرپوشی برای انجام حملات هوایی علیه شبه نظامیان حزب کارگران کردستان ترکیه موسوم به پ.ک.ک در عراق و حملات توپخانهای علیه حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه استفاده کرده است. اردوغان حتی موج جدیدی از سرکوب را علیه کردها در ترکیه آغاز کرده است که خطر وقوع جنگ داخلی در کشور را در پی خواهد داشت.
این استراتژی ممکن است به اردوغان کمک کند تا در انتخابات پیروز شود اما اقدامات برای مقابله با داعش را تضعیف میکند. با از میان بردن پشتیبانی ارتباطاتی و لجستیکی میان پ.ک.ک در عراق و حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه، ترکیه موثرترین نیروی زمینی مقابله با داعش در سوریه را تضعیف میکند: کردها.
ما نباید این مساله را فراموش کنیم که نیروهای حزب اتحاد دموکراتیک با حمایت لجستیکی و نیروهای پ.ک.ک باعث آزادی کوبانی در سال گذشته میلادی شده و توانستند تل ابیض را اخیرا از دست داعش پس بگیرند و مسیر اصلی ورود سلاح و ورود شبه نظامیان خارجی را برای گروه تروریستی داعش از میان بردارند.
توافق آمریکا با ترکیه ممکن است حملات موثرتر هوایی را باعث شود اما باعث از میان رفتن اطلاعات موثق و ارزشمندی خواهد شد که نیروهای کرد تامین میکردند که برای مقابله با اهداف داعش مورد استفاده قرار میگرفت.
در بلند مدت، کوتاه کردن دست کردها برای مقابله با داعش به شدت بر این روند اثر میگذارد چرا که اجازه دادن به ترکیه برای ایجاد یک منطقه تردد ممنوع برای نیروهای کرد، دسترسی به این منطقه را برای شبه نظامیان میانهرو فراهم نمیکند بلکه به جای آن خطر ایجاد یک پناهگاه و محل امن را برای گروههای تندرو نظیر جبهه النصره و احرار الشام به وجود میآورد که گسترش آنها باعث تشدید فرقهگرایی و خشونتهای قومی میشود که به مدت چهار سال است گریبانگیر سوریه است.
اظهارنظرهای اخیر اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا مبنی بر اینکه دولت ایالات متحده از ترکیه میخواهد تا به مقابلهای بیشتر با داعش بپردازد، موجب شد تا وزیر امور خارجه ترکیه قول بدهد تا حملات هوایی این کشور علیه گروه تروریستی داعش بیشتر شود اما این مساله هنوز وجود دارد که آیا ترکیه از جنگ با کردها صرف نظر میکند یا خیر.
اگر این گونه نباشد، ترکیه توافق آمریکا با ترکیه تثبیت کننده معامله "فاوست" است. رضایت از عملیاتها کوتاه مدت ارزش خطر بلندمدت بیثباتی ترکیه و تضعیف نیروهای کرد را ندارد؛ نیروهایی که بار اصلی مقابله با شبه نظامیان داعش را به دوش کشیدهاند.
ترکیه به عنوان متحدی که به واسطه خشونت و شبه نظامیگری دچار آشوب شده، به راحتی نمیتواند همان نقشی را که آمریکا از یک ترکیه دموکراتیک و سکولار برای ایفای نقش در خاورمیانه ناآرام انتظار دارد، ایفا کند.
خوشبختانه آمریکا اهرم فشار را در اختیار دارد. مقامهای ترکیه از روی ناچاری نیازمند تایید مشارکت با واشنگتن هستند؛ درخواستی که ایالات متحده نباید آن را اجابت کند.
بجای آن، دولت باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا باید دسترسی ترکیه را به نشستهای در سطح مقامهای ارشد محدود کند، همکاری اطلاعاتی را کم کند و از ترکیه در موسسات مالی بینالمللی که سیاستهای اردوغان باعث بروز بحران اقتصادی شده است، حمایت نکند.
