به گزارش مشرق، رژیم صهیونیستی تنها بازیگر دارنده سلاح هستهای منطقهی غرب آسیاست که توانست در نیمه دوم قرن بیستم با همکاری و مساعدت فنی کشورهای غربی بهویژه فرانسه، نروژ و نیز حمایت سیاسی و امنیتی ایالاتمتحده امریکا به سمت تولید سلاح اتمی حرکت کرده و به اذعان بسیاری از کارشناسان و کشورهای مختلف در دهه هفتاد میلادی، به سلاح هستهای دست یابد. با این وصف رژیم صهیونیستی ضمن در پیش گرفتن استراتژی ابهام هستهای، از ابتدا تاکنون، با وجود فشارهای بینالمللی بهویژه از سوی کشورهای اسلامی و در رأس آنها مصر و جمهوری اسلامی ایران، حاضر نشده است تا پادمانها و مقررات مربوط به بازرسی و نظارت نهادهای مربوطه از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نیز معاهده «ان.پی.تی» را امضا نموده و درب تأسیسات هستهای خود را به روی بازرسان و کارشناسان آژانس، بازنماید. برای مثال در ٢٢ سپتامبر ٢٠٠٦ کشورهای اسلامی با صدور قطعنامهای در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص محکومیت برنامه اتمی رژیم صهیونیستی و پیوستن آن به معاهده ان.پی.تی با 89 رأی به توافق رسیدند، اما آمریکا و رژیم اشغالگر قدس نسبت به این قطعنامه رأی مخالف دادند. با این وجود رژیم صهیونیستی با نادیده انگاشتن تمام مطالبات بهحق کشورها برای شفافسازی توانمندیهای هستهای خود در طول این سالها، ضمن حضور در کنفرانس بازنگری «ان پی تی» 2015، به دنبال افزایش بودجه پرداختی خود به آژانس انرژی اتمی نیز است. لذا ما در این نوشتار ابتدا به بررسی تاریخچه عضویت و نقشآفرینی این رژیم در آژانس و تلاشها برای محدود و شفافسازی فعالیتهای هستهای رژیم صهیونیستی و نتیجه آن میپردازیم و در ادامه هدف رژیم صهیونیستی از فعالترکردن نقش خود در آژانس را بازگو میکنیم.
تاریخچه عضویت و نقشآفرینی رژیم صهیونیستی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی
رژیم صهیونیستی در واپسین سالهای دهه چهارم قرن بیستم فعالیتهای هستهای خود را شروع کرد و این شروع از همان ابتدا با حمایت فنی و سیاسی کشورهای غربی صورت پذیرفت، بهگونهای که در سال 1953 فرانسه و رژیم صهیونیستی برای استخراج اورانیوم و تولید آب سنگین توافقنامه همکاری امضا کردند و در سال 1957 توافقنامهای سرّی را برای ساخت نیروگاه اتمی دیمونا در صحرای نقب به امضا رساندند. مهمترین عامل در راه حرکت این رژیم به سمت دستیابی به سلاح هستهای، احساس عدم امنیت است.
رژیم اشغالگر قدس به دلیل شکلگیری نامشروع، همواره از جانب کشورهای منطقه احساس خطر نموده است. از طرف دیگر، به دلیل عدم اطمینان و اعتماد به متحدین خود، در یک نگرانی دائم به سر میبرد؛ بهخصوص اینکه این رژیم مانند جزیرهای کوچک است که بهوسیله دشمنان محاصره شده است. در همین راستا، رژیم صهیونیستی بقای خود را مرهون دستیابی بهتمامی تسلیحاتی میداند که قدرت تخریبی بالایی دارند که از بارزترین آنها سلاح هستهای است. دشواری پیشبینی دشمنان آینده و اعتماد نداشتن به دوستان امروزی، این شکل نیاز به کسب توانایی نظامی را برای این رژیم افزایش داده است.(1) با این حال رژیم صهیونیستی در سال 1957 به ناچار و به واسطه اعمال فشار از جانب قدرتهای بزرگ از جمله امریکا و نیز بهواسطه اشتیاقی که در میان کشورها برای پیوستن به نهادهای بینالمللی بعد از جنگ جهانی دوم وجود داشت، به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درآمد. اما این عضویت به معنای همکاری و همسویی با سیاستهای آژانس نبود و این رژیم از همان ابتدا با برنامههای آژانس- که استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی و برقراری سامانههای پادمان در محل تأسیسات هستهای را برای نظارت و جلوگیری از انحراف فعالیتهای هستهای از اهداف مسالمتآمیز به سمت اهداف نظامی مدنظر داشت- سر ناسازگاری گذاشت.(2)
