برخی از آنها برخلاف دهداری بازیکن سالاری را باب کردند. دهداری تابوها را شکست و برخلاف جریان آب شنا کرد، ملیپوشان بزرگ را حتی گاه به خاطر رعایت اخلاق در فوتبال کنار گذاشت و فریاد و حمله منتقدان را در رسانه های اواسط دهه ۶۰ به جان خرید.
مرد مرودشتی فوتبال ایران که در آبادان قد کشید و از باشگاه جم به باشگاههای شاهین آبادان و شاهین تهران رسید و در مکتب دکتر اکرامی ملی پوش شدو پس از دوران بازنشستگی از بازیگری، اولین سرمربی باشگاه پرسپولیس لقب گرفت. همانجا هم به وی بی مهری شد اما وقتی به تیم بی ستاره گادر تهران رفت با بازیکنان گمنام نتایج خوبی گرفت و نشان داد که استعدادیاب است. این مربی بازیکنان بزرگی به فوتبال ایران معرفی کرد که سالها برای ایران افتخار آفریدند، از مرحوم سیروس قایقران بگیرید تا امثال عابدزاده ها و زرینچه ها و مرفاوی ها!
دهداری دو بار هدایت تیم ملی را عهده دار شد. اولین بار در سال ۵۰ بود که تیم ملی را با موفقیت به المپیک مونیخ برد اما قبل از مسابقات استعفا داد. در بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول هم سرمربی ایران بود اما مهمترین برگ زندگی دهداری زمانی بود که پیش از جام ملتهای آسیای ۱۹۸۸، ۱۴ بازیکن علیه اش شوریدند و تیم ملی را تحریم کردند اما دهداری بازیکنان جوانی را به تیم ملی برد و با ایران سوم شد.
هر چند برخی هنوز عقیده دارند ایران در بازی مقابل چین، به صورت مشکوکی باخت تا هم بگویند دهداری تیم ملی را فینالیست نکرده باشد!
فشارها روی دهداری برای استعفا ادامه داشت وحتی یک بار هم در ورزشگاه آزادی به او گلوله های برف پرتاب کردند و به شدت دل او شکستند تا در نهایت پیش از مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا استعفا دهد. در هر حال دهداری آن زمان برخلاف برخی همتایانش برای پست و مقام دست به کارهای حقیرانه نزد و منفعت شخصی چیزی نبود که منفعت گروهی را فدایش کند. چیزی که این روزها در فوتبال ایران زیاد می بینیم.
او هیچ وقت برای خودش چیزی نخواست. مرحوم دهداری که رابطه نزدیکی با مرحوم سید احمد خمینی هم داشت سرانجام سوم آذر ۱۳۷۱ در پی از دست دادن کلیه هایش درگذشت.
ماجرای استعفای ۱۴ بازیکن
انتخاب پرویز دهداری چهره مشهور مكتب شاهین به عنوان سرمربی تیم ملی بعد از شكست ایران مقابل لهستان در مسابقات دهه فجر۱۳۶۴ رخ داد، پرویز دهداری بعد از انتصاب محمودی یاوری به جای فریدون عسگرزاده با تغییر و تحولات فدراسیون به عنوان سرمربی انتخاب شد. دهداری كه چهرهای مشهور و خاص در فوتبال ایران بود، پس از مدتی كارخود را در فوتبال پرستاره ایران آغاز كرد در حالی كه اردوی بلندمدت وی بعد از مسابقات جام باشگاههای تهران و جام حذفی كشوركه با قهرمانی پرسپولیس و ملوان به پایان رسید، نشان میداد كه تغییراتی در راه است ایران با تیم پرستارهاش در جام ملتهای آسیا ۱۹۸۴ چهارم شده بود و این در حالی بود كه ستارگان پرسپولیس با چهرههایی مثل حمید درخشان و ناصرمحمدخانی در اوج قرار داشتند،در استقلال هم چهرههایی مثل عبدالعلی چنگیز، رضا احدی، جعفر مختاریفر، شاهین بیانی و ... حضور داشتند. حمید علیدوستی ستاره بزرگ تیم هما بود و در ملوان هم سیروس قایقران به سرعت تبدیل به چهره بزرگ در سطح كشور شده بود.
دهداری در اردوهای مختلف اما به بازیكنان سراسر ایران چشم داشت و از چهرههایی مثل احد شیخلاری ستاره فوتبال تبریز، حسین حسینبیگی مدافع تیم خیبر خرمآباد، حسین مسگر ساروی مدافع تیم دریای بابل و ... دعوت به عمل آورد و آنها را تا مراحل پایانی اردو نگه داشت در تیم او همچنین كریم باووی مهاجم تیم شاهین انتخاب اول برای خط حمله بود، چیزی كه البته چندان به مذاق ستارههای وقت تیم ملی خوش نیامد.
