به گزارش مشرق، اخیرا کتابهایی وارد بازار نشر شدهاند که اگر آنها را با چشمان خود نبینید و خود، نخوانید باور نخواهید کرد که این کتابها در ایران اسلامی منتشر شده و از زیر دست کارشناسان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذشته و مجوز گرفته است! این کتابها که دچار اشکالات محتوایی فراوان هستند، از توصیف دقیق ارتباطات جنسی گرفته تا ترویج مسیحیت و رکیک گویی و فحاشی به عنوان ادبیات! به مردم کشورمان قالب شدهاند و آش شله قلمکاری از اباحه گری و ترویج فحشا آن هم به صورت صریح و دقیق ساختهاند.
نمیدانیم اسم این گونه مجوز دادن در دولت تدبیر و امید را اهمال کاری بگذاریم یا چیز دیگر! اما در چند گزارش قصد داریم به این موضوع بپردازیم. در گزارش پیشین به اشاعه علنی فحشا در کتابها و توصیف بیپرده روابط جنسی در چند کتاب جدید پرداخته بودیم و در این گزارش قصد داریم ترویج مسیحیت و عرفانهای نوظهور را در کتابهای منتشره بررسی کنیم که به نام روانشناسی و ادبیات، اساس اعتقادات و اخلاق مردم کشورمان را نشانه گرفتهاند.
در ادامه به چند نمونه از این کتابها میپردازیم:
**ماموریتهای مسیحیت کاربردی در ایران
در کتاب «چهار اثر از فلورانس اسکاول شین» ترجمه گیتی خوشدل، اسکاول شین تلاش می کند با تلقی نو و عرفانی که از متون مسیحیت دارد، قواعدی را تشریح کند که ادعا دارد با به کار بستن آنها در زندگی روزمره، به موفقیت میرسید!
این کتاب پیش از این توسط مترجمان و همچنین انتشارات مختلف منتشر شده است تا جایی که حداقل این کتاب بیش از 100 بار توسط ناشران مختلف منتشر شده است و این یعنی توزیع گسترده تفکرات این خانم در کشور ما. سوال اینجاست که این خانم شین کیست و کتابهایش چه چیزی را ترویج میکند؟
خانم شین در کشور امریکا متولد شده و یک نقاش و متافیزیسین معروف است. او از میانه عمرش به فرقه تفکر نو پیوست که یکی از جنبشهای عرفانهای نوظهور در قرن نوزده میلادی است. شین از پایه گذاران کلیسای اتحاد در آمریکا است که مأموریت آن تبلیغ مسیحیت کاربردی مثبت است. کتابهایی هم که خانم شین نوشته در راستای ترویج فرقه تفکر نو و تبلیغ مسیحیت کاربردی مثبت است.
موضوع کتاب «چهار اثر» هم معنویت، ارتباط با خداوند و تفکر مثبت، برای نیل به موفقیت است که در ظاهر توجه عموم را به خود جلب میکند. از سوی دیگر بیان ساده و روان و همچنین اشاره نویسنده به تجربیاتی که در زمینه مسائل مورد بحث داشته، انگیزهای قوی به مخاطب برای مطالعه و به کارگیری دستورالعملهای این کتاب میدهد و این ویژگیها از مهمترین دلایل استقبال عمومی از آثار او است. سابقه تاریخی نشان داده که مردم کشورمان علاقه زیادی به مسائل معنوی دارند و همواره از آثاری که قابل فهم و ساده باشد، استقبال کرده اند. مورد دیگری که باعث استقبال از چنین کتابهای میشود، آسان نشان دادن راه است و بسیاری از مکاتب نوظهور با هدف جذب عموم مردم، از این شیوه استفاده میکنند.
**چاپهایی که بعد از یک دهه هم تمام نمیشوند!
این کتاب به دلیل محتوایش زمانی در کشور ما در ردیف کتاب های غیرمجاز قرار گرفته بود. اما متاسفانه امروز از راههای بسیاری دسترسی به این کتاب میسر است؛ از تمام نشدن چاپهای سال 81 این کتاب بگیرید! تا انتشار گسترده آن در اینترنت و شبکههای مجازی.
گرچه مطالب اسکاول شین گرایشی معنوی دارد و نویسنده از توصیه های اخلاقی کتاب مقدس بسیار استفاده کرده اما به صراحت بدانید برپایه اندیشهها مسیحیت نو نوشته شده است که در ادامه به بعضی از این اندیشهها در کتاب اشاره میکنیم.
یکی از مهمترین نقدها بر اندیشه اسکاول شین، اعتقاد او به تناسخ است که در تضاد آشکار با اندیشه های ادیان ناب توحیدی است. همچنین او از قانون کارما در نوشتن این کتاب استفاده کرده است. «کارما» واژه ای سانسکریت و به معنی «بازگشت» و مفهومی اصلی در هندوئیسم و بودیسم است و اشاره به این مطلب دارد که این خدا نیست که به اعمال بشر پاداش میدهد یا تنبیه میکند بلکه کردارها ذاتاً پیامدهای خوب یا بد را همراه خود دارند.
