گروه بینالملل مشرق - توسعهای که اخیراً در مناسبات ترکیه و رژیم صهیونیستی به وجود آمده، ناگهانی نیست، بلکه در نتیجه تحولات تاریخی متعددی است که مجموعه آنها در تحقق روند انتقالی بیسابقه در مناسبات دوجانبه سهیم بوده است، مناسباتی که با توافقنامه امنیتی و نظامی در 23 فوریه سال 1996 و توافقنامههای پس از آن در این زمینه به اوج خود رسید.
منابع مطلع افزایش همکاریهای نظامی بین دو طرف را در نتیجه توافقنامههای محرمانهای میدانند که تانسو چیلر نخستوزیر وقت ترکیه آنها را براساس تبادل اطلاعات جاسوسی با اسرائیل به امضا رسانده و دو طرف تلاشهای خود را در مسیر موسوم به مبارزه با تروریسم در سال 1994 هماهنگ کردند. این موضوع باعث شد 16 توافقنامه همکاری در ابعاد نظامی بین دو طرف به امضا برسد توافقنامههایی که برخی از آنها در دوره حاکمیت حزب رفاه به رهبری نجمالدین اربکان به امضا رسید.
اطلاعات منتشر شده از سوی وزیر دفاع ترکیه نشان میدهد که این توافقنامهها همچنین شامل برنامههای آموزشی و همکاری مشترک در سطوح نیروی زمینی و دریایی و هوایی و تبادل تجربیات نظامی بین دو طرف بوده و علاوه بر اینها مانورهای نظامی و هوایی و استفاده از بنادر دو طرف را نیز شامل میشود. این توافقنامهها باعث میشد ترکیه و اسرائیل در ابعاد داخلی و منطقهای و بینالمللی در مسائل به تحولات کنونی و آینده منطقه با هم مرتبط باشند.
این موضوع است که روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز به آن اشاره کرده و مینویسد اتفاقی که افتاد به عبارت ساده انتشار استراتژی مأموریت در خاورمیانه و درج آن در چارچوب استراتژی سنتی اسرائیل با هدف ایجاد مناسبات پیشرفته با دولتهای هممرز با دشمنان اسرائیل است.
پایگاه خبری العهد در مقالهای نوشت: یحزقال کارشناس اسرائیلی و یکی از نظریهپردازان سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در کتاب خود با عنوان استراتژی بزرگ اسرائیل مینویسد که اختلاف بین ترکیه و اسرائیل به مانند تضمینی مستحکم برای جلوگیری از ایجاد هر قدرت عربی مغایر با منافع اسرائیل در آینده است. این اهداف در عین حال با تمایلات ترکیه در زمینه تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای مؤثر در تطابق است.
در همین راستا کنگره امنیتی گفتگوهای استراتژیک بین ترکیه و اسرائیل برگزار شد. این کنگره خواستار ایجاد راهکاری مشترک برای رصد خطرهایی شد که دو طرف را تهدید میکند. تعیین راهکارهای مقابله با این خطرات متضمن تبادل اطلاعات امنیتی و استراتژیک بین ترکیه و اسرائیل در مسائل منطقهای از جمله مأموریتهای دیگر این کنگره بود.
گزارشهای اطلاعاتی جدید درز کرده به روزنامههای ترکیه از وجود برخی همکاریها بین اردوغان و اعضای حزب وی با رژیم صهیونیستی برای ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه جدید و تجزیه آن به دولتهای کوچک مبنی بر رویکردهای صبغهای در راستای پروژه صهیونیستی آمریکایی در منطقه است. این موضوعی است که ناسوهی کونکور در کتاب خود به آن اشاره و تأکید میکند که چوبک بیر در هنگام تصدی ریاست شورای شهر استانبول دیدارهایی را با اردوغان داشته است که آخرین آنها در جمعیت یهودیان آمریکا بوده است. وی در این دیدارها تأکید کرده است که رسیدن حزب اردوغان به حاکمیت ترکیه اقدامی است که تنها در چارچوب منافع و پروژههای صهیونیستی آمریکایی قرار دارد.
