عباس عبدی معتقد است به‌خلاف برخی گمانه‌زنی‌ها علی لاریجانی و اصلاح‌طلبان زیر یک سقف قرار نمی‌گیرند چرا که اختلافات مبنایی بسیاری دارند، ازهمین‌جاست که نباید تصور کرد علی لاریجانی به هاشمی رفسنجانی دیگری (از منظر شیفت سیاسی) تبدیل شود.

به گزارش مشرق، عباس عبدی دانشجویی که سال 58 لانه جاسوسی را تسخیر کرد، امروز یک پژوهشگر اجتماعی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی آرام است.

او فارغ‌التحصیل رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه امیرکبیر تهران است اما به روزنامه‌نگاری روی آورد و در سال 73 هنگامی که به‌عنوان سردبیر روزنامه سلام فعالیت می‌کرد، به‌خاطر انتقاد از هاشمی رفسنجانی دستگیر شد و 11 ماه را در زندان گذراند.

وی مدتی عضو شورای مرکزی جبهه منحله مشارکت بود و مسئولیت دفتر پژوهش‌های اجتماعی در معاونت سیاسی دادستانی کل کشور و معاونت فرهنگی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را هم به‌عهده داشته است.

عصر یک روز پاییزی برای مصاحبه به دفتر کار عباس عبدی رفتیم؛ دفتری که منظره باغچه‌های گل‌های تزیینی‌اش می‌توانست تلطیف‌کننده فضای مصاحبه‌ای درباره مسائل طبعاً پرتنش سیاسی باشد!

از عبدی درباره برجام و پسابرجام پرسیدیم و جواب او امیدواری به آینده بود. عبدی در تحلیل عملکرد برخی سیاستمداران نیز نگاهی جالبی داشت و معتقد بود که پیوستن لاریجانی به اصلاح‌طلبان دور از تصور است، چون نکات افتراق آنها بیش از اشتراکات است. وی در این گفت‌وگو توصیه‌هایی برای ارائه لیست اصلاح‌طلبان در انتخابات مطرح کرد و در بخش دیگری از سخنان خود گفت که توصیه‌هایش چندین‌ساله‌اش به اصلاح‌طلبان برای کنار گذاشتن برخی روندهای اشتباهشان در گذشته "درحال نتیجه دادن است".

تحلیل‌های او در مورد وحدت اصولگرایان و انتخابات مجلس خبرگان از جالب‌ترین بخش‌های مصاحبه است.

آنچه در ذیل می‌آید متن کامل گفت‌وگوی تفصیلی با عباس عبدی است:

 یکی از مسائل مهم دوره "پسابرجام"، وضعیت کارآمدی دولت در این دوره است. دولت با وعده و وعیدهای بسیار و گره زدن همه چیز در اقتصاد به توافق هسته‌ای انتظارات بسیاری از خود ایجاد کرده و مردم امروز منتظرند که هرچه زودتر "ایده" دولت در عرصه اقتصاد را به طور ملموس و محسوس بسنجند. اخیراً طی گفت‌وگویی که با آقای سعید حجاریان داشتیم ایشان معتقد بودند که برجام به این زودیها نمی‌تواند آورده اقتصادی داشته باشد. و همین مسئله می‌تواند برای دولت نیز به یک تهدید تبدیل شود. تحلیل شما از وضعیت اقتصادی دوران پسابرجام چیست؟

- عبدی: اینکه بخواهیم برآوردی از وضعیت اقتصادی جامعه و دولت در دوران فعلی و بعد از آن داشته باشیم نیازمند در اختیار داشتن اطلاعات در حوزه اقتصادی است ولی واقعیت این است که وقتی سیستمی تخریب می‌شود و پس از آن می‌خواهد بازسازی شود، این امر به راحتی امکان پذیر نیست. برای نمونه به بازار صادرات ایران نگاه کنید. به دست آوردن یک بازار صادراتی بسیار پرزحمت است اما یک اتفاق می‌تواند به راحتی این بازار را از بین ببرد. بنابراین بازسازی آن بازار حتی اگر موانع ناشی از آن اتفاق نیز برطرف شود زحمت دارد و حتی ایران به راحتی نمی‌تواند بازار قبلی نفت خود را به راحتی بازسازی کند. چه برسد به بازار صادراتی.

