به گزارش مشرق، با تنها 21 سال سن برای اولین بار در رقابت های قهرمانی جهان در لاس وگاس حضور پیدا کرد و توانست مقابل بزرگان کشتی دنیا مقتدرانه قد علم کند. او با کسب یک مدال برنز ارزشمند که ارزش آن کمتر از طلا نبود از ظهور یک پدیده در کشتی ایران که این روزها آماج انتقادهاست خبر داد.
در روزهایی که دست ورزش اول ایران از کسب مدال طلای جهان کوتاه ماند، او دلیرانه بر روی تشک مبارزه حاضر شد تا به همراه حسن یزدانی نوید آینده ای درخشان تر برای کشتی ایران را سر دهند تا اگر خادم از باتجربههای تیم برای نرسیدن به مدال طلا دلگیر است از سوی دیگر مزد اعتمادش را به دو جوان جویای نام بگیرد و بر خود ببالد که چنین شاگردان دلیری دارد.
صحبت از علیرضا کریمی است جوان کرجی کشتی ایران، همان که بار دیگر کشتیهای علیرضا حیدری را در اذهان زنده میکند و با زیرگیریهای بی نقصش نشان داد خیلی خوب راه و رسم کشتی را از همشهری خود که اتفاقا هر دو زیر نظر استاد کرمانی از باشگاهی که به اندازه یک زیرزمین کوچک است، فرا گرفته است.
حالا پس از کسب دو مدال طلای جوانان جهان، مدال طلای بزرگسالان آسیا و برنز قهرمانی جهان، مصمم و باانگیزه از عزمش برای گرفتن انتقام از "تانک روسی" در المپیک ریو خبر میدهد تا با ایستادن بر سکوی نخست المپیک به رویای خود که اهتزاز پرچم مقدس ایران است جامه عمل بپوشاند.
لاس وگاس اگر برای کشتی ایران طلا نداشت، حداقل کریمی و یزدانی داشت تا کشتی این سرزمین کهن از داشتن دو پشتوانه قوی دلش قرص شود؛ پشتوانه هایی که می توانند حتی تا یک دهه برای ایران افتخارآفرین باشند.
علیرضا کریمی پس از کسب مدال برنز جهان پاسخگوی سوالات مختلفی شد که در ادامه می خوانید:
*از هشت سالگی به کشتی علاقمند شدم
21 سال سن دارم و کشتی را از 9 سالگی در باشگاه "شفق" کرج زیر نظر استاد محمد کرمانی آغاز کردم. قبل از آن مدت کوتاهی ژیمناستیک کار میکردم، اما چون پدرم و عموهایم کشتی می گرفتند و علیرضا حیدری نیز در اوج دوران آمادگی خود به همان باشگاه شفق می آمد و در آنجا تمرین میکرد، به سمت کشتی کشیده شدم. هشت سالم بود که کم کم به کشتی علاقمند شدم و به سمت این رشته آمدم. تنها 24 یا 25 کیلوگرم وزن داشتم. تا یک سال روی تشک بازی میکردم، اما پس از آن وزنم بالاتر آمد و 30 کیلوگرم شدم و کم کم شروع به تمرین کشتی کردم. 10 ساله بودم که در باشگاه توانستم در وزن خودم اول شوم. آن موقعها خیلی ذوق و شوق داشتم و علاقمند به کشتی بودم.
*حیدری در آمدنم به کشتی اثرگذار بود
دیدن علیرضا حیدری و این که او توانسته بود به افتخارات زیادی دست یابد تاثیر زیادی در علاقمند شدنم به کشتی داشت. از سوی دیگر پدرم نیز از آنجایی که خودش کشتی می گرفت خیلی دوست داشت به سمت این رشته بیایم.
*پدرم کارگر است و سطح مالی متوسطی داریم
از بچگی زیرگیریهای علیرضا حیدری را خیلی دوست داشتم و فیلم کشتیهای حیدری و دبیر را گیر می آوردم و زیر گیریهای آنها را تمرین میکردم تا بتوانم مثل آنها عمل کنم. اگر الان خوب زیر میگیرم بخاطر همان تمرینات است.
وضع مالیمان به آن صورت هم خیلی بد نبود. پدرم کارگر بود و در سطح متوسط مالی قرار داشتیم. خانوادهام نمی گذاشتند کمبود زیادی را احساس کنم. من تک پسر خانواده هستم و فقط یک خواهر دارم و خدا را شکر با زحمات پدر و مادرم هیچگاه با کمبود خاصی مواجه نبودم.
*از یک زیرزمین کوچک در کرج وارد کشتی شدم!
محمد کرمانی زحمات زیادی را برای کشتیگیرانی مثل من متحمل شده و نسبت به امکاناتی که در اختیار دارد واقعا خوب کار میکند. او یک زیرزمین کوچک در کرج دارد که حتی تشک استاندارد درون آن جا نمیشود. اصلا آن باشگاه تشک استاندارد ندارد و تشک کشتی آنجا مانند برزنت است. در همان فضا سالها تمرین کردم. او واقعا دلسوز است و با شاگردانش خیلی خوب رفتار میکند، اما روی تشک خیلی جدی است و ما از او خیلی حساب می بردیم. البته در عین حال دلسوزانه و بسیار با اخلاق کار میکند. او کشتیگیران بزرگی نظیر حیدری و برادران اکبرنژاد و اسماعیل فردین که قهرمان آسیا بود را تحویل کشتی ایران داد.
