به گزارش مشرق، اتخاذ سیاستهای مربوط به مهاجرت در کشورهای مختلف صنعتی از یکسو برای رفع مشکل جمعیتی و تامین نیروی کار ارزان و از سوی دیگر به عنوان یک معضل فرهنگی و تمدنی در محافل مختلف اروپایی و کشورهای صنعتی خارج از اروپا مورد بحث بوده است.
این که مهاجرت خوب است یا بد، دلیل مهاجرت چیست یا این که چه کسی مسئول رونق مهاجرت در جهان است موضوع بسیار پیچیدهای است، اما رفتارهای تند و گاه حاکی از اعتقاد به ارجحیت نژادی در کشوری مانند استرالیا چهرهای ناخوش از نوع نگاه مخالفان مهاجرت به کشورهای صنعتی ارائه کرده است.
موج اخیر مهاجرت در اروپا موضوع پیشبینی نشدهای نبود. سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد( یونسکو) سال 2000 با انتشار کتابی که در ایران بهعنوان «تکانه جهانمندی» ترجمه و منتشر شده است مهاجرت را از مختصات قطعی موج جدید جهانمندی دانسته و آن را عنصر اجتنابناپذیر و تاثیرگذاری در تضعیف مرزهای سیاسی، فرهنگی و تمدنی جهان آینده دانسته است.
از نظر اندیشمندانی که نظرشان در این کتاب انعکاس یافته موضوعاتی از قبیل توسعه اینترنت، گسترش تفاهم جهانی انسانی، گرایش به رفاه اقتصادی و اشتغال و به عبارت دیگر فرار از رکود اقتصادی و بیکاری، کمبود آب و افزایش قحطی و خشکسالی، گسترش جنگهای درونمرزی و فرامرزی و بسیاری عوامل دیگر مهاجرت را یک معضل اجتناب ناپذیر کرده که راهی برای مقابله با آن وجود ندارد.
در عوض مهاجرت موجب تغییر«هویت» در ابعاد مختلف خواهد شد. تغییر هویت فردی، قومی، زبانی، سیاسی و هویتهای دیگری که اواسط هزاره 21 شکلی متفاوت با آنچه در آغاز قرن بیست و یکم میشناختیم، خواهد داشت.
با چنین فرضیاتی، اکسودوس یا مهاجرت غمانگیز اخیر به سمت اروپا، آخرین صحنه از مهاجرت موعود قرن بیست و یکمی نخواهد بود. به نظر جامعهشناسان سیاسی این اولین موج مهم از مهاجرتهای جدید در قرن جاری است که طی 30 سال آینده همه اشکال فرهنگی و تمدنی جهان را دستخوش تاثیر و تغییر قرار خواهد داد.
ادامه بحث در مورد مهاجرت را در این نوشته متوقف میکنیم. آنچه در متن این رویداد برای من بهعنوان یک ژورنالیست اهمیت دارد نوع بهرهبرداری تبلیغاتی آلمان از این اتفاق اجتنابناپذیر است.
رفتار آلمان در روبهرو شدن با این اپیزود از مهاجرت یکی از جذابترین وجوه بهرهبرداری تبلیغاتی از اتفاقی بود که آلمان را بیهیچ گریزی هدف خود قرار داده بود.
رفتار قدیمی استرالیاییها با مهاجران، سیمهای خارداری که انگلستان و فرانسه بر سر راه مهاجران کشیدند، برپا کردن اردوگاههای اقامت اجباری مهاجران در کشورهای مختلف اروپایی که از منظر سیاسی و اجتماعی در این کشورها پذیرفته شده بود در مقابل تصمیم اخیر آلمان به کلی رنگ باخت تا آنجا که رسانههای جهان به تسخیر دولت آلمان در آمدند.
آلمان که در آغاز دهه 90 میلادی تجربه ورود میلیونها انسان محنتکشیده تحت ستم کمونیسم را پس از فروپاشی دیوار برلین به کشورش داشت و توانست در زمینه ادغام مهاجران جدید در متن اجتماع و اقتصاد آلمانغربی کارنامه موفقیتآمیزی از خود برجای بگذارد، این تجربه را در خدمت موج جدید مهاجرت گذاشت و توانست وجهه و چهرهای انسانی از خود در دنیای امروز و آینده ترسیم کند.
تصاویر تکاندهنده از آلمانیهایی که در برابر پایانههای اتوبوس و قطار صف کشیدند و با شعارهای گرم و با غذا، پوشاک، اسباب بازی و شکلات از مهاجران خاورمیانهای و آفریقایی چون قهرمانان بازگشته از جنگ استقبال کردند، دهها سال دستمایه انواع تحلیلها و در عین حال شکل دادن به روابط اخلاقی اجتماعی اروپا و جهان خواهد بود.
