وزیر خارجه کشورمان، محمدجواد ظریف، هرچند در دیدار با مقامات کشورهای
مختلف دنیا بر کنار گذاشتن راه حل نظامی در سوریه و پیگیری راه حل های
سیاسی تأکید کرد، اما اوضاع سوریه در شرایطی که عربستان و ترکیه با حمایت
آمریکا جهت حضور نظامی در سوریه خیز برداشته اند، آنقدر بحران سوریه را
پیچیده می کند که راه کارهای سیاسی را دور از دسترس قرار می دهد و بازیگران
منطقه ای تحت حمایت آمریکا تمایلی برای عادی شدن اوضاع سوریه ندارند.
هرچند به اعتقاد برخی برگزاری نشست بینالمللی «کمک به حل بحران سوریه» که
پنجشنبه شب 22 بهمن ماه در مونیخ و با حضور 15 وزیر خارجه و از جمله وزیر
خارجه ایران و نمایندگان نهادها و سازمانهای بینالمللی از جمله «استفان
دیمیستورا» نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه و در ادامه
نشستهای وین برگزار شدرا نشانه ای مثبت جهت حل بحران سوریه می دانند، اما
قبل از هر چیز باید بازیگران منفعت طلبی همچون ترکیه و عربستان در منطقه
مهار شوند تا اوضاع سوریه بهبود یابد.
در چنین شرایطی برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ در سال 2016 میلادی، بیشتر نقطه آشکار ساز بحران های امنیتی و نقطه تجمیع آن ها در یک مجمع بین المللی بوده است. در این خصوص سه نکته مهم وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت :
1- اصلی ترین گره امنیتی کنفرانس مونیخ به عدم توازن میان ایجاد کنندگان
بحران و مقابله کنندگان با آن باز می گردد. سران آمریکایی و اروپایی حاضر
در کنفرانس امنیتی مونیخ خود اصلی ترین مولدین بحران امنیت در جهان محسوب
می شود. بدیهی است که در چنین شرایطی واشنگتن و متحدانش نمی توانند به صورت
همزمان در کسوت بحران آفرینان و مقابله کنندگان با بحران در مناسبات
امنیتی دنیا قرار گیرند!
2- یکی از اصلی ترین بحران هایی که در کنفرانس امنیتی مونیخ بر روی آن
تمرکز زیادی شده است، بحران سوریه و راه حل های خروج از این بحران است.
مقامات آمریکایی و اروپایی در ظاهر امر بر روی مقابله با داعش تاکید کرده و
آن را تهدیدی مشترک برای نظام بین الملل قلمداد می کنند، حال آن که به
صورت موازی و همزمان در حال تجهیز داعش و دیگر گروه های متوحش تکفیری در
سوریه و عراق هستند. به عبارتی نه تنها آمریکا و اتحادیه اروپا در مقام
مقابله با داعش قرار ندارند، بلکه حیات داعش معلول سیاست های غرب در غرب
آسیاست. بدیهی است که در چنین شرایطی بسیاری از طرح بحث های صوری و محتوایی
در خصوص گروه های تروریستی و تکفیری صرفا دور باطلی در حوزه امنیت بین
الملل محسوب می شود. همچنین در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ و در حاشیه آن
(در روز 11 فوریه) نشستی با موضوع سوریه میان وزرای امور خارجه 20 کشور
جهان برگزار شد. اگرچه محصول این جلسه توافق بر سر آتش بس موقت در سوریه
بود، اما بر همگان مسجل است که میان گفتار مقامات آمریکایی و سعودی و رفتار
آن ها در میدان عمل (در صحنه تجهیز و تحریک گروه های تکفیری) کاملا تناقض
وجود دارد. از سوی دیگر، یکی از اهداف خاص ایالات متحده و آل سعود در جریان
برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ، زمینه سازی برای توقف پیشرفت های شگرف ارتش
سوریه در حلب و دیگر شهرها و مناطق این کشور بوده است.
شکست سنگین مهره های تکفیری آمریکا و آل سعود در میدان نبرد در سوریه به شدت ریاض و واشنگتن را به فکر مهار وضعیت موجود انداخته است.
3- سومین نکته در خصوص کنفرانس امنیتی مونیخ ، به تلاش برخی اعضای اروپایی حاضر در کنفرانس مونیخ برای انطباق بحران پناهجویان با بحرانهای امنیتی در نظام بین الملل مربوط می شود. صورتبندی بحران پناهجویان از سوی اتحادیه اروپا نشان می دهد که آن ها در صدد ارسال آدرسی نادرست از این بحران به سایر کشورهای دنیا هستند. مقامات اروپایی در تشریح بحران پناهجویان هیچ گاه نسبت به مصدر اصلی این بحران، یعنی سیاست های حمایتی خود از گروه های تکفیری در منطقه که منجر به گریز ساکنان کشورهایی مانند سوریه، عراق و افغانستان و سفر پر دردسر آن ها به اروپا می شود، اشاره ای نمی کنند.
بدیهی است تا زمانی که سیاست ها و استراتژی های کلان غرب در حمایت از گروه
های تروریستی و تلاش برای ایجاد آشوب های مزمن امنیتی در منطقه اصلاح نشود،
بحران پناهجویان همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند. به عبارت بهتر، غرب
با بحرانی مواجه است که خود مولد آن بوده و از این رو اساسا در مقام اعتراض
نسبت به این بحران قرار ندارد.
در نهایت این که نقطه آسیب اصلی کنفرانس امنیتی مونیخ، عدم طرح مصادر و ریشه های واقعی بحران های امنیتی موجود در جهان است. بی دلیل نیست که علی رغم برگزاری سالیانه این کنفرانس، هر ساله بر شدت بحران های امنیتی در نظام بین الملل افزوده می شود.
منبع: پایگاه بصیرت