گروه بینالملل مشرق- خلاصه گزارش: هیچ انتخاباتی در کشورهای مختلف، به اندازه انتخابات ریاستجمهوری حساسیت
ندارد، چراکه در این انتخابات، همه مردم به صورت سراسری شرکت دارند و قرار است
هر نفر تنها یک رأی داشته باشد؛ یعنی یک نظر برای انتخاب رئیسجمهور کشورش. اگرچه که این واقعیت برای مخاطبان ایرانی یک حقیقت بدیهی است، اما باید دانست که نظام انتخابات ریاستجمهوری در
آمریکا تقریباً هیچ شباهتی به این نوع انتخابات دموکراتیک ندارد. در آمریکا و بر اساس متن صریح قانون اساسی، به جز 538 نفر، هیچ فرد دیگری مستقیماً در انتخاب رئیسجمهور خود نقشی ندارد. تا جایی که در انتخاباتهای اخیر آمریکا، رأی دادن یا ندادن بیش از 70 درصد از مردم در انتخابات ریاستجمهوری، هیچ تأثیری در نتیجه این انتخابات نداشته است. با خواندن این گزارش متوجه خواهید شد که چگونه «پدران بنیانگذار» آمریکا هیچ اهمیتی به «دموکراسی» مطلق و قاعده «هر نفر، یک رأی» نمیدادند، بلکه تمام تلاش خود را کردند تا مانع «استبداد اکثریت» در کشورشان شوند.
«ترامپ - آمریکا را دوباره عالی کنید!»
گروه بینالملل مشرق قصد دارد تا طی سه گزارش مجزا، ابتدا به توضیحاتی کلی درباره انتخابات «پیچیده» ریاستجمهوری به طور خاص در آمریکا و سپس به روشهای مختلفی بپردازد که نامزدهای این انتخابات برای تبلیغ و کسب رأی از آنها استفاده میکنند.
شاید شما هم مانند میلیونها مخاطب دیگر در ایران، از این واقعیت اطلاعی نداشته باشید که در آمریکا، رئیسجمهور با رأی مستقیم مردم انتخاب نمیشود. حتی ممکن است یک نامزد ریاستجمهوری در آمریکا اکثریت آرای مردمی را به دست بیاورد، اما به عنوان رئیسجمهور انتخاب نشود، چنانچه این اتفاق در تاریخ آمریکا چهار بار افتاده است.
اما این واضحترین مشخصه یک نظام دموکراتیک چگونه در آمریکا زیر پا گذاشته میشود و در عین حال، هیچکس، بزرگترین مدعی دموکراسی را به داشتن انتخاباتی غیردموکراتیک متهم نمیکند؟ برای درک بهتر نظام انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا[1]، ابتدا باید مفهومی به نام «مجمع انتخابکنندگان[2]» را درک کرد[3]، چراکه آنچه در نهایت، رئیسجمهور آمریکا را انتخاب میکند، رأی مردم نیست، بلکه رأی این مجمع است[4] که البته اعضای آن به شکلی پیچیده که در ادامه توضیح خواهیم داد با رأی مردم انتخاب میشوند.
عجیب نیست که بسیاری از مردم در کشورهای دیگر خبر از غیردموکراتیک بودن انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا نداشته باشند، چون خیلی از مردم آمریکا هم خودشان از این مسئله اطلاعی ندارند. در بسیاری از حوزههای رأیگیری، مردم هنگام رأی دادن، صرفاً اسامی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری را میبینند و خبری از اسامی اعضای مجمع انتخابکنندگان[5] آن ایالت نیست. بنابراین رأیدهندگان که در حقیقت دارند به اعضای مجمع انتخابکنندگان رأی میدهند، به اشتباه تصور میکنند واقعاً دارند به نامزدهای مدنظر خود در انتخابات ریاستجمهوری رأی میدهند[6].
