به گزارش مشرق، المانیتور طی گزارشی نوشت: دولت ایران همچنان محدودیت هایی در زمینه دسترسی به شبکه های اجتماعی آمریکایی نظیر فیس بوک، یوتیوب، تویتر و بسیاری دیگر از سایت هایی که آنها را غیراخلاقی یا بر علیه امنیت ملی تلقی می کند، اعمال می کند.
اکنون دیگر نگرانی های سیاسی انگیزه اصلی سانسور این سایت ها در ایران نیست. در واقع انگیزه اصلی مقامات ایرانی از سیاست محدود ساختن سایت های اینترنتی ماهیتا اقتصادی است.
ایران از نظر زیرساختی، با به کار گیری یک شبکه اطلاعات ملی، اینترنت جهانی را از ترافیک داخلی جدا کرده است. در مواقع حساس، مقامات ایرانی می توانند از این طریق دسترسی به اینترنت جهانی را قطع کنند بدون اینکه شبکه داخلی مختل شود.
یک منطق اقتصادی ساده پشت محدود سازی دسترسی به برخی سایت ها در ایران وجود دارد: افزایش محدودیت های تجاری برای شرکت های بین المللی به منظور حمایت از شرکت های آی تی داخلی. در این راستا، فیلترینگ عملا به عنوان یک تعرفه واردات عمل می کند. از آنجایی که تعرفه واردات قیمت کالای وارداتی را بالا می برد و تقاضا برای آن را کاهش می دهد، محدودیت های اعمال شده بر سایت های بین المللی می تواند رقابت را برای شرکت های داخلی فعال در زمینه آی تی آسان تر کند.
این همان مدلی است که چین در پیش گرفته و از طریق آن از بازار خود در مقابل شرکت های بین المللی فن آوری اطلاعات حفاظت می کند. این سیاست منجر به گسترش و رشد شرکت های داخلی می شود. برای مثال، موتور جستجوگر چینی بایدو، 18 درصد از سهم بازار موتورهای جستجوی جهان را در ختیار دارد و در سال 2014 حدود 8 میلیارد دلار درآمد داشته است. این موفقیت مدیون محدود اعمال شده برای دسترسی به گوگل و دیگر غول های اینترنتی بین المللی در داخل چین است. ایران نیز دقیقا همان سیاست را در پیش گرفته است.
نتیجه این سیاست، تاسیس نسخه های ایرانی شرکت های بین المللی آنلاین فروش کالاست. برای مثال، شرکت دیجی کالا، که عملکردی مشابه شرکت آمازون در ایران دارد، انتظار دارد تا پایان امسال تعداد کارکنان خود را از 1100 نفر به 1500 نفر افزایش دهد. ارزش این شرکت هم اکنون 500 میلیون دلار برآورد می شود.
آپارات، یک سایت ارائه دهنده خدمات انتشار ویدئوی رایگان دیگر شرکت موفق ایرانی است که روزانه 5 میلیون ویدئو در آن دیده می شود. می توان گفت که موفقیت این شرکت ها بدون فیلتر بودن جایگزین های بین المللی آنها در ایران به این آسانی به دست نمی آمد. در حال حاضر، تنها 10 سایت از 100 سایت پربیننده در ایران را وب سایت های بین المللی تشکیل می دهند. مابقی تقریبا همگی داخلی اند و برخی از آنها نظیر دیجی کالا، شرکت های مهم فعال در زمینه آی تی هستند.
اما بازارهای موتور جستجو و پست الکترونیک ایران همچنان در اختیار شرکت های آمریکایی نظیر یاهو و گوگل قرار دارد. اما آیا این بدان معناست که ایران قصد دارد دسترسی به گوگل را محدود کند؟ پاسخ این سوال احتمالا بستگی به در دسترس بودن یک جایگزین قابل اعتماد خواهد داشت. پارسیجو یک موتور جستجوی ایرانی است که هفته گذشته توسط دولت ایران افتتاح شد. اگر این موتور جستجو بتواند عملکرد مطلوبی از خود به نمایش بگذارد، ممکن است گوگل شاهد بروز اختلالاتی در خدمات خود در ایران باشد. اما اگر موتور جستجوگر داخلی نتواند پاسخگوی انتظارات باشد، شاید همکاری با یاندکس، موتور جستجوگر روسی بتواند یک گزینه دیگر برای دولت ایران باشد.