*در 16 سالگی قهرمان ایران شدم
سال 88 در حالی که 16 ساله بودم در مسابقات قهرمانی نوجوانان کشور در وزن 69 کیلوگرم قهرمان شدم و در انتخابی تیم ملی عنوان اولی را به دست آوردم و پس از آن به مسابقات آسیایی نوجوانان در تایلند رفتم که توانستم به مدال طلا برسم. سال بعد از آن هم بار دیگر قهرمان آسیا شدم و همچنین نقره نوجوانان جهان را از آن خود کردم. سپس وارد رده جوانان شدم و بعد از یک سال به تیم ملی رسیدم و توانستم به قهرمانی آسیا دست یابم. سپس در حالی که در رده جوانان بودم در جام تختی که بزرگسالان شرکت میکردند حضور پیدا کردم و به عنوان سومی رسیدم. بعد از آن به مسابقات جهانی جوانان رفتم و در حالی که جزو چهار نفر نهایی بودم به نماینده رژیم صهیونیستی برخورد کردم که با او کشتی نگرفتم و از دور رقابتها کنار رفتم.
* به جای جوکار در جام جهانی کشتی گرفتم
بعد از آن در چند تورنمنت حاضر شدم و سپس در جام جهانی 2014 آمریکا در رده بزرگسالان انتخاب شدم که توانستم کشتی خوبی بگیرم. البته قرار بود در جام جهانی میثم مصطفی جوکار کشتی بگیرد، اما در آن رقابتها من انتخاب شدم و بنا شد که به روی تشک بروم و جوکار نیز به مسابقات آسیایی رفت.
*روی ضعفهای جوکار کار کردم تا او را بالاخره بردم
سه بار به جوکار با اختلاف نزدیک باختم به طوری که با اختلاف یک امتیاز یا یک اخطار بازنده میشدم. بعد کشتی او دستم آمد و علاوه بر آن فیلمهای مبارزاتش را نیز دیدم و در نهایت ضعفهای او را شناختم و در رقابتهای انتخابی تیم ملی نیز بالاخره او را شکست دادم.
*فکر نمیکردم تمرینات تیم ملی تا این حد سخت باشد
فکرش را هم نمی کردم که تا این حد تمریناتمان برای حضور در مسابقات جهانی سنگین و طاقت فرسا باشد. در ابتدا فکر میکردم تمریناتمان سبک خواهد بود و کم کم وارد مراحل سنگین تر می شویم، اما از همان روز اول روزی دو جلسه تمرینات سنگین را پشت سر می گذاشتیم و استراحت نداشتیم.
*روزهای سختی را در خانه کشتی گذراندم
واقعا روزهای سختی را در خانه کشتی سپری کردم فقط به این امید که بتوانم در مسابقات جهانی مردم را خوشحال کنیم .خدا را شکر توانستم در نهایت از پس از این تمرینات بر بیایم و به مسابقات جهانی برسم.
* کار با خادم خیلی مشکل است
واقعا کار کردن با خادم بسیار مشکل است و باید سختی بکشی تا به موفقیت برسی، اما این سختیها ارزشش را دارد، چرا که در آخر منجر به نتیجه مطلوب میشود. من همیشه سعی می کنم تمرینات را با هر سختی که دارد با موفقیت پشت سر بگذارم تا به اهداف بزرگی که در سر دارم برسم.
*کسی سر تمرین دیر نیامده تا برخورد خادم را ببینیم!
او روی نظم تاکید زیادی دارد و به کشتیگیران یک بار تذکر داده که کسی نباید در تمرینات با تاخیر حاضر شود. البته کسی هم تا به حال دیر نیامده که چگونگی برخورد خادم را ببینیم!
*تمرین با احسان لشگری تاثیر زیادی روی پیشرفتم داشت
وقتی در تیم ملی جوانان بودم خیلی از تمریناتمان را با بزرگسالان انجام می دادیم و چون تمرینات با بزرگسالان و سر شاخ شدن با آنها خیلی سخت بود تجربیات زیادی را به دست می آوردم. مثلا من با احسان لشگری تمرین میکردم و یک امتیاز هم نمی توانستم از او بگیرم، اما به مرور زمان با کسب تجربههای بیشتر به او نزدیکتر شدم و به همین دلیل همین مسائل تاثیر زیادی در پیشرفت من داشت.
*فقط به بردن سعداللهیف فکر میکردم
من فقط به فکر طلای این رقابتها بودم. اصلا برایم مهم نبود که برای اولین بار است که در این رقابتها حاضر می شوم. فقط به بردن رشید سعدالله روس فکر میکردم. البته قرعه بسیار سختی به من خورد و در صورتی که در گروه دیگر بودم خیلی راحت به فینال می رسیدم. در کشتی اول قهرمان آسیا را بردم، در کشتی دوم نایب قهرمان بازیهای اروپایی را شکست دادم. حریف سوم خیلی خوب نبود ، اما در کشتی چهارم برابر آلداتوف که چند مدال جهانی را در کارنامه داشت شکست دادم و در نهایت در کشتی پنجم و در حالی که فقط هفت – هشت دقیقه استراحت کرده بودم به مصاف سعدالله یف روس رفتم، اما بدنم کم آورد و نتوانستم از پس او بر آیم.
*آلداتوف بعد از باخت به سمتم حمله ور شد!
وقتی در کشتی چهارمم مقابل آلداتوف به پیروزی رسیدم برایش خیلی گران تمام شد و هنگامی که از تشک پایین آمدیم دیدم که چپ چپ من را نگاه میکند. من هم با اشاره به او گفتم چه میخواهی؟!بعد او به سمت من حمله ور شد که مربیان تیم ملی نگذاشتند کار به درگیری کشیده شود.
*به کم تجربگیام در مسابقات جهانی باختم
وقتی برای مبارزه پنجم اسمم را خواندند که مقابل سعداللهیف به روی تشک بروم فقط گفتم کاش اسمم را دیرتر میخواندند تا با استراحت بیشتر و سر حالتر روی تشک بروم، اما به هر شکل وقتی به روی تشک رفتم به خودم گفتم کشتی خودت را بگیر. او اول عقب می کشید یکی، دو بار او را با این که جان نداشتم خوب زدم اما تایم اول را دو بر یک باختم. در تایم دوم در اثر اشتباههای خودم امتیاز از دست دادم، چرا که دو بار پایم از تشک بیرون رفت و اگر این اتفاق رخ نمی داد شاید او را شکست می دادم. به نظرم کم تجربگی خودم خیلی در این باخت تاثیرگذار بود. در مسابقاتی در سطح قهرمانی جهان، تجربه حرف اول را میزند.
