به گزارش مشرق، این روزها از کنار هر
مغازه سوپر مارکت که گذر کنید با پوسترهایی از بازیگرانی همچون ترانه
علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و علی نصیریان مواجه میشوید که با خطی
خوش بر روی آن نام سریال «شهرزاد» نوشته شده است و در آستانه قسمت سیزدهم
این مجموعه می توان گفت دیگر دوشنبه ها قراری شده برای مخاطبان شبکه نمایش
خانگی تا نسخه جدیدی از آن را دریافت کنند و این جریان نشان دهنده موضوعی
قابل توجه است؛ شهرزاد با سبک زندگی خانواده ها عجین شده است .
شهرزاد به عنوان آخرین ساخته حسن فتحی، سریالی خوش آبورنگ، پرستاره و پرهزینهای است که از قضا یکی از نکات جالب توجه این سریال هم، همین کستینگ قوی و پرستاره بودن آن است.
مخاطب در «شهرزاد»، سوپراستارهای چند نسل سینما و تلویزیون ایران را میبیند، ستارههایی که هرکدام از آنها میتوانند متضمن دیده شدن یک اثر باشند و در کنار هم قرار گرفتن شان اثرگذاری کار را بیش از پیش خواهد کرد.
به نظر میرسد سازندگان شهرزاد فارغ از نکات ساختاری و جذابیت های بصری چند هدف عمده را دنبال می کنند که به جرات می توان گفت تا حد زیادی به کمال این اهداف نزدیک شده اند؛ نکاتی که در این گزارش سعی شده به صورت کوتاه و درخور حوصله مخاطب به آن پرداخته شود:
رقابت شدید با هرزه نگاری ها در سریال های ماهواره ای
رقیب تازه شبکههای ماهوارهای از سوپر مارکتها میآید ؛ این تیتری بود که سازندگان شهرزاد بعد از آماده کردن قسمت های ابتدایی این سریال توانستند در ذهن مخاطب جا بیاندازند؛ رقابت شهرزاد با سریال های بی محتوای ماهواره ای امری کلیشه ای و شعاری نیست و با عمیق تر شدن در رفتار سازندگان و سرمایه گذار این سریال اصیل ایرانی مخاطب متوجه می شود که سازندگان سعی دارند با زنده کردن فرهنگ اصیل ایرانی، ایجاد دیالوگ های ستون بندی شده و محکم، بهره گیری از بزرگان سینما در هر نسل و توجه به جلوه های بصیری و... ؛ به دنبال جلو بردن مجموعه ای در شبکه نمایش خانگی هستند که از هر حیث برتری صد در صدی به سریال های بی محتوا و مستهجن شبکه های فارسی زبان ماهواره ای را داشته باشد .
به بیان دقیق تر آلترناتیو شهرزاد در شرایطی پا به عرصه گذاشته است که رسانه ملی حتی با افزایش تعداد کانال هایش و البته تغییرات جزئی سالانه در ارائه برنامه های متنوع سعی دارد مخاطبان چند ده میلیونی اش را راضی نگه دارد ؛ امری که به نظر می رسد طی چهار پنج سال اخیر در مصاف با رقیب نه چندان قدرتمندی به نام جم تی وی در محقق کردن آن موفق نبوده است اما امروز با به نیمه رسیدن پخش شهرزاد در شبکه نمایش خانگی حتی با وجود اینکه مخاطب باید برای دیدن این سریال هزینه ای را متحمل شود به نظر می رسد عطش مخاطبان در داخل کشور برای فهمیدن ماجرای شهرزاد در قسمت بعدی بالاتر از دیدن قسمت چند صدم سریال های ترکیه ای شبکه های فارسی زبان ماهواره شده است .
نشانه های تازه از موفقیت شهرزاد و جذب و حفظ مخاطبانش نشان می دهد در غیاب تلویزیون که برنامه سازهای موفق خود را از دست داده شبکه نمایش خانگی تا چه اندازه می تواند در رقابت با ماهواره موثر عمل کند و آلترناتیوی قابل تکیه در این مبارزه رسانه ای با مخاطبانی چند ده میلیونی باشد.