اما به نظر من آنچه که در درجه اول اهمیت است این نیست که بلافاصله پس از رفع تحریم‌ها وضعیت اقتصادی طبق انتظاری که برخی دارند بهبود یابد بلکه مهم مثبت شدن شاخص‌ها است و در درجه دوم اعتماد پیدا کردن نخبگان اقتصادی به این مسئله است که اقتصاد در مسیر درست قرار دارد. اگر این دو مهم انجام شود، مردم نیز همراهی می‌کنند و مسائل و مشکلات را برای عبور از بحران تحمل می‌کنند و گمان می‌کنم که دغدغه اصلی دولت نیز این است که چگونه این دو مسئله را حل کند.

واقعیت این است که برجام تا آخر سال به ثمر نمی‌رسد و به بار نمی‌نشیند اما اگر دولت بتواند یک بسته جدیدی را ارائه کند( که ظاهرا نیز به فکر این موضوع هستند) که رکود را از بین ببرد (که قطعا تورم نیز افزایش پیدا میکند) و یک حس مثبتی در نخبگان و کنشگران اقتصادی به وجود بیاید همین امر برای سال 94 کافی است.

آنطور که برخی کارشناسان می‌گویند، دولت از برجام انتظار انتخاباتی ویژه هم دارد. با توجه به اینکه شما نیز معتقدید برجام حداقل تا آخر امسال به ثمر نمی‌رسد، آیا این را باید به معنای نقطه ضعفی برای هواداران دولت در انتخابات مجلس دانست؟

-عبدی: به نظر من در انتخابات مجلس نیز این حس امید از همه چیز مهمتر است. بدان معنی که اگر این حس امید و اعتماد به وجود بیاید هم مشارکت مردم بیشتر خواهد شد و هم بیشتر به کسانی که "مقوم" این حس هستند رای خواهند داد.

فکر می‌کنید این حس در مردم به وجود بیاید؟ چون مردم به واسطه دمیدن پرحجم به انتظارات اقتصادی از توافق هسته ای توسط دولت، منتظر شق‌القمرهای مهمی هستند. وقتی آقای رئیس جمهور موضوع کم‌آبی را هم به بعد از توافق حواله داده، نباید انتظار داشت مردم خیلی صبور باشند و چند سال به انتظار بنشینند.

-عبدی: البته اگر برجام نبود، حرف شما درست بود. اما چون عملا از دو، سه ماه دیگر ساز و کار اجرای برجام آغاز می‌شود و شاید تا انتخابات نیز یکی دو دستاورد داشته باشد. برای مثال مسئله سوئیفت حل شود و مشکل فروش نفت حل شود، همین مسئله مردم را امیدوار خواهد کرد که این مسیر می‌تواند تداوم داشته باشد و به نظر من این امیدواری به آینده از همه چیز مهم است. با قاطعیت نمی‌توانم بگویم این اتفاق رخ می‌دهد یا نه ولی فکر می‌کنم برآیند نیروها به این جا می‌رسد که تا بهمن ماه این حس را به وجود بیاورند که امید مردم را زیاد کنند زیرا این امر به نفع همه است. من نمی‌خواهم نگاه جناحی هم به موضوع داشته باشم چون واقعیت این است که در حال حاضر رقابت جناحی نسبت به توسعه مملکت یک بحث فرعی است و لذا احتمال دارد که این اتفاق مثبت می‌افتد. البته فکر می‌کنم رهبری هم به این مسئله حساس هستند. یعنی ایشان نسبت به برجام نگاه فراجناحی داشتند و نسبت به دمیدن روح امید در مردم نیز حساسیت دارند و ایشان هم این مسئله را تقویت خواهند کرد.