بسیاری از آمریکاییها نمیدانند رأیشان در انتخابات ریاستجمهوری
ممکن است عملاً هیچ تأثیری در انتخاب رئیسجمهور نداشته باشد
مجمع انتخابکنندگان چیست و چگونه کار میکند؟
«مجمع انتخابکنندگان» عبارتی غیررسمی است که در دهه اول قرن 19 اختراع شد و برای اشاره به گروهی از «شهروندان» آمریکایی استفاده میشود که رأی آنها رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور را انتخاب میکند. این مجمع متشکل از افرادی است که (در اکثریت ایالتهای آمریکا) توسط مردم انتخاب میشوند و نباید از اعضای کنگره یا نهادهای فدرال باشند.
طبق قانون، مردم آمریکا هر چهار سال یک بار در «اولین سهشنبه بعد از اولین دوشنبه در ماه نوامبر» (یا به عبارتی، دومین روز از اولین هفته ماه نوامبر) پای صندوقهای رأی میروند و به «نامزد مدنظر خود» برای ریاستجمهوری کشورشان رأی میدهند. با این حال، هیچ تضمینی وجود ندارد که اکثریت مردم آمریکا حرف اول را در انتخاب رئیسجمهور بزنند. رأیی که مردم آمریکا میدهند، ارتباط مستقیمی با انتخاب رئیسجمهور ندارد، بلکه برای تعیین تکلیف مجمع انتخابکنندگان است[7]. در برخی ایالتهای آمریکا، مجمع انتخابکنندگان[8] را نیز مردم انتخاب نمیکنند، بلکه نهادهای ایالتی مانند مجلس ایالتی، اعضای آن را «منصوب» میکنند.
همانطور که میدانید، هر ایالت آمریکا، دو نماینده در مجلس سنا و بسته به جمعیت ایالت، تعدادی نماینده در مجلس نمایندگان آمریکا دارد. مجموع نمایندگان هر ایالت در این دو مجلس، یعنی تعداد نمایندگان آن ایالت در «کنگره»، برابر با تعداد نمایندگان ایالت در مجمع انتخابکنندگان نیز هست[9]. اعضای مجمع انتخابکنندگان معمولاً خود را وابسته به یک حزب میدانند و اگر با رأی مردم انتخاب شوند، به نامزد همان حزب رأی میدهند. البته این مسئله استثناهایی هم دارد؛ مباحثی مانند اختیار یا عدم اختیار اعضای مجمع در رأی به یک نامزد بر خلاف تعهدی که دادهاند (انتخابکنندههای «خائن[10]»)، قوانین متفاوت ایالتی یا حزبی درباره جریمه انتخابکنندههای خائن در هر ایالت، و موضوعاتی از این دست که از حوصله این بحث خارج است.
«آفریقایی-آمریکاییهای حامی هــیلاری کلینتون»
جمعیت اعضای مجمع انتخابکنندگان در کل ایالتهای آمریکا در حال حاضر 538 نفر است. نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری برای پیروزی در انتخابات باید دستکم 270 رأی از 538 رأی مجمع انتخابکنندگان را کسب کنند[11]. مسئله مهم اینکه همانطور که اشاره شد، اعضای مجمع انتخابکنندگان تقریباً هیچوقت به صورت شخصی به یکی از نامزدهای انتخابات رأی نمیدهند[12]، بلکه صرفاً به صورت نمادین به نمایندگی از مردم، به نامزدی رأی میدهند که همحزبی آنهاست. از طرف دیگر، به جز در ایالتهای «مِین» و «نبراسکا»، در سایر ایالتهای آمریکا هر نامزدی که در آن ایالت بیشترین رأی مردمی را بیاورد، صاحب رأی همه اعضای مجمع انتخابکنندگان از آن ایالت میشود.
ریاستجمهوری را ندارند؟ - دانلود
اشکال انتخابات به روش مجمع انتخابکنندگان چیست؟
در ظاهر امر، تمام اصول دموکراتیک در این نوع انتخابات رعایت شده است: هر ایالت بر اساس جمعیتی که دارد، یک تعداد نماینده تحت عنوان مجمع انتخابکنندگان دارد، و آرای مردم به نامزد یک حزب، رأی مجمع انتخابکنندگان را هم تعیین میکند. بنابراین هر نامزدی که در هر ایالت، بیشترین رأی را بیاورد، صاحب آرای آن ایالت میشود. در عین حال، نکات کوچک، اما تعیینکنندهای در این میان هست که با استناد به قانون اساسی آمریکا، قاعده «هر نفر یک رأی» را به کلی نادیده میگیرد.