ظاهرا دولت ایران این بار مصمم تر از همیشه قصد دارد انحصار حضور شرکت های بین المللی در بازار پرسود آنلاین خود را بشکند.
اکنون دیگر نگرانی های سیاسی انگیزه اصلی سانسور این سایت ها در ایران نیست. در واقع انگیزه اصلی مقامات ایرانی از سیاست محدود ساختن سایت های اینترنتی ماهیتا اقتصادی است.
ایران از نظر زیرساختی، با به کار گیری یک شبکه اطلاعات ملی، اینترنت جهانی را از ترافیک داخلی جدا کرده است. در مواقع حساس، مقامات ایرانی می توانند از این طریق دسترسی به اینترنت جهانی را قطع کنند بدون اینکه شبکه داخلی مختل شود.
یک منطق اقتصادی ساده پشت محدود سازی دسترسی به برخی سایت ها در ایران وجود دارد: افزایش محدودیت های تجاری برای شرکت های بین المللی به منظور حمایت از شرکت های آی تی داخلی. در این راستا، فیلترینگ عملا به عنوان یک تعرفه واردات عمل می کند. از آنجایی که تعرفه واردات قیمت کالای وارداتی را بالا می برد و تقاضا برای آن را کاهش می دهد، محدودیت های اعمال شده بر سایت های بین المللی می تواند رقابت را برای شرکت های داخلی فعال در زمینه آی تی آسان تر کند.
این همان مدلی است که چین در پیش گرفته و از طریق آن از بازار خود در مقابل شرکت های بین المللی فن آوری اطلاعات حفاظت می کند. این سیاست منجر به گسترش و رشد شرکت های داخلی می شود. برای مثال، موتور جستجوگر چینی بایدو، 18 درصد از سهم بازار موتورهای جستجوی جهان را در ختیار دارد و در سال 2014 حدود 8 میلیارد دلار درآمد داشته است. این موفقیت مدیون محدود اعمال شده برای دسترسی به گوگل و دیگر غول های اینترنتی بین المللی در داخل چین است. ایران نیز دقیقا همان سیاست را در پیش گرفته است.
نتیجه این سیاست، تاسیس نسخه های ایرانی شرکت های بین المللی آنلاین فروش کالاست. برای مثال، شرکت دیجی کالا، که عملکردی مشابه شرکت آمازون در ایران دارد، انتظار دارد تا پایان امسال تعداد کارکنان خود را از 1100 نفر به 1500 نفر افزایش دهد. ارزش این شرکت هم اکنون 500 میلیون دلار برآورد می شود.
آپارات، یک سایت ارائه دهنده خدمات انتشار ویدئوی رایگان دیگر شرکت موفق ایرانی است که روزانه 5 میلیون ویدئو در آن دیده می شود. می توان گفت که موفقیت این شرکت ها بدون فیلتر بودن جایگزین های بین المللی آنها در ایران به این آسانی به دست نمی آمد. در حال حاضر، تنها 10 سایت از 100 سایت پربیننده در ایران را وب سایت های بین المللی تشکیل می دهند. مابقی تقریبا همگی داخلی اند و برخی از آنها نظیر دیجی کالا، شرکت های مهم فعال در زمینه آی تی هستند.
اما بازارهای موتور جستجو و پست الکترونیک ایران همچنان در اختیار شرکت های آمریکایی نظیر یاهو و گوگل قرار دارد. اما آیا این بدان معناست که ایران قصد دارد دسترسی به گوگل را محدود کند؟ پاسخ این سوال احتمالا بستگی به در دسترس بودن یک جایگزین قابل اعتماد خواهد داشت. پارسیجو یک موتور جستجوی ایرانی است که هفته گذشته توسط دولت ایران افتتاح شد. اگر این موتور جستجو بتواند عملکرد مطلوبی از خود به نمایش بگذارد، ممکن است گوگل شاهد بروز اختلالاتی در خدمات خود در ایران باشد. اما اگر موتور جستجوگر داخلی نتواند پاسخگوی انتظارات باشد، شاید همکاری با یاندکس، موتور جستجوگر روسی بتواند یک گزینه دیگر برای دولت ایران باشد.
ظاهرا دولت ایران این بار مصمم تر از همیشه قصد دارد انحصار حضور شرکت های بین المللی در بازار پرسود آنلاین خود را بشکند.