با توجه به اتفاقاتی که در داخل جناح‌های سیاسی در مسئله برجام افتاده فکر می‌کنید چه تحولی بعد از این در دسته‌بندی گروه‌های سیاسی اتفاق بیفتد؟ بویژه در بین اصولگرایان.

-عبدی: برداشت من این است که امکان ائتلاف بین اصولگرایان از بین رفته است و دلیل آن نیز این است که جبهه پایداری با تمام توان و حتی بیشتر از توان خود وارد این قضیه شد و کمی هم دوپینگ کرد. اما واقعیت این است که جبهه پایداری از منطق "صفر و یک" وارد قضیه شد که یا همه چیز را از دست می‌دهد یا همه چیز را به دست می‌آورد. ولی اشتباه آنها این بود که متوجه نشدند رسیدگی به برجام منطقاً در صلاحیت عملی مجلس نبود و اینگونه مسائل در صلاحیت نهایی مجلس‌ها نیست. در واقع اگر مجلس بخواهد جلو کار را بگیرد، عملا باید از قبل از شکل‌گیری توافق از آن جلوگیری کرده باشد.

شما ببینید مجلس ایالات متحده نیز با وجود در اختیار داشتن اکثریت نتوانست، جلو اوباما بایستد، زیرا عملا وقتی توافق انجام شد، دیگر مجلس نمی‌تواند، زیر آن بزند، چون دنیا کاری به مجالس کشورها‌ ندارمند. بلکه با حکومت ایران کار دارد. حکومت ایران از رهبر و رئیس‌جمهور برخوردار است. اشتباه پایداری‌ها این بود که فکر می‌کردند، می‌توانند این کار را انجام دهند. اگرچه در اقلیت هم بودند. حال نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که عملا  دیگران به چیزهای بدی متهم کردند که نمی‌توانند نتایج آن را برتابند. برای مثال برجام را عهدنامه گلستان و ترکمانچای خواندند. خب حالا چطور انتظار دارند با مجموعه‌ای که برجام را قبول کردند، ائتلاف کنند؟ نکته دیگر این است که طرف مقابل نیز حاضر نمی‌شود، آنها را در لیست بگذارند. برای اینکه فارغ از ماهیت برجام، تقریبا حدود 85 تا 90 درصد مردم جامعه از تایید برجام دفاع می‌کنند.

خوب اگر کسی چنین برچسبی(مخالفت با برجام) خورده باشد، کسی او را در لیست نمی‌آورد. به همین دلیل فکر می‌کنم که جبهه پایداری قطعا یا مستقل لیست می‌دهند یا افراد مشهور آنها وارد عرصه انتخابات نخواهند شد. بنابراین جناح دیگر اصولگرایان باید یک لیست ارائه کند. البته من شک دارم که این جناحشان نیز بتواند یک لیست واحد و کامل بدهند. البته این امر به رفتار اصلاح‌طلبان بستگی دارد.

ولی اکثر اصولگرایان با توجه به شرایط جامعه و افکار عمومی، معتقد به رد کلی برجام نبودند. بلکه حرفشان این بود که برجام باید مشروط و مقید شود تا جلوی آسیب‌های جدی آن حتی‌الامکان گرفته شود.