**معنویت هوای نفس!
گرچه اسکاول شین مسیر تعالی انسان را از جانب خداوند می داند، ولی ملاک فهم آن را ندای درون یا همان شهود می داند. با توضیحی که او در مورد ندای درون می دهد متوجه می شویم که ندای درون در بیان اسکاول شین تفاوتی با هوای نفس ندارد. او میگوید همین که به کاری میل درونی داشتی انجام بده. از همین روی پولهایی که مریدان از خیابان پیدا می کند در تفکر اسکاول شین حلال است. (ص 45، 188) و در همین راستا ورق بازی و کسب روزی از مسیر حرام (ص 189) رقص و دیگر کارهای منکر نیز همه حلال هستند!
**تمسخر دین داری و استفاده ابزاری از نمادهای مذهبی
کتاب دیگر «بازار خوبان» آرش صادقی بیگی است. از محتوای زشت این کتاب و بیان بیپرده مسائل و ارتباطات بین دو جنس زن و مرد که بگذریم، نویسنده در این کتاب با تمسخر دین و دیانت، تیشه به ریشه اعتقادات مردم زده است.
بیشتر داستانهای کتاب تعالیم اخلاقی که ندارند هیچ، بلکه عملا بدآموزی اخلاقی (مثل باران تابستان، نقشه ختایی مینا، ... ) دارند! در داستانها نه تنها خبری از دین و دین داری نیست؛ بلکه از نشانه های مذهبی هم به راحتی استفاده ابزاری شده و عمل به مناسک و احکام و اشاره به آن، یا در موقعیت های نامناسب قرار گرفته یا حس سخیف و بی اساس بودن آن را به مخاطب القا میکند.
در بیش از نیمی از داستانها نام های مقدس یا واژه های مسجد، وضو، نماز، دعا، خدا، نذر و نیاز، ... وجود دارد که اصلا حرمت و جایگاهی برای آنها لحاظ نشده؛ «هرچه فرم قرآنی بود آوردم خانه و ته حیاط استاک کردم و تا درخت موی چسبیده به دیوار چیدم ... باد و باران میخورد بهتر بود تا به دست بدیلی سر به نیست میشد ... من به همان زرنگار تحت داس اکتفا کردم. آقام هم تا زنده بود دیگر روی نسخه بدیل توالت فرنگی ننشست.»(از طرف ما-ص36) در همین داستان «از طرف ما»، پس از اتمام داستان، موجه بودن و قابل اطمینان بودن اعتقاد مسیحیان در برابر اعتقادات مسلمانی، حس غالب است. مخصوصا جایی که داوود نانوا –که دست پربرکتی دارد- با کتاب دعایش توی کلیسا در حال راز و نیاز است؛ در حالی که تاحالا مخاطب و حتی راوی فکر می کردند او مسلمان است!
**به نام روانشناسی به کام سکولاریسم
مساله مهم دیگر کتابهای روانشناسی متعددی هستند که بازار کتاب ما را پر کردهاند و به واقع تبدیل به عرصهای برای ترویج معنویت بدون دین و به تعبیری دیگر معنویت سکولار به همراه ترویج سبک زندگی غربی شدهاند. برای درک بهتر این مشکل به یکی از این کتابها به عنوان نمونهای از صدها کتاب دیگر اشاره میکنیم. «زندگی با تمام وجود»، نوشته دکتر برنه براون، با ترجمه مریم تقدیسی در سال 1394 به بازار کتاب ما آمده است.
این کتاب راوی ایجاد تحول در زندگی و طرز تفکر زنی است که به سن میانسالی رسیده و با بحران میانسالی جنگیده است. او پس از عبور از مشکلات زندگی و با کمک زمین و زمانه، حال او احساس میکند آرامش و ثبات بیشتری دارد و اضطراب بسیار کمتری را حس میکند.
این کتاب به سبب داشتن مطالب علمی و پژوهشی، به همراه متن صمیمانه و جذابش مخاطبان زیادی را به خود جذب میکند اما در بر دارنده نقاط ضعف بسیار بزرگی است که خود را پشت نقاط قوت پنهان کردهاند و القائات تخریبگرانه خود را به مخاطبان و در نتیجه سطح جامعه منتقل میکند.
جدا کردن دین از معنویت، ترویج معنویت بودایی، بیان گستاخانه پیرامون مصرف مشروبات الکلی و توصیه اکید بر مولفههای سبک زندگی غربی، از عمده موارد موجود در کتاب حاضر هستند.
نویسنده در صفحه 101 کتاب ابراز میدارد: «منظورم از معنویت دین و مذهب نیست».
عبارت صفحه 129 نیز بیانگر رابطه تیره نویسنده با مذهب است: «همچنین دریافتم که همیشه این تنها دانشمندان نیستند که با مفاهیمی همچون ایمان و مذهب که نمادی از عدم اطمینان محسوب میشوند، دست و پنجه نرم میکنند.»