*اگر نیم ساعت استراحت میکردم، سعداللهیف را میبردم
البته در کشتی مقابل آلداتوف فشار زیادی به من آمد به طوری که بدنم دم کرد. وقتی کشتی تمام شد گفتم حداقل نیم ساعت وقت استراحت دارم تا آماده مبارزه با سعد اللهیف شوم، اما تنها هفت یا هشت دقیقه بعد اسمم را خواندند که به روی تشک بروم. در حالی که سعد الله یف در کشتیهای قبلی خود همه را در دو دقیقه برده بود و قبل از مبارزه با من هم به خوبی استراحت کرده بود. نمی گویم اگر بیشتر استراحت میکردم او را میبردم، اما خیلی بهتر از اینها میتوانستم کشتی بگیرم. اگر من هم حداقل نیم ساعت استراحت داشتم میتوانستم او را ببرم. به نظر من مسابقات جهانی سختتر از المپیک است، چرا که پنج – شش کشتی سنگین باید بگیری تا به فینال برسی، اما در المپیک با سه کشتی می توانی به مرحله نهایی راه یابی. میتوانم سعد الله یف را در المپیک شکست دهم. او نقاط ضعفی دارد که با آنالیز آنها مطمئنا در المپیک میتوانم او را از سر راه بردارم.
*دستکاری در قرعه کشتیگیران ایران؟
نمی دانم در قرعه کشتیگیران ایرانی به عمد دستکاری کرده بودند یا نه، اما قرعه همه کشتیگیران ما سخت بود و این موضوع مقداری شبهه برانگیز بود.
*خادم گفت این تیم در المپیک 2020 نتیجه می گیرد
هدفم این است که در دو تا سه المپیک به مدال طلا برسم. خادم خودش میگفت نتیجه این تیم در المپیک 2020 مشخص میشود. اولین هدفم طلای المپیک 2016 ریو است. البته من در هر مسابقه فقط به فکر طلا هستم و اصلا به نقره و برنز فکر نمیکنم.
*سعداللهیف شاید یک وزن بالاتر برود
از آنجایی که حریف روس وزنش زیاد است فکر میکنم در آینده نه چندان دور به یک وزن بالاتر میرود، اما من چون وزنم 89 کیلوگرم است در همان وزن 86 کیلوگرم خواهم ماند و وزن ایدهآل برای من همین وزن است.
*در ترم سوم رشته مدیریت بازرگانی مشغول به تحصیلم
در حال حاضر در ترم سوم رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه آزاد شهریار مشغول به تحصیل هستم و هدفم ادامه تحصیل در کنار ورزش است.
*2 طلای المپیک را بگیرم از کشتی خداحافظی میکنم
همیشه به این فکر میکنم و هدفم این است که بعد از المپیک 2020 به شرطی که بتوانم در دو المپیک پیشرو به مدال طلا برسم کشتی را کنار بگذارم. البته به شرطی که از عملکرد خودم راضی باشم. حالا باید ببینیم چه میشود.
*خادم همیشه میگوید نقره و برنز جهان ارزش ندارد
خادم میگفت نقره و برنز جهان ارزشی ندارد و فقط طلا ارزشمند است. آنقدر این حرف را تکرار میکرد که وقتی که مدال برنز را گرفتم خوشحال نبودم.
*همه از باخت رحیمی ناراحت شدیم
حسن رحیمی واقعا مستحق رسیدن به مدال طلا بود اما بر اثر یک اتفاق آن را از دست داد. همه از باخت او ناراحت شدند و خیلیها گریه میکردند. او از حریف خود جلو بود، اما وقتی گارد حریفش را باز دید وسوسه شد زیرگیری کند، اما گیر افتاد و متاسفانه شکست خورد.
*کشتی فرنگی میتوانست قهرمان جهان بود
به نظرم اگر یکسری اتفاقات نمیافتاد تیم ملی فرنگی به راحتی قهرمان جهان میشد. حمید سوریان باید فینالیست میشد یا اخلاقی که بر اثر یک اتفاق از رسیدن به فینال باز ماند یا افشین بیابانگرد باید حداقل به مدال برنز می رسید و یا یوسف قادریان که در 10 ثانیه آخر در نیمه نهایی بازنده شد.این اتفاقات نمیافتاد تیم به راحتی قهرمان دنیا میشد.
*شیرینترین خاطره
در اولین سالی که در تیم ملی نوجوانان حضور پیدا کردم توانستم در مسابقات آسیایی تایلند به مدال طلا برسم که این شیرین ترین خاطرهام بود.
*در خواب دیدم که به کشتی گیر رژیم صهیونیستی می خورم!
در مسابقات جهانی جوانان در سال 2013 خیلی زحمت کشیدم و فقط به مدال طلا فکر میکردم. یک هفته قبل از مسابقات خواب دیدم که پس از چهار کشتی به کشتیگیر اسرائیل میخورم و به حدی در خواب ناراحت شدم که به گریه افتادم. فردای آن روز در تمرینات برای مربیان تیم ملی خوابم را تعریف کردم، اما آنها خندیدند و گفتند که امکان ندارد کشتیگیر این رژیم بتواند تا چهار مرحله بالا بیاید، اما متاسفانه وقتی در مسابقات جهانی رفتم دقیقا همین اتفاق افتاد و پس از چهار مرحله به کشتیگیر رژیم صهیونیستی خوردم و مقابل او به روی تشک نرفتم و از دور مسابقات حذف شدم.
*خبر فوت مادربزرگم تلخترین خاطره ام بود
بدترین خاطره شخصیام این بود که در مسابقات جهانی جوانان در سال گذشته وقتی به مدال طلا رسیدم خیلی خوشحال بودم، اما وقتی به ایران برگشتم در فرودگاه خانواده ام به من گفتند که مادر بزرگم از دنیا رفته است که این اتفاق خیلی مرا ناراحت کرد و باعث شد خاطر بدی در ذهنم باقی بماند. البته 2-3 روز قبل از اعزام تیم این اتفاق افتاده بود اما به من چیزی نگفتند تا روحیه ام خراب نشود.