-عبدی: پایداری‌ها وقتی گفتند، برجام ترکمانچای است در واقع اصل آن را رد می‌کنند. در حالی که اگر در اجرا هم دنبال مسئله دیگری مثل مشروط کردن برجام بودند، نتوانستند این نظر خود را به جامعه منتقل کنند. آنها باید نکات مثبت و منفی برجام را استخراج می‌کردند و در میان نکات منفی، راهکارهایی را برای اصلاح و یا انجام بهتر آن اعلام می‌کردند. در این صورت حرف آنها شنیده می‌شد. اما آنها از ابتدا ده‌ها ایراد به برجام وارد کردند و آن را رد کردند که اصلا چنین کاری معنادار نبود. من اگر جای پایداری‌ها بودم و می‌خواستم به هدفم برسم، هیچ‌گاه اکثریت کمیسیون برجام را از افراد منتسب به خودم تشکیل نمی‌دادم. به جای آن اکثریت را از طرفداران برجام انتخاب می‌کردم تا ایرادهایی که در کمیسیون مطرح می‌کردم، شنیده شود. چون اگر مخالف برجام 30 ایراد مطرح کند تاثیرش کمتر از این است که یکی از موافقان برجام  5 اشکال به آن ایراد وارد کند. آنها کاری کردند که نتیجه عکس گرفتند.

برای مثال آقای احمد توکلی که از ابتدا ایراداتی بر برجام داشت درباره طرح دو فوریتی گفت: "من کاملا دفاع می‌کنم". این نشان می‌دهد که ساخت رقابت سیاسی در میان آنها، در جایی دچار اشکال است و به جای اینکه اقداماتشان به نفع آنها باشد، یک نوعی شلختگی و گسیختگی ایجاد می‌کند.

این روزها مطالبی مطرح شده است مبنی بر اینکه دفاع آقای علی لاریجانی از برجام در واقع به خاطر این است که ایشان می خواهد در دوره آینده مجلس نیز رئیس مجلس باقی بماند و به همین دلیل امروز سعی دارد در بالا با دولت اظهار نزدیکی کند.

-عبدی: در اینجا باید دو بحث را از هم تفکیک کنیم، اول اینکه انگیزه آدم‌ها چیست؟ اگر اظهارات افراد را نگاه کنیم به این نکته می‌رسیم که دفاع آقای لاریجانی در واقع قابل فهم است. او از قبل، از مخالفان سیاست‌های احمدی‌نژاد بود. طبیعی است که از برجام دفاع می‌کند اما اینکه انگیزه ایشان چیست، نمی‌توان روی آن با قاطعیت سخن گفت. اینکه کسی بخواهد رای بیاورد و رئیس مجلس شود، انگیزه منفی‌ای نیست. اما اینکه آقای لاریجانی بخواهند با دولت ائتلاف کنند من فکر می‌کنم دولتی‌ها پیش از آنکه بخواهند وارد این ائتلاف شوند، سعی می‌کنند، گزینه‌های خود را هم در لیست اصلاح‌طلبان و هم در لیست اصولگرایان قرار دهند.

یعنی معتقدید خبری از رایزنی‌های پشت پرده لاریجانی با دولتی‌ها یا بخشی از اصلاح‌طلبان نبوده است؟

- عبدی: خیر؛ فکر نمی‌کنم. زیرا رفتارهای پایه‌ای این دو گروه در انتخابات هنوز به طور کامل شکل نگرفته است که حالا بخواهند با یکدیگر وارد بحث شوند. و این به دلیل برخی مسائل و اختلافاتی که هم در بین اصولگرایان هست و هم در اصلاح‌طلبان. حتی ممکن است اصولگرایان با توجه به آنچه در مسئله برجام گذشت، تغییر فاز هم بدهند و فکر می‌کنم چون آنها هنوز جایگاهشان در درون خودشان شکل نگرفته به این راحتی نمی‌توانند رابطه و موقعیتشان را تعریف کنند. اگر انشقاق بین اصولگرایان پیش بیاید، به نظر می‌آید بیشترین بهره را اصلاح‌طلبان خواهند برد برای اینکه یکی از طرفین آنها به راحتی نمی‌تواند، رای بیاورد.