دولت آلمان میداند صحبت از چهار میلیون مهاجر آوارهای است که به دلایل مختلف اقتصادی از قبیل میزان پرداختهای مالی، نحوه تامین مسکن و کار و آیندهسازی برای کودکان، آلمان را بهعنوان هدف خود انتخاب کردهاند. مخالفت دولت آلمان با ورود این مهاجران جز بدنامی و تخریب چهره نتیجهای برای آلمان در بر نخواهد داشت. پس بهتر دید این موج را بپذیرد و کشورهای دیگر را در موضع انفعال و دفاعی قرار دهد و از بابت چنین رفتار، موقعیت برتر تبلیغاتی برای کشورش کسب کند.
عملکرد دولت آلمان تا آنجا موثر بود که دولت انگلیس و فرانسه را هم به انفعال انداخت؛ کلیسای واتیکان هم عقب ماند و مجبور به اقدام دیررس شد. حتی در استرالیا پلاکاردهای «ما از مهاجران استقبال میکنیم» بر دست مردمی بالا رفت که با مخالفت به مهاجرت به کشورشان شهرتی به هم زده بودند.
چهره آلمان که براثر جنگ جهانی دوم آسیبهای جدی دیده است، در جریان اتحاد دو آلمان کمی بهبود یافت. با وجود این، بحران یورو و حملات شدیدی که یونان و بقیه کشورهای بدهکار اروپا به رفتار آلمان داشتند به کدورت این چهره انجامید. اما اینک آلمان با اغتنام فرصت دست به کاری زده که با فتح کامل رسانههای جهان چهرهای انسانی از خود ارائه میکند که میتواند موقعیت اجتماعی و تبلیغاتی آلمان را در کنار جایگاه برتر اقتصادی این کشور ارتقا دهد.
هزینه پذیرش و نگهداری از مهاجران که بخشی از آنها قطعا از این کشور اخراج هم خواهند شد، به اندازهای نیست که به اقتصاد مستحکم آلمان آسیب بزند. در نتیجه دولت آلمان و شخص آنگلا مرکل میکوشند با تاکید بر ارزشها و جنبههای انسانی پذیرش مهاجران، خود را دلسوز نوع بشر معرفی کنند تا آنجا که برخی رسانهها مرکل را با عنوان «مادر مرکل» نامیدهاند. اقدام مرکل و دولت آلمان در نوع خود یک اقدام جدی در حوزه روابط عمومی و شکلدهی به چهره آلمان در صحنه بینالمللی و تاریخ است.
آنگلا مرکل که توانسته آلمان را در صدر قدرت سیاسی، اقتصادی و صنعتی اروپا حفظ کند، حالا از فرصت پیش آمده استفاده کرده تا محبوبیت آلمان و آلمانی را هم ارتقا دهد که در پی آن، علاقهمندی به بازار تولید و صادرات آلمان را در برخواهد داشت و ثمره اقتصادی زیادی نصیب برلین خواهد کرد.
منبع:جام جم
این که مهاجرت خوب است یا بد، دلیل مهاجرت چیست یا این که چه کسی مسئول رونق مهاجرت در جهان است موضوع بسیار پیچیدهای است، اما رفتارهای تند و گاه حاکی از اعتقاد به ارجحیت نژادی در کشوری مانند استرالیا چهرهای ناخوش از نوع نگاه مخالفان مهاجرت به کشورهای صنعتی ارائه کرده است.
موج اخیر مهاجرت در اروپا موضوع پیشبینی نشدهای نبود. سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد( یونسکو) سال 2000 با انتشار کتابی که در ایران بهعنوان «تکانه جهانمندی» ترجمه و منتشر شده است مهاجرت را از مختصات قطعی موج جدید جهانمندی دانسته و آن را عنصر اجتنابناپذیر و تاثیرگذاری در تضعیف مرزهای سیاسی، فرهنگی و تمدنی جهان آینده دانسته است.
از نظر اندیشمندانی که نظرشان در این کتاب انعکاس یافته موضوعاتی از قبیل توسعه اینترنت، گسترش تفاهم جهانی انسانی، گرایش به رفاه اقتصادی و اشتغال و به عبارت دیگر فرار از رکود اقتصادی و بیکاری، کمبود آب و افزایش قحطی و خشکسالی، گسترش جنگهای درونمرزی و فرامرزی و بسیاری عوامل دیگر مهاجرت را یک معضل اجتناب ناپذیر کرده که راهی برای مقابله با آن وجود ندارد.
در عوض مهاجرت موجب تغییر«هویت» در ابعاد مختلف خواهد شد. تغییر هویت فردی، قومی، زبانی، سیاسی و هویتهای دیگری که اواسط هزاره 21 شکلی متفاوت با آنچه در آغاز قرن بیست و یکم میشناختیم، خواهد داشت.
با چنین فرضیاتی، اکسودوس یا مهاجرت غمانگیز اخیر به سمت اروپا، آخرین صحنه از مهاجرت موعود قرن بیست و یکمی نخواهد بود. به نظر جامعهشناسان سیاسی این اولین موج مهم از مهاجرتهای جدید در قرن جاری است که طی 30 سال آینده همه اشکال فرهنگی و تمدنی جهان را دستخوش تاثیر و تغییر قرار خواهد داد.
ادامه بحث در مورد مهاجرت را در این نوشته متوقف میکنیم. آنچه در متن این رویداد برای من بهعنوان یک ژورنالیست اهمیت دارد نوع بهرهبرداری تبلیغاتی آلمان از این اتفاق اجتنابناپذیر است.
رفتار آلمان در روبهرو شدن با این اپیزود از مهاجرت یکی از جذابترین وجوه بهرهبرداری تبلیغاتی از اتفاقی بود که آلمان را بیهیچ گریزی هدف خود قرار داده بود.
رفتار قدیمی استرالیاییها با مهاجران، سیمهای خارداری که انگلستان و فرانسه بر سر راه مهاجران کشیدند، برپا کردن اردوگاههای اقامت اجباری مهاجران در کشورهای مختلف اروپایی که از منظر سیاسی و اجتماعی در این کشورها پذیرفته شده بود در مقابل تصمیم اخیر آلمان به کلی رنگ باخت تا آنجا که رسانههای جهان به تسخیر دولت آلمان در آمدند.
آلمان که در آغاز دهه 90 میلادی تجربه ورود میلیونها انسان محنتکشیده تحت ستم کمونیسم را پس از فروپاشی دیوار برلین به کشورش داشت و توانست در زمینه ادغام مهاجران جدید در متن اجتماع و اقتصاد آلمانغربی کارنامه موفقیتآمیزی از خود برجای بگذارد، این تجربه را در خدمت موج جدید مهاجرت گذاشت و توانست وجهه و چهرهای انسانی از خود در دنیای امروز و آینده ترسیم کند.
تصاویر تکاندهنده از آلمانیهایی که در برابر پایانههای اتوبوس و قطار صف کشیدند و با شعارهای گرم و با غذا، پوشاک، اسباب بازی و شکلات از مهاجران خاورمیانهای و آفریقایی چون قهرمانان بازگشته از جنگ استقبال کردند، دهها سال دستمایه انواع تحلیلها و در عین حال شکل دادن به روابط اخلاقی اجتماعی اروپا و جهان خواهد بود.
دولت آلمان میداند صحبت از چهار میلیون مهاجر آوارهای است که به دلایل مختلف اقتصادی از قبیل میزان پرداختهای مالی، نحوه تامین مسکن و کار و آیندهسازی برای کودکان، آلمان را بهعنوان هدف خود انتخاب کردهاند. مخالفت دولت آلمان با ورود این مهاجران جز بدنامی و تخریب چهره نتیجهای برای آلمان در بر نخواهد داشت. پس بهتر دید این موج را بپذیرد و کشورهای دیگر را در موضع انفعال و دفاعی قرار دهد و از بابت چنین رفتار، موقعیت برتر تبلیغاتی برای کشورش کسب کند.
عملکرد دولت آلمان تا آنجا موثر بود که دولت انگلیس و فرانسه را هم به انفعال انداخت؛ کلیسای واتیکان هم عقب ماند و مجبور به اقدام دیررس شد. حتی در استرالیا پلاکاردهای «ما از مهاجران استقبال میکنیم» بر دست مردمی بالا رفت که با مخالفت به مهاجرت به کشورشان شهرتی به هم زده بودند.
چهره آلمان که براثر جنگ جهانی دوم آسیبهای جدی دیده است، در جریان اتحاد دو آلمان کمی بهبود یافت. با وجود این، بحران یورو و حملات شدیدی که یونان و بقیه کشورهای بدهکار اروپا به رفتار آلمان داشتند به کدورت این چهره انجامید. اما اینک آلمان با اغتنام فرصت دست به کاری زده که با فتح کامل رسانههای جهان چهرهای انسانی از خود ارائه میکند که میتواند موقعیت اجتماعی و تبلیغاتی آلمان را در کنار جایگاه برتر اقتصادی این کشور ارتقا دهد.
هزینه پذیرش و نگهداری از مهاجران که بخشی از آنها قطعا از این کشور اخراج هم خواهند شد، به اندازهای نیست که به اقتصاد مستحکم آلمان آسیب بزند. در نتیجه دولت آلمان و شخص آنگلا مرکل میکوشند با تاکید بر ارزشها و جنبههای انسانی پذیرش مهاجران، خود را دلسوز نوع بشر معرفی کنند تا آنجا که برخی رسانهها مرکل را با عنوان «مادر مرکل» نامیدهاند. اقدام مرکل و دولت آلمان در نوع خود یک اقدام جدی در حوزه روابط عمومی و شکلدهی به چهره آلمان در صحنه بینالمللی و تاریخ است.
آنگلا مرکل که توانسته آلمان را در صدر قدرت سیاسی، اقتصادی و صنعتی اروپا حفظ کند، حالا از فرصت پیش آمده استفاده کرده تا محبوبیت آلمان و آلمانی را هم ارتقا دهد که در پی آن، علاقهمندی به بازار تولید و صادرات آلمان را در برخواهد داشت و ثمره اقتصادی زیادی نصیب برلین خواهد کرد.
منبع:جام جم