به گزارش مشرق، پسر جوان دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت و منکر قتل شد.
در ابتدای جلسه نماینده دادستان تهران با تشریح کیفرخواست گفت: 12اسفند سال 92 پس از ناپدید شدن غزاله تحقیقات در این زمینه آغاز و مشخص شد او روز حادثه 13 بار با پسری به نام آرمان ارتباط داشته است. آرمان دستگیر شد و در بازجوییها به ارتکاب قتل اقرار کرد. او درباره روز حادثه گفت: روز حادثه غزاله به خانه ما آمد که با هم درگیر شدیم و من او را هل دادم که سرش به لبه تخت اصابت کرد و با میله بارفیکس به سرش ضربه زدم. جسد را داخل چمدان قرار داده و در سطل مکانیزه زباله رها کردم.
وی اضافه کرد: هیچگاه جسد پیدا نشد و با توجه به محتویات پرونده برای متهم تقاضای مجازات دارم.
سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفت و برای آرمان درخواست قصاص کردند.
وکیل اولیای دم هم گفت: آثار خون در اتاق وجود داشت و پزشکی قانونی سلامت روحی و روانی قاتل را تائید کرده است. غزاله تصمیم به پایان دادن به این رابطه را داشت که احتمال دارد آرمان به همین خاطر مرتکب قتل شده باشد. همچنین بر روی میله بارفیکس و چمدان لکههای خون وجود داشته که با آزمایش «دیانای» مشخص شد، متعلق به مقتول است. همچنین بر اثر قتل با میله بارفیکس انتهای آن کج شده است. اگر غزاله در راه پله سقوط میکرد، از صدای فریاد او همسایهها متوجه ماجرا میشدند.
در ادامه آرمان در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهام قتل غزاله گفت: دو سال قبل در ترکیه با هم دوست شدیم و تلفنی ارتباط داشتیم. در این مدت چند بار تا مرز تمام شدن رابطه پیش رفتیم اما تمام نشد تا اینکه دو سال قبل رابطه تمام شد و من تصمیم گرفتم درس بخوانم. یک روز غزاله در واتس آپ به من پیام داد و حالم را پرسید. بعد هم قرار شد همدیگر را ببینیم. روز حادثه او تماس گرفت که من متوجه نشدم. بهخاطر حساسیت قرصی که میخوردم و خوابآور بود. بعد با او تماس گرفتم و به خانهمان آمد. با هم حرف زدیم و بدون هیچ مشکلی او خداحافظی کرد و رفت. خواستم در آپارتمان را ببندم که صدای جیغ و افتادن شنیدم. غزاله از پلهها سقوط کرده و غرق در خون بود. نمیدانم چرا با آسانسور نرفت. چند بار تکانش دادم اما جوابی نداد. او را به خانه آوردم و داخل کیسهای پلاستیکی گذاشتم و با چمدان چرخدار به خیابان برده و داخل سطل مکانیزه زباله انداختم. وقتی پیکر او را داخل سطل انداختم کیسه پلاستیکی پاره شد.
رئیس دادگاه: چرا میله بارفیکس خونی بود؟
آرمان: پیکر غزاله را به اتاقم آوردم و میله بارفیکس هم در اتاقم بود. دستم خونین بود و با آن میله و فرش را کنار زدم که خونی شد.
رئیس دادگاه: اعترافات قبلی خود را قبول ندارید؟
آرمان: تحت فشار بازجویی بودم. من یک روز هم از پدر و مادرم دور نبودم اما بعد از دستگیری 76 روز در سوئیت نگهداری میشدم.
وکیل متهم نیز در دفاع از موکلش اظهار کرد: با توجه به اینکه آرمان کمتر از 18 سال سن داشت، درخواست کردیم برای اعمال ماده 91 قانون مجازات او تحت معاینات پزشکی قانونی قرار گیرد. این در حالی که سلامت روحی و اختلالات روانی او بررسی شده است. علاوه بر آن دو نفر خود را به جای پدر و مادر آرمان معرفی کرده و مطالبی کذب را به اعضای کمیسیون گفته بودند که در این باره شکایتی مطرح کرده ایم. معدل آرمان کمتر از 15 بود و این نشان میدهد او ضریب هوشی پایینی داشته است.
وی ادامه داد: موکلم هیچ دلیلی برای قتل نداشته و میله بارفیکس بر اثر ضربه به سر و صورت کج نمیشود. همچنین بعد از این ماجرا فیسبوک غزاله مسدود شد که احتمال میدهیم او خودش اقدام به این کار کرده و زنده باشد. با این توضیحات درخواست برائت موکلم را دارم.
پس از دفاعیات وکلای متهم و اولیایدم و آخرین دفاع آرمان قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
منبع: جام جم