برخی بدبینانه تصور می‌کنند ممکن است سرنوشت آقای لاریجانی نیز به هاشمی رفسنجانی تشابه پیدا کند و ایشان هم به خاطر مسائلی که در برجام و بین اصولگرایان اتفاق افتاد، لاجرم به سمت دیگری شیفت کنند. چون آقای هاشمی نیز با وجود اختلافات دیرینه با اصلاح‌طلبان، در وضعیت ائتلافی با آن قرار گرفت.

-عبدی: این مسئله متفاوت است. تفاوت آقای هاشمی در این است که اولا ایشان به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر شده اند و در درجه دوم آقای هاشمی به یک معنا از قدیم با اینها بیشتر حشر و نشر داشته است و این نوع شکاف‌های عمیق نیز بین آنها نبوده است. حتی در اوج اختلافات نیز روابط آنها با یکدیگر برقرار بوده و مسئله حادی در آن سطح نداشته‌اند.

پس آقای لاریجانی به نظر شما هیچگاه مثل هاشمی رفسنجانی نخواهد شد.

-عبدی: نه نمی‌شود. فکر نمی‌کنم آنها(لاریجانی و اصلاح‌طلبان) حاضر باشند زیر یک سقف مشترک با هم لیست ارائه کنند. شاید با گروه کوچکی چنین کنند ولی در حال حاضر با مجموعه اصلاح‌طلبان هرگز. هر کدام از دو گروه اصلاح‌طلبان و اصولگرایان بنا به دلایل خاص و شرایطی که در آن قرار دارند هنوز در شرایط لازم برای تشکیل ائتلاف قرار نگرفته‌اند.

اصولگرایان به خاطر شرایط 88 تا 92 هنوز در بحران هستند. چون مسئله احمدی‌نژاد هنوز بین آنها حل نشده و شکاف‌های بین آنها عمیق‌تر از آن است که از بیرون دیده می‌شود. اصلاح‌طلبان نیز از سال 88 به بعد در بحران خاص خود هستند. یعنی سال 88 مانند یک زلزله در این مملکت بود. مانند زلزله‌ای که در بم آمد و هنوز خسارت‌های آن به جا مانده و بازسازی نشده است. آنچه در سال 88 در جریانات سیاسی کشور رخ داد، نیز هنوز بازسازی نشده است.

اگر اجازه بدهید از این موضوع عبور کنیم. شما عضو شورای عالی سیاستگذاران اصلاح‌طلبان هستید؟

-عبدی: من در هیچ یک از جلسات این چنینی نیستم چون که خیلی هم به درد چنین جلساتی نمی‌خورم. خیلی هم علاقه‌ای به شرکت در آن ندارم.

گفته می‌شود اصلاح‌طلبان بر روی دو گزینه مردد هستند، یکی اینکه همه اصلاح‌طلبانی که می‌دانند ردصلاحیت هم می‌شوند بیایند و ثبت‌نام کنند و از موضوع ردصلاحیت‌ها استفاده تبلیغاتی کنند. نظر دیگر این است که عناصر درجه 2 و درجه 3 و اصطلاحاً یقه سفیدها ثبت نام کنند تا مشکلی از نظر احراز صلاحیت هم نداشته باشند.

-عبدی: اصلا بحث درجه یک و دوم مطرح نیست. حتی بحث شناخته شده و شناخته نشده هم نیست. من اصلا از این زاویه به این موضوع نگاه نمی‌کنم. اتفاقا معتقدم اگر قرار است اصلاح‌طلبان با نگاه جدیدی در عرصه سیاست پا به عرصه رقابت بگذارند و "تغییر" خود را نشان دهند، بهتر است که این نگاه از طرف اصلاح طلبان شاخص مطرح و معرفی شود. بحث رد صلاحیت شدن هم مطرح نیست.