این مخالفت پنهانی با اهداف اعلامی و نیز عدم همراهی و مخالفت آشکار با اهداف اعمالی آژانس، بهمنظور سرپوش گذاشتن بر فعالیتهایی که به تولید سلاح هستهای میانجامید، دنبال میشد. رژیم صهیونیستی در این مسیر نهتنها با آژانس همکاری بالفعلی نداشت بلکه حتی حاضر نبود با حامی و متحد استراتژیک خود یعنی امریکا نیز همکاری نموده و اطلاعات و روند فعالیتهای هستهای خود را در اختیار این کشور قرار دهد و این باعث میشد حتی امریکا نیز به دلیل عدم شفافیت در فعالیتهای هستهای رژیم صهیونیستی و عدم همسویی این رژیم با مقررات آژانس، در پروسه فروش و در اختیار گذاشتن مواد و تکنولوژی بهرهگیری از انرژی اتمی از جانب سایر کشورها به رژیم صهیونیستی محدودیت ایجاد نماید. بهطور مثال در ژوئن 1959 وزارت امور خارجه نروژ موافقت خود با فروش آب سنگین به رژیم صهیونیستی، بهشرط اجرای پادمان و بازرسی از تأسیسات هستهای را به اطلاع نمایندگان انرژی اتمی امریکا رساند. نماینده امریکا نیز بهشرط پذیرش این پیششرط از جانب رژیم صهیونیستی، با این فروش موافقت کرد. اما رژیم صهیونیستی با اعمال سیاستهای دوگانه و ابهام در فرایند تصمیمگیری و بعد از تحویل گرفتن آب سنگین از پذیرش پادمان و اساسنامه بازرسی شانه خالی کرد.(3) این عدم همکاری و انفعال رژیم یهودی در موضوع سلاح اتمی و عدم پیوستن به معاهدات بینالمللی نظارت، بازرسی و راستیآزمایی همچنان نیز ادامه یافته است. رژیم صهیونیستی در قبال پرونده و سلاح هستهای خود سیاست سکوت و ابهام را در پیشگرفته و در اجلاسهایی که به پرونده هستهای این رژیم میپردازند حتیالامکان به بهانههای مختلف شرکت نکرده است.
این درحالی است که این رژیم در قبال پرونده هستهای ایران بیشترین فعالیت و نقشآفرینی را از خود نشان داده است. بهگونهای که تلاش ایران برای دستیابی و استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی را بهعنوان یک تهدید امنیتی بالقوه برای صلح و امنیت جهانی قلمداد کرده و با برجستهسازی این موضوع، حساسیتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دیگر نهادهای بینالمللی مربوطه را برانگیخته است. بهطور نمونه گزارشهای 2007 و 2008 آژانس این موضوع را تأکید میکرد که ایران تلاشی برای دستیابی به سلاحهای اتمی نمیکند. با این حال رژیم صهیونیستی ضمن رد این گزارشها، البرادعی را به طرفداری از ایران متهم میکرد و خواستار استعفای مدیرکل پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سمت خود بود.(4) مضاف بر این رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران کوشیده است تا چتر اطلاعاتی و جاسوسی خود را در آژانس افزایش داده و عناصر نفوذی را در قالب کارشناس و یا بازرس به تأسیسات هستهای ایران روانه کند. از سویی رژیم صهیونیستی با استفاده از لابیها و ابزارهای تطمیع کننده چون پول و تهدید کننده چون ترور، کارشناسان و بازرسان آژانس را مجاب و ملزم کرده است تا اطلاعات مربوط به بازرسیها را برای ضربه زدن به تأسیسات هستهای و ترور دانشمندان، در اختیار این رژیم قرار دهند. لذا رژیم یهودی هر اندازه در قبال سلاح اتمی خود و درخواست کشورها برای پیوستن به معاهدات محدودکننده و افزایش همکاری سازنده با آژانس از خود انفعال نشان داده است، در مقابل به همان اندازه در قبال پرونده هستهای ایران به نقش و جایگاه خود افزوده و این سیاست دوگانه را در پیش گرفته است: «سیاست سکوت در قبال خود و فرافکنی و بزرگنمایی در قبال ایران.»