بزرگترین مشکل در نحوه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا این است که ممکن است آرای اکثریت مردم (نمایانگر «محبوبیت» یک نامزد)، رئیسجمهور را انتخاب نکند. این اتفاق در تاریخ آمریکا چهار بار رخ داده است[13]. در حقیقت، آخرین رئیسجمهوری که در آمریکا با آرای اکثریت مردم انتخاب شد، جورج بوش پدر در سال 1988 بود.
قانون اساسی آمریکا انتخاب رئیسجمهور توسط
مجمع انتخابکنندگان را دیکته میکند
به عنوان مثال، بیل کلینتون در سالهای 1992[14] و 1996[15] نتوانست حتی نیمی از آرای مردمی را از آن خود کند، چون در آن انتخابات، سه نامزد اصلی وجود داشت. جالب اینکه «اچ راس پروت» نامزد سوم، اگرچه توانست 19.7 میلیون رأی مردمی در سال 1992 و 8 میلیون رأی مردمی در سال 1996 را به خود اختصاص دهد، اما از آنجا که در هیچ ایالتی رأی اکثریت را به دست نیاورد، در هیچیک از این انتخاباتها موفق به کسب حتی یک رأی از مجمع انتخابکنندگان نشد. به این ترتیب، بیل کلینتون نتوانست رأی اکثریت مردم را به دست آورد، اما باز هم رئیسجمهور شد.
رأی یک نفر در «وایومینگ»، معادل چهار نفر در «کالیفرنیا»ست - دانلود
از سوی دیگر، «اندرو جکسون» اولین نامزدی بود که اگرچه در انتخابات ریاستجمهوری سال 1824[16] اکثریت آرای مردم را به دست آورد، اما از آنجا که نتوانست اکثریت آرای انتخابکنندگان را به دست آورد، پیروز انتخابات نشد، بلکه پس از محاسبه آرای مجمع انتخابکنندگان، با رأی مجلس نمایندگان، ریاستجمهوری را به «جان کوئینزی آدامز» نامزد دیگری واگذار کرد که اکثریت آرای مردم را هم به دست نیاورده بود. همچنین در سالهای 1876 و 1888، به ترتیب، «ساموئل تیلدن» بهرغم کسب آرای اکثریت، مغلوب «روترفورد هیس»، و «گروور کلیولند»، مغلوب «بنجامین هریسون» شد.
آخرین مورد از این اتفاق، انتخابات جنجالی سال 2000 بود، زمانی که «ال گور» توانست رأی بیشتر مردم آمریکا را کسب کند، اما جورج بوش پسر از آن جایی که 271 رأی مجمع انتخابکنندگان (یک رأی بیش از اکثریت مورد نیاز) را به دست آورد، به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شد. نکته مشترک (اتفاقاً؟) در همه این موارد، انتخاب نامزد جمهوریخواه به ریاستجمهوری بر خلاف خواسته اکثریت مردم آمریکا بوده است. اما چگونه میشود که رأی اکثریت مردم آمریکا، تعیینکننده رئیسجمهور این کشور نباشد؟
میدانستند که دموکراسی مطلق، جواب نمیدهد - دانلود
یک حساب سرانگشتی
برای سادهتر شدن محاسبه، فرض کنیم که آمریکا تنها 5 ایالت دارد (بزرگترین ایالتهای آمریکا[17] و صاحبان بیشترین تعداد آرای انتخابکنندگان[18]): کالیفرنیا (حدود 37 میلیون جمعیت، 55 رأی)، تگزاس (حدود 25 میلیون جمعیت، 38 رأی)، نیویورک (حدود 19.5 میلیون جمعیت، 29 رأی)، فلوریدا (حدود 19 میلیون جمعیت، 29 رأی)، و ایلینویز (حدود 13 میلیون جمعیت، 20 رأی).