جنگ تمام عیار با مفاهیمی که سریال های ماهواره قصد القای آن به مخاطب را دارد
به نظر می رسد هدف بعدی که سازندگان شهرزاد به دنبال آن هستند جنگ همه جانبه و هماهنگ با مفاهیمی که سال هاست شبکه های فارسی زبان ماهواره ای قصد القاء آن به مخاطب را دارند .
به بیان صریح تر ؛ شاید تا چند سال پیش، بیشتر ماهوارهها روی جوانان و یا ناراضیان سیاسی تمرکز داشتند اما در سالهای اخیر با تأسیس شبکههایی مثل بیبیسی، من و تو، صدای آمریکا و فارسیوان با هزینههای بسیار زیاد، نسل جدیدی از شبکههای ماهوارهای را تأسیس کردند که با نوع قدیمی آن متفاوت است در شبکههای قدیمی بسیار سطحی و شعاری کار میکردند اما شبکههای جدید اولاً خط و مشی هماهنگی با هم دارند و ثانیاً استراتژی کاملاً مشخصی دارند و آن این است که مخاطب رسانههای داخلی و رسانه ملی را کم میکنند و از طرفی دیگر مخاطب آنها فقط مخالفین سیاسی و جوانان نیست بلکه مخاطب آنها بیشتر زنان، خانوادهها و اقشار عادی جامعه هستند و سعی میکنند با روشهای غیر مستقیم در لابهلای برنامههای سرگرمی، سیاسی، فیلم و سریال بر ذهن مخاطب و رفتار او تأثیر بگذارند در این میان این سریال های دوبله فارسی است که به نظر کارشناسان امر؛ بالاترین میزان تاثیر و همزاد پندار رابرای مخاطب ایجاد کرده است .
و مسائلی از این دست باعث شد که دغدغه مندان فرهنگی پیدایش یک جنگ تمام عیار علیه سبک زندگی مخاطبان را بفهمند و به دنبال مقابله با آن بپردازند؛ رسانه ملی با ایجاد شبکه های جدید یا ساختن سریال های متنوع و طولانی مدت نظیر کیمیا ، معمای شاه و ...از یک سو و یک قطب جریان فرهنگی کشور با ساخت آثاری نظیر شهرزاد از سویی دیگر در یک جریان هماهنگ سعی کردند علاوه بر روشنگری تاریخی و فرهنگی برای مخاطب با ایجاد ویژگی های بصری جذاب خوراک اصلی فکری را به مخاطب خود القا کنند و راه و فرهنگ اصولی را به مخاطبی یا آوری کنند که بدون شک درصد قابل توجهی از هویت خود را در تقابل با فرهنگ سازی سریالی در ماهواره از دست رفته می بیند.
و جالب تر از همه این نکته است که با وجود اینکه در چند سال اخیر بسیاری از رسانه های داخلی مانند تلویزیون و روزنامه سعی کرده اند مردم را نسبت به نادرست بودن و زیان آور بودن تماشای مجموعه های ماهواره ای هوشیار کنند به نظر میرسد هچکدام به اندازه خط مشترک سریالی بین شبکه نمایش خانگی و رسانه ملی برای نشاندن مخاطب پای برنامه های تولید داخل موثر نبوده است.