* کشتی حیدری و دبیر را دوست داشتم
از بچگی زیرگیریهای علیرضا حیدری را خیلی دوست داشتم و فیلم کشتیهای حیدری و دبیر را گیر می آوردم و زیر گیریهای آنها را تمرین میکردم تا بتوانم مثل آنها عمل کنم. اگر الان خوب زیر میگیرم بخاطر همان تمرینات است.
*محمد طلایی الگوی اخلاقی من است
محمد طلایی الگوی اخلاقیام است. وقتی در تیم ملی با او کار میکردم واقعا حتی یک بار هم از او بد اخلاقی ندیدم. در دورهای که من بودم امثال یونس سرمستی، پیمان یار احمدی، حسن یزدانی و ... در تیم ملی نوجوانان بودند که واقعا بهترین نسل کشتی ایران در چند سال اخیر حضور داشت.
*کشتی جردن باروز و طاها آکگول را دوست دارم
از سبک کشتی جردن باروز واقعا لذت میبرم، چرا که جنگنده و با تحرک کشتی میگیرد. همچنین از کشتی طاها آکگول ، سنگین وزن کشتی ترکیه نیز خوشم میآید.
*بهترین مربی
اولین مربی که تاثیر زیادی در زندگی و پیشرفتم داشت محمد کرمانی بود که چم و خم کشتی را از او یاد گرفتم. بعد طلایی، خادم و رضا لایق که زحمات زیادی برای من کشیدند.
*با حسن یزدانی خیلی رفیقم
از آنجایی که اولین سال حضورم در تیم ملی بزرگسالان بود، خیلی با بچههای تیم مخصوصا بزرگترها نزدیک نبودم. البته نه اینکه با آنها دوست نباشم اما با حسن یزدانی چون چند سال هم تیمی بودم رابطه بسیار خوبی دارم و در آمریکا نیز با او هم اتاق بودم.
*تفریحم گوش دادن به موسیقی است
تفریح که اصلا نداریم اگر هم وقت داشته باشم بیشتر به موسیقی گوش میدهم و تفریح دیگری ندارم.
*سر زدن خشک و خالی مسئولان فایدهای ندارد
پس از این که برنز جهان را به دست آوردم فرماندار و رییس اداره ورزش فردیس فقط از من استقبال کردند، اما آمدن آنها فایدهای نداشت، چرا که هیچ مشکلی از من حل نکردند و آمدن خالی آنها هیچ فایدهای ندارد. رییس هیات کشتی کرج هم اصلا یک سر هم به من نزد. البته آمدن و یا نیامدن این افراد فرقی نمیکند چرا که وقتی نمیتوانند مشکلی را حل کنند آمدنشان فایدهای ندارد.
*در کرج قهرمانان خیلی در چشم نیستند
در کرج قهرمانان ورزشی زیادی زندگی میکنند و خیلی از قهرمانیها عادی است، چرا که کرج قهرمانان زیادی را به ورزش ایران معرفی کرده است. آنجا مثل شهرهای کوچک نیست که یک قهرمان خیلی در چشم باشد و مردم دور و بر آن را شلوغ کنند و در نتیجه کشتیگیر خیلی زود راضی شود.
*مسئولان کشتیگیران را دلسرد کردهاند
قهرمانان ورزشی مشکلات زیادی در زندگی شخصی دارند، اما متاسفانه هیچ توجهی به مشکل ورزشکاران از جمله کشتیگیران نمیشود. جردن باروز اخیرا گفته به فکر المپیک 2020 هستم. خب این نشان میدهد که او دغدغهای به جز ورزش کردن ندارد، اما در کشور ما ورزشکار علاوه بر این که سختیهای تمرین و مسابقه را باید تحمل کند باید به فکر مشکلات شخصی خودش هم باشد و هیچ کس نیست که به داد آنها برسد. به همین دلیل کشتیگیران ما خیلی زود از کشتی زده میشوند. مثلا حسن رحیمی میگوید منتظرم که المپیک زودتر فرا برسد و پس از آن کشتی را کنار بگذارم، چرا که وقتی می بیند هیچ حمایتی از او نمیشود از کشتی زده میشود. من از مسئولان میخواهم با توجه به این که در سال المپیک هستیم حمایت خوبی از کشتیگیران داشته باشند تا بتوانیم بهترین نتیجه را در این عرصه مهم به دست بیاوریم. دست فدراسیون هم زیاد باز نیست و پول ندارد که بخواهد همه نیازهای کشتیگیران را بر آورده کند. مگر ما با جمهوری آذربایجان چه فرقی داریم که به ورزشکاران خود به خاطر قهرمانی آن هم در جام جهانی هزاران دلار پاداش میدهند.
*باید به المپیک برسم
در گذشته یک نفر به اسم محراب غلامی از کرمانشاه بود که توانست در انتخابی تیم ملی نوجوانان من را شکست دهد، اما بعدا در تورنمنتی او را بردم. در جوانان هم محمد جواد ابراهیمی دو بار من را برده بود اما در انتخابی تیم ملی او را شکست دادم. در انتخابی تیم ملی برای المپیک هم احسان لشگری و میثم مصطفی جوکار جدی ترین رقبایم هستند ولی من فقط به برد فکر میکنم و باید به المپیک برسم.
*عطش طلای المپیک داریم
به قول علیرضا حیدری اگر نتوانستیم به مدال طلا در مسابقات جهانی برسیم برای ما بهتر شد، چرا که این حسرت باعث شد عطشمان برای طلای المپیک بیشتر شود. ضمن این که مسابقات جهانی باعث شد به خوبی به اشتباههای خود پی ببریم و آن را در المپیک برطرف کنیم. البته حسن رحیمی حقش رسیدن به مدال طلا بود، اما قرعهکشی مسابقات و گروه سخت کشتیگیران ایران در این قضیه بسیار دخیل بود. از دیگر عوامل، جوانی و کم تجربگی تیم بود که نگذاشت بر سکوی نخست دنیا قرار گیریم. با وجود همه این اوصاف به نتیجهگیری تیم در المپیک بسیار امیدوار هستیم.