مجبور کردن ترکیه برای تغییر این روند، به شدت مشکل است اما اگر ترکیه نمیخواهد در گردابی که به واسطه سیاستهای ناکارآمد در قبال سوریه و تلاش سرسختانه اردوغان برای یک داشتن قدرت سیاسی کامل و مطلق به وجود آمده، فرو رود، اعمال فشار و زور بر آنها امری ضروری است.»
علت تغییر ناگهانی ترکیه که باعث شد تا آمریکاییها اجازه دسترسی به پایگاه اینجرلیک را داشته باشند بیشتر از ملاحظات سیاسی داخلی نشات میگیرد تا تجدیدنظر اساسی این کشور در قبال استراتژی سوریه.
کمی پس از کسب اجازه برای استفاده از این پایگاه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه موجی از حملات هوایی را علیه اهداف کردها آغاز کرد و درگیری را که در مسیر سازش میان دولت آنکارا و کردها بود، مجددا برانگیخت. ترکیه حتی با انجام حملات سخت علیه کردهای سوریه که به عنوان متحد معتبر آمریکاییها در مقابله با داعش در شمال سوریه محسوب میشوند، اوضاع را بدتر کرده است.
سیاستهای ترکیه و آمریکا در قبال سوریه همواره از دیدگاه متفاوتی نشأت گرفته است که بر اساس آن ترکیه همواره به دنبال سقوط دولت بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور بوده اما واشنگتن نگران پس از آن بوده است.
سیاست واشنگتن در قبال سوریه دو پهلو و متناقض است و همواره نگران سوریه پس از اسد بوده که کثرت گرا باشد و حقوق اقلیتها در آن حفظ شود. اما ترکیه از همان ابتدا مشخص کرد که سیاستهای دولت اسد منجر به رادیکالی شدن میشود با این حال سیاست ترکیه برای ایجاد سوریهای تحت تسلط نیروهای سنی وابسته به اخوان المسلمین، به این مساله توجهی نمیکند.
دیدگاه اردوغان درباره تسلط سنیها، توجیهگر سیاستهای متناقض مرزی ترکیه در چهار سال گذشته، همچنین حمایت ضمنی از گروه سنی افراط گرای جبهه النصره و ناکامیاش در جدی گرفتن داعش بوده است؛ داعشی که باعث سقوط موصل و سر بریدن گروگانهای غربی شد. حتی پس از آن نیز اردوغان به تغییرات صورت گرفته و هدف آمریکا برای خنثی سازی و شکست گروه تروریستی داعش چندان توجهی نکرد.
اردوغان به جای آن به دنبال دستیابی به اکثریت پارلمانی بوده که باعث میشود قدرت اجرایی ریاست جمهوری را به دست بگیرد و کشور به سمت یک حکومت تک حزبی پیش برود اما از آنجا که حزبش در انتخابات ژوئن ناکام ماند و این تمایلات از بین رفتند، وی بر برگزاری یک انتخابات زودهنگام که نوامبر سال جاری میلادی برگزار میشود برای به دست گرفتن کنترل پارلمان، تمرکز کرده است.
اردوغان برای انجام این کار امیدوار است تا بتواند وجهه حزب حامی کردهای دموکراتیک خلق را خراب کرده و این حزب را به عنوان جبهه تروریستی نمایان کند و آراء حزب جنبش ملی را نیز به نفع خود ببرد. او حتی از بحران کنونی به عنوان سرپوشی برای انجام حملات هوایی علیه شبه نظامیان حزب کارگران کردستان ترکیه موسوم به پ.ک.ک در عراق و حملات توپخانهای علیه حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه استفاده کرده است. اردوغان حتی موج جدیدی از سرکوب را علیه کردها در ترکیه آغاز کرده است که خطر وقوع جنگ داخلی در کشور را در پی خواهد داشت.
