به گزارش مشرق، جشنواره خانوادگي ورزش در حال برگزاري است و برگزاري اين جشنواره معاون وزير ورزش را به اين نتيجه رسانده كه مردم با ورزش آشتي كردهاند. «ورزش براي همه» شعار جشنواره فوق است، برنامه ويژهاي كه وزارت ورزش آن را به مناسبت هفته دولت در مجموعه ورزشي آزادي برگزار ميكند.
در اين گردهمايي 10 روزه فدراسيونهاي ورزشي و ادارات كل ورزش و جوانان استانها برنامههاي خود را به معرض نمايش بازديدكنندگان ميگذارند. به همين منظور غرفههاي زيادي براي سرگرم كردن مردم تدارك ديده شده، غرفههايي كه نزديك غروب شروع به كار ميكنند و تا پاسي از شب پذيراي حاضران هستند. برگزاري اين جشنواره كافي بود تا شعباني بهار به نتيجه جالبي برسد: «از اينكه ميبينم خانوادهها در اين جشنواره حضور فعال دارند و به تحرك ميپردازند بسيار خوشحالم. احساس ميكنم به بزرگترين هدفمان كه همانا آشتي دادن مردم با ورزش بود دست پيدا كرديم.»
اينكه معاون توسعه ورزش همگاني وزارت ورزش از كجا و چگونه اين نتيجهگيري را رسانهاي كرده خود سؤال بزرگي است كه اميدواريم با پاسخگويي صريح ابهامات ايجاد شده را برطرف كنند. با اين حال يادآوري چند نكته ضروري به نظر ميرسد. در وهله نخست بايد تعريفي منطقي از ورزش همگاني داشته باشيم. بدون شك برگزاري يك جشنواره كه بازديدكنندگان در ميان سروصداي پخش موسيقيهاي آنچناني را كه هيچ تناسبي با ورزش ندارد، صرفاً به بازديد از غرفهها ميپردازند، نميتوان ورزش همگاني ناميد. اين در حالي است كه زمانبندي برگزاري جشنواره هم يكي ديگر از ابهامات به شمار ميرود. از طرفي پخش ترانههاي هيجانانگيز و كف و سوت زدن را نميتوان بخشي از ورزش همگاني به شمار آورد.
براي آنكه به حقيقت ورزش همگاني پي ببريم، ميتوان صبحها سري به پاركهاي محلههاي مختلف زد تا معلوم شود چند درصد جامعه با ورزش آشتي كردهاند. اگرچه شايد تعداد نفرات حاضر در پاركها زياد به نظر برسد اما با يك حساب سرانگشتي ميتوان فهميد كه چند درصد از مردم كشور روزانه ورزش ميكنند و جوانان تا چه اندازه با ورزش فاصله دارند. سرانه ورزش همگاني ايران با ميانگين جهاني فاصله زيادي دارد و اينجاست كه معلوم ميشود چندان خبري از آشتي كردن هم نيست. اينكه تنها جمع شدن عدهاي در يك جشنواره را رمز موفقيت در اشاعه ورزشهاي همگاني تلقي كنيم به نظر منطقي نميآيد.
به گزارش جوان، به علاوه اينكه پايين آوردن هزينههاي ورزشي يكي از خواستههاي به حق مردم است؛ خواستهاي كه متأسفانه با بالا رفتن شهريه كلاسهاي مختلف ورزشي عملاً محقق نشده است. تعداد اندك سالنهاي ورزشي دولتي قطعاً كفاف جمعيت جوان ايران را نميدهد. اين سالنها به خاطر شهريه بهصرفهتري كه دريافت ميكنند همواره بيش از حد ظرفيت خود پذيراي علاقهمندان هستند كه اين موضوع خود سبب بروز مشكلات زيادي ميشود. پايين بودن سرانه فضاي ورزشي كشور نيز از ديگر مواردي است كه بايد بيش از پيش به آن پرداخته شود و در جهت رفع آن گامهاي جدي برداشته شود. به اتمام رساندن پروژههاي نيمهتمام از برگزاري جشنواره نيز ضروريتر به نظر ميرسد.