در روزهایی که دست ورزش اول ایران از کسب مدال طلای جهان کوتاه ماند، او دلیرانه بر روی تشک مبارزه حاضر شد تا به همراه حسن یزدانی نوید آینده ای درخشان تر برای کشتی ایران را سر دهند تا اگر خادم از باتجربههای تیم برای نرسیدن به مدال طلا دلگیر است از سوی دیگر مزد اعتمادش را به دو جوان جویای نام بگیرد و بر خود ببالد که چنین شاگردان دلیری دارد.
صحبت از علیرضا کریمی است جوان کرجی کشتی ایران، همان که بار دیگر کشتیهای علیرضا حیدری را در اذهان زنده میکند و با زیرگیریهای بی نقصش نشان داد خیلی خوب راه و رسم کشتی را از همشهری خود که اتفاقا هر دو زیر نظر استاد کرمانی از باشگاهی که به اندازه یک زیرزمین کوچک است، فرا گرفته است.
حالا پس از کسب دو مدال طلای جوانان جهان، مدال طلای بزرگسالان آسیا و برنز قهرمانی جهان، مصمم و باانگیزه از عزمش برای گرفتن انتقام از "تانک روسی" در المپیک ریو خبر میدهد تا با ایستادن بر سکوی نخست المپیک به رویای خود که اهتزاز پرچم مقدس ایران است جامه عمل بپوشاند.
لاس وگاس اگر برای کشتی ایران طلا نداشت، حداقل کریمی و یزدانی داشت تا کشتی این سرزمین کهن از داشتن دو پشتوانه قوی دلش قرص شود؛ پشتوانه هایی که می توانند حتی تا یک دهه برای ایران افتخارآفرین باشند.
علیرضا کریمی پس از کسب مدال برنز جهان پاسخگوی سوالات مختلفی شد که در ادامه می خوانید:
21 سال سن دارم و کشتی را از 9 سالگی در باشگاه "شفق" کرج زیر نظر استاد محمد کرمانی آغاز کردم. قبل از آن مدت کوتاهی ژیمناستیک کار میکردم، اما چون پدرم و عموهایم کشتی می گرفتند و علیرضا حیدری نیز در اوج دوران آمادگی خود به همان باشگاه شفق می آمد و در آنجا تمرین میکرد، به سمت کشتی کشیده شدم. هشت سالم بود که کم کم به کشتی علاقمند شدم و به سمت این رشته آمدم. تنها 24 یا 25 کیلوگرم وزن داشتم. تا یک سال روی تشک بازی میکردم، اما پس از آن وزنم بالاتر آمد و 30 کیلوگرم شدم و کم کم شروع به تمرین کشتی کردم. 10 ساله بودم که در باشگاه توانستم در وزن خودم اول شوم. آن موقعها خیلی ذوق و شوق داشتم و علاقمند به کشتی بودم.
*حیدری در آمدنم به کشتی اثرگذار بود
دیدن علیرضا حیدری و این که او توانسته بود به افتخارات زیادی دست یابد تاثیر زیادی در علاقمند شدنم به کشتی داشت. از سوی دیگر پدرم نیز از آنجایی که خودش کشتی می گرفت خیلی دوست داشت به سمت این رشته بیایم.
*پدرم کارگر است و سطح مالی متوسطی داریم
از بچگی زیرگیریهای علیرضا حیدری را خیلی دوست داشتم و فیلم کشتیهای حیدری و دبیر را گیر می آوردم و زیر گیریهای آنها را تمرین میکردم تا بتوانم مثل آنها عمل کنم. اگر الان خوب زیر میگیرم بخاطر همان تمرینات است.
وضع مالیمان به آن صورت هم خیلی بد نبود. پدرم کارگر بود و در سطح متوسط مالی قرار داشتیم. خانوادهام نمی گذاشتند کمبود زیادی را احساس کنم. من تک پسر خانواده هستم و فقط یک خواهر دارم و خدا را شکر با زحمات پدر و مادرم هیچگاه با کمبود خاصی مواجه نبودم.
*از یک زیرزمین کوچک در کرج وارد کشتی شدم!
محمد کرمانی زحمات زیادی را برای کشتیگیرانی مثل من متحمل شده و نسبت به امکاناتی که در اختیار دارد واقعا خوب کار میکند. او یک زیرزمین کوچک در کرج دارد که حتی تشک استاندارد درون آن جا نمیشود. اصلا آن باشگاه تشک استاندارد ندارد و تشک کشتی آنجا مانند برزنت است. در همان فضا سالها تمرین کردم. او واقعا دلسوز است و با شاگردانش خیلی خوب رفتار میکند، اما روی تشک خیلی جدی است و ما از او خیلی حساب می بردیم. البته در عین حال دلسوزانه و بسیار با اخلاق کار میکند. او کشتیگیران بزرگی نظیر حیدری و برادران اکبرنژاد و اسماعیل فردین که قهرمان آسیا بود را تحویل کشتی ایران داد.
*در 16 سالگی قهرمان ایران شدم
سال 88 در حالی که 16 ساله بودم در مسابقات قهرمانی نوجوانان کشور در وزن 69 کیلوگرم قهرمان شدم و در انتخابی تیم ملی عنوان اولی را به دست آوردم و پس از آن به مسابقات آسیایی نوجوانان در تایلند رفتم که توانستم به مدال طلا برسم. سال بعد از آن هم بار دیگر قهرمان آسیا شدم و همچنین نقره نوجوانان جهان را از آن خود کردم. سپس وارد رده جوانان شدم و بعد از یک سال به تیم ملی رسیدم و توانستم به قهرمانی آسیا دست یابم. سپس در حالی که در رده جوانان بودم در جام تختی که بزرگسالان شرکت میکردند حضور پیدا کردم و به عنوان سومی رسیدم. بعد از آن به مسابقات جهانی جوانان رفتم و در حالی که جزو چهار نفر نهایی بودم به نماینده رژیم صهیونیستی برخورد کردم که با او کشتی نگرفتم و از دور رقابتها کنار رفتم.
