شروع آتشین
مجموعه مستند «خسته نباشید» که اولین مجموعه طنز تلویزیون است، از دل یک برنامه دیگر متولد و مستقل شد «میثم رازفر» که مستندهایی درباره مشاغل از شبکههای مطرح دنیا دیده بود، ضمن همکاری با برنامه دوربین مستند، به ایده تولید برنامهای درباره مشاغل که از سالها پیش در ذهن داشت، جامه عمل پوشاند.
وسوسه آشنایی با حرفه آتشنشانی و تجربه این حرفه بود که رازفر را مقابل دوربین قرار داد؛ او لباس آتشنشانها را برتن کرد تا شروعی باشد برای تجربه مشاغل مختلفی چون راننده تاکسی، متصدی حیوانات در باغ وحش، رفتگری، دباغی، آجرپزی و محیطبانی.
رازفر بهعنوان تهیهکننده و بازیگر، مجموعه مستند «خسته نباشید» را در 13 قسمت برای شبکه مستند میسازد و قبول دارد که ایدهاش تازه نیست، اما مدعی است که او و همکارانش کوشیدهاند مجموعهای بسازند که نگاهش ایرانی است، برای مخاطب ایرانی ساخته شده و حداقل فاصله را با جامعه و مردم دارد.
داغ مثل همه طنزها
مجموعه مستند خسته نباشید در فصل اول سراغ 13 شغل میرود و ممکن است فصلهای بعدی آن هم ساخته شود. رازفر با تاکید بر این نکته که فهرست بلندبالایی از مشاغل دشوار و خاص در اختیار دارند، میگوید: تلاش کردهایم به تمام این مشاغل نگاه مستند داشته باشیم و یک روز کاری صاحبان مشاغل را به نمایش بگذاریم.
گویی سرنوشت بیشتر طنزهای تلویزیونی است که داغ داغ از تنور تولید به دست مخاطب برسند. خسته نباشید هم بهعنوان یک مستند طنز، در مقایسه با آثار مستند، در کمترین زمان و همزمان با پخش تولید میشود. در حال حاضر هفت قسمت از این مستند طنز پخش شده در حالی که هشت قسمت آن ساخته شده و نهمی در دست تولید است.
میثم رازفر به جامجم میگوید: مدیر شبکه مستند معتقد است میتوان در فرصتهای کوتاه هم مستندهای خوب و باکیفیت ساخت. البته اصلا هم از لحاظ کیفی کوتاه نمیآیند. برای همین است که ما روزهای پرکار و پرفشاری را پشتسر میگذاریم.
این مشاغل عجیب
روند تولید هر قسمت از مجموعه خسته نباشید به این ترتیب است که ابتدا شغل مورد نظر و کسی که آن را معرفی کرده انتخاب میشود. گروه تولید دو سه روزی را با این گروه در ارتباط است و در نهایت اتفاقات یک روز کاری تصویربرداری میشود اما چیزی که باعث شده این مجموعه جذاب و دیدنی شود، فضای صمیمانه، دکوپاژهای خلاقانه و طراحی هدفمند ماجراهای آن است.
تهیهکننده برنامه خسته نباشید میگوید: باگروهی متشکل از حنیف شهپرراد، کارگردان، شهره رعایتی مشاور کارگردان و چند نفر آشنا به شغل مورد نظر ضمن همفکری، چیدمان هر برنامه را مشخص میکنیم و بعد وارد مرحله تولید میشویم اما در مرحله تولید مقابل رخدادها منعطف عمل میکنیم و جریان تغییر را باز میگذاریم حتی اگر ناچار شویم تغییراتی در چیدمان اولیه ایجاد کنیم.
مثل یک سامورایی
برنامه خسته نباشید، نه تنها مشاغل خاص و متفاوت را مد نظر قرار داده، در معرفی این روایت به اندازهای سلیقه به خرج داده که نتیجه کار دلچسب باشد؛ گاهی پخش نماها با دور کند، گاهی زوایای متفاوت و در بیشتر مواقع قابهای زیبا و محکم بهعلاوه تاکیدهای برآمده از شوخطبعی بصری، از این مجموعه مستند یک اثر تماشایی ساخته است.
حنیف شهپرراد میگوید: در فیلم مستند واقعیت مقابل ماست و کافی است کمی از تکنیکها و فرمهای داستانگو بهره بگیریم تا اثری جذاب بسازیم. از این زاویه در ساخت فیلم مستند گاهی دستمان بازتر از وقتی است که اثر داستانی میسازیم.
کارگردان خسته نباشید، اظهارات تهیهکننده و بازیگر این مستند را درباره طراحی منعطف و قابل تغییر این برنامه تایید میکند و توضیح میدهد: برخی صحنهها از پیش طراحی شدهاند و وقار خاص خودشان را دارند و برخی دیگر مانند تیراندازی و مواردی از این قبیل در حین کار رخ میدهند.
به
گفته شهپرراد وقتی قرار است بازیگر مجموعه به لباس رفتگری ملبس شود و جارو
را تحویل بگیرد، تصاویر و چینش آنها، برگزاری یک آیین را تداعی میکند که
بیشباهت به آیین تقدیم شمشیر به یک سامورایی نیست. از نگاه این کارگردان
همین طراحیها و بهرهگیری از جذابیتهای ذاتی مستند است که به او و
همکارانش کمک کرده اثری
تماشایی بسازند.
این چند نفر
یک گروه ده نفره در بخش تولید به علاوه یک اتاق فکر، مسئولیت تولید مستند «خسته نباشید» را بهعهده دارند. این گروه آرام آرام شکل گرفت و مهرههای اصلی آن از پیش یکدیگر را خوب میشناختهاند.
کارگردان و تهیهکننده خسته نباشید، از هشت سال پیش یکدیگر را میشناسند و همکاری داشتهاند. یکی با طنز کلامی و ارتباطات شوخ و شنگ آشناست و دیگری طنز بصری را میشناسد؛ از این رو همکاری این دو سبب شده، مستند خسته نباشید از هر دو نوع طنز بهرهمند باشد،اگرچه کارگردان برنامه معتقد است سرعت در تولید خیلی وقتها مانع ارائه کارهای خلاقانهتر و طنزهای جذابتر شده است. با این همه شهپرراد تاکید میکند: تلاش کردهایم اثری شریف به مخاطبان ارائه کنیم؛ اثری که هم در شأن مردم کشورمان باشد و هم در شان مشاغلی که معرفی میکنیم.
و میثم رازفر نیز خسته نباشید را این طور توصیف میکند: این برنامه نشان میدهد، مشاغل دشوار کم نداریم. مخاطب با مشاغلی آشنا میشود که از وجود آنها باخبر نبوده یا درباره برخی مشاغلی که میشناخته به واقعیتهای تازهای پی میبرد و از همه مهمتر این که تکتک ما میفهمیم که بهتر است کاری را بکنیم که بلدیم چون هر کسی از پس هر کاری بر نمیآید!
شوخی با تضادها
امثال رازفر را خیلی جاها دیدهایم. او شبیه آدمهای معمولی جامعه است؛ آدمهایی که نه رسمی و عصا قورت داده هستند نه در مشاغل سخت و دشوار خدمت میکنند. به همین دلیل است که مواجهه چنین فردی با مشاغل خاص و متفاوت، جذاب و دیدنی است؛ به خصوص اگر این مواجهه و تضاد، شوخطبعانه به تصویر کشیده شده باشد؛ آن وقت است که طنز شکل میگیرد و مخاطب را میخنداند.
البته رازفر اندکی اضافه وزن را در ایجاد طنز و خنده، موثر میداند و تاکید میکند: تجربه بازیگری به من کمک می کند که به صورت شهودی با ماجراها ارتباط برقرار کنم و واکنشهای طبیعی خودم را نمایش بدهم. او پیش از این در سریال های یادآوری، حس سوم و آشپزباشی بازی کرده است.
یک بار برای همیشه
رازفر در اینستاگرامش زیر این عکس نوشته، دستهایش درد گرفته و چیزهایی در این لباس تجربه کرده که گفتنی نیست! او به همه مردم ایران پیشنهاد کرده است حتی اگر شده یک بار این لباس را بپوشند و رفتگر بودن را تجربه کنند!
چالش پول خرد
اگر یک بار این شغل را تجربه کنید ، برای همیشه حداقل کمی درهای تاکسی را آهستهتر خواهید بست. این نتیجه یک روز فعالیت بهعنوان راننده تاکسی است و البته بهعلاوه یک ابهام بزرگ؛ رازفر میگوید هنوز نفهمیده داشتن پول خرد وظیفه راننده تاکسی است یا مسافر!
در یک قدمی مرگ
اینجاست که مستندسازی هم جزو مشاغل سخت قرار میگیرد. کجا؟! درست همین جایی که رازفر در پوشش یک محیطبان میگوید: در تمام زندگیام تا قبل از برنامه خستهنباشید، مورد شلیک مستقیم قرار نگرفته بودم؛ خوشبختانه گلوله از بیخ گوشم گذشت و زنده ماندم.
خرابکاری در باغ وحش
بعد از آن همه ماجرا که در باغوحش اتفاق افتاد، رازفر خوشحال است که تصویربرداری در باغوحش بیشتر از یک روز طول نکشید، چون خودش هم میداند که بعد از آن همه خرابکاری دیگر نمیتوانست پاسخگوی مدیر باغوحش باشد.