این استراتژی ممکن است به اردوغان کمک کند تا در انتخابات پیروز شود اما اقدامات برای مقابله با داعش را تضعیف میکند. با از میان بردن پشتیبانی ارتباطاتی و لجستیکی میان پ.ک.ک در عراق و حزب اتحاد دموکراتیک در سوریه، ترکیه موثرترین نیروی زمینی مقابله با داعش در سوریه را تضعیف میکند: کردها.
ما نباید این مساله را فراموش کنیم که نیروهای حزب اتحاد دموکراتیک با حمایت لجستیکی و نیروهای پ.ک.ک باعث آزادی کوبانی در سال گذشته میلادی شده و توانستند تل ابیض را اخیرا از دست داعش پس بگیرند و مسیر اصلی ورود سلاح و ورود شبه نظامیان خارجی را برای گروه تروریستی داعش از میان بردارند.
توافق آمریکا با ترکیه ممکن است حملات موثرتر هوایی را باعث شود اما باعث از میان رفتن اطلاعات موثق و ارزشمندی خواهد شد که نیروهای کرد تامین میکردند که برای مقابله با اهداف داعش مورد استفاده قرار میگرفت.
در بلند مدت، کوتاه کردن دست کردها برای مقابله با داعش به شدت بر این روند اثر میگذارد چرا که اجازه دادن به ترکیه برای ایجاد یک منطقه تردد ممنوع برای نیروهای کرد، دسترسی به این منطقه را برای شبه نظامیان میانهرو فراهم نمیکند بلکه به جای آن خطر ایجاد یک پناهگاه و محل امن را برای گروههای تندرو نظیر جبهه النصره و احرار الشام به وجود میآورد که گسترش آنها باعث تشدید فرقهگرایی و خشونتهای قومی میشود که به مدت چهار سال است گریبانگیر سوریه است.
اظهارنظرهای اخیر اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا مبنی بر اینکه دولت ایالات متحده از ترکیه میخواهد تا به مقابلهای بیشتر با داعش بپردازد، موجب شد تا وزیر امور خارجه ترکیه قول بدهد تا حملات هوایی این کشور علیه گروه تروریستی داعش بیشتر شود اما این مساله هنوز وجود دارد که آیا ترکیه از جنگ با کردها صرف نظر میکند یا خیر.
اگر این گونه نباشد، ترکیه توافق آمریکا با ترکیه تثبیت کننده معامله "فاوست" است. رضایت از عملیاتها کوتاه مدت ارزش خطر بلندمدت بیثباتی ترکیه و تضعیف نیروهای کرد را ندارد؛ نیروهایی که بار اصلی مقابله با شبه نظامیان داعش را به دوش کشیدهاند.
ترکیه به عنوان متحدی که به واسطه خشونت و شبه نظامیگری دچار آشوب شده، به راحتی نمیتواند همان نقشی را که آمریکا از یک ترکیه دموکراتیک و سکولار برای ایفای نقش در خاورمیانه ناآرام انتظار دارد، ایفا کند.
خوشبختانه آمریکا اهرم فشار را در اختیار دارد. مقامهای ترکیه از روی ناچاری نیازمند تایید مشارکت با واشنگتن هستند؛ درخواستی که ایالات متحده نباید آن را اجابت کند.
بجای آن، دولت باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا باید دسترسی ترکیه را به نشستهای در سطح مقامهای ارشد محدود کند، همکاری اطلاعاتی را کم کند و از ترکیه در موسسات مالی بینالمللی که سیاستهای اردوغان باعث بروز بحران اقتصادی شده است، حمایت نکند.
مجبور کردن ترکیه برای تغییر این روند، به شدت مشکل است اما اگر ترکیه نمیخواهد در گردابی که به واسطه سیاستهای ناکارآمد در قبال سوریه و تلاش سرسختانه اردوغان برای یک داشتن قدرت سیاسی کامل و مطلق به وجود آمده، فرو رود، اعمال فشار و زور بر آنها امری ضروری است.»