بعد از آن در چند تورنمنت حاضر شدم و سپس در جام جهانی 2014 آمریکا در رده بزرگسالان انتخاب شدم که توانستم کشتی خوبی بگیرم. البته قرار بود در جام جهانی میثم مصطفی جوکار کشتی بگیرد، اما در آن رقابتها من انتخاب شدم و بنا شد که به روی تشک بروم و جوکار نیز به مسابقات آسیایی رفت.
*روی ضعفهای جوکار کار کردم تا او را بالاخره بردم
سه بار به جوکار با اختلاف نزدیک باختم به طوری که با اختلاف یک امتیاز یا یک اخطار بازنده میشدم. بعد کشتی او دستم آمد و علاوه بر آن فیلمهای مبارزاتش را نیز دیدم و در نهایت ضعفهای او را شناختم و در رقابتهای انتخابی تیم ملی نیز بالاخره او را شکست دادم.
*فکر نمیکردم تمرینات تیم ملی تا این حد سخت باشد
فکرش را هم نمی کردم که تا این حد تمریناتمان برای حضور در مسابقات جهانی سنگین و طاقت فرسا باشد. در ابتدا فکر میکردم تمریناتمان سبک خواهد بود و کم کم وارد مراحل سنگین تر می شویم، اما از همان روز اول روزی دو جلسه تمرینات سنگین را پشت سر می گذاشتیم و استراحت نداشتیم.
*روزهای سختی را در خانه کشتی گذراندم
واقعا روزهای سختی را در خانه کشتی سپری کردم فقط به این امید که بتوانم در مسابقات جهانی مردم را خوشحال کنیم .خدا را شکر توانستم در نهایت از پس از این تمرینات بر بیایم و به مسابقات جهانی برسم.
* کار با خادم خیلی مشکل است
واقعا کار کردن با خادم بسیار مشکل است و باید سختی بکشی تا به موفقیت برسی، اما این سختیها ارزشش را دارد، چرا که در آخر منجر به نتیجه مطلوب میشود. من همیشه سعی می کنم تمرینات را با هر سختی که دارد با موفقیت پشت سر بگذارم تا به اهداف بزرگی که در سر دارم برسم.
*کسی سر تمرین دیر نیامده تا برخورد خادم را ببینیم!
او روی نظم تاکید زیادی دارد و به کشتیگیران یک بار تذکر داده که کسی نباید در تمرینات با تاخیر حاضر شود. البته کسی هم تا به حال دیر نیامده که چگونگی برخورد خادم را ببینیم!
*تمرین با احسان لشگری تاثیر زیادی روی پیشرفتم داشت
وقتی در تیم ملی جوانان بودم خیلی از تمریناتمان را با بزرگسالان انجام می دادیم و چون تمرینات با بزرگسالان و سر شاخ شدن با آنها خیلی سخت بود تجربیات زیادی را به دست می آوردم. مثلا من با احسان لشگری تمرین میکردم و یک امتیاز هم نمی توانستم از او بگیرم، اما به مرور زمان با کسب تجربههای بیشتر به او نزدیکتر شدم و به همین دلیل همین مسائل تاثیر زیادی در پیشرفت من داشت.
*فقط به بردن سعداللهیف فکر میکردم
من فقط به فکر طلای این رقابتها بودم. اصلا برایم مهم نبود که برای اولین بار است که در این رقابتها حاضر می شوم. فقط به بردن رشید سعدالله روس فکر میکردم. البته قرعه بسیار سختی به من خورد و در صورتی که در گروه دیگر بودم خیلی راحت به فینال می رسیدم. در کشتی اول قهرمان آسیا را بردم، در کشتی دوم نایب قهرمان بازیهای اروپایی را شکست دادم. حریف سوم خیلی خوب نبود ، اما در کشتی چهارم برابر آلداتوف که چند مدال جهانی را در کارنامه داشت شکست دادم و در نهایت در کشتی پنجم و در حالی که فقط هفت – هشت دقیقه استراحت کرده بودم به مصاف سعدالله یف روس رفتم، اما بدنم کم آورد و نتوانستم از پس او بر آیم.
وقتی در کشتی چهارمم مقابل آلداتوف به پیروزی رسیدم برایش خیلی گران تمام شد و هنگامی که از تشک پایین آمدیم دیدم که چپ چپ من را نگاه میکند. من هم با اشاره به او گفتم چه میخواهی؟!بعد او به سمت من حمله ور شد که مربیان تیم ملی نگذاشتند کار به درگیری کشیده شود.
*به کم تجربگیام در مسابقات جهانی باختم
وقتی برای مبارزه پنجم اسمم را خواندند که مقابل سعداللهیف به روی تشک بروم فقط گفتم کاش اسمم را دیرتر میخواندند تا با استراحت بیشتر و سر حالتر روی تشک بروم، اما به هر شکل وقتی به روی تشک رفتم به خودم گفتم کشتی خودت را بگیر. او اول عقب می کشید یکی، دو بار او را با این که جان نداشتم خوب زدم اما تایم اول را دو بر یک باختم. در تایم دوم در اثر اشتباههای خودم امتیاز از دست دادم، چرا که دو بار پایم از تشک بیرون رفت و اگر این اتفاق رخ نمی داد شاید او را شکست می دادم. به نظرم کم تجربگی خودم خیلی در این باخت تاثیرگذار بود. در مسابقاتی در سطح قهرمانی جهان، تجربه حرف اول را میزند.
