اما قوانین سینمای در فرم و محتوا مصداق کلام وحی نیستند. هنر امری نسبی است و به تبع آن قردادهای آن قابل تغییرند. ضمن اینکه مخاطب و توده علاقه سینما به مینی مالیسم واکنش نشان می دهد و آن را پس می زند.
شاید یکی از دلایل موفقیت خیره کننده ده نمکی این است که واسطه گری نمایشی را با قرارداد های خودش دوباره باز می گرداند و به سادگی قوانین رایج سینمایی و مدرنیزاسیون را دور می زند برای اینکه به لحن مردمی خود ابداعی اش همیشه نزدیک باشد. شاید یکی از موضوعاتی که سبب می شود گفتمان سینمایی ده نمکی در چند سال اخیر ظیف وسیعی را جذب کند چنگ اندازی به الگوهای نمایشی خاصی است که توسط خود ده نمکی دوباره ابداع شده است.
رسوایی 2 در واقع ادامه ای بر واسطه گری نمایشی کاملا مستقیم در ارتباطی تنگاتنگ با مخاطب است. منتقدان سینما واسطه گری نمایشی ده نمکی را اغراق آمیز می دانند و می پندارند محتوا در فرم جا نمی شود اما ده نمکی با همین الگو توانسته آثار قابل اعتنایی بسازد.
اگر فیلم های ده نمکی از الگوی نمایشی واسطه گری مستقیم نمایشی تبعیت نکنند موفق به عبور از خطوط قرمز نخواهد شد، بازهم موضوع مد نظر ده نمکی داغ و غیر متعارف است. روایت رسوایی 2 از عمده فیلم های جشنواره ملتهب تر است اما این التهاب در میانه واسطه گری نمایشی پنهان می شود.
با همه این توصیفات ده نمکی اولین فیلم آخرالزمانی را در سینمای ایران ساخته است، با همان موتیف های نمایشی خود، توانسته ماحصل اثرش را به فیلم اخلاقی و گرم بدل کند.