جذاب سازی برای مخاطب
به نظر می رسد سازندگان شهرزاد برای نشاندن مخاطب پای دیدن قصه های این مجموعه از ویژگی های بصری هم کم بهره نبرده اند و عامل جلو برنده و برگ برنده وبه نوعی با این حرکت دست برتر را هم در این زمینه پیدا کرده اند ؛ سریال «شهرزاد» در بیش از 15 لوکیشن اصلی و چندین لوکیشن فرعی و کمپلان فیلمبرداری شده است. مهمترین محل فیلمبرداری سریال، شهرک سینمایی غزالی است. شهرکی که پس از سالها بالاخره ترمیم و بازسازی بخشهای خراب آن انجام شد و «شهرزاد» سبب شد این شهرک 36 ساله بعد از مدتها دلی از عزا دربیاورد و نونوار شود بخشهای زیادی از این شهرک ارزشمند مثل ساختمان شهرداری، خیابان لالهزار، خیابان اکباتان، گراندهتل و... در عملیات بازسازی سریال «شهرزاد» ترمیم شدند و به قول گزارشگران ورزشی به روزهای اوجشان برگشتند! از دیگر لوکیشنهای مهم این سریال خانه استاد معین است، جایی که خانواده جمشید (از دستیاران نزدیک بزرگ آقا و پدر شهرزاد) در آن زندگی میکنند و سکانسهای مربوط به این خانواده در آنجا فیلمبرداری میشود. کافه نادری هم از لوکیشنهای اصلی این سریال است، کافهای در خیابان جمهوری که جزو قدیمیترین پاتوقهای تهران محسوب میشود و با گذشت این سالها هنوز بافت قدیمی آن حفظ شده و با نشان داده شدنش در این سریال، باز هم خیلی از کافهبازان قدیم تهرانی بدون شک به آن سر خواهند زد. آخرین لوکیشن فصل اول سریال هم در یکی از انبارهای بزرگ غله و گندم سمت خیابان رجایی بود، جایی که قرار بود سکانسهای تیراندازی و اکشن کار را ضبط کنند و با دودهای مصنوعی که تولید کرده بودند، علاوه بر جلوی دوربین، پشتصحنه و کل فضای محوطه را نیز دودآلود کرده بودند.
بیان همه این نکات در گزارش فوق برای ایجاد فهم برای درک این موضوع است که سازندگان شهرزاد بیش از آنکه به دنبال نفع شخصی یا سود سرمایه ای برای خود باشند یک حرکت و خط هماهنگ را با رسانه ملی به عنوان جریان مکمل آغاز کرده اند و با بازنشانی هویت شبکه نمایش خانگی تعریف درستی از این شبکه را ارائه داده اند .
پس می شود به جای تخریب های گاه و بی گاه، طوری سرمایه گذار و سازندگان این چنین کار هایی را نقد و تشویق کرد که نه تنها دلسرد شدن در این حوزه را فراموش کنند بلکه هر چه بیشتر به مقدس بودن راهی که برای ائتلای فرهنگ این کشور می پیمایند امیدوار تر شوند.
شهرزاد به عنوان آخرین ساخته حسن فتحی، سریالی خوش آبورنگ، پرستاره و پرهزینهای است که از قضا یکی از نکات جالب توجه این سریال هم، همین کستینگ قوی و پرستاره بودن آن است.
مخاطب در «شهرزاد»، سوپراستارهای چند نسل سینما و تلویزیون ایران را میبیند، ستارههایی که هرکدام از آنها میتوانند متضمن دیده شدن یک اثر باشند و در کنار هم قرار گرفتن شان اثرگذاری کار را بیش از پیش خواهد کرد.
به نظر میرسد سازندگان شهرزاد فارغ از نکات ساختاری و جذابیت های بصری چند هدف عمده را دنبال می کنند که به جرات می توان گفت تا حد زیادی به کمال این اهداف نزدیک شده اند؛ نکاتی که در این گزارش سعی شده به صورت کوتاه و درخور حوصله مخاطب به آن پرداخته شود:
رقابت شدید با هرزه نگاری ها در سریال های ماهواره ای
رقیب تازه شبکههای ماهوارهای از سوپر مارکتها میآید ؛ این تیتری بود که سازندگان شهرزاد بعد از آماده کردن قسمت های ابتدایی این سریال توانستند در ذهن مخاطب جا بیاندازند؛ رقابت شهرزاد با سریال های بی محتوای ماهواره ای امری کلیشه ای و شعاری نیست و با عمیق تر شدن در رفتار سازندگان و سرمایه گذار این سریال اصیل ایرانی مخاطب متوجه می شود که سازندگان سعی دارند با زنده کردن فرهنگ اصیل ایرانی، ایجاد دیالوگ های ستون بندی شده و محکم، بهره گیری از بزرگان سینما در هر نسل و توجه به جلوه های بصیری و... ؛ به دنبال جلو بردن مجموعه ای در شبکه نمایش خانگی هستند که از هر حیث برتری صد در صدی به سریال های بی محتوا و مستهجن شبکه های فارسی زبان ماهواره ای را داشته باشد .