تلاشها برای خارج ساختن رژیم صهیونیستی از ابهام هستهای
رژیم صهیونیستی تنها بازیگر منطقه غرب آسیاست که علاوه بر در اختیار داشتن زرّادخانه عظیم و تسلیحات هستهای، مجهز به سامانه انتقال اینگونه تسلیحات نیز هست. توانایی نشر و استفاده از سامانههای پرتابی سلاحهای هستهای در سرزمینهای اشغالی از طریق سه روش امکانپذیر است که عبارتاند از: سیستم موشکی، هواپیمای جنگی و زیردریاییها.(5) رژیم صهیونیستی با توجه به در اختیار داشتن چنین تسلیحات و امکانات ویرانگری، ضمن عدم اذعان به این موضوع و در پیش گرفتن سیاست ابهام، تاکنون به عضویت پادمانها و مقررات نظارتی بینالمللی از جمله پیمان عدم اشاعه در نیامده است، اما در مقابل کشورهای موجود در غرب آسیا نیز هرکدام بهنوبه خود کوشیدهاند تا رژیم صهیونیستی را الزام نمایند تا از فعالیتهای ابهامآمیز خود دست کشیده و در فرایند فعالیتهای هستهای خود شفافسازی نماید. این اقدام کشورها برای خروج رژیم صهیونیستی از وضعیت ناشفافی هستهای، در قالب «امضای معاهده منع اشاعه و ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای» صورت پذیرفت:
امضای معاهده منع اشاعه و ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای
پیمان منع اشاعه هستهای سه ستون اصلی دارد که عبارتاند از:
یک؛ عدم اشاعه (ساخت، انتقال، خرید و استقرار) سلاحهای هستهای مطابق مواد 2 و 3
دوم؛ خلع سلاح (عدم تولید سلاحهای هستهای جدید، کنترل تسلیحاتی، ایجاد مناطق عاری از سلاحهای هستهای، عدم تولید مواد شکاف پذیر و ...)
سوم؛ همکاری برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای (انتقال فناوری هستهای، ایمنی هستهای و...).
این پیمان در سال 1970 اجرایی و قرار شد 25 سال بعد یعنی در سال 1995 در مورد تمدید آن تصمیمگیری شود. در کنفرانس بازنگری سال 1995 درباره تمدید دائمی پیمان منع اشاعه اختلاف نظر شدیدی به وجود آمد و کشورهای عرب به دلیل نپیوستن رژیم صهیونیستی به این پیمان با امضای آن مخالفت کردند اما با وساطت و رایزنیهای صورت گرفته، دولتهای عربی پذیرفتند در ازای اجرایی شدن قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل، درباره ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای در غرب آسیا مصوب سال 1974، با تمدید دائمی پیمان منع اشاعه موافقت نمایند.(6) از این زمان امضای معاهده منع اشاعه و اجرایی کردن منطقه عاری از سلاحهای هستهای بهعنوان اهرم فشاری در دست دولتهای اسلامی قرار گرفت تا از این طریق و با مطرح کردن این موضوع رژیم صهیونیستی را وادار کنند تا در فعالیتهای هستهای خود شفافسازی نماید. از این زمان موضوع ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای به دستور ثابت کنفرانس سال 2000 میلادی تبدیل شد و کشورهای غرب آسیا همواره ایجاد چنین منطقهای را در کنفرانسهای سالانه آژانس و نیز نشستهای 5 سال یکبار پیمان عدم اشاعه، دنبال کرده و میکنند. در کنفرانس سال 2010 تصمیم گرفته شد تا در سال 2012 کنفرانسی با حضور همه کشورهای غرب آسیا و سازمان ملل درباره نحوی عملیاتی کردن منطقه عاری از سلاحهای هستهای در منطقه غرب آسیا شکل بگیرد اما این کنفرانس با کارشکنی امریکا و رژیم صهیونیستی برگزار نشد. با این حال کشورهای منطقه از پای ننشسته و در کنفرانس عمومی آژانس بینالمللی اتمی 2015 تصمیم گرفتند به رهبری مصر قطعنامهای موسوم به توانمندیهای هستهای رژیم صهیونیستی را تدارک دیده و به تصویب برسانند که این قطعنامه با 61 رأی مخالف، 43 رأی موافق و 33 رأی ممتنع رد شد.