اما اگر به هر طریقی شاخص‌های اصلاح‌طلبان نمی‌خواهند به عرصه انتخابات ورود کنند. نه به دلیل آنکه شاخص هایشان معرف تغییر نیستند بلکه به دلیل اینکه احساس می‌کنند پیامشان به درستی دریافت نمی‌شود، در این صورت بهتر است افراد ناشناخته را معرفی کنند. ممکن است گفته شود این یک بحث تاکتیکی است اما حرف من بحث تاکتیکی نیست. حرف من این است که اگر قرار است با نگاه جدیدی بیایند، بهتر است خود شاخص‌ها معرف این تغییر باشند. ولی در هر حال مشکلاتی هست پس بهتر است افراد ناشناخته‌ای را بفرستند که معرف این تغییر هستند. من فکر می‌کنم اصلاح‌طلبان این رویکرد را دنبال می‌کنند که اگر افرادی را می‌فرستند که شناخته شده نیستند، به این دلیل است که فکر می‌کنند، پیام تغییر از سوی افراد شناخته شده، به جامعه منتقل نمی‌َشود، لذا بهتر است افراد شناخته نشده‌ای بیایند اما معرف آن تغییر باشند.

شما چند سالی است که معتقدید اصلاح‌طلبان باید تغییراتی در برخی رویکردهای اشتباه گذشته خود انجام دهند. حتی برای همین پروژه چند ماهی را نیز به سکوت رسانه‌ای گذراندید. فکر می‌کنید این تغییر و مهمتر از آن اعتقاد به ضرورت تغییر در بین اصلاح طلبان شکل گرفته است؟

-عبدی: اینگونه نیست که شکل نگرفته باشد. 4 سال است که این موضوع را پیگیری می‌کنم و ارزیابی خودم و دوستان دیگر هم این است که کاملا هم اثر داشته است. علت آنکه شما آن را دور می‌بینید، این است که این تغییرات فقط به فهم انسانها محدود نمی‌شود بلکه بر ضرورت تغییر رفتار و حس آنان نیز انگشت می‌گذارد. یعنی اگر به لحاظ منطقی هم آن را بپذیرند، به لحاظ رفتاری آن را به این راحتی انجام نمی‌دهند. به همین دلیل است که در سال 92 خیلی دیر عمل کردند. و من معتقدم به لحاظ نظری این موضوع را پذیرفته‌اند و امیدوارم در انتخابات آتی هم به لحاظ عملی خود را نشان دهد.

بروز و ظهور این تغییر را چگونه می‌توان تشخیص داد؟ معیارش چیست؟

-عبدی: در بسیاری از حرف‌ها و رفتارها این مسئله را می‌بینید. انتخابات 92 نمود این تغییر است چرا که آنها از نامزدی آقای خاتمی، به هاشمی می‌رسند و بعد از هاشمی نیز عبور می‌کند و با کنار گذاشتن عارف به روحانی می‌رسند. لذا این معرف یک تغییر است والا برخی از آنها بودند که انتخابات را تحریم کردند. منطقی این بود که اگر آنها می‌خواستند مانند گذشته عمل کنند باید دیگران نیز انتخابات را تحریم می‌کردند.

در مورد آقای احمدی‌نژاد چه فکر می‌کنید. آیا وی می‌تواند به صحنه انتخابات بیاید؟

-عبدی: اگر بخواهیم به آقای احمدی‌نژاد به عنوان شخصیتی در سطح کلان نگاه کنیم، به نوعی ایشان رقیبی برای آقای روحانی است ولی واقعیت این است که اطلاعات دقیقی در این باره نداریم که بخواهیم در مورد آن اظهارنظر کنیم. من مطمئن هستم که احمدی‌نژاد هنوز زمینه فعالیت دارد. آن هم به دلایل بسیار متعدد که شاید جای بحث آن اینجا نباشد. اما این زمینه از دو جهت با خطر مواجه است. اول اینکه ساخت قدرت به راحتی وی را نخواهد پذیرفت چون احمدی‌نژاد ضربه‌های سختی به ساخت قدرت زده و دیگر اجازه نمی‌دهند که بخواهد دوباره کارهای خطرناکش را تکرار کند. ضمن اینکه می‌توانند این ممانعت را منطقی و به صورت قانونی با پرونده‌های متعددی که وجود دارد، ایجاد کنند.

