به گزارش مشرق، او از این اقدام به عوان یگ فرصتسوزی نام برده که با عث میشود امکان حضور فیلمهای ایرانی در جشنوارههای الف دنیا از بین برود.
او معتقداست که سال گذشته هم چنین اتفاقی باعث شده تا یکی از آثار سینمای ایران فرصت حضور در جشنوارهی فیلم ونیز را از دست بدهد.
اطبایی در گفتوگویی که با ایسنا داشته به وضعیت برگزاری جشنوارهی فیلم فجر و شرایطی که بر برج میلاد به عنوان کاخ جشنواره حاکم است انتقاد کرده و گفته که این شرایط جشن سینما را به عذاب تبدیل کرده است.
بخشهایی از این گفتوگو بدین شرح است:
- نمایش همزمان شماری از فیلمهای جشنواره فجر در خارج از کشور، تاسف بار و اقدامی غیر حرفهای و غیر کارشناسانه از طرف سازمان سینمایی است. این کار نوعی فرصت سوزی غیر قابل باور در عرصه بینالملل است و از رییس سازمان سینمایی میخواهیم که ادامه این نمایشها متوقف شود.
- اطبایی سه فیلم «من»،«خانهای در خیابان چهل و یکم» و «متولد 65» هر سه از فیلمهای این دوره از جشنواره فجر هستند، که در برنامهای در پاریس اکران شدهاند؛ من از جزییات این برنامه مطلع نیستم و شاید حتی این اقدام با توافق تهیهکنندههای هر سه فیلم صورت گرفته باشد اما تردیدی نیست که هر سه فیلم ظرفیت حضور در جشنواره های بین المللی را داشته و با این اقدام "پرمیر" و یا همان نمایش اول بین المللی فیلم از دست رفته و در نتیجه شانس حضور این آثار در جشنوارههای مهم و الف از دست میرود!
- طبق شنیدهها گویا قرار است این فیلمها بعد از فرانسه در 9 کشور دیگر هم به نمایش درآیند که واقعا تصمیم عجیبی است و نمیتوانم میزان شگفتی خود را از این فرصت سوزی بیان کنم!
- هر فیلمی که تقاضای حضور در جشنوارههای درجه الف سینمایی را دارد، طبق مقررات فیاپف نباید پیش از آن جشنواره، در خارج از کشور تولید فیلم، نمایش دیگری داشته باشد اما مسئولان سازمان سینمایی بدون توجه به این قانون، بعضی از فیلمهای جدید ایرانی را که میتوانند شانسی در جشنوارههای بینالمللی داشته باشند، از این فرصت بینصیب میکنند و توجیه دوستان خصوصی بودن و بلیت فروشی نکردن برای این برنامههاست و اینکه این اقدام مانعی برای از بین رفتن "پرمیر" فیلمها نیست.
- سال گذشته این اتفاق برای فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» کار هومن سیدی افتاد و این فیلم به دلیل نمایش در جشنواره فیلمهای ایرانی کلن، از دور انتخاب جشنواره مطرحی مانند ونیز کنار رفت.
- با کارگردان یکی از این فیلمها که صحبت کردم، اصلا خبر نداشت. نکته دیگر در اجرا این برنامهها نادیده گرفتن پخشکنندههای بینالمللی فیلمهاست. برای نمونه خود من پخش کننده بینالمللی فیلم «احتمال باران اسیدی» هستم و تمام مسئولیت حضور بینالمللی این فیلم به عهده من است اما باید از طریق رسانهها اطلاع پیدا کنم که این فیلم هم دراین برنامه پاریس دوستان حضور داشته است! پرسش بنده این است که آقای ایوبی اگر سازمان سینمایی پخش کننده بین المللی فیلم های ایرانی را به رسمیت نشناسد وای به حال دیگران!