به بیان دقیق تر آلترناتیو شهرزاد در شرایطی پا به عرصه گذاشته است که رسانه ملی حتی با افزایش تعداد کانال هایش و البته تغییرات جزئی سالانه در ارائه برنامه های متنوع سعی دارد مخاطبان چند ده میلیونی اش را راضی نگه دارد ؛ امری که به نظر می رسد طی چهار پنج سال اخیر در مصاف با رقیب نه چندان قدرتمندی به نام جم تی وی در محقق کردن آن موفق نبوده است اما امروز با به نیمه رسیدن پخش شهرزاد در شبکه نمایش خانگی حتی با وجود اینکه مخاطب باید برای دیدن این سریال هزینه ای را متحمل شود به نظر می رسد عطش مخاطبان در داخل کشور برای فهمیدن ماجرای شهرزاد در قسمت بعدی بالاتر از دیدن قسمت چند صدم سریال های ترکیه ای شبکه های فارسی زبان ماهواره شده است .
نشانه های تازه از موفقیت شهرزاد و جذب و حفظ مخاطبانش نشان می دهد در غیاب تلویزیون که برنامه سازهای موفق خود را از دست داده شبکه نمایش خانگی تا چه اندازه می تواند در رقابت با ماهواره موثر عمل کند و آلترناتیوی قابل تکیه در این مبارزه رسانه ای با مخاطبانی چند ده میلیونی باشد.
جنگ تمام عیار با مفاهیمی که سریال های ماهواره قصد القای آن به مخاطب را دارد
به نظر می رسد هدف بعدی که سازندگان شهرزاد به دنبال آن هستند جنگ همه جانبه و هماهنگ با مفاهیمی که سال هاست شبکه های فارسی زبان ماهواره ای قصد القاء آن به مخاطب را دارند .
به بیان صریح تر ؛ شاید تا چند سال پیش، بیشتر ماهوارهها روی جوانان و یا ناراضیان سیاسی تمرکز داشتند اما در سالهای اخیر با تأسیس شبکههایی مثل بیبیسی، من و تو، صدای آمریکا و فارسیوان با هزینههای بسیار زیاد، نسل جدیدی از شبکههای ماهوارهای را تأسیس کردند که با نوع قدیمی آن متفاوت است در شبکههای قدیمی بسیار سطحی و شعاری کار میکردند اما شبکههای جدید اولاً خط و مشی هماهنگی با هم دارند و ثانیاً استراتژی کاملاً مشخصی دارند و آن این است که مخاطب رسانههای داخلی و رسانه ملی را کم میکنند و از طرفی دیگر مخاطب آنها فقط مخالفین سیاسی و جوانان نیست بلکه مخاطب آنها بیشتر زنان، خانوادهها و اقشار عادی جامعه هستند و سعی میکنند با روشهای غیر مستقیم در لابهلای برنامههای سرگرمی، سیاسی، فیلم و سریال بر ذهن مخاطب و رفتار او تأثیر بگذارند در این میان این سریال های دوبله فارسی است که به نظر کارشناسان امر؛ بالاترین میزان تاثیر و همزاد پندار رابرای مخاطب ایجاد کرده است .
و مسائلی از این دست باعث شد که دغدغه مندان فرهنگی پیدایش یک جنگ تمام عیار علیه سبک زندگی مخاطبان را بفهمند و به دنبال مقابله با آن بپردازند؛ رسانه ملی با ایجاد شبکه های جدید یا ساختن سریال های متنوع و طولانی مدت نظیر کیمیا ، معمای شاه و ...از یک سو و یک قطب جریان فرهنگی کشور با ساخت آثاری نظیر شهرزاد از سویی دیگر در یک جریان هماهنگ سعی کردند علاوه بر روشنگری تاریخی و فرهنگی برای مخاطب با ایجاد ویژگی های بصری جذاب خوراک اصلی فکری را به مخاطب خود القا کنند و راه و فرهنگ اصولی را به مخاطبی یا آوری کنند که بدون شک درصد قابل توجهی از هویت خود را در تقابل با فرهنگ سازی سریالی در ماهواره از دست رفته می بیند.