رژیم صهیونیستی همچنین در کنفرانس بازنگری ان پی تی 2015 بهعنوان ناظر حضور داشت تا با بهرهگیری از لابیگری خود از برگزاری چنین نشستی در کنفرانس سالانه آژانس،2016، جلوگیری به عمل آورد.(7) رژیم صهیونیستی امضای معاهده عدم اشاعه و نیز ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای را به مسئله گفتگوهای صلح با دولتهای منطقه منوط کرده است. این رژیم پیششرط منطقه عاری از سلاحهای هستهای را عادیسازی کامل روابط دیپلماتیک با همه کشورهای منطقه و همچنین برقراری روابط تجاری و اقتصادی و انعقاد موافقتنامههای آتشبس واقعی میداند و اذعان میدارد تا زمانی که از جانب این کشورها با خطر موجودیتی مواجه است، تمایلی از خود برای امضای ان پی تی و موافقت با اجرایی کردن منطقه عاری از سلاحهای کشتارجمعی نشان نخواهد داد.(8)
اهداف رژیم صهیونیستی از فعالتر کردن خود در آژانس
رژیم صهیونیستی اخیراً تصمیم گرفته است بهمنظور نزدیکی به آژانس، سهم پرداختی خود را در بودجه این نهاد بینالمللی افزایش دهد. آژانس میزان دقیق و جزئیات این کمک را افشا نکرده است اما درمجموع رژیم صهیونیستی مبلغ 1.5 میلیون دلار به آژانس بینالمللی انرژی اتمی پول پرداخت کرده است(9). این اقدام رژیم صهیونیستی آنهم بعد از برجام و توافق نهایی ایران و 1+5 و نیز آغاز اجرای برجام و شروع راستیآزماییهای آژانس از تعهدات ایران در برنامه جامع اقدام مشترک، میتواند معنا و مفهوم خاصی داشته باشد و رژیم صهیونیستی از این کمکهای بیمحابای خود اهدافی خاص را دنبال میکند که ما در ذیل به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
1- آگاهی از اقدامات آژانس در نحوی تعامل با جمهوری اسلامی ایران
رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران بهعنوان دشمنان قسمخورده و سازشناپذیر هم تلقی میشوند. ایران موجودیت رژیم اشغالگر قدس را نهتنها به رسمیت نمیشناسد بلکه از هر اقدامی برای نابودی و اضمحلال این رژیم، بهره گرفته و چشمپوشی نمیکند. در مقابل رژیم صهیونیستی جمهوری اسلامی را بهعنوان دشمن موجودیتی خود به شمار آورده و میکوشد در راه موفقیتهای داخلی، منطقهای و بینالمللی ایران سنگاندازی کرده و اخلال ایجاد نماید. لذا این رژیم در قبل از رسیدن به برجام مانع اصلی مذاکرات میان ایران و غرب تلقی میشد که توافق با ایران و عدم حمله به تأسیسات هستهای این کشور را به معنای اعطای امتیاز به جمهوری اسلامی قلمداد کرده و تعطیلی غنیسازی، تعطیلی فردو و انتقال مواد هستهای به خارج از ایران را بهعنوان پیششرط هر مذاکرهای مطرح مینمود. این رژیم حتی برای جلوگیری از فعالیتهای صلحآمیز ایران، با اطلاعاتی که سازمانهای جاسوسی در اختیار این رژیم قرار میدادند، به ترور دانشمندان هستهای کشورمان مبادرت میکرد؛ اما رژیم صهیونیستی بعد از برجام با افزایش سهم و نفوذ خود در آژانس بینالمللی انرژی اتمی میکوشد همچون گذشته ضمن نفوذ و آگاهی از روند امور، در به سرانجام رسیدن دیپلماتیک برنامه جامع اقدام مشترک و نیز فرایند راستیآزماییهای آژانس اختلال ایجاد نموده و با آگاهی از این امور و خرید اطلاعات بازرسان و کارشناسان، همچون گذشته به بهانهتراشیهای واهی دست یازیده و ایران را متهم به کارشکنی نماید.
2- متقاعد کردن آژانس برای مسکوت گذاشتن پرونده سلاح هستهای رژیم صهیونیستی در پسابرجام
رژیم صهیونیستی پس از دستیابی ایران و قدرتهای بزرگ به راهحل و توافق در موضوع فعالیتهای هستهای ایران، دچار تشویش و نگرانی شده است و بیم آن دارد که برنامه هستهای رژیم صهیونیستی، که مبتنی بر ناشفافی بوده و بارها نیز از جانب کشورهای مختلف مورد انتقاد و اعتراض قرارگرفته است، مورد توجه آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار گیرد. رژیم صهیونیستی برای فرار از این مسئله به توجیهات و بهانههای مختلفی متوسل میشد که یکی از مهمترین آنها برنامه صلحآمیز هستهای ایران بود که این رژیم به اقتضای منافع خود، از آن به تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی تعبیر میکرد. اما با رسیدن به توافق، رژیم صهیونیستی دیگر توجیهی جهت امتناع از درخواست افکار عمومی برای آشکارسازی فعالیتهای پنهان هستهای خود نخواهد داشت. فلذا رژیم صهیونیستی ترس از آن دارد که بسته شدن پرونده هستهای ایران به باز شدن پرونده سلاحهای اتمی این رژیم منجر شود و بر فشارهای گذشته بیفزاید.(10)
این ترس موجب گشته است تا رژیم صهیونیستی با بذل پول، آژانس را متقاعد کند تا حتیالمقدور پروندهی هستهای این رژیم را باوجود مطالبه کشورها مسکوت گذاشته و در صورت بحرانی شدن و تصویب سیاستهای شفافسازی، اعمال جانبدارانه در پیش بگیرد.
3- ساخت نیروگاه جدید در صحرای نقب در سرزمینهای اشغالی
با توجه به اینکه بیش از پنجاه سال از هنگام ساخت نیروگاه هستهای دیمونا میگذرد و این نیروگاه به دلیل استفاده بیش از حد و نیز به دلیل فقدان سیستمهای حفاظتی مطمئن و نشت تشعشعات هستهای به بیرون، از امنیت کافی برخوردار نیست، رژیم صهیونیستی- بنا بر نوشته روزنامه یدیعوت آحارانوت در شماره روز 27 فوریه 2002 به نقل از ایوی ایتام، وزیر امور زیر بنایی این رژیم- میافزاید که قصد دارد نیروگاهی را در صحرای نقب بهمنظور تولید برق احداث نماید که این نیروگاه در سال 2020 به پایان میرسد، اما این پروژه اکنون با کندی مواجه شده است و دلیل آن نیز ممنوعیت فروش تکنولوژی ساخت این نیروگاه به رژیم صهیونیستی است و آژانس کشورهای دارنده را منع کرده است که تا زمان نپیوستن رژیم صهیونیستی به معاهده عدم اشاعه، این فنّاوری را در اختیار این رژیم قرار ندهند. از طرفی کشورهای عربی و در رأس آنها مصر اذعان میدارند که ساخت نیروگاه برای تولید برق بهانهای بیش نیست و این رژیم میکوشد با این توجیه نیروگاه فوق را ساخته و در ادامه این نیروگاه را جایگزین نیروگاه هستهای دیمونا نماید.(11)
معالوصف رژیم صهیونیستی میکوشد با افزایش نفشآفرینی و پرداخت مبلغ اضافی به آژانس، در کنار دستیابی به سایر اهداف، ساخت و تکمیل این نیروگاه را تسریع نموده و موانع پیش رو را از سر راه بردارد.
منابع:
1. پایگاه تحلیلی، تبیینی و خبری الوقت، (2 شهریور 94)، تسلیحات هسته ای اسرائیل: انگیزه های دستیابی و پیامدهای آن.
2. آونر کوهن، اسرائیل و سلاح های هسته ای، ترجمه رضا سعید محمدی، تهران، وزارت امورخارجه،1385، ص 117
3. پیشین، ص 123
4. محمد رضا ملکی، فرزاد محمد زاده ابراهیمی، تحلیلی برسیاست ابهام هسته ای اسرائیل، مجله علوم سیاسی دانشگاه آزاد کرج، شماره دهم، زمستان 1389، ص 32
5. الوقت، پیشین،
6. رحمان قهرمانپور، شکست کنفرانس بازنگری پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای 2015 و چشم انداز آینده آن، همشهری دیپلماتیک، شماره 87، تابستان 1394، ص 84
7. محسن صبری، (12 خرداد 94) بازنگری در «ان پی تی»؛ اهداف و چشم انداز؛ اندیشکده راهبردی تبیین
8. مریم تبارکی، حمید رضا جمالی، چالش ها و موانع انعقاد معاهده منطقه ای خاورمیانه عاری از سلاح های
هسته ای، فصلنامه تحقیقات سیاسی بینالمللی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر رضا، شماره 17، زمستان 1392، ص 73
9. خبرگزاری فارس، (4 مهر 94)، اقدام تامل برانگیز اسرائیل برای افزایش سهم خود در بودجه آژانس اتمی
10. احمد کاظم زاده، فرصت ها و تهدیدات توافق هسته ای، ماهنامه فرهنگ اسلامی، شماره مسلسل 27، مهر ماه 1394، ص 144
11. مرکز اطلاع رسانی فلسطین، (30 تیر 1382) گزارشی از مرکز هسته ای دیمونا.
محمد گُلی
اندیشکده تبیین