ورزش همگاني ايران تا رسيدن به وضعيت مطلوب و استانداردهاي بينالمللي فاصله زيادي دارد، فاصلهاي كه با هيچ جشنواره و مراسمي نميتوان بر آن سرپوش گذاشت. آشتي دادن مردم با ورزش نيز پروژهاي سخت اما دست يافتني است. البته بايد به اين نكته توجه داشت كه براي رسيدن به اين هدف بايد از شعارهاي دور از ذهن پرهيز كنيم و بيشتر به فكر بر طرف كردن موانع باشيم تا شايد از فقر حركتي جامعه ايراني كاسته شود.
در اين گردهمايي 10 روزه فدراسيونهاي ورزشي و ادارات كل ورزش و جوانان استانها برنامههاي خود را به معرض نمايش بازديدكنندگان ميگذارند. به همين منظور غرفههاي زيادي براي سرگرم كردن مردم تدارك ديده شده، غرفههايي كه نزديك غروب شروع به كار ميكنند و تا پاسي از شب پذيراي حاضران هستند. برگزاري اين جشنواره كافي بود تا شعباني بهار به نتيجه جالبي برسد: «از اينكه ميبينم خانوادهها در اين جشنواره حضور فعال دارند و به تحرك ميپردازند بسيار خوشحالم. احساس ميكنم به بزرگترين هدفمان كه همانا آشتي دادن مردم با ورزش بود دست پيدا كرديم.»
اينكه معاون توسعه ورزش همگاني وزارت ورزش از كجا و چگونه اين نتيجهگيري را رسانهاي كرده خود سؤال بزرگي است كه اميدواريم با پاسخگويي صريح ابهامات ايجاد شده را برطرف كنند. با اين حال يادآوري چند نكته ضروري به نظر ميرسد. در وهله نخست بايد تعريفي منطقي از ورزش همگاني داشته باشيم. بدون شك برگزاري يك جشنواره كه بازديدكنندگان در ميان سروصداي پخش موسيقيهاي آنچناني را كه هيچ تناسبي با ورزش ندارد، صرفاً به بازديد از غرفهها ميپردازند، نميتوان ورزش همگاني ناميد. اين در حالي است كه زمانبندي برگزاري جشنواره هم يكي ديگر از ابهامات به شمار ميرود. از طرفي پخش ترانههاي هيجانانگيز و كف و سوت زدن را نميتوان بخشي از ورزش همگاني به شمار آورد.
براي آنكه به حقيقت ورزش همگاني پي ببريم، ميتوان صبحها سري به پاركهاي محلههاي مختلف زد تا معلوم شود چند درصد جامعه با ورزش آشتي كردهاند. اگرچه شايد تعداد نفرات حاضر در پاركها زياد به نظر برسد اما با يك حساب سرانگشتي ميتوان فهميد كه چند درصد از مردم كشور روزانه ورزش ميكنند و جوانان تا چه اندازه با ورزش فاصله دارند. سرانه ورزش همگاني ايران با ميانگين جهاني فاصله زيادي دارد و اينجاست كه معلوم ميشود چندان خبري از آشتي كردن هم نيست. اينكه تنها جمع شدن عدهاي در يك جشنواره را رمز موفقيت در اشاعه ورزشهاي همگاني تلقي كنيم به نظر منطقي نميآيد.
به گزارش جوان، به علاوه اينكه پايين آوردن هزينههاي ورزشي يكي از خواستههاي به حق مردم است؛ خواستهاي كه متأسفانه با بالا رفتن شهريه كلاسهاي مختلف ورزشي عملاً محقق نشده است. تعداد اندك سالنهاي ورزشي دولتي قطعاً كفاف جمعيت جوان ايران را نميدهد. اين سالنها به خاطر شهريه بهصرفهتري كه دريافت ميكنند همواره بيش از حد ظرفيت خود پذيراي علاقهمندان هستند كه اين موضوع خود سبب بروز مشكلات زيادي ميشود. پايين بودن سرانه فضاي ورزشي كشور نيز از ديگر مواردي است كه بايد بيش از پيش به آن پرداخته شود و در جهت رفع آن گامهاي جدي برداشته شود. به اتمام رساندن پروژههاي نيمهتمام از برگزاري جشنواره نيز ضروريتر به نظر ميرسد.