*اگر نیم ساعت استراحت میکردم، سعداللهیف را میبردم
البته در کشتی مقابل آلداتوف فشار زیادی به من آمد به طوری که بدنم دم کرد. وقتی کشتی تمام شد گفتم حداقل نیم ساعت وقت استراحت دارم تا آماده مبارزه با سعد اللهیف شوم، اما تنها هفت یا هشت دقیقه بعد اسمم را خواندند که به روی تشک بروم. در حالی که سعد الله یف در کشتیهای قبلی خود همه را در دو دقیقه برده بود و قبل از مبارزه با من هم به خوبی استراحت کرده بود. نمی گویم اگر بیشتر استراحت میکردم او را میبردم، اما خیلی بهتر از اینها میتوانستم کشتی بگیرم. اگر من هم حداقل نیم ساعت استراحت داشتم میتوانستم او را ببرم. به نظر من مسابقات جهانی سختتر از المپیک است، چرا که پنج – شش کشتی سنگین باید بگیری تا به فینال برسی، اما در المپیک با سه کشتی می توانی به مرحله نهایی راه یابی. میتوانم سعد الله یف را در المپیک شکست دهم. او نقاط ضعفی دارد که با آنالیز آنها مطمئنا در المپیک میتوانم او را از سر راه بردارم.
*دستکاری در قرعه کشتیگیران ایران؟
نمی دانم در قرعه کشتیگیران ایرانی به عمد دستکاری کرده بودند یا نه، اما قرعه همه کشتیگیران ما سخت بود و این موضوع مقداری شبهه برانگیز بود.
*خادم گفت این تیم در المپیک 2020 نتیجه می گیرد
هدفم این است که در دو تا سه المپیک به مدال طلا برسم. خادم خودش میگفت نتیجه این تیم در المپیک 2020 مشخص میشود. اولین هدفم طلای المپیک 2016 ریو است. البته من در هر مسابقه فقط به فکر طلا هستم و اصلا به نقره و برنز فکر نمیکنم.
*سعداللهیف شاید یک وزن بالاتر برود
از آنجایی که حریف روس وزنش زیاد است فکر میکنم در آینده نه چندان دور به یک وزن بالاتر میرود، اما من چون وزنم 89 کیلوگرم است در همان وزن 86 کیلوگرم خواهم ماند و وزن ایدهآل برای من همین وزن است.
*در ترم سوم رشته مدیریت بازرگانی مشغول به تحصیلم
در حال حاضر در ترم سوم رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه آزاد شهریار مشغول به تحصیل هستم و هدفم ادامه تحصیل در کنار ورزش است.
*2 طلای المپیک را بگیرم از کشتی خداحافظی میکنم
همیشه به این فکر میکنم و هدفم این است که بعد از المپیک 2020 به شرطی که بتوانم در دو المپیک پیشرو به مدال طلا برسم کشتی را کنار بگذارم. البته به شرطی که از عملکرد خودم راضی باشم. حالا باید ببینیم چه میشود.
*خادم همیشه میگوید نقره و برنز جهان ارزش ندارد
خادم میگفت نقره و برنز جهان ارزشی ندارد و فقط طلا ارزشمند است. آنقدر این حرف را تکرار میکرد که وقتی که مدال برنز را گرفتم خوشحال نبودم.
*همه از باخت رحیمی ناراحت شدیم
حسن رحیمی واقعا مستحق رسیدن به مدال طلا بود اما بر اثر یک اتفاق آن را از دست داد. همه از باخت او ناراحت شدند و خیلیها گریه میکردند. او از حریف خود جلو بود، اما وقتی گارد حریفش را باز دید وسوسه شد زیرگیری کند، اما گیر افتاد و متاسفانه شکست خورد.
به نظرم اگر یکسری اتفاقات نمیافتاد تیم ملی فرنگی به راحتی قهرمان جهان میشد. حمید سوریان باید فینالیست میشد یا اخلاقی که بر اثر یک اتفاق از رسیدن به فینال باز ماند یا افشین بیابانگرد باید حداقل به مدال برنز می رسید و یا یوسف قادریان که در 10 ثانیه آخر در نیمه نهایی بازنده شد.این اتفاقات نمیافتاد تیم به راحتی قهرمان دنیا میشد.
*شیرینترین خاطره
در اولین سالی که در تیم ملی نوجوانان حضور پیدا کردم توانستم در مسابقات آسیایی تایلند به مدال طلا برسم که این شیرین ترین خاطرهام بود.
*در خواب دیدم که به کشتی گیر رژیم صهیونیستی می خورم!
در مسابقات جهانی جوانان در سال 2013 خیلی زحمت کشیدم و فقط به مدال طلا فکر میکردم. یک هفته قبل از مسابقات خواب دیدم که پس از چهار کشتی به کشتیگیر اسرائیل میخورم و به حدی در خواب ناراحت شدم که به گریه افتادم. فردای آن روز در تمرینات برای مربیان تیم ملی خوابم را تعریف کردم، اما آنها خندیدند و گفتند که امکان ندارد کشتیگیر این رژیم بتواند تا چهار مرحله بالا بیاید، اما متاسفانه وقتی در مسابقات جهانی رفتم دقیقا همین اتفاق افتاد و پس از چهار مرحله به کشتیگیر رژیم صهیونیستی خوردم و مقابل او به روی تشک نرفتم و از دور مسابقات حذف شدم.
*خبر فوت مادربزرگم تلخترین خاطره ام بود
بدترین خاطره شخصیام این بود که در مسابقات جهانی جوانان در سال گذشته وقتی به مدال طلا رسیدم خیلی خوشحال بودم، اما وقتی به ایران برگشتم در فرودگاه خانواده ام به من گفتند که مادر بزرگم از دنیا رفته است که این اتفاق خیلی مرا ناراحت کرد و باعث شد خاطر بدی در ذهنم باقی بماند. البته 2-3 روز قبل از اعزام تیم این اتفاق افتاده بود اما به من چیزی نگفتند تا روحیه ام خراب نشود.
* کشتی حیدری و دبیر را دوست داشتم
از بچگی زیرگیریهای علیرضا حیدری را خیلی دوست داشتم و فیلم کشتیهای حیدری و دبیر را گیر می آوردم و زیر گیریهای آنها را تمرین میکردم تا بتوانم مثل آنها عمل کنم. اگر الان خوب زیر میگیرم بخاطر همان تمرینات است.
*محمد طلایی الگوی اخلاقی من است
محمد طلایی الگوی اخلاقیام است. وقتی در تیم ملی با او کار میکردم واقعا حتی یک بار هم از او بد اخلاقی ندیدم. در دورهای که من بودم امثال یونس سرمستی، پیمان یار احمدی، حسن یزدانی و ... در تیم ملی نوجوانان بودند که واقعا بهترین نسل کشتی ایران در چند سال اخیر حضور داشت.
*کشتی جردن باروز و طاها آکگول را دوست دارم
از سبک کشتی جردن باروز واقعا لذت میبرم، چرا که جنگنده و با تحرک کشتی میگیرد. همچنین از کشتی طاها آکگول ، سنگین وزن کشتی ترکیه نیز خوشم میآید.
*بهترین مربی
اولین مربی که تاثیر زیادی در زندگی و پیشرفتم داشت محمد کرمانی بود که چم و خم کشتی را از او یاد گرفتم. بعد طلایی، خادم و رضا لایق که زحمات زیادی برای من کشیدند.
*با حسن یزدانی خیلی رفیقم
از آنجایی که اولین سال حضورم در تیم ملی بزرگسالان بود، خیلی با بچههای تیم مخصوصا بزرگترها نزدیک نبودم. البته نه اینکه با آنها دوست نباشم اما با حسن یزدانی چون چند سال هم تیمی بودم رابطه بسیار خوبی دارم و در آمریکا نیز با او هم اتاق بودم.
*تفریحم گوش دادن به موسیقی است
تفریح که اصلا نداریم اگر هم وقت داشته باشم بیشتر به موسیقی گوش میدهم و تفریح دیگری ندارم.
*سر زدن خشک و خالی مسئولان فایدهای ندارد
پس از این که برنز جهان را به دست آوردم فرماندار و رییس اداره ورزش فردیس فقط از من استقبال کردند، اما آمدن آنها فایدهای نداشت، چرا که هیچ مشکلی از من حل نکردند و آمدن خالی آنها هیچ فایدهای ندارد. رییس هیات کشتی کرج هم اصلا یک سر هم به من نزد. البته آمدن و یا نیامدن این افراد فرقی نمیکند چرا که وقتی نمیتوانند مشکلی را حل کنند آمدنشان فایدهای ندارد.
*در کرج قهرمانان خیلی در چشم نیستند
در کرج قهرمانان ورزشی زیادی زندگی میکنند و خیلی از قهرمانیها عادی است، چرا که کرج قهرمانان زیادی را به ورزش ایران معرفی کرده است. آنجا مثل شهرهای کوچک نیست که یک قهرمان خیلی در چشم باشد و مردم دور و بر آن را شلوغ کنند و در نتیجه کشتیگیر خیلی زود راضی شود.
*مسئولان کشتیگیران را دلسرد کردهاند
قهرمانان ورزشی مشکلات زیادی در زندگی شخصی دارند، اما متاسفانه هیچ توجهی به مشکل ورزشکاران از جمله کشتیگیران نمیشود. جردن باروز اخیرا گفته به فکر المپیک 2020 هستم. خب این نشان میدهد که او دغدغهای به جز ورزش کردن ندارد، اما در کشور ما ورزشکار علاوه بر این که سختیهای تمرین و مسابقه را باید تحمل کند باید به فکر مشکلات شخصی خودش هم باشد و هیچ کس نیست که به داد آنها برسد. به همین دلیل کشتیگیران ما خیلی زود از کشتی زده میشوند. مثلا حسن رحیمی میگوید منتظرم که المپیک زودتر فرا برسد و پس از آن کشتی را کنار بگذارم، چرا که وقتی می بیند هیچ حمایتی از او نمیشود از کشتی زده میشود. من از مسئولان میخواهم با توجه به این که در سال المپیک هستیم حمایت خوبی از کشتیگیران داشته باشند تا بتوانیم بهترین نتیجه را در این عرصه مهم به دست بیاوریم. دست فدراسیون هم زیاد باز نیست و پول ندارد که بخواهد همه نیازهای کشتیگیران را بر آورده کند. مگر ما با جمهوری آذربایجان چه فرقی داریم که به ورزشکاران خود به خاطر قهرمانی آن هم در جام جهانی هزاران دلار پاداش میدهند.
*باید به المپیک برسم
در گذشته یک نفر به اسم محراب غلامی از کرمانشاه بود که توانست در انتخابی تیم ملی نوجوانان من را شکست دهد، اما بعدا در تورنمنتی او را بردم. در جوانان هم محمد جواد ابراهیمی دو بار من را برده بود اما در انتخابی تیم ملی او را شکست دادم. در انتخابی تیم ملی برای المپیک هم احسان لشگری و میثم مصطفی جوکار جدی ترین رقبایم هستند ولی من فقط به برد فکر میکنم و باید به المپیک برسم.
*عطش طلای المپیک داریم
به قول علیرضا حیدری اگر نتوانستیم به مدال طلا در مسابقات جهانی برسیم برای ما بهتر شد، چرا که این حسرت باعث شد عطشمان برای طلای المپیک بیشتر شود. ضمن این که مسابقات جهانی باعث شد به خوبی به اشتباههای خود پی ببریم و آن را در المپیک برطرف کنیم. البته حسن رحیمی حقش رسیدن به مدال طلا بود، اما قرعهکشی مسابقات و گروه سخت کشتیگیران ایران در این قضیه بسیار دخیل بود. از دیگر عوامل، جوانی و کم تجربگی تیم بود که نگذاشت بر سکوی نخست دنیا قرار گیریم. با وجود همه این اوصاف به نتیجهگیری تیم در المپیک بسیار امیدوار هستیم.