«آیندهای که میتوان به آن اعتقاد داشت» - شعار «برنی سندرز»
مطرحترین نامزد نسبتاً مستقل در انتخابات ریاستجمهوری سال 2016
اکنون فرض کنیم که «نامزد شماره یک» بتواند در تنها دو ایالت کالیفرنیا و تگزاس، تعداد آرای مردمی معادل «نصف به علاوه یک» را کسب کند، یعنی حدود 31.2 میلیون رأی مردمی. این تعداد آرای مردمی تضمین میکند که این نامزد، تمام آرای مجمع انتخابکنندگان در این دو ایالت را از آن خود خواهد کرد، یعنی 93 رأی. از سوی دیگر، فرض کنیم «نامزد شماره دو» بتواند تمام آرای مردمی سه ایالت دیگر، به علاوه «نصف منهای یک» رأی مردمی در کالیفرنیا و تگزاس را به دست آورد، یعنی بیش از 82.2 میلیون رأی مردمی. این تعداد رأی مردمی، میتواند 78 رأی در مجمع انتخابکنندگان را برای «نامزد شماره دو» تضمین کند.
در این صورت، «نامزد شماره دو» که بیش از 51 میلیون رأی مردمی، بیشتر کسب کرده است، به خاطر کسب 15 رأی کمتر در مجمع انتخابکنندگان (78 نسبت به 93)، باید نتیجه انتخابات را به «نامزد شماره یک» واگذار کند. این محاسبه اگرچه در ابتدا، خیلی غیرواقعی به نظر میآید، اما وقتی برخی آمار واقعی را بررسی کنید، به این نتیجه خواهید رسید که نتیجه انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا بر اساس محاسباتی از همین دست[19]، تعیین میشود.
مجمع انتخابکنندگان در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا - دانلود
در
انتخابات سال 1824 آمریکا که در بالا به آن اشاره شد، جکسون توانسته بود در آرای
مردمی با اختلاف حدود 44 میلیون و 300 هزار رأی از آدامز پیش بیفتد، اما نهایتاً
نتوانست رئیسجمهور شود. در انتخابات سال 2000، اگرچه بیش از 100 میلیون نفر (تقریباً
یک سوم جمعیت) شرکت داشتند، اما 79 درصد از آرای مردم یعنی حدود 80 میلیون رأی،
عملاً تأثیری در انتخاب رئیسجمهور این کشور نداشت. به همین ترتیب، در انتخابات
سال 2008، اگر 70 درصد از افرادی که پای صندوقهای رأی رفتند، روز انتخابات در
خانه خود روی مبل لَم میدادند و به سبک آمریکاییها تلویزیونشان را تماشا میکردند،
باز هم نتیجه انتخابات، تغییری نمیکرد[20]. واقعیت این است که بنیانگذاران آمریکا هیچ اعتقادی به دموکراسی مطلق نداشتند و تمام تلاش خود را کردند تا به هر قیمتی که شده کشور نوپای خود را از «استبداد اکثریت» نجات دهند.
تا کنون انتقادات[21] بیشماری[22] از سبک انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا شده است، اما این قانون هم مانند بسیاری از قوانین دیگر در آمریکا در مقابل انتقادات، خم به ابرو نمیآورد! بگذریم که یکی از انتقادات این است که برخی اعضای مجمع انتخابکنندگان، دستکم روی کاغذ، میتوانند به فردی رأی دهند که اکثریت آرا را در ایالتشان کسب نکرده است و این یعنی تصمیم شخصی یک نفر میتواند سرنوشت میلیونها نفر را تعیین کند.
در قسمت بعدی این گزارش، به این مسئله میپردازیم که نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا که با این ساختار انتخاباتی به خوبی آشنا هستند، چگونه از آن به سود خود استفاده میکنند و در نتیجه، به صرف اینکه عضو یکی از دو حزب اصلی در آمریکا باشند، راهشان برای رسیدن به ریاستجمهوری، هموارتر از رقبای «مستقل»شان است.