از سوی دیگر بخش قابل توجهی از جامعه نسبت به دوران احمدی‌نژاد نوعی نفرت دارند یا حس می‌کنند که فریب خورده‌اند و روی این تفکر خودشان هم علیه وی فعال می‌شوند. درواقع یک پایگاه مخالف بسیار سنگین و جدی‌ای دارد. ضمنا به این نکته توجه کنید که برجام مانع برگشت احمدی‌نژاد است.

برجام یک اتفاق تاکتیکی نیست. برجام نه تنها مانع احمدی‌نژاد است بلکه مانع خیلی چیزها می‌شود. برجام دوپینگ روحانی نیست که پایان یافته باشد. برجام تازه شروع شده است. علت مخالفت پایداری با برجام همین نکته بود که البته گفته نمی‌شد. برجام یک خرید و فروش ساده نیست بلکه یک تفاهم و توافقی است که ایران می‌تواند از آن سود ببرد ولی تعهداتی دارد که در چارچوب این تعهدات نه فقط احمدی‌نژاد، بلکه احمدی‌نژادیسم نیز نمی‌تواند شکل‌ بگیرد. انقلاب اسلامی چه می‌خواهد بگوید؛ شما می‌توانید مواضع‌تان را نسبت اسرائیل داشته باشید. برای نمونه ادبیات رهبری را راجع به اسرائیل نگاه کنید. از قبل همین بود، اکنون نیز همان است و یا حتی موضع‌گیری‌های ما در منطقه نیز مانع آن نیست. همه اینها از اول انقلاب هم بوده، چرا اول انقلاب چنین مسائلی مثل تحریم همه جانبه برای ما پیش نیامد؟ مسئله این است که آقای احمدی‌نژاد سیستم را دچار یک بحران کرد. به طوری که به فعالیت هسته‌ای ایران ‌معنای دیگری داده شد. حال که این اتفاق افتاده دیگر نمی‌توان به گذشته بازگشت اگر این اتفاقات نیفتاده بود، می‌شد راه گذشته را ادامه داد لذا برجام وضعیتی نیست که فکر کنیم با برجام بتوان به گذشته بازگشت. ایران در واقع با برجام چارچوبی را پذیرفته ضمن آنکه حقوقی را نیز از آن خود کرده است که طرف مقابل نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد که این حقوق برای بقا و توسعه کشور لازم و ضروری است.

این توافق تازه شروع شده است. کیفیت اجرای آن به قدرت دو طرف بستگی دارد. هر طرف به خصوص ایران اگر قدرت بیشتری داشته باشد، بهتر می‌تواند آن را اجرا کند. قدرت فقط شلیک موشک نیست. قدرت مؤلفه‌های گوناگونی دارد که باید متوازن باشند. در واقع قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی، دیپلماتیک و مدیریتی باید تناسب داشته باشند در غیر این صورت عین میزی که 3 پایه آن ضعیف است و یک پایه آن قوی است و این میز به درد کار نمی‌خورد. معتقدم برجام یک عرض عریضی دارد که ایران هر مقدار قدرت بیشتری داشته باشد، بهتر می تواند از آن به نفع خود بهره ببرد. این قدرت یکی در تفاهم داخلی است و دیگر در قدرت اقتصادی است. اگر این دو مورد حل شود در بقیه موارد با مشکلی رو به رو نخواهد شد.