- وقتی فیلمی تحت قرارداد یک پخش کننده بینالمللی است، بدون تردید برنامه ریزی مشخصی برای آن فیلم در هر کشور وجود دارد و این نمایشهای بدون اجازه به استراتژی پخش لطمه جدی وارد میکند. اعتراض هم که میکنیم، میفرمایند موضوع به تهیهکننده خبر داده شده و وظیفه تهیهکننده بوده که به پخش کننده اطلاع دهد. چه باید گفت که درد ما هم یک دو تا نیست و از کجا باید نالید؟!!
- علی رغم فعالیت شماری از تهیه کنندههای حرفهای و کار بلد، بخش بزرگی از دوستان تهیه کننده تنها به منافع لحظهای و کوتاه مدت فکر کرده و به خصوص فیلم در مرحله پخش، چه داخلی و چه خارجی رها میشود و در اولین مواجه با یک پیشنهاد حتی حقیرانه مالی، تعهدات و قراردادهای خود با پخش کنندهها را به فراموشی میسپارند.
- طبیعی است که در این مقطع نمیتوان ارزیابی کاملی از جشنواره داشت و باید پس از پایان آن و قدری فاصله گرفتن، به تحلیل آن پرداخت. من امسال هنوز به هیچ یک از سینماهای مردمی نرفتهام اما دیدن دوباره صفهای طولانی تماشاگران مقابل سینماها و فروش همه بلیتهای پیش فروش در یک زمان کوتاه بسیار شوق برانگیز است و همچنین دیدن ساختههای نسلهای مختلف سینماگران باعث خوشحالی است.
- من شخصا در سالهای حضور در مرکز هنرهای نمایشی با دبیر جشنواره فجر و دیگر همکاران ایشان مانند آقای غریبپور که مدیریت کاخ جشنواره را بر عهده دارد و آقای پارسایی همکاری داشتهام و به تواناییها و قابلیتهای این دوستان اعتقاد کامل دارم اما این برج میلاد گویا مدیر سوز است و هیچ کسی نمیتواند در این فضا نظمی ایجاد کند.
- کارت جشنواره بنده در پایان روز سوم به دستم رسید، آن هم به لطف حسین پارسایی و با اسم اشتباه!با احترام به همه آن دوستان شرایط حضور و فیلم دیدن در برج میلاد یک چالش بزرگ برای همه است. موقعیت جغرافیایی برج، وقت بسیاری را در ترافیک شهری از همگان میگیرد، پارک خودرو در پارکینگ طبقاتی امری است محال، ورود به سالن و پیدا کردن یک جای مناسب چالشی است از همه بزرگ تر و شرایط پخش فیلم هم اسفناک. با همه این مسایل دیگر چرا باید برای حضور در جشنواره و لذت از فیلم دیدن به برج میلاد رفت و مطمئن هستم افراد زیادی و از جمله خودم از سال آینده در این فضا لذت از جشنواره را برای خودمان حرام نخواهیم کرد.
- جشنواره فیلم فجر جشن سینمای ایران است که باید همه از آن لذت ببریم اما این شرایط فیلم دیدن، جشن را به عذاب تبدیل کرده است. نیت از این حرفها تنها یک انتقاد نیست، چرا به خوبی میدانم برگزار یک جشنواره آن هم در ابعاد جشنواره فجر چه قدر مشکل و پر چالش است اما حیف که این زحمات با چند تصمیم اشتباه منجر به زیر سوال بردن همه اجزای جشنواره بشود.
-در ترکیب هیات داوران و هیات انتخاب این دوره از جشنواره فجر، جای خالی جوانان و خانمها دیده میشود، چه ایرادی دارد که یک فیلمساز جوان و موفق هم در این ترکیب حضور داشته باشد؟! چرا به محض اینکه صحبت هیات انتخاب و داوری به میان میآید، به سرعت فکرمان به افراد بالای پنجاه سال می رود؟! همچنان که جای خانمها در این ترکیبها خالی است و رفتاری را که در این سی و اندی دوره جشنواره انجام شده، نوعی جفا به خانمها و جوانان میدانم.