فضای سالهای ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ هنوز در یاد ورزشیخوانها هست در آن روزها دو هفتهنامه دنیای ورزش و كیهان ورزشی جو غالب را در دست داشتند و هفتهنامههای دیگری مثل هدف، پهلوان و ... به اخبار حاشیهایتر میپرداختند اما به طور كلی فضای خبری با امروز به شدت متفاوت بود و بنابراین با وجود اخبار گاه و بیگاه از درون اردوی تیم ملی كه نشان میداد پرویز دهداری با بعضی از ستارهها مثل درخشان، پنجعلی، چنگیز، بیانیها رابطه خوبی ندارد، خبر خاصی به بیرون مخابره نمیشد در این فضا تیم ملی بعد از یك بازی دوستانه با تیم ملوان برای شركت در بازیهای سئول ۱۹۸۶ به كره جنوبی رفت، كره در آن سال به جام جهانی صعود كرده بود و با كسب نتایج قابل قبول به كشورش بازگشته بود، آنها در آغاز روزهای تسلط بر فوتبال آسیا بودند. ایران در بازی اول با گلهای ناصر محمدخانی و عبدالعلی چنگیز، دو بر سه ژاپن را برد، سپس با ۴ گل از سد بنگلادش گذشت بعد یك بر صفر به كویت باخت و با پیروزی ۶ بر صفر مقابل نپال به مرحله بعد رسید كه در مرحله حذفی در ضربات پنالتی مغلوب كره میزبان شد و از دور مسابقات كنار رفت. این شكست نوك اوج تنش در تیمی بود كه ستارههایش با سرمربی سر سازگاری نداشتند.
اما ۱۴ تن از بازیكنان تیم ملی كه همه آنها جزو ستارگان مهم و سرشناس آن روزهای فوتبال بودند در بازگشت از كره جنوبی در نامهای استعفای خود را از تیم ملی اعلام كردند، این یك اقدام عجیب و غیرقابل تصور بود كه پیش از این رخ نداده بود، چرا كه اصولا دعوت به تیم ملی و ملیپوش بودن یك شغل نیست كه بتوان از آن استعفا داد اما به هر حال این یك اعتراض مدنی است پس از سه ماه زندگی غیرمسالمتآمیز میان چهرههای آن روز و پرویز دهداری و دستیارانش بود.
این خبر كه برای اولینبار در روزنامه ابرار منتشر شد و تیراژ این روزنامه صبح را به ۱۰۰ هزار و بالاتر هم رساند. دبیر صفحه ورزشی این روزنامه آن زمان اردشیر لارودی بود که خودش از علاقمندان به دهداری بود اما علی رئیسی خبرنگار این روزنامه در سئول سرنخ اخبار را در دست داشت، او از زمانی یاد میكند كه مرحوم سیروس قایقران كه یكی از امضا كنندگان این استعفانامه بود به سراغ وی میآید و از او میخواهد به خاطر یك وام ده هزار تومانی اسم او را از این برگه خط بزند. به جز سیروس كه معلوم نشد به وام ۱۰هزارتومانیاش رسید یا نه مجید نامجومطلق، كریم باووی، احمد سجادی، حسین مسگرساروی و چند چهره دیگر پای برگه استعفا را امضا نكردند. اما ستارگان اصلی مثل چنگیز، پنجعلی، درخشان، حاجیلو، بیانی، محمدخانی، پیوس و چندتای دیگر از تیم ملی كنار كشیدند و ۴ نفر از آنها نیز با محرومیتهای سنگین مواجه شدند.
در آن روزهای دهه شصتی و در تب و تاب جنگ و مشكلات كمرشكن اقتصادی، تحمل خبر قهر ستارهها كه اكثرشان برای ادامه فوتبال به قطر سفر كردند دشوار بود. این اقدام و ماجراهای بعدی محبوبیت پرویز دهداری را به شدت كاهش داد و او با وجود اصولی كه روی آن پای میفشرد در نهایت دو سال بعد در یك روز برفی با فحاشی تماشاگران حاضر در ورزشگاه آزادی كه او را یك چهره ستارهستیز میدانستند برای همیشه از فوتبال ملی كنار رفت.
در آن روز هیچكس از دهداری حمایت نكرد، اما دهداری برای مسابقات المپیك مقدماتی تیم جدیدی ساخت كه چهرههایی كه بعضی از آنها درفوتبال ایران اسطوره شدند: چهرههایی مثل احمدرضا عابدزاده بازیكن تیم تام اصفهان، جواد زرینچه مدافع تیم ژاندارمری(دسته چهارم تهران)، نادر میراحمدیان عضو تیم بانك ملی(كه در اولین بازی كاپیتان تیم شد)، بیژن طاهری مهاجم استقلال، مهدی فنونیزاده، مهرداد امینشیرازی و بسیاری چهره های دیگر. پرویز دهداری در فوتبال ایران به معلم اخلاق مشهور شد اما آنچه كه از او به خاطر میآوریم همین جنگ بیپایانش با ستارههایی است كه سه سال بعد با استقبال شدید مردم در زمان مربیگری پروین به تیم ملی بازگشتند.