** با آبجو به جنگ تردیدها بروید!
یکی دیگر از پرتگاهها در کتاب «زندگی با تمام وجود» که در ارتباط با مساله معنویت نیز هست، نام بردن و نقل قول نویسنده از برخی عرفای بودایی و هندو است. وی در مواردی از جمله صفحه 38 اقدام به نقل مطالبی از یک راهب بودا به نام «پما چودرون» میکند. همچنین در بخشهایی توصیه به مطالعه کتاب وی میکند. در صفحه 171 نیز مطالبی از «هندوهای هاپی» به میان میآید.
در صفحه 111 میخوانیم: «سلام. من برنه هستم و امروز میخواهم با خوردن یک کیک سیب، یک آبجو و کشیدن یک سیگار به جنگ آسیبپذیری و تردیدهایم بروم و هفت ساعت را هم در فیسبوک صرف کنم.» استفاده از این جملات توسط نویسندهای محبوب، فرهنگ بیپروایی را به دنبال خواهد داشت. در نمونهای دیگر، نویسنده در صفحه 137 توصیه به «رقص، بازیگری و خوانندگی» در کنار آشپزی، نوشتن، نقاشی، رنگ کردن و کاردستی میکند. از نظر او نوع هنر مسئله نیست، بلکه آفریدن یعنی خلق معنا مهم است.. این نیز قطعه تکمیلکننده دیگری از پازل سبک زندگی سکولار است.
بدتر از همه اینکه دکتر براون در صفحه 166 بیان میکند: «مقیاس من برای ارزیابی سلامت معنوی خانواده [مان]، زمانی است که در آشپزخانه شادی و پایکوبی میکنیم.» قرار دادن پایکوبی به عنوان مقیاسی برای سلامت معنوی حاکی از نگاهی غربی و البته دم دستی به معنویت است.
** بودیسم راهکار نهایی نویسنده مسلمان!
نمونه دیگری که به آن میپردازیم کتاب «ساقه بامبو» است که جایزه بوکر عربی را با دمیدن در بوق و کرنا از آن خود کرد و در کشور ما هم منتشر شده است. در این کتاب نویسنده جوانش علاوه بر ترویج مسائل جنسی و فحشا، سکولاریسم و هر هری مآبی را نیز ترویج میکند. سنعوسی در این کتاب سعی بر این دارد که بگوید با هر دینی که شروع کنی یک خدا خواهی داشت و چند دستور که ملزم به اطاعت از آنی و تفاوتی میان بودا و مسیحیت و اسلام نیست. اوج این مطلب در ازدواج ژوزفین مسیحی با راشد مسلمان نشان داده میشود. نه راشد از مسیحی شدن هوزیه میترسد و نه ژوزفین از مسلمان شدن پسرش واهمه ای دارد.
از سوی دیگر نویسنده به صراحت عرفان بودایی را ترویج میکند: «میل همیشگیام به اتحاد و یگانگی با طبیعت پیرامونم چسبیدنم به درختان زمین پدر بزرگ میندوزا به گونه ای تا آستانهی از دست دادن حواسم پیش میروم که مطابق آموزه های بودا عامل رنج و محنت اند. چه میشود که به خواندن آموزه های بودا معتاد شدم. که خودم را محبوبترین و محرمترین شگرد بودا یعنی آناندا تصور میکردم. آیا من بوداییام و خود خبر ندارم؟ پس تکلیف باورم به وجود خدای احد و واحد بی نیاز نزاییده و زاییده نشده چه میشود؟ آیا من بی هیچ اختیاری از خود مسلمانم؟» (ص 79)
در این کتاب فرزندی از نسل اسلام و مسیحیت گرایشات فطری عجیبی به بودیسم دارد که در جای جای قصه از آن حرف میزند و آن را داروی شفابخشی بر سر زخمها و التهابات روحی خود میداند.
در پایان داستان پس از اینکه گره اصلی یعنی دوگانگی یک فرد در دو هویت فیلیپینی هوزیه میندوززا و عربی عیسی طاروف با بازگشت به فیلیپین و ناامیدی از هر دو هویت پایان مییابد. هوزیه ازدواج میکند و دخترخاله اش را از فساد نجات میدهد و خانواده ای که همیشه آرزویش را داشت زیر چتر دین بودیسم در سرزمین فلیپین میسازد!
توجه داشته باشید از این دست کتابها که در قالب روانشناسی یا ادبیات در بازار کتاب ما منتشر میشوند و اساس دین ما را نشانه گرفتهاند و به جنگ باورهای مذهبی ما رفتهاند کم نیستند و خوانندگان کتابخوان الان نمونههای فراوانی از این گونه کتابها در ذهن دارند و ما تنها به چند نمونه اشاره کردیم تا اگر زنگ خطر برای مسئولان فرهنگی کشور تا کنون به صدا در نیامده، شاید الان به صدا در بیاید!