وی در سمت قائم مقام فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله در عملیات فتحالمبین شرکت نمود و در همین سمت در عملیات بیتالمقدس اندکی پیش از آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید.
آنچه در ادامه میآید متن وصیتنامه این شهید عزیز است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انَّ الله اشتَری مِنَ الْمؤمِنینَ أنفُسَهُم وَ أموالَهُم بِأنَّ لَهُمُ الْجَنَّه یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الله فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُون . . . فَاستَبشِروا بِبَیعِکُم الّذی بایَعتُم به وَ ذلک هُوَ الفَوزُ العظیم.
همانا خداوند از مومنان جانشان و مالشان را خرید و در مقابل سرای بهشت را قرار داد و مومنان میجنگند. در راه خدا میکشند و کشته میشوند. پس شاد باشید به معاملهای که سودا نمودید و اینست آن رستگاری بزرگ.
خداوندا توفیق عطا فرما که از جمله کسانی باشیم که خود بشارت به آنها دادهای که در این معامله شرکت جویند. وای که جز تو کس دیگر ندارم. «الهی و ربی من لی غیرک»
از تو خواهانم که زندگیم را زندگی محمّد(ص) و مردنم را مردن محمد(ص) قرار دهی.
اولین سفارش که بعنوان وصیت دارم همین کلمه است روحانیت، آخوند، ملا، طلبه، چقدر این کلمات ارزش دارد و معنا، ای همهی کسانی که سفارشم به گوش و دیدهتان خواهد رسید مبادا روحانیت را تنها بگذارید، بدانید که تمام تلاش ابرقدرتها در ازبین بردن اسلام، روبروی روحانیت قرار دارد. شاهد این مدعا را در اسناد لانه جاسوسی بخوانید که چقدر آمریکا از روحانیون میترسید، با یک نمود عینی در همین صد سال اخیر ببینید هر جا کوچکترین حرکت، قیامی، جنبشی شده با رهبری همین روحانیت بوده، قیام سید جمال الدین اسدآبادی، نهضت و جنبش تنباکو، قیام میرزا کوچک خان جنگلی، قیام شیخ محمد خیابانی، نهضتی که میرزای اول در عراق آغاز نمود و با یک فتوا مردم بابیل استعمار انگلیس را بیرون راندند، نهضت شیخ محمد عبده، نهضت اخوانالمسلمین با رهبری حسن البناء و سید قطب، جنبش مشروطیت، با رهبری آیت الله طباطبائی و بهبهانی و الی آخر، تمامی اینها با رهبری روحانیت بوده و دقت این سخن امام را بیاد میآورم که چرا میخواهند این قدرت را بشکنید. شکست روحانیت، شکست اسلام است، بفکر میافتم که چرا؟ چرا؟
من خود امام عزیز و رهبر انقلاب را هم در یک جریانی بنام روحانیت میبینم، نه مانند آن گروه منحرف که امام را تنها میبینند، من استمرار حرکت انبیاء را ولایت فقیه میدانم و برایم مشخص شد که پس از ۴۰ سال فقیه بزرگوار آیت ا… منتظری در همین جریان روحانیت ادامه دهنده راه اوست و باز به شما برادران و خواهرانم گوشزد میکنم که روحانیت را کنار مگذارید.
سفارش دوم من درباره سپاه میباشد به عنوان بازوی مسلح ولایت فقیه و روحانیت
باید سپاه آنچنان شود که پاسداران بعنوان فریضه واجب خدمت نمایند، نه به عنوان شغل، چرا که این دو بازوی ولی فقیه سپاه و روحانیت شغلی ندارد و نباید سپاهی بودن و روحانی بودن را شغل حساب نمود، چقدر ابرقدرتها از این سپاه نو پا میترسند، چرا که برادر سپاهی به عنوان فریضه وارد سپاه میگردد، نه حق مأموریت میخواهد نه فوقالعاده بدی آب و هوا، بلکه هر کجا که سخت تر باشد وارد میشود که اجرش عظیمتر است.
قبلاً اگر ترس ما از لیبرالها بود که مبادا خط امام را خدشهدار کنند اکنون دیگر لیبرالها به زبالهدان تاریخ افتادهاند و انقلاب سوم هم پیروز شد. منافقین که در تدارک بودند که پس از حیات امام نهضت را منحرف نمایند زودتر روی آب آمدند و رو در روی ملت مسلم قرار گرفتند، تلاش تمامی شما باید این باشد که ریشه منافقین بدتر از کفار را برکنید و در این صورت آمریکا باید تا صدها سال گورش را گم کند و دست از ایران بشوید و منتظر باشد که دیگر ما به سراغ او برویم.
پدر و مادرم از اینکه زحمات بسیار در تربیت فرزندتان کشیدید، امیدوارم که خداوند اجرتان را افزونتر دهد، من خود به یاد دارم که قرآن را در دامان مادرم فرا گرفتم و با بیل پدرم رنجها را چشیدهام.
مادر جان سفارشی که بشما دارم در مورد خواهرم است که دلم میخواست ایشان بعد از تمام کردن کلاس نهم به قم برود انشاء الله کاری کن که او این عمل را انجام دهد و سفارشی عظیمتری که به شما دارم که مادرم، چون خودت فرزند یک روحانی بودهای. دلم میخواهد که تو مرا بخاک بسپاری و حتی پدرم خاک و گل بروی قبرم بریزد تا همه بدانند که شما سرشار از شوق هستید و ایمان.
فامیل بداند که باید فرزند بدهد و ابرقدرتها بدانند که با شهید دادن خانوادهها حرکت انقلاب تندتر میگردد و چرخهای آن سریعتر.
کتابخانهای که دارم، بعد از این علی آقا پسر خالهام کتابخانه را یکدست نماید، کتابهای منحرف را من تنها برای تحقیق آنجا گذاشتهام و هدف دیگری در کار نبوده. این کتابها را پسر خالهام که میدانم با من هم خط بوده بردارد و در جای مناسب استفاده کند و در اختیار خواهرم و بردارم و بقیه قرار دهد.
خدمت برادرم عباس آقا پس از برگشت سلام برسانید، دلم میخواهد که ایشان در سپاه پاسداران خدمت نماید چرا که محیط قابل رشد برای فرزندان انقلاب است و مسئولیت خواهر و برادر و فرزندان خواهر و برادرانم را به عهده ایشان میسپارم. علاقهمندم که انشاء الله شما کتابهای استاد شهید مرتضی مطهری را به آنها بیاموزید و خط فکری و سیاسی شهید مظلوم بهشتی را بیان کنید و به آنها یک رشد بنیادین بدهید.
پس انداز من از دوسال معلمی که داشتم و مدتی زمانی که در سپاه بودم پیش داییام میباشد از اینپس انداز چون چند سالی است که پدر و مادرم به مشهد نرفتهاند زیارت مشهد بروند و بقیهاش هم تصمیمش با پدرم میباشد.
ضمنا موتوری هم در تهران دارم، تصمیم در مورد موتور را به عهده حاجآقا پرورش میگذارم، وصیتهای زیادی در زمانهای مختلف نوشتهام این وصیت را که کاملتر از همه میدانم و فقط کافی است همین را عمل نمائید.
فرزند شما محمود شهبازی
11آبان 1360 مطابق با عید فطر