و جالب تر از همه این نکته است که با وجود اینکه در چند سال اخیر بسیاری از رسانه های داخلی مانند تلویزیون و روزنامه سعی کرده اند مردم را نسبت به نادرست بودن و زیان آور بودن تماشای مجموعه های ماهواره ای هوشیار کنند به نظر میرسد هچکدام به اندازه خط مشترک سریالی بین شبکه نمایش خانگی و رسانه ملی برای نشاندن مخاطب پای برنامه های تولید داخل موثر نبوده است.
جذاب سازی برای مخاطب
به نظر می رسد سازندگان شهرزاد برای نشاندن مخاطب پای دیدن قصه های این مجموعه از ویژگی های بصری هم کم بهره نبرده اند و عامل جلو برنده و برگ برنده وبه نوعی با این حرکت دست برتر را هم در این زمینه پیدا کرده اند ؛ سریال «شهرزاد» در بیش از 15 لوکیشن اصلی و چندین لوکیشن فرعی و کمپلان فیلمبرداری شده است. مهمترین محل فیلمبرداری سریال، شهرک سینمایی غزالی است. شهرکی که پس از سالها بالاخره ترمیم و بازسازی بخشهای خراب آن انجام شد و «شهرزاد» سبب شد این شهرک 36 ساله بعد از مدتها دلی از عزا دربیاورد و نونوار شود بخشهای زیادی از این شهرک ارزشمند مثل ساختمان شهرداری، خیابان لالهزار، خیابان اکباتان، گراندهتل و... در عملیات بازسازی سریال «شهرزاد» ترمیم شدند و به قول گزارشگران ورزشی به روزهای اوجشان برگشتند! از دیگر لوکیشنهای مهم این سریال خانه استاد معین است، جایی که خانواده جمشید (از دستیاران نزدیک بزرگ آقا و پدر شهرزاد) در آن زندگی میکنند و سکانسهای مربوط به این خانواده در آنجا فیلمبرداری میشود. کافه نادری هم از لوکیشنهای اصلی این سریال است، کافهای در خیابان جمهوری که جزو قدیمیترین پاتوقهای تهران محسوب میشود و با گذشت این سالها هنوز بافت قدیمی آن حفظ شده و با نشان داده شدنش در این سریال، باز هم خیلی از کافهبازان قدیم تهرانی بدون شک به آن سر خواهند زد. آخرین لوکیشن فصل اول سریال هم در یکی از انبارهای بزرگ غله و گندم سمت خیابان رجایی بود، جایی که قرار بود سکانسهای تیراندازی و اکشن کار را ضبط کنند و با دودهای مصنوعی که تولید کرده بودند، علاوه بر جلوی دوربین، پشتصحنه و کل فضای محوطه را نیز دودآلود کرده بودند.
بیان همه این نکات در گزارش فوق برای ایجاد فهم برای درک این موضوع است که سازندگان شهرزاد بیش از آنکه به دنبال نفع شخصی یا سود سرمایه ای برای خود باشند یک حرکت و خط هماهنگ را با رسانه ملی به عنوان جریان مکمل آغاز کرده اند و با بازنشانی هویت شبکه نمایش خانگی تعریف درستی از این شبکه را ارائه داده اند .
پس می شود به جای تخریب های گاه و بی گاه، طوری سرمایه گذار و سازندگان این چنین کار هایی را نقد و تشویق کرد که نه تنها دلسرد شدن در این حوزه را فراموش کنند بلکه هر چه بیشتر به مقدس بودن راهی که برای ائتلای فرهنگ این کشور می پیمایند امیدوار تر شوند.