روزنامه آیدینلیک ترکیه در این زمینه مینویسد: اردوغان در جریان سفر خود به واشنگتن در سال 2004 جایزه شجاعت را از جمیعت آمریکایی مناسبات یهودی دریافت کرد. این جمعیت روابط خوبی با مرکز جینسا دارد که حلقه اتصال بین وزارت جنگ آمریکا و رژیم صهیونیستی به شمار میرود.
دشمنی اردوغان با اسرائیل از چارچوب صوری خود فراتر نمیرود و این موضوع در چارچوب پروژههای مشترک دو طرف در منطقه بود تا از عواطف عربی در مسیر آرمان فلسطین سوء استفاده کنند. به این ترتیب رجب طیب اردوغان حمله شدیدی را بر ضد اسرائیل در پی هجمه خونین رژیم صهیونیستی به کشتی مرمره انجام داد. کشتیای که به دنبال درهم شکستن محاصره غزه بود و حمله صهیونیستها به آن به کشته شدن شش شهروند ترک منجر شد. این روزنامه میافزاید بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که اردوگان یک نمایش تبلیغاتی بازی کرد تا بتواند اطمینان ملتهای منطقه که مخالف آمریکا و اسرائیل هستند را به دست آورند، چرا که آنها اعتقاد دارند کسانی که با اینها مبارزه میکنند قهرمان هستند.
روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نیز در این رابطه مینویسد: در شرایطی که رجب طیب اردوغان اظهارات خصمانه خود بر ضد اسرائیل را در جریان جنگ اخیر به نوار غزه دنبال میکرد، آنکارا مواد نفتی را از اسرائیل وارد مینمود و کارگاههای تصفیه نفت در بندر حیفا فعالیت کرده و مواد نفتی را باارزش یک و نیم میلیارد دلار با کشتیهای ترکیه مبادله میکرد که این موضوع منجر به بهبود اوضاع اقتصادی رژیم اسرائیل شد.
به این ترتیب میتوان گفت بحران موجود در مناسبات تلآویو و آنکارا که از شش سال پیش ادامه دارد در چارچوب پروپاگاندای تبلیغاتی اردوغان بوده است، چرا که وی به خوبی میداند چگونه از تحولات فلسطین در راستای جلب امتیاز سیاسی به نفع خود در میان افکار عمومی عربی بهرهبرداری کند. از اینجا است که ما متوجه میشویم چرا آنکارا پایان دادن به محاصره غزه را به عنوان شرط اساسی کشتی خود با اسرائیل مطرح میکند.
براساس برخی اطلاعات سیاسی که اخیراً منتشر شده مذاکراتی بین دو طرف در سطح مدیرکل وزارت خارجه برگزار شده که به تفاهمهایی در زمینه پایان دادن به محاصره نوار غزه و بازگشایی معابر و آتش بس بین دو طرف منتهی شده است. این تفاهم احداث فرودگاه در نوار غزه و باز کردن گذرگاه دریایی به سمت بندر در شمال قبرس تحت سلطه ترکیه را ممکن کرده است، البته به شرطی که بازرسیهای امنیتی در آن با مشارکت اسرائیل انجام شود. به این ترتیب تاجران غزه اولاً مجبور به ارسال کالاهای خود به قبرس و از آنجا به بندر ترکیه و از آنجا به سایر بنادر دنیا میشوند و این موضوع باعث میشود استانبول بر روند تجارت دریایی با نوار غزه تسلط پیدا کند.
در مقابل این امتیازها، حماس حفر تونل در مناطق مرزی و پرتاب موشک به سمت سرزمینهای اشغالی را متوقف کرده و آتش بسی دوجانبه به مدت حداقل هشت سال را میپذیرد. روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت مدعی است این توافق در چارچوب نشستی محرمانه بین خالدمشعل رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس و رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه به دست آمده و در جریان آن موضوع آتش بس مورد بررسی قرار گرفته است.
این در حالی است که برخی گروههای فلسطینی تأکید دارند توافق مذکور به معنی خروج از اجماع ملی و مشروعیت فلسطینی و اهمیت ندادن به طرحها و توطئههای اسرائیلیها برای از بین بردن آرمان فلسطین بوده و باعث میشود دو مرکز فرماندهی در عرصه فلسطین ایجاد شود. مرکز اول در غزه به سرکردگی حماس شکل میگیرد و مرکز دوم را محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری اداره میکند. این اقدام همچنین باعث تقویت شکافها و اختلافهای موجود در عرصه فلسطین شده و رژیم صهیونیستی را نسبت به اجرای توطئههای خود مبنی بر جدا کردن تدریجی نوار غزه و کرانه باختری تشویق میکند.
در چارچوب رویکرد تبلیغاتی برای ایفای نقش ترکیه و بازاریابی برای این نقش منطقهای اردوغان با محمود عباس تماس گرفته و یورش اخیر پلیس رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی و تجاوز به افراد موجود در داخل آن و استفاده مفرط از زور برای ممانعت از ورود مسلمانان به مسجدالاقصی را محکوم میکند. این در حالی است که بر کسی پوشیده نیست که آنکارا در ماه رمضان گذشته میزبان یهودا گلیک خاخام افراطگرای یهودی بوده است؛ فردی که بیشترین مطالبات برای تخریب مسجدالاقصی و برپایی هیکل موهوم به جای آن را مطرح کرده است. همین فرد در سفره افطاری اردوغان با عنوان "اسلام بر ضد خشونت " حاضر میشود.
کسی که روند مناسبات ترکیه و رژیم صهیونیستی را در سالهای اخیر پیگیری کرده، متوجه میشود که هیچ بحران واقعی در مناسبات دوجانبه بین آنها وجود ندارد و آنچه در این زمینه مطرح است جنجال تبلیغاتی و سیاسی و دیپلماسی و بحرانی برنامهریزی شده در عرصه ترکیه بود تا این کشور خود را به عنوان یک بازیگر اساسی در مسائل منطقهای به ویژه در زمینه جنگ بر ضد تروریسم معرفی کند، این در حالی است که این تروریسم اخیراً شهرهای ترکیه را هدف قرار داده و باعث شده پلیس ضد شورش استانبول عملیات گستردهای را برای سرکوب محافل چپگرای افراطی ترکیه به نمایندگی از جبهه حزب آزادی بخش و انقلابی مردمی در دستور کار خود قرار دهد.
چنین خشونتهایی در نتیجه گسترش حملات هوایی آمریکا بر ضد عناصر کرد در ترکیه و شمال عراق همزمان با انتشار هواپیماهای اف 16 آمریکایی در پایگاه اینجرلیک ترکیه به بهانه مبارزه با گروهک تروریستی داعش به وجود آمده است.
با این وجود اعلام جنگ آنکارا بر ضد داعش واشنگتن و دیگر کشورهای اروپایی را قانع نکرده و آنها اعلام کردند که اطمینانی نسبت به ادامه جنگ اردوغان بر ضد داعش ندارند. به نظر آنها آنکارا تنها حرف مبارزه با داعش را میزند اما در عمل جنگ را بر ضد کردها به راه انداخته است, عناصری که از سوی واشنگتن حمایت میشود. البته غرب با پروژه سیاسی آنها همراه نیست، چرا که میترسد به این ترتیب ترکیه خشمگین شود.
همین نگرانی از تحرکات گروههای افراطگرای تکفیری باعث شده همپیمان آنکارا یعنی اسرائیل مانورهای نظامی بیسابقهای را در مرزهای شمالی فلسطن اشغالی انجام دهد. این موضوع باعث شده است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در پایان بازدید میدانی خود از مناطق مرزی لبنان اعلام کند که اسرائیل مراقب مرزهای خود است.
در همین چارچوب تحلیلگران رژیم صهیونیستی اعتقاد دارند که ایران و حزبالله لبنان تمایل زیادی به افزایش تنش در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی ندارد، اما در مقابل اسرائیل نباید بگذارد حتی در سایه عدم تمایل دوجانبه برای افزایش تنشها، بلندیهای جولان به جبهه فعال درگیریها تبدیل شود.
این تحرکات در حالی دنبال میشود که گفتمان صهیونیستی از فروپاشی خطر کشورهای عربی همزمان با افزایش خطر گروههای اسلامگرا به عنوان شاخص مرحله جدید را میبرند، این بدان معنا است که درگیریهای نظامی آینده درگیریهایی جبههای بین ارتشهای نظامی نخواهند بود، بلکه مبارزاتی بر ضد گروههای خواهند بود که تروریستی نامیده می شوند و در میان غیرنظامیان نفوذ کرده و جبهه داخلی رژیم صهیونیستی را به هدف اساسی حملات خود تبدیل کردهاند.
اسرائیلیها شاخص اساسی منطقه در دوره فروپاشی دولتهای قومیتگرایی و ملیتگرایی عربی را تعطیل شدن خطر فراروی این رژیم از قومیت عربی به خطر مذهبی و دینی میدانند. از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی سرکردگان این رژیم به دنبال فروپاشی جهان عرب از طریق تشکیل ائتلاف هایی از اقلیتها بودند،آنها در آن زمان در این رویکرد موفق نبودند، اما امروز اوضاع تفاوت کرده است. ترکیه نقش اساسی در بروز پدیده داعش ایجاد کرده و به عناصر تحت پرچم خود اجازه عبور از اراضی خود را داده و سلاح و تجهیزات مختلف برای آنها فراهم کرده است. به این ترتیب دو متحد منطقهای یعنی ترکیه و اسرائیل خاورمیانه را به سمت این اعتقاد سوق میدهند که تنها راه حل فراروی منطقه ایجاد سایکس پیکوی جدید مبتنی بر تشکیل دولتهای کوچک به نمایندگی از اقلیتهای طایفهای است و این موضوع طبعاً در چارچوب منافع اسرائیل قرار دارد.
به این ترتیب است که ملاحظه میکنید مناسبات ترکیه و اسرائیل در طول سالیان گذشته بسیار خوب دنبال شده است، البته این رویکرد مثبت و خوب به صورت محرمانه و در سطوح عالی امنیتی در چارچوب ائتلاف استراتژیک بین دو طرف مبتنی بر منافع آنها در منطقه برای تحقق پروژه صهیونیستی و آمریکایی دنبال میشود، پروژهای که برتری رژیم صهیونیستی در منطقه و انحصار سلاحهای اتمی در دست این رژیم به عنوان یک عامل بازدارنده استراتژیک را تضمین کرده و سازمانهای منطقهای و ترتیبات امنیتی جدیدی را در نتیجه درگیریهای موجود در خاورمیانه ایجاد میکند تا منافع آمریکاییها و اسرائیلیها تأمین شده و تا ابد ادامه داشته باشد. اما ایران و جبهه مقاومت و بازدارندگی معادله قدرت جدیدی را ایجاد کردهاند که اسرائیل و ترکیه قادر به نادیده گرفتن آن نیستند.
منابع مطلع افزایش همکاریهای نظامی بین دو طرف را در نتیجه توافقنامههای محرمانهای میدانند که تانسو چیلر نخستوزیر وقت ترکیه آنها را براساس تبادل اطلاعات جاسوسی با اسرائیل به امضا رسانده و دو طرف تلاشهای خود را در مسیر موسوم به مبارزه با تروریسم در سال 1994 هماهنگ کردند. این موضوع باعث شد 16 توافقنامه همکاری در ابعاد نظامی بین دو طرف به امضا برسد توافقنامههایی که برخی از آنها در دوره حاکمیت حزب رفاه به رهبری نجمالدین اربکان به امضا رسید.
اطلاعات منتشر شده از سوی وزیر دفاع ترکیه نشان میدهد که این توافقنامهها همچنین شامل برنامههای آموزشی و همکاری مشترک در سطوح نیروی زمینی و دریایی و هوایی و تبادل تجربیات نظامی بین دو طرف بوده و علاوه بر اینها مانورهای نظامی و هوایی و استفاده از بنادر دو طرف را نیز شامل میشود. این توافقنامهها باعث میشد ترکیه و اسرائیل در ابعاد داخلی و منطقهای و بینالمللی در مسائل به تحولات کنونی و آینده منطقه با هم مرتبط باشند.
این موضوع است که روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز به آن اشاره کرده و مینویسد اتفاقی که افتاد به عبارت ساده انتشار استراتژی مأموریت در خاورمیانه و درج آن در چارچوب استراتژی سنتی اسرائیل با هدف ایجاد مناسبات پیشرفته با دولتهای هممرز با دشمنان اسرائیل است.
پایگاه خبری العهد در مقالهای نوشت: یحزقال کارشناس اسرائیلی و یکی از نظریهپردازان سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در کتاب خود با عنوان استراتژی بزرگ اسرائیل مینویسد که اختلاف بین ترکیه و اسرائیل به مانند تضمینی مستحکم برای جلوگیری از ایجاد هر قدرت عربی مغایر با منافع اسرائیل در آینده است. این اهداف در عین حال با تمایلات ترکیه در زمینه تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای مؤثر در تطابق است.
در همین راستا کنگره امنیتی گفتگوهای استراتژیک بین ترکیه و اسرائیل برگزار شد. این کنگره خواستار ایجاد راهکاری مشترک برای رصد خطرهایی شد که دو طرف را تهدید میکند. تعیین راهکارهای مقابله با این خطرات متضمن تبادل اطلاعات امنیتی و استراتژیک بین ترکیه و اسرائیل در مسائل منطقهای از جمله مأموریتهای دیگر این کنگره بود.
روزنامه آیدینلیک ترکیه در این زمینه مینویسد: اردوغان در جریان سفر خود به واشنگتن در سال 2004 جایزه شجاعت را از جمیعت آمریکایی مناسبات یهودی دریافت کرد. این جمعیت روابط خوبی با مرکز جینسا دارد که حلقه اتصال بین وزارت جنگ آمریکا و رژیم صهیونیستی به شمار میرود.
دشمنی اردوغان با اسرائیل از چارچوب صوری خود فراتر نمیرود و این موضوع در چارچوب پروژههای مشترک دو طرف در منطقه بود تا از عواطف عربی در مسیر آرمان فلسطین سوء استفاده کنند. به این ترتیب رجب طیب اردوغان حمله شدیدی را بر ضد اسرائیل در پی هجمه خونین رژیم صهیونیستی به کشتی مرمره انجام داد. کشتیای که به دنبال درهم شکستن محاصره غزه بود و حمله صهیونیستها به آن به کشته شدن شش شهروند ترک منجر شد. این روزنامه میافزاید بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که اردوگان یک نمایش تبلیغاتی بازی کرد تا بتواند اطمینان ملتهای منطقه که مخالف آمریکا و اسرائیل هستند را به دست آورند، چرا که آنها اعتقاد دارند کسانی که با اینها مبارزه میکنند قهرمان هستند.
روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نیز در این رابطه مینویسد: در شرایطی که رجب طیب اردوغان اظهارات خصمانه خود بر ضد اسرائیل را در جریان جنگ اخیر به نوار غزه دنبال میکرد، آنکارا مواد نفتی را از اسرائیل وارد مینمود و کارگاههای تصفیه نفت در بندر حیفا فعالیت کرده و مواد نفتی را باارزش یک و نیم میلیارد دلار با کشتیهای ترکیه مبادله میکرد که این موضوع منجر به بهبود اوضاع اقتصادی رژیم اسرائیل شد.
به این ترتیب میتوان گفت بحران موجود در مناسبات تلآویو و آنکارا که از شش سال پیش ادامه دارد در چارچوب پروپاگاندای تبلیغاتی اردوغان بوده است، چرا که وی به خوبی میداند چگونه از تحولات فلسطین در راستای جلب امتیاز سیاسی به نفع خود در میان افکار عمومی عربی بهرهبرداری کند. از اینجا است که ما متوجه میشویم چرا آنکارا پایان دادن به محاصره غزه را به عنوان شرط اساسی کشتی خود با اسرائیل مطرح میکند.
این در حالی است که برخی گروههای فلسطینی تأکید دارند توافق مذکور به معنی خروج از اجماع ملی و مشروعیت فلسطینی و اهمیت ندادن به طرحها و توطئههای اسرائیلیها برای از بین بردن آرمان فلسطین بوده و باعث میشود دو مرکز فرماندهی در عرصه فلسطین ایجاد شود. مرکز اول در غزه به سرکردگی حماس شکل میگیرد و مرکز دوم را محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری اداره میکند. این اقدام همچنین باعث تقویت شکافها و اختلافهای موجود در عرصه فلسطین شده و رژیم صهیونیستی را نسبت به اجرای توطئههای خود مبنی بر جدا کردن تدریجی نوار غزه و کرانه باختری تشویق میکند.
در چارچوب رویکرد تبلیغاتی برای ایفای نقش ترکیه و بازاریابی برای این نقش منطقهای اردوغان با محمود عباس تماس گرفته و یورش اخیر پلیس رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی و تجاوز به افراد موجود در داخل آن و استفاده مفرط از زور برای ممانعت از ورود مسلمانان به مسجدالاقصی را محکوم میکند. این در حالی است که بر کسی پوشیده نیست که آنکارا در ماه رمضان گذشته میزبان یهودا گلیک خاخام افراطگرای یهودی بوده است؛ فردی که بیشترین مطالبات برای تخریب مسجدالاقصی و برپایی هیکل موهوم به جای آن را مطرح کرده است. همین فرد در سفره افطاری اردوغان با عنوان "اسلام بر ضد خشونت " حاضر میشود.
چنین خشونتهایی در نتیجه گسترش حملات هوایی آمریکا بر ضد عناصر کرد در ترکیه و شمال عراق همزمان با انتشار هواپیماهای اف 16 آمریکایی در پایگاه اینجرلیک ترکیه به بهانه مبارزه با گروهک تروریستی داعش به وجود آمده است.
با این وجود اعلام جنگ آنکارا بر ضد داعش واشنگتن و دیگر کشورهای اروپایی را قانع نکرده و آنها اعلام کردند که اطمینانی نسبت به ادامه جنگ اردوغان بر ضد داعش ندارند. به نظر آنها آنکارا تنها حرف مبارزه با داعش را میزند اما در عمل جنگ را بر ضد کردها به راه انداخته است, عناصری که از سوی واشنگتن حمایت میشود. البته غرب با پروژه سیاسی آنها همراه نیست، چرا که میترسد به این ترتیب ترکیه خشمگین شود.
در همین چارچوب تحلیلگران رژیم صهیونیستی اعتقاد دارند که ایران و حزبالله لبنان تمایل زیادی به افزایش تنش در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی ندارد، اما در مقابل اسرائیل نباید بگذارد حتی در سایه عدم تمایل دوجانبه برای افزایش تنشها، بلندیهای جولان به جبهه فعال درگیریها تبدیل شود.
این تحرکات در حالی دنبال میشود که گفتمان صهیونیستی از فروپاشی خطر کشورهای عربی همزمان با افزایش خطر گروههای اسلامگرا به عنوان شاخص مرحله جدید را میبرند، این بدان معنا است که درگیریهای نظامی آینده درگیریهایی جبههای بین ارتشهای نظامی نخواهند بود، بلکه مبارزاتی بر ضد گروههای خواهند بود که تروریستی نامیده می شوند و در میان غیرنظامیان نفوذ کرده و جبهه داخلی رژیم صهیونیستی را به هدف اساسی حملات خود تبدیل کردهاند.
اسرائیلیها شاخص اساسی منطقه در دوره فروپاشی دولتهای قومیتگرایی و ملیتگرایی عربی را تعطیل شدن خطر فراروی این رژیم از قومیت عربی به خطر مذهبی و دینی میدانند. از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی سرکردگان این رژیم به دنبال فروپاشی جهان عرب از طریق تشکیل ائتلاف هایی از اقلیتها بودند،آنها در آن زمان در این رویکرد موفق نبودند، اما امروز اوضاع تفاوت کرده است. ترکیه نقش اساسی در بروز پدیده داعش ایجاد کرده و به عناصر تحت پرچم خود اجازه عبور از اراضی خود را داده و سلاح و تجهیزات مختلف برای آنها فراهم کرده است. به این ترتیب دو متحد منطقهای یعنی ترکیه و اسرائیل خاورمیانه را به سمت این اعتقاد سوق میدهند که تنها راه حل فراروی منطقه ایجاد سایکس پیکوی جدید مبتنی بر تشکیل دولتهای کوچک به نمایندگی از اقلیتهای طایفهای است و این موضوع طبعاً در چارچوب منافع اسرائیل قرار دارد.