یعنی معتقدید برجام یک چارچوبی برای مهار کردن جمهوری اسلامی در داخل آن چارچوب است؟

-عبدی: بیایید از این دریچه به موضوع نگاه کنیم که ایران برای رسیدن به همین نقطه، فعالیت هسته‌ای را شروع کرده است. توانمندی‌ هسته‌ای که به خودی خود برای ما چیز دندانگیری نداشته است. شما از این منظر نگاه کنید که ایران برای تثبیت قدرت خود، همین راه هسته‌ای را رفته باشد. بنابراین به هدف خود رسیده نه اینکه مهار شده است. همین به رسمیت شناختن شدن این قدرت حائز اهمیت است. درچارچوب هویتی نیز ایران توانسته به لحاظ عرفی، قدرت خود را تثبیت کند. چارچوب هویتی ما بیشتر از آنکه از خارج تهدید شود، دستخوش تغییرات و تحولات داخلی است که این موضوع مهمی است و باید در مورد آن فکر کرد.

انتخابات مجلس خبرگان را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ بحث کاندیداتوری سیدحسن خمینی را چقدر جدی ارزیابی می‌کنید.

-عبدی: حسن آقا به جهت اینکه باقیات الصالحات بیت امام است، حائز اهمیت است. اگر فکر می‌کند که می‌تواند در این قضیه موثر باشد، حضورشان خوب است اما اگر اینگونه نیست و ملاحضات دیگری دارند، خیلی نمی‌توانیم وارد رد یا تایید آن شویم. ضمن اینکه برخی این تصور را دارند که با حضور حسن‌آقا می‌توانند یک لیست متمایز در تهران یا جاهای دیگر ارائه کرد. در مجموع فکر می‌کنم در مسئله خبرگان یک سری نیروهای جدید می‌آیند و پیش‌بینی آن از گذشته سخت‌تر است. ترکیب خبرگان قطعا عوض خواهد شد حال اینکه به کدام سمت، چندان اهمیت ندارد، مهم جوان شدن آن است که این هم اهمیت خاص خود را دارد.

با توجه به لحن و ادبیات خشن آقای روحانی نسبت به  منتقدان، فکر می‌کنید آقای روحانی حداقل بعد از برجام با منتقدین مهربان‌تر برخورد کند؟

-عبدی: فکر نمی‌کنم این قضیه به این راحتی‌ها حل شود. چون مطمئن نیستم تنش‌ها در کوتاه مدت کم شود.

این برخورد با منتقدان بخشی از یک عملیات روانی است که توسط مشاوران آقای روحانی توصیه می‌شود؟ یا معطوف به ویژگی‌های خلقی اقای روحانی است؟ بعضی اوقات حجم و شدت این خشونتها تعجب‌برانگیز است.

-عبدی: این جزو حرفه‌‌ی سیاست است که اگر بخواهی، مردم را امیدوار و قانع نگه‌داری باید چنین کارهایی را انجام بدهی. اما آنچه بیشتر به نظر می‌آید این است که چون شکاف‌ها و مشکلات ممکن است، بیشتر شود، پس ممکن است تنش بین رئیس‌جمهور و منتقدان بیشتر شود. اگر آقای روحانی یا هر کس دیگر آگاهانه چنین رفتار می‌کند و به تبعات آن دقت دارد. قابل تحمل خواهد بود. چون اگر شما کاری را آگاهانه انجام دهید و جواب نگیرد. دفعه بعد روش خود را تغییر خواهید دهید. اما اگر این رفتار ناشی از خصائل اخلاقی و غریزی و غیرآگاهانه باشد، این امر مطلوب نیست.

 برخی معتقدند نسخه های برخورد این چنینی با منتقد توسط افرادی مانند آقای آشنا و سایر مشاورین ایشان پیچیده می‌شود.

-عبدی: اینکه رئیس‌جمهوری از مشاوران خود بهره گیرد، خیلی خصلت نیکویی است. حال اینکه مشاوران ایشان چه کسانی هستند و چه می گویند، من خیلی پیگیر ماجرا نبوده و نیستم. فکر نمی‌کنم آقای روحانی تحت تاثیر این افراد باشد. ممکن است از آنها نظرخواهی کند. اما احتمالا تشخیص و مسئولیت نهایی با خود ایشان است. در هر حال اطلاع چندانی ندارم.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس