طرح های ریاضتی به عنوان نسخه اقتصادی مرکل برای خروج از رکود مورد قبول بسیاری از سران کشورهای اروپایی قرار گرفته است. قرار بود مطابق نسخه ریاضتی آنگلا مرکل، شاهد بروز و ظهور شاخصه های رشد اقتصادی در کشور آلمان و دیگر کشورهای اروپایی بودیم. قرار بود این اتفاق تا پایان سال 2012 میلادی رخ دهد اما آمار و ارقام منتشر شده نشان دهنده تحقق واقعیتی دیگر است، واقعیتی که سران اروپایی ترجیح می دهند در خصوص آن سخنی به میان نیاورند.
اخیرا شاهد انتشار آمار افراد بیکار توسط منابع رسمی در آلمان بودیم. این آمار نشان دهنده عدم کارآمدی نسحه ریاضتی مرکل برای شهروندان این کشور است. این قاعده در خصوص دیگر کشورهای اروپایی نیز صادق است. بر اساس اطلاعات اداره فدرال آلمان تعداد روزافزونی از بیکاران در آلمان به اندازهای از نگرانیهای مالی گسترده رنج میبرند که حتی از عهده تامین وعدههای غذایی کامل روزانه خود بر نمیآیند.
بر اساس اطلاعات اداره آمار آلمان در سال 2014 از هر سه نفر بیکار یک نفر گرفتار مشکلات ناشی از فقدان پول بودند به گونه ای که حداقل هر دو روز یک وعده غذایی کامل را می توانستند بخورند.افزایش تعداد افراد بیکاری به تعداد بالای یک میلیون نفر نشان دهنده اوج ناکارآمدی فرمولی است که مرکل برای گذار از بحران اقتصادی و برای شهروندان کشور خود در نظر گرفته است.
طی سالهای اخیر بسیاری از اقتصاد دانان اروپایی نسبت به استمرار وضعیت فعلی در نقاط مختلف اروپایی هشدار داده و حتی برخی از آنها سقوط منطقه یورو را تحت تاثیر ادامه روند فعلی پیش بینی کرده اند. این تنها اقتصاددانان نیستند که نسبت به وضعیت فعلی هشدار داده اند. فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه نیز چندی پیش نسبت به محو اروپای واحد از روی نقشه جغرافیایی جهان (تحت تاثیر بحران اقتصادی) هشدار داد.
با این حال به نظر می رسد مقامات اروپایی قصد ندارند نسخه دیگری را جایگزین ریاضت اقتصادی سازند. این اصرار کشنده و بازدارنده سبب خواهد شد تا طی ماههای آتی "اقناع افکار عمومی" جای خود را به اعتراضات عمومی و گسترده دهد. روندی که طی سالهای اخیر در یونان تشدید شده و منجر به روی کار آمدن احزاب ضد ریاضتی در راس معادلات سیاسی و اجرایی آتن شده است،به دیگر کشورهای اروپایی نیز تعمیم پیدا خواهد کرد. کشورهایی مانند اسپانیا و ایتالیا استعداد زیادی در خصوص این تحول و دگرگونی دارند.
هم اکنون بحران اقتصادی در اروپا به عنوان بحرانی مزمن در ساختار اعتباری و بانکی و سرمایه گذاری این منطقه نیز رسوخ پیدا کرده است. میزان اعتماد بازیگران خارج از اتحادیه اروپا نیز نسبت به سرمایه گذاری در این مجموعه بحران زده افزایش یافته است.
در این میان احتمال خروج برخی اعضای منطقه یورو از این منظومه غیر قابل پیش بینی نیست. در چنین شرایطی اصرار مرکل مبنی بر ایستادگی در مقابل افکار عمومی اروپا جای بسی تامل دارد. نکته مهم و قابل توجه اینکه طرح ریاضتی حتی در داخل خاک آلمان و محدوده جغرافیایی این کشور نیز پاسخگو نبوده است.
آمار منتشر شده اخیر گویای وقوع بحرانی عمیق در ساختار اقتصادی اروپاست. این بحران عمیق تحت تاثیر بازی نامتوازن اقتصادی کشورهایی مانند آلمان و فرانسه، به خصوص در دوران حضور همزمان مرکل و سارکوزی در قدرت شکل گرفته است.
به نظر می رسد عنان و مهار این بحران به طور کامل ازدستان افرادی مانند آنگلا مرکل خارج شده است. از سوی دیگر، جایی برای تقویت مولفه های مربوط به رشد اقتصادی نیز در این فضای بحران زده باقی نمانده است. کاهش بودجه عمومی کشورها از یک سو و عدم توانایی آنها در بازگشت به وضعیت قبل از قبول ساختار ریاضتی نیز در تشدید این روند تاثیرگذار بوده است.
بیکاری یکی از شاخصه های مهمی است که با استناد به آن می توان تاثیرگذاری طرح های ریاضتی بر بهبود اقتصاد عمومی را مورد رصد و تحلیل قرار داد. افزایش تعداد افراد بیکار در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی خود بیانگر ناکامی صدر اعظم آلمان در این معادله پیچیده است.
هنوز مشخص نیست مرکل برای ماههای آتی و همزمان با تشدید اعتراضهای عمومی دوباره در آلمان، آن هم در آستانه سال جدید میلادی چه طرح و برنامه هایی خواهد داشت، طرح هایی که محصول اجرایی شدن آنها بهبود وضعیت موجود نخواهد بود.