در واقع افکار عمومی و کنشگران سیاسی در وادی نظر معتقد بودند که روحانی در قضیه «احترام به پاسپورت ایرانی» یکی از آسانترین شعارهایش را مطرح کرده و احتمالاً در صورت پیروزی مانور ویژهای را بهوسیله آن برگزار خواهد کرد.
وانگهی، در روزهای پس از اعلام پیروزی روحانی نیز سمپاتهای دولت اینطور عنوان میکردند که این دولت «دولتِ نانِ خوب خوردهها» و «دولت حقوقدانها» است.
دولتی که زبان خارجی بلد است، به عقلانیت پراگماتیک معتقد است و از طرفی آدرس کدخدا را هم برای حل مناقشات به خوبی بلد است!
با تمام این اوصاف و اگرچه هیچکس از اول هم متوجه نشد که منظور روحانی از بازگرداندن احترام به پاسپورت چه بوده اما آسانترین وعده انتخاباتی روحانی یعنی «بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی» آبستن وقایع دیگری بود.
*نفر اول: ابوطالبی/وقتی نماینده دولت از ویزای آمریکا محروم میشود
دولت روحانی روزهای نخست اریکهنشینی خود را میگذراند و هنوز به یکسالگی نرسیده بود که تصمیم گرفت «حمید ابوطالبی» از همکاران سابق حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک را بعنوان نماینده ایران در سازمان ملل به نیویورک بفرستد.
تصمیمی که البته چند ماه پس از تماس تلفنی روحانی و اوباما و مدتی پس از توافق هستهای موقت در ژنو گرفته شده بود؛ آنهم درست بعد از عکسهای یادگاری دیپلماتهای دولت با سران و نمایندههای کشورهای 1+5 و اظهارنظر روحانی درباره اوباما که گفته بود وی را فردی «مؤدب»! یافته است.
تصمیم اعلام شد اما آمریکا با ورود ابوطالبی به کشورش مخالفت کرد، به این بهانه که او جزو دانشجویان تسخیر کننده سفارت آمریکا در ایران بوده است.
آمریکا پس از آنکه ابوطالبی در یک گفتوگوی رسانهای، حضورش در سفارت آمریکا را بعنوان اشغالکننده! تکذیب کرده بود هم حتی حاضر به ارائه ویزا به وی نشد.
دولت یازدهم نیز در اینجا و آنجا اعلام میکرد که گزینهی ما تغییر نخواهد کرد و جایگزینی برای ابوطالبی نخواهیم داشت.
هرچه بود، اوبامای مؤدب مصوبه کنگره کشورش را امضا کرد و روادید یا همان ویزای ابوطالبی هیچگاه صادر نشد.
روحانی هم چندی بعد ابوطالبی را به سمت معاونت سیاسی دفتر خود منصوب کرد و نماینده دیگری را به سازمان ملل فرستاد.
جالب آنکه ابوطالبی نیز بعدها طی مقالهای در اشاره به مذاکرات هستهای ایران و کشورهای 1+5 نوشت: «ارزش آغاز تعامل ایران و آمریکا، بیش از موضوع هستهای است»!
*نفر دوم: علی جنتی/وقتی وزیر فرهنگ روحانی از ویزای عربستان محروم میشود
ماجرای برخورد های زشت با نمایندگان ایران و از سوی برخی کشور ها به ماجرای ابوطالبی ختم نشد و بعدها و با اینکه پس از یک رخداد زشت در فرودگاه جده عربستان؛ افکار عمومی انتقادات فراوانی را از عدم تحقق شعار دولت یازدهم درباره بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی بعمل آوردند اما گویا این دولت روحانی بود که هنوز هم میبایست ناملایمات بیشتری را درباره یک شعار محقق نشده، تحمل کند.
بروز فاجعه منا پس از توافق برجام و کشته شدن هزاران زائر خانه خدا در سال 94 نیز اگرچه فوقالعاده دردآور بود و افکار عمومی را به خود معطوف داشت اما نتوانست از جاذبه اتفاقی که برای ویزای علی جنتی، وزیر فرهنگ دولت یازدهم افتاد، بکاهد.
ماجرا از این قرار بود که علی جنتی بعنوان مسئول مستقیم در سازمان حج و زیارت، تصمیم میگیرد برای پیگیری فاجعه منا به کشور عربستان سفر کند.
اما پس از آمریکا؛ اینبار نوبت عربستان است که از ارائه روادید یا همان ویزا! به مقامات دولت روحانی خودداری کند. اتفاقی که البته تصورش در دوران پسابرجام و پس از توافق نهایی ایران با کشورهای 1+5 کمی سخت مینمود اما متأسفانه محقق شد و عربستان هم به جنتی ویزا نداد و سفر وزیر فرهنگ و ارشاد دولت به عربستان کأنلمیکن شد.
*نفر سوم: محمدجواد ظریف/وقتی سعودیها به ظریف اجازه ملاقات نمی دهند
در جریان فاجعه منا محمدجواد ظریف و حسن روحانی در نیویورک حضور داشتند.
آنها که عدم لغو سفرشان پس از فاجعه منا، واکنشهایی را در داخل کشور برانگیخته بود، در تکاپوی حل مسائل پیشآمده (در جریان فاجعه منا) بودند.
در آن روزها عکسی از محمدجواد ظریف منتشر شد که در مقابل امیر کویت به صورتی کاملاً دوستانه بر زمین نشسته و در کنار میز وی مشغول گفتوگوست.
عدهای گفتند این رسم است که مقامات رسمی، برای صحبتهای دوستانه در مواجهات دیپلماتیک در کنار میز هم به این شکل مینشینند!
البته هیچگاه مشخص نشد چرا چنین عکسی از مقامات دیپلماتیک در سایر کشورهای دنیا در دست نیست... اما اتفاق تلختری هم برای افکار عمومی در راه بود.
ظریف از عادلالجبیر، وزیر امور خارجه عربستان سعودی درخواست ملاقات کرده بود اما درخواست وی رد شد! و ظریف برای آنکه امیر کویت به عنوان واسطه عمل کند، به ملاقات وی رفته بود.
خبر آنقدر شوکآور بود که حتی باورش هم سخت مینمود، در واقع همه فکر میکردند بعد از مکالمه تلفنی روحانی با اوباما و پس از رخدادهایی مثل تأکید کنایهآمیز دولت یازدهم بر تغییر سیاست خارجی ایران، توافق موقت ژنو، پیادهروی ظریف با وزیر امور خارجه آمریکا و حتی «برجام»! لااقل شعار «بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی» محقق بشود و کشورهای معارض ایران اقل کم در این زمینه ظاهر را حفظ کنند.
اما گویا طرف مقابل به این حد هم راضی نبود...
*تحریم پسابرجامی آمریکا برای سفر کنندگان به ایران/تیری با دو نشان!
قرار بود در دوران پسابرجام هیچ تحریم جدیدی تحت هیچ عنوانی علیه ایران صادر نشود.در واقع اصلاً از روز اول هم مذاکرات طولانی و آمد و رفتنهای فراوان در دولت روحانی انجام شد با این قصد اعلام شده که تحریمها برداشته شود و سوء تفاهم کشورهایی نظیر آمریکا هم علیه ایران رفع بشود تا دیگر شاهد تحریمهای جدید نباشیم!
دولت روحانی از روز اول عمده تحریمها و قطعنامهها را نیز به گردن ادبیات رئیسجمهور قبل انداخت و بدون اشاره به تقلای بینتیجه دولت دهم برای مذاکره با آمریکا که از قضا «علیاکبر صالحی» نیز در آنها نقش مستقیمی داشته است؛ فیالجمله از این گفت که قبلیها زبان بینالمللی را بلد نبودهاند و تحریمها برای همین شکل گرفته است!
اما گویا ساز ناکوک دولت آمریکا میبایست با صدای بلندتری نواخته شود تا مشخص شود که پای چیزی به نام «سوء تفاهم»! در میان نیست.
حوالی چند هفته قبل بود که کنگره آمریکا طرحی را بر خلاف متن و روح توافق برجام به تصویب رساند که بر اساس آن کسانی که در کشورهای شامل قرارداد لغو روادید با آمریکا زندگی میکنند و البته طی 5 سال گذشته یا بعد از این به کشورهای ایران، عراق، سوریه و سودان سفر کرده باشند؛ دیگر شامل قرارداد لغو روادید نخواهند بود و ویزای آنها باید مجدداً در ایالات متحده آمریکا مورد بررسی قرار گیرد.
وزارت خارجه دولت یازدهم بدون اینکه موضع محکمی در این باره بگیرد اعلام کرد که طرح کنگره را بررسی میکند و سیدعباس عراقچی، مسئول پیگیری برجام نیز در همین زمینه امیدوارانه عنوان میکرد که «این مصوبه هنوز نهایی نشده»!
اما مصوبه نهایی هم شد و اوباما لاک و مهر خود را هم به پای آن نشاند.
و دولت همچنان هیچ رفتاری از خود بروز نمیدهد که نشانگر یک پاسخ محکم باشد.
دولتیها البته عنوان کردهاند که اجرای این مصوبه نقض برجام خواهد بود و در این میان دلخوشی و امید خود را به نامهای که جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا اخیراً به ظریف نوشته؛ ابراز کردهاند!
کری در بخشی از نامه اخیر خود که ظاهراً نوعی توضیح پیرامون تحریم جدید آمریکا محسوب میشود، مینویسد:
«اینجانب همچنین اطمینان دارم که تغییرات جدید برای کسب روادید که در کنگره تصویب شده است و دولت اختیار توقف اجرای آن را دارد، به هیچ وجه مانع ما نمیشود که تعهدات خود بر طبق برجام را اجرا کنیم، و ما [این تغییرات را] به گونهای اجرا میکنیم که هیچ مانعی برای منافع اقتصادی مشروع ایران ایجاد نکند. بدین منظور ما بالقوه ابزارهای متعددی را در اختیار داریم، شامل [صدور] ویزاهای تجاری ده ساله چند بار ورود، برنامههایی برای تسریع در [صدور] ویزاهای تجاری و اختیار توقف اجرای قانون که طبق این مصوبه جدید به ما داده شده است. خوشحال میشوم که در این خصوص باز هم صحبت کنم و توضیحات بیشتر ارائه کنم».
عراقچی درباره این نامه گفته است: «-نامه آقای کری- یک تعهد حقوقی به شمار میآید و در این نامه ایشان اطمینان داده که دولت آمریکا قانون مربوط به لغو روادید را به گونهای اجرا خواهد کرد که هیچ تاثیری بر اجرای موفق برجام نگذارد»
عراقچی البته پاسخ نداده بود که اگر قرار است مصوبه قانونی کنگره آمریکا تأثیری نداشته باشد پس اساساً چرا به امضای اوباما رسیده است؟!
محمدجواد ظریف نیز به تازگی در یک مصاحبه مطبوعاتی درباره تحریم جدید آمریکا و نامه سیاسی کری در پیوست آن گفته است:
ما با دولت آمریکا به عنوان نماینده کل آمریکا بحث میکنیم و کاری به کنگره نداریم. دولت آمریکا وظایف مشخصی را در عرصه بینالمللی به عهده دارد و خودش باید مشکلات داخلی خود را به روشهایی که میداند حل کند. تصمیمات داخلی این کشور نمیتواند تعهدی را از روی دوش آنها در عرصه بینالملل بردارد.
او افزوده است: اینکه وزیر خارجه رسما اعلام کرده اجازه نمیدهد قانون جدید مانع برجام باشد و از امکانات مندرج در خود قانون منجمله تصمیم بر عدم اجرای آن گفته، را باید منتظر بود و دید و نحوه اجرای قانون تعیین کننده این است که نقضی صورت گرفته یا نه. اگر قانون عینا دنبال شود نقض صریح است ولی اینکه مانع اجرای برجام نشود را باید دید که در عمل چه خواهند کرد.
سکوت و توجیهات دیپلماتهای دولت یازدهم در قبال تحریم جدید و البته پسابرجامی آمریکا برای افکار عمومی چندان جدید نیست.
چه اینکه مردم پس از توافق موقت ژنو هم شاهد 100 تحریم جدید بودند و پس از تفاهم هستهای لوزان هم از تحریمهای جدیدتر خبر شنیدند و در تمام این قضایا نیز از جانب دولت یازدهم صرفاً عبارتهایی مثل «تحریمهای جدید خلاف روح توافقات است» و «تحریمهای جدید بدعهدی و بدقولی است»! به گوش رسید.
این در حالی است که کنگره آمریکا ضمن اعتراض به نامه کری به ظریف، چند طرح تحریمی جدید را نیز علیه سپاه پاسداران و اقتصاد ایران در دستور کار خود قرار داده و همچنین جمعی از نمایندگان کنگره اخیراً خواستار برداشت از پولهای بلوکه شده ایران شدهاند.
وانگهی مشخص نیست که پس از اعمال تحریمهای جدید آیا باز هم کری از «نامهدرمانی» استفاده خواهد کرد یا خیر؟!
و البته در وَرای تمام این رخدادها نیز آیا باز هم دیوار حاشا برای طرفداران توافق به هر قیمتی بلند خواهد بود؟!
تحریم جدید آمریکا البته یک هدف دیگر را هم زد و آن شلیک تیر خلاص به جسم بیجان شعار «باز گرداندن احترام به پاسپورت» روحانی بود.
ایرانیها به پاسپورت خود و تحریمهایی که سی و چند سال بود در حد اعلی و به دلیل دشمنی آمریکا اعمال میشدند؛ عادت داشتند اما دولت اعتدال طوری در ماجرای پاسپورت شعار داد و عمل کرد که اکنون باید جدیترین انتقادات نسبت به «ارتباط احترام و پاسپورت» را پاسخ بدهد. (همان اشتباهی که دولت درباره بحث سیاسی کردن آلودگی هوا نیز مرتکب شد)
پاسخی که البته تاکنون و حتی در پسابرجام نیز رنگی غیر از «سکوت» ندارد و عدهای معتقدند که دولت هرگز در قبال آن عذر تقصیر نخواهد خواست.
تحریم جدید پسابرجامی آمریکا علیه ایران و طرحهای جدیدی که برای تحریم سپاه و برداشت از داراییهای ایران ارائه شدهاند در صورت ادامه سکوت دولت یازدهم باز هم ادامه خواهند داشت و همانطور که چیزی از شعار بازگرداندن احترام به پاسپورت ایرانی نماند، شاید از برجام هم چیزی باقی نماند...