سیدمحمد غرضی در سال 1320 در اصفهان بهدنیا آمد که بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در سال 1340، وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شده و موفق به دریافت درجه فوق لیسانس در رشته الکترونیک شد.
وی در سالهای 1346 و 1347 برای گذراندن دورههای تخصصی انتقال و توزیع نیروی برق، عازم فرانسه شد، وی همچنین در سال 1350، به دلیل مخالفت با برنامههای رژیم سابق به زندان افتاد و از سال 1353، زندگی سیاسی خود را آغاز کرد.
در سال 1355، برای ادامه مبارزات به خارج از کشور رفت و مدتی را در نجف اشرف به مبارزه ادامه داد. وی پیش از ترک کشور، به عضویت سازمان مجاهدین خلق ایران درآمد و از زمان رفتن امام خمینی (ره) به پاریس و بازگشت به ایران، همراه امام(ره) بود.
وی پس از پیروزی انقلاب سمتهای مختلف در سپاه پاسداران، استانداری کردستان و استانداری خوزستان عهدهدار بود و در سال 1360 به عنوان وزیر نفت انتخاب و از سال 1364 تا 1376 به عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن در دولت مشغول به خدمت بود. غرضی همچنین نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی نیز بوده است.
سیدمحمد غرضی اردیبهشت سال 1392 با حضور در ساختمان وزارت کشور برای کاندیداتوری در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری ثبتنام کرد و نام خود را بار دیگر نام خود را بر سر زبانها انداخت.
مهمترین محورها و مشروح صحبتهای سید محمد غرضی، کاندیدای ریاست جمهوری 92 را در ادامه میخوانید:
- بهنظرم هیچ روزی در تاریخ به اندازه 15 خرداد مشکلتر نیست مردم فوج فوج جلوی گلوله رفته و تانک تصرف میکردند در ضَد و خورد کوتاه نمیآمدند و انقلاب مردمی و وسیعی بود
- ملت ما حسابگر و توانمند است و هر پدیده را به ارزانترین قیمت انجام میدهد. در 15 خرداد توانایی اجتماعی برای تصاحب حکومت بود اما امکان اداره حکومت نبود.
- به نظر من هسته اصلی اجتماعی انقلاب از بعد از 28 مرداد شکل گرفت البته دهه 30 نطفه سیاسی نهضت شکل گرفت.
- بعد از صحبتهای حضرت آقا، دیدم احساسم درست بوده و بالاخره بخشی از توسعه اجتماعی را به دوش کشیدم و حرفهایی را زدم که دیگران نمیزدند.
- اینکه من رأی نیاوردم، به دلیل دیگری بود. با این حال من میگفتم چون مخالف ندارم، 55 میلیون رأی میآورم.
- اینکه رئیسجمهور بشوم یا خیر، برایم اهمیتی ندارد بلکه مهم این است که استحکام اجتماعی را در دلها به وجود آوریم که این نظام و حکومت توانایی تحلیل درستی دارد.
- اگر من و حبیبی نبودیم گلآقا نان گیرش نمیآمد، منتهی فکر میکرد ما عکسالعمل نشان میدهیم اما ما کاری نداشتیم!
*: بهعنوان سئوال نخست بفرمائید که شما تحولات ایران را تا قبل از انقلاب چگونه ارزیابی میکنید؟
سیدمحمد غرضی: جامعه ایران یک جامعه بسیار قوی، عظیم و بزرگ است و با جوامع دیگر قابل قیاس نیست آن هم به دلیل تحولات اتفاق افتاده در ایران به شمار میرود که از مشخصات جامعه ایران نشأت گرفته و آنچه که من عرض میکنم شواهد بوده و بر اساس تئوری حرف نمیزنم.
روسها از شمال و انگلیس از جنوب آن را تصرف کردند اما ملت مقاومت کرد، هرگز مستعمره نشده و استقلال خود را حفظ کردند و در مقطعی روسها و انگلیسها را از ایران بیرون کرد. آنها از دولت مرکزی ناراحت بودند که در همین راستا انقلاب مشروطه به پا کردند. به نظر من انقلاب مشروطه ایران در دنیا بینظیر است چراکه در منطقه خاورمیانه هرگز چنین اتفاقی نمیافتد اما ملت ایران توان این کار را دارد.
آن زمان تحولات اجتماعی مشروطه به پا شد و در دوران مشروطه کودتا شده و مشکلات زیادی پیدا شد اما ملت مقاومت کرد و پهلوی با وجود حمایت از بیرون توانایی مقاومت نداشت و رضاخان با ذلت از کشور خارج شد.
آن زمان مردم بازهم مقاومت کردند و بعد از آن انقلاب بعدی به وجود آمد، صنعت نفت ملی شد و ملی شدن صنعت نفت اثری جهانی داشت و منطقه را گرفت. کمکم قدرت سیاسی ایران مطرح شد و توانایی آن بالا رفت اما آمریکا و انگلیس توان کاری به جز کودتا را نداشتند و با اینکه آنها خود را متمدن و کارآزموده میدانستند اما در تقابل با ملت ایران به کودتا متوسل شدند زیرا من به خوبی 30 تیر و 28 مرداد را به خاطر دارم.
در 30 تیر مردم به خیابان ریختند و 69 شهید دادند اما بعد از یک ساعت که مردم، لالهزار را متصرف کردند، شاه حکم قوامالسلطنه را پس گرفت و حکم مصدق را صادر کرد که اینها در زمان خودش از وقایعی که اخیراً اتفاق میافتد در سطح جهان و منطقه اثرگذارتر بود.
این ملی شدن صنعت نفت روی منطقه اثر گذاشت و بعد از ما ناصر در مصر کودتا کرد و آن اتفاقات افتاد و دهه 30 نیز دهه مقاومت نطفهای ملت ایران در برابر کودتاگر است.
"15 خرداد سال 42 یکی از روزهای سخت تاریخ ایران است"
آن زمان مردم به لاک خود رفتند و محافل و مساجد در فکر این بودند که چگونه کودتا را جواب دهند. نخستین عکسالعمل 16 آذر و اتفاقات دانشکده فنی بود. دهه 30 پشت سر هم میگذرد و دهه 40 دهه مقاومت نظام سیاسی شد و در دهه 40 زمانی که 15 خرداد به وجود آمد.
به خوبی یاد دارم که آن زمان من هم در صحنه بودم و به نظرم هیچ روزی در تاریخ به اندازه 15 خرداد مشکلتر نیست؛ مردم فوج فوج جلوی گلوله میرفتند و تانک تصرف میکردند در ضد و خورد کوتاه نمیآمدند.
این انقلاب، یک انقلاب مردمی و وسیعی بود و چون گزارشگرها مینوشتند که اگر مردم در 15 خرداد از میدان امام خمینی(ره) به میدان توپخانه به سمت خیابان انقلاب میآمدند، شاه آماده بود که فرار کند و اینها عظمت ملی مردم را میرساند.
زمانی که دست مردم به جایی بند نشد و آمریکاییها سلطه خود را به اثبات رساندند و بر نوامیس مردم حاکم شدند، جنگهای خیابانی آغاز شد. میتوان گفت که شروع جنگهای خیابانی در کشورهای اسلامی با ایران بود و روشنفکرها، متدینان و مساجد حسابی حمایت کردند و ما زمانی که در جریان مجاهدین فعال بودیم، قدرت سیاسی عظیمی پیدا کرده بودیم. آن زمان تمام امکانات در اختیار ما قرار گرفته بود و به خصوص بعد از شهادت مهدی رضایی، ما توان بالایی پیدا کردیم اما بالاخره در ما نفوذ شده و کودتا پیشآمد.
سال 54 همه احزاب و گروهها میگفتند که نمیشود با رژیم شاه مقابله کرد و تنها امام(ره) 40 سال مقاومت کرد. اینگونه نقش تمامی گروهها اعم از جبهه ملی، نهضت آزادی و حزب توده کمرنگ و نقش امت قوی شد و انقلاب 22 بهمن صورت گرفت.
باید بگویم صورت دادن انقلابهایی نظیر انقلاب 57، از مشخصات ملت ایران است و در این 3 انقلاب مشخصه ملت ایران است که جهان را تغییر داده و معادلات را به هم زده و نظامیگری را سرکوب کرد.
آمریکاییها، اروپاییها، انگلیسها و روسها همیشه هر جا گرفتار میشدند، با نظامیگری ملت را سرکوب میکردند اما این انقلاب با نظامیگری سرکوب نشد. مردم در آن دوران مقاومت کردند و این از مشخصات مردم ایران است که توانایی دفع شر را دارند و به راستی سازماندهیهای اجتماعی ایران از سازماندهیهای سیاسی آن قویتر بود و جریان اجتماعی ایران قویتر و عاقلانهتر عمل کردند.
*: برخی معتقد هستند که یک اشتباه تاکتیکی سبب شد تا انقلاب اسلامی چند سال عقبتر اتفاق بیفتد. فکر میکنید دلیل اصلی آن چه بود که موضوع مدیریت نشد و به سال 57 کشیده شد.
غرضی: ملت ما همیشه حسابگر و توانمند بوده و هر پدیده را به ارزانترین قیمت انجام میدهد. در 15 خرداد توانایی اجتماعی برای تصاحب حکومت بود اما امکان اداره حکومت نبود. آن زمان تنها امام(ره) در صحنه بودند. اگر آن زمان جنگ میشد، احتمالاً نتایج جنگ به این صورتی که در این دوره و وجود نسلی که تواناییهای بهتری از آن زمان دارد، صورت نمیگرفت و به نظر من همهچیز حساب شده و تابع منطقی است که آن منطق به جای توان سیاسی، قدرت اجتماعی است.
*: گویا شما سال 50 دستگیر شدید و بعد در سال 53 تعارضات شما با گروهک مجاهدین خلق پیش آمد در این مورد توضیح میفرمایید؟
غرضی: من در خانواده مذهبی سیاسی به دنیا آمدم و خانه ما در کوچهای در محل تحولات شهر اصفهان واقع شده بود. کوچه شیخ یوسف در خیابان نشاط و منزل تقی فداکار رئیس حزب توده در کوچه ما واقع شده بود و من با پسر فداکار همکلاسی دبستان بودم و در کوچه ما دائم بین تودهایها و ملیّون زد و خورد بود.
من از 4-5 سالگی شاهد اعدام کسرایی، هژیر و رزمآرا بودم و اینها من را به آدمی تبدیل کرد که در وقایع اجتماعی شریک و عضو شدم و تحولات اجتماعی روی من بسیار موثر بود و محیط ما یک محیط کاملاً سیاسی و پرتحرک بود.
من در تظاهرات 30 تیر 1330 شرکت کردم و یا در 28 مرداد در میدان امام بودم و دیدم که صبح مردم زنده باد مصدق میگفتند و بعدازظهر مرگ بر مصدق میگفتند. یا در جریان شهدایی که در اصفهان تشیع شدند، من نیز جنازه را در تخت فولاد تشییع کردم و با روحیات تند و تیزی زندگی میکردم.
*: در دوران قبل از انقلاب به صورت کامل در اصفهان حضور داشتید؟
غرضی: خیر. من از سال 40 به دانشکده فنی دانشگاه تهران رفتم و در تمام قضایای قبل از انقلاب شرکت داشتم و حتی در راهپیمایی 15 خرداد نیز شرکت کردم. یادم میآید که ان روز جنازه جمع میکردم و در آن زمان به ما "پیراهن سیاهها" میگفتند؛ خاطرم هست که مهندس ریاضی ما را در دانشکده فنی دید و به من گفت تو هم سیاه پوشیدی؟
بعدها در تشییع نهضتهای مسلحانه با انگیزه قوی شرکت کردیم و با اکثر انقلابیها نزدیک و صمیمی بودیم که البته عدهای تند، عدهای کند و عدهای میانهرو بودند. آن دوران ما عضو تمام این جریانات بودیم و مقداری هم توانایی من در انتقال وقایع زیادی بود، به خصوص که نزدیکی زیادی با روحانیت داشتیم و حضرت امام(ره) را از سال 37 میشناسم.
آن زمان با مرحوم ابوی به قم آمدیم چراکه مشخص بود مرحوم بروجردی از دنیا میرود و برای اینکه متوجه شویم مرجع بعدی چه کسی میشود به خانه امام خمینی(ره) رفتیم. بعد هم به تدریج جریانات بعدی و به طور کلی به قول معروف "نخود همه آشی بودیم" و برای انقلاب، هر کاری از دست ما بر میآمد، انجام دادیم.
من بعد از اینکه از زندان بیرو آمدم، فراری شدم و در سیستم اجتماعی نماندم و در خانههای پنهانی و گروهی 3 و 5 نفری زندگی میکردیم.
"تقی شهرام به دنبال کشتن من و مرحوم پرورش بود"
من آن زمان از زندان و قضیه تقی شهرام مطلع بودم. برای ما خیلی مهم بود که بتوانیم کسی را از زندان فراری داده و ضربه مهلکی را به رژیم بزنیم، اما تقی که برای خودش شأنی قائل بود و در زندان چپی شده بود، زمانی که از زندان بیرون آمد به دنبال اثرگذاری روی ما بود.
آن زمان درگیری صورت گرفت و به شهادت شریف واقفی منجر شد و من و مرحوم پرورش نیز در تأسیسات تقی شهرام محکوم به اعدام بودیم و آنها نیز بعد از شهادت شریف واقفی قدرت سیاسیشان کم شد و تبعات و هزینه برای آنها داشت.
زمانی تقی به من حرفهایی زد و من گفتم شما نمیتوانید در قبال من کاری انجام هید اما او پاسخ داد که اگر تو را بکشیم، به ضرر ما تمام میشود.
*: یعنی او شما را تهدید کرد؟
غرضی: بیش از تهدید! آنها از اعتماد انسان سوءاستفاده کرده و افراد را به نفع خود مصادره میکردند. یک شب من در خانهای جمعی رفتم که دیدم همه خانه را تخلیه کرده بودند و هرچه که بود و نبود را با خود برده بودند. آن زمان من نزدیک به 10 روز در خیابانهای تهران آواره شده بودم و فیسبیلالله زندگی میکردم. به هر حال در مبارزه قانونمندی خاصی وجود ندارد.
*: در بحث تجهیز تسلیحاتی هم با مرحوم پرورش همکاری داشتید؟
غرضی: مرحوم پرورش بعد از اینکه من از زندان آزاد شدم، به منزل ما آمده و من او را به مجاهدین خلق معرفی کردم. آقای پرورش فعال اجتماعی قوی بود، پاسپورت تهیه میکرد شناسنامه صادر میکرد و پول میرساند.
زمانی که در داخل سیستم کودتا شد، من به آقای پرورش گفتم و ایشان نیز حواسش بسیار جمع بود. حسین روحانی که از نزدیکان تقی شهرام بود، پشت مسجد سید، تفنگ را پشت گردن مرحوم پرورش گذاشته و وی را تهدید به مرگ کرده بود و او در پاسخ به این حرکت پرورش گفته بود خب من را بکش مگر چه اتفاقی میافتد!
*: شما از قبل از زندان عضو مجاهدین خلق بودید و بعد از آن از گروه و سیستم خارج شدید؟
غرضی: من عضو مجاهدین نبودم اما با مرحوم سعید محسن، ناصر صادق، محمد امیرنژاد و اصغر ولیزادگان هم سن و سال بودم و آنها بیشتر به سمت سازماندهی سیاسی نظامی رفته و من به سمت سازماندهی اجتماعی میرفتم. آنها میگفتند این کار به نتیجه نمیرسد اما من مخالف حرکات سیاسی نظامی بودم و به دلیل رابطه با آنها دستگیر شدم.
البته آن زمان ساواک تشکیلات خاصی نداشت و من به خانه امنیتی رفتم. به خوبی بهیاد دارم که در خانه محمد بازرگانی بودم که دستگیر شدم و بعد ازاینکه از زندان آزاد شدم، فراری شده و با همین افراد در ارتباط بوده و کار میکردیم؛ ما با آنها اتفاق نظر داشتیم و ارتباط سیاسی ما با آنها بسیار وسیع بود.
آنها احساس میکردند که با عملیات سیاسی و نظامی میتوان جامعه را اداره کرد و من معتقد بودم که عملیات نظامی راهگشا نیست چراکه با عملیات نظامی قدرت سیاسی به دست میآید اما قدرت اجتماعی به دست نمیآید.
*: خود امام(ره) هم همین اعتقاد را داشتند؟
غرضی: بعدها امام(ره) این را فرمودند اما من در 15 خرداد فهمیدم توانایی جریان اجتماعی از جریان سیاسی بیشتر است. زمانی که در سازمان کودتا انجام شد، نظریهپردازی ما بهتر شکل گرفت به این معنی که بعد از کودتا بچه مسلمانها توانایی اجتماعی بیشتری پیدا کردند.
*: منظورتان کودتای داخل سازمان بود؟
غرضی: کودتای تقی شهرام و کشتن شریف واقفی و جریانات داخل مجاهدین خلق بود.
*: به غیر از چند سال آخر نزدیک به سال 57 به نظر شما از چه زمانی به بعد دیگر احساس شد که نظام شاهنشاهی پابرجا نمانده و احتمالاً انقلابی اتفاق میافتد؟
غرضی: به نظر من هسته اصلی اجتماعی انقلاب از بعد از 28 مرداد شکل گرفت البته دهه 30 نطفه سیاسی نهضت شکل گرفت.
روز 28 مرداد، یعنی روزی که برای آمریکاییها جشن بود، برای ملت ایران عزا برقرار شده بود و اتفاقاً از همان روز، یک سامان اجتماعی قوی پیدا شد و از همان روز مردم به حکومت پشت کرده و دیگر مردم با حکومت پهلوی کار نکردند. دولت پهلوی دوم برای اداره کشور هم قدرت سیاسی، هم قدرت اقتصادی و هم قدرت اجتماعی گرو گذاشت و این 3 سبب سقوط وی شد.
*: اجازه دهید بحث را به حضور شما در عرصه سیاسی بکشانیم. شما تا سال 76 در وزارت مشغول به کار بودید اما چگونه شد که یک مرتبه کنار رفته و خبری از شما نبود؟
غرضی: من در دفتر امام(ره) خدمت میکردم که به من گفتند برو و به عنوان استاندار خوزستان خدمت کن. بعد از آن وکیل مردم اصفهان در مجلس شدم و بعد هم وزیر نفت شدم.
*: با توجه به اینکه اکنون هم شرایط مشابه را داریم به نظر شما چه درسی از اتفاقات آن زمان برای امروز ما مناسب است؟
غرضی: همین الان هم حرفی را که میگوییم را گوش نمیکنند که یا تشخیص نیست و یا دلایل دیگر. البته خود ما نیز به شرایط دامن میزنیم و زمانی که ما 30 میلیون بشکه نفت را قبول میکنیم، عربستان هم میگوید که شما خودتان قبول کردید و میخواست قبول نکند.
*: به سئوال قبلی بازگردیم شما پس از اتمام دوره وزارت نفت و پست و تلگراف چه کردید؟
غرضی: من را 5 مرتبه برای نخست وزیری دعوت کردند که رأی نیاوردم، من نیز عکسالعمل نشان ندادم؛ برای وزارت نیز دعوت کردند و رفتم اما بعد از آن دیگر دعوت نکردند. آن زمان من به نظام مهندسی رفتم و 20 سال براساس رأی در نظام مهندسی ماندم اما دیگر به دولت بازنگشتم.
زمستان 91 تصمیم به حضور در انتخابات گرفتم
*: چه شد که احساس کردید باید برای ریاست جمهوری ثبتنام کنید؟
غرضی: من در ابتدای سال 92 دیدم که احزاب و گروهها مأیوس هستند و کارشناسان شبکههای فارسیزبان بیگانه میگفتند حداکثر 15 تا 18 میلیون نفر رأی میدهند، بنابراین تصمیم گرفتم تا من هم به نوبه خود، زمینه حضور پرشور مردم در انتخابات را فراهم کنم اینگونه شد که آمدم.
*: تصمیم شما از 92 بود یا 91؟
غرضی: در زمستان 91. مخصوصاً بعدها و زمانی که آقا فرمودند که "اگر جمهوری اسلامی را قبول ندارید اما کشور را که قبول دارید" من دیدم احساسم درست است و بالاخره بخشی از توسعه اجتماعی را به دوش کشیدم و حرفهایی را زدم که دیگران نمیزدند، اینکه من رأی نیاوردم، به دلیل دیگری بود.
*: شما گفته بودید 50 میلیون رأی دارید؟
غرضی: از من پرسیدند که چه میزان رأی میآوری و من پاسخ دادم که 55 میلیون! گفتند از کجا میگویی گفتم من 2 کلمه میگویم که مخالف ندارد و آن این است که دولتها نباید دست در جیب مردم و فقرا کنند. یکی هم اینکه در توسعه جمهوریت استانداران را مردم انتخاب کنند که هیچکس با این 2 دیدگاه مخالفت نمیکرد، زیرا حرفهای رشدیافته و سنگینی بود. با این حال من میگفتم چون مخالف ندارم، 55 میلیون رأی میآورم.
*: البته شما در زمینه احزاب نیز ورود پیدا نمیکردید.
غرضی: برخی به من گفتند که انتخابات 2 برنده داشت یکی آقای روحانی که رئیسجمهور شد و یکی هم شما که بعد از انتخابات، یک وجهه اجتماعی قوی پیدا کردید. اصلاً من با تحولات اجتماعی ایران زندگی میکنم و اینکه رئیسجمهور بشوم یا خیر، برایم اهمیتی ندارد بلکه مهم این است که استحکام اجتماعی را در دلها به وجود آوریم که این نظام و حکومت توانایی تحلیل درستی دارد به خصوص به جوانها.
*: عنوان کردید سالها در دولت پست نگرفتید. به هر حال نحوه صحبت شما همیشه خاص بوده و البته شاید صحبتهای شما و رک بودنتان هم سبب شده باشد دیگر در دولتها پستی نگیرید!
غرضی: به هر حال برخی از دولتها این حرفهای من را نمیپسندند و از آن استقبال نمیکنند اما ما با همین فقرا خوش هستیم.
*: اگرچه خودتان عنوان میکنید که در توسعه سامانههای مخابراتی نقش پررنگی داشتید اما منتقدانتان میگویند دید شما به سمت اقشار متوسط رو به بالا بوده است.
غرضی: در آن زمان آنقدر تلفن کم بود که، یک خط تلفن قیمت 5 پیکان را داشت. یادم میآید یک خط تلفن 15 هزار تومان بود و من این مابهالتفاوت را درک کرده و قیمت تلفن را به 50 هزار تومان رساندم. آن زمان ایستادگی کردم و به سرعت از استعداد داخلی جامعه استفاده کردم.
من به یزد رفته و اعلام کردم که نفری 50 هزار تومان به من بدهید تا سال آینده به شما 10 هزار خط تلفن بدهم و سال 65 یک میلیارد و 50 میلیون تومان از مردم یزد گرفتم. سال بعد خط تلفن را به آنها دادم و در کشور فعال شدم و سال 66 یا 67 بودجه عمرانی من از بودجه عمرانی نفت و مسکن جلوتر بود و ثروت زیادی جمع شده بود.
تهران 22 مرکز تلفن داشت که من آن را به 110 مرکز تلفن تبدیل کردم و همینطور قیمت تلفن پایین آمد تا الان با 5 هزار تومان میتوان یک خط تلفن خرید.
من و حبیبی نبودیم، گلآقا نان گیرش نمیآمد!
*: البته بحث میلیاردر بودن شما هم همیشه مطرح بود و آن زمان گلآقا هم کاریکاتورهای جالبی از شما میکشید!
غرضی: بله. باید بگویم اگر من و حبیبی نبودیم گلآقا نان گیرش نمیآمد، منتهی فکر میکرد ما عکسالعمل نشان میدهیم اما ما کاری نداشتیم!
*: در زمان انتخابات چگونه از وضعیت اجتماع و جایگاه و رأی خود مطلع میشدید؟
غرضی: من فعال اجتماعی قوی هستم و در طول عمرم هم همینگونه بودم، همواره تحول اجتماعی را دنبال کردم و شخصاً در 15 خرداد هم حضور داشتم.
احتمال حضور غرضی در انتخابات 94
*: با توجه به اینکه گفته بودید در همه فعالیتهای سیاسی شرکت میکنید، آیا امکان حضور شما در انتخابات مجلس سال آینده وجود دارد؟
غرضی: من نخود همه آشها میشوم و من تا نفس دارم، میدوم.
*: تهران یا اصفهان؟
غرضی: بالأخره باید دید که کجا اثر اجتماعی آن بیشتر است.
*: باز هم مستقل وارد فضای انتخاباتی میشوید؟
غرضی: قطعاً، من 2 کلام محکم دارم یکی اینکه دولت نباید بیش از درآمدش هزینه کند و یکی اینکه استانداران باید توسط مردم همان استان انتخاب شوند و اگر رأی آورده و وارد مجلس شوم، مجلس را به این سمت میکشانم.
*: فکر نمیکنید انتخاب استاندار توسط مردم مشکلساز شود؟
غرضی: هیچ دولتی با این 2 کلام من موافق نیست و من اینها را میگویم تا شما جوانان بدانید، ظرف 20 سال آینده باید دولتی را بیاورید که پاسخگو باشد.
*: البته برخی معتقدند که تَعدد انتخابات خوب نیست.
غرضی: کسانی که به سمت تمرکز قدرت هستند، با این حرف مخالف هستند. ما که موافق توسعه قدرت هستیم با این نظر موافقیم و برای مشکل تعدد انتخابات میتوانند همه انتخابات را یکدفعه انجام بدهند. قدرت سیاسی متعلق به مردم بوده و متعلق